eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
69.9هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
هزاران خوبی برای امروزتون، و هزاران عشق، نثار شما ... الهی؛ دلت مثل روز روشن، مثل برکه آروم، شادی قلبتون مداوم. صبحتون بخیر ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆🌱🔆🌱🔆🌱🔆🌱🔆 🔆لقمه‌ی شبهه ☘درباره‌ی حارث محاسبی (م 243) نوشته‌اند: در محاسبه، مبالغتی تام داشت. چون دست به طعامی شبهت بردی، رگی در انگشت او کشیده شدی، چنان‌که انگشت فرمان نبردی تا او بدانستی که آن لقمه به وجه نیست. جنید فرمود: ☘روزی حارث پیش من آمد، در وی اثر گرسنگی دیدم. گفتم: یا عمّ طعامی آرم؟ گفت: نیک آمد. در خانه شدم به طلب چیزی؛ شبانه از عروسی چیزی آورده بودند، پیش او نهادم. انگشت او مطاوعت نکرد. (لقمه در دهان نهاد هرچند جهد کرد فرو نشد.) 📚تذکره الاولیاء، ص 270 🔺🔺امام علی علیه‌السلام فرمود: «کسی که در خوردن، به اندک اکتفا کند، تندرستی او بسیار و اندیشه‌اش شایسته باشد.» 📚غررالحکم، ج 1، ص 86 ✾📚 @Dastan 📚✾
🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁 🔆رُطب تازه 💫امام صادق علیه‌السلام فرمود: امام حسن علیه‌السلام در سفر حجی، با یکی از فرزندان زبیر همراه بودند. در بین راه کنار درخت خشکیده‌ی خرمایی پیاده شدند. آن شخص به امام صادق علیه‌السلام گفت: «اگر این درخت، خرمای تازه می‌داشت از آن می‌خوردیم.» امام علیه‌السلام فرمود: «رطب میل داری؟» گفت: «آری»! امام علیه‌السلام سرش را به‌سوی آسمان بلند کرد و دعایی نمود که او نمی‌فهمید، پس در جا، درخت، خرمای تازه داد. صاحب شتر حمله‌دار دگرگون شد و فریاد زد و گفت: «او سحر کرده است.» 💫امام علیه‌السلام فرمود: «وای بر تو! این سحر نیست؛ این دعای فرزند پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلم است که مستجاب شد.» پس فرمود: بالای درخت بروند و خرمای تازه بچینند و همگی از آن خوردند. 📚محجه البیضاء، ج 4، ص 221 ✾📚 @Dastan 📚✾
در زندگی میخواهی؟؟ . .علی باباخانی-خیاط لباس علما - می گفت:یک روز برای اندازه زدن لباس مرحوم آیت الله مرعشی نجفی به منزل ایشان رفته بودم.وقتی به آن جا رسیدم وقت اذان شد و حضرت آقا در حال آماده شدن برای رفتن به نماز بود، عرض کردم: آقا! یک دقیقه صبر کنید تا عبا را بر دوش تان انداخته، آن را اندازه بزنم، آقا دست من را گرفته فرمودند: نگذار شیطان ما را از نماز اول وقت غافل کند، بیا به نماز برویم بعد که آمدیم اندازه بگیر! .عزیزان ... به یاد جملهٔ زیبای رئیس جمهور شهید، محمدعلی رجایی افتادم،میفرمودند: .«به نماز نگویید کار دارم ، به کار بگویید وقت نماز است» یا به عبارت دیگر: «به نماز نگویید کار دارم، به کار بگویید که نماز دارم» .عزیزان گرامی... یکی از صالحان دعا میکرد: خدایا در روزی ام برکت قرار ده! .کسی پرسید: چرا نمی گویی روزی ام ده؟ ڱفت:روزی را خدا برای همه ضمانت کرده است.اما من بـرکت را در رزق طلب می کنم چیزی ا‌ست که خدا به هرکس بخواهد می دهد(نه به همگان) . عزیزان ... برکت اگر در مال بیاید ، زیادش می کند. اگر در فرزند بیاید،صــالحش می کند. اگر در جسم بیاید، قوی و سالمش می کند.و ... .مهم ترین و قوی ترین عامل برکت در زندگی و روزی انسان، نماز را اول وقت به جا آوردن است. آیت الله شیخ مهدی مازندرانی رحمةالله علیه میفرمودند: .نماز را اول وقت بخوانید! خداوند هرچه بخواهید،به شما می دهد. 🌿سپس می فرمود: هنگام نماز، اگر کار را بر نماز مقدم بدارید،مطمئن باشید،از آن کار خیری نمی بینید و بهره ای نخواهید برد. به عبارت دیگر:برکتی در آن کار نیست و برکتی را نخواهید دید. ✾📚 @Dastan 📚✾
. فدای سرت اگر آنچه میخواستی نشد . اگر چرخ دنیا با چرخ تو نمیچرخد . تو چایت را بنوش روی ایوان خانه مادربزرگت بنشین و با او گپ بزن. برای پرنده ها دانه بریز و بعد، از دیدن نوک زدن آنها به دانه های گندم لذت ببر. میشود دقایقی را برای مادرت کنار بگذاری و چند لحظه را در آغوش او سپری کنی میبینی که چقدر آرامش بخش است. میشود از زندگی لذت برد . میشود از ثانیه ها نهایت استفاده را کرد. مگر چقدر عمر میکنیم که بخواهیم آن را هم صرف سر و کله زدن با این و آن بکنیم و از شکل راه رفتن همراهمان تا آبی بودن رنگ آسمان و گردی زمین ایراد بگیریم... چه خوب میشد اگر میتوانستیم به زمین و زمان گیر ندهیم و سخت نگیریم.خوب میشد اگر زندگی میکردیم . بیایید همه با هم زندگی کنیم 👌🌿 ✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 🌷 ! 🌷در گرماگرم عمليات فتح المبين در منطقه‌ى عليگـره زرد متوجه شديم انبوهى از تانک‌ها به طرف ما می‌آيند. در آن لحظات منطقه خيلـى شلوغ بود و گاهى وقت‌ها نمی‌شد نيروهاى خودى را از نيروهاى دشمن تشخيص داد. بـراى آن‌كه وضعيت آن همه تانك را روشن كنيم با جيپ تا ۵۰ مترى اولين سرى تانک‌ها رفتيم و متوجـه شـديم كـه همه‌ى آن‌ها عراقى هستند. بلافاصله موضـوع را بـه سـرهنگ (تيمسـار) شـاهين راد اطلاع داديم و ايشان دستور آتش داد. 🌷عراقی‌ها بـا ديـدن آتشبارى پر حجم نيروهاى ما، عقبگرد كردنـد. در مسـير عقب‌نشينى با نيروهاى به جا مانده‌ى خود و همان جيـپ، آن‌ها را دنبال مى‌كرديم. آن‌ها متوجه ما نبودند؛ اما ما هم امكانات درگيرى با آن‌ها را نداشتيم، بلافاصله در بى‌سيم وضعيت آن تانك‌ها را گزارش داديم و به نيروهاى خـودى كه قرارگاه دشمن را تصرف كرده بودند اطلاع داديـم كـه آمـاده‌ى پـذيرايى از ايـن متجـاوزان باشـند و آن‌ها نيـز توانستند همه‌ى آن‌ها را بكشند يا اسير كنند.... ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 شفای زانوی حضرت آیت الله میرزا جواد تبریزی، در حرم امام رضا علیه السلام از زبان فرزندشان... ✾📚 @Dastan 📚✾
حواستان به آدم‌ هاى آرامِ زندگيتان باشد! آدم‌ هايى كه از صبح تا شب هزار بار خودخورى می‌ كنند كه مبادا با يك حال و احوال پرسىِ ساده، مزاحمِ كارتان شوند! آدم‌ هايى كه وقتى تنهاترين هستيد، فرقِ بينِ "ترک كردن" و "درک كردن" را تشخيص می‌ دهند آدم‌ هايى كه "دمِ دستى" نيستند، كه يك روز با شما، يك روز با دوستِ شما، و يک روز با دهها نفر مثلِ شما باشند! آدم‌ هايى كه شما را براى پرُ كردن جاى ِخالى نمى‌ خواهند بيشترين انتظار شان، چند دقيقه وقت ِخاليست كه برايشان كنار بگذارى، تا كنارت بنشينند و يادآورى كنند يك نفر هست كه به بودنت نياز دارد... قدر آدم‌هاى آرامِ زندگيتان را بدانيد قبل از آن‌كه ناگهانى رفتنشان، شما را به آشوبى هميشگى بكشاند. ✾📚 @Dastan 📚✾
🌿🌺﷽🌿🌺 🌿🌺ساعت ده صبح دکتر به همراه مأمور آشپزخانه وارد اتاق بیماران می‌شود. ده تخت هم داخل اتاق است، دکتر می‌گوید: «به این چلوکباب بدهید با کره، به تخت کناری غذا ندهید، به او سوپ بدهید، به این شیر بدهید، به او کته بی‌نمک بدهید، به این آش بدهید، دیگری نان و کباب. » 🦋 مریض‌ها همه یک جور به دکتر نگاه می‌کنند. حتی به کسی هم که می‌گوید غذا ندهید، او می‌فهمد که امروز عمل جراحی دارد و نباید غذا بخورد، چون می‌فهمد و می‌شناسد که دکتر خیرش را می‌خواهد، اعتراضی نمی‌کند. 🌸🌿حالا اگر بلند شود و بگوید که چرا به آن مریض چلوکباب بدهند و به من ندهند، دکتر می‌فهمد که این شخص روانی است. ما هم اگر به خدا بگوییم خدایا چرا به فلانی خانه دو هزار متری دادی و به من ندادی، ما هم روانی هستیم. 🌼🌿ما هم قضا و قدر الهی را نشناختیم و نفهمیدیم. باید بفهمیم همان‌طور که مریض می‌فهمد و به دکتر اعتراض نمی‌کند، ما هم به خدا نبایداعتراض کنیم 🔅خداوند تبارک و تعالی فرمود: اگر بنده بداند من خدای او هستم و هر چه صلاح اوست به او می‌دهم، در دلش از من ناراضی نمی‌شود. 🔅« أنتم کالمرضی و ربّ العالمین کالطّبیب.» ما همه مانند مریض هستیم و خدا مانند طبیب. ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ✾📚 @Dastan 📚✾
❤️ مثل عقـاب باشید شما خـلق شده اید تا مثل عقاب باشید، اوج بگیرید و کارهای بــزرگ انجام دهید. همه ما کلاغ هایی را در اطــرافمان داریم که بر سرمان جیغ می کشند، مرغ هایی که به ما نوک می زنند و شاهین هایی که به ما حمله می کنند. آنها سعی دارند مــا را وارد جنگ های بی اهمیت کنند و شما باید زرنگ باشید و در جنگی شرکت نکنید که اهمیت ندارد. هرگــز در دام چنین مبارزاتی نیفتید. مزیت شما این است که عقابید و می توانید در اوج پرواز کنید، جایی که هیچ پرنده دیگری به آن نمی رسد. کلاغ ها خیلی دوست دارند عقاب ها را اذیت کنند. کلاغ با اینکه از عقــاب کوچکتر است اما چون چابک تر است می تواند سریع تر بچرخد و مانور دهد. گاهی اوقات مــوقع پرواز بالای سر عقاب قرار می گیرد و به سمت آن شیرجه می رود، اما عقاب می داند که می تواند اوج بگیرد. عقاب، به جای اینکه از آزارهای کلاغ مزاحم ناراحت شود، بیشتر و بیشتــر اوج می گیرد و سرانجام کلاغ عقب می افتد. وقتی کسی از روی حسادت و غــرض ورزی اذیت تان می کند، رو به بالا اوج بگیرید و او را پشت ســرتان رها کنید و او را نادیده بگیرید ‎‎‌‌‎ ✾📚 @Dastan 📚✾
آیة الله معظم كريمی جهرمى: همه امتحانات سختى که برای حضرت ابراهیم علیه السلام رخ داد، برای وجود مقدس حضرت امام حسین علیه السلام به شدیدترین صورت پیش آمد. از وطن خود مهاجرت کرد و در بیابانی خشک ، بدون هیچ گونه امکانات فرود آمد. اگر ابراهیم مامور به ذبح فرزند شد و خداوند او را معاف فرمود، امام حسین علیه السلام نه تنها بهترین عزیزان خود را در سخت ترین شرایط در راه خدای تعالی فدا کرد بلکه جان عزیز خویش را نیز تقدیم پیشگاه معبود کرد. او از همه جا و همه کس برید و با تمام وجود منقطع الی الله گردید. ✾📚 @Dastan 📚✾
💞شب قشنگترین اتفاقیست که 💐تکرارمیشود تا آسمان 💞زیباییش را به رخ زمین بکشد 💐خدایا ستاره های آسمان را 💞سقف خانه دوستانم کن 💐تا زندگیشان مانند ستاره بدرخشد 💫💫شب تابستونی تون بخیر ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام صبحتون بخیر سه شنبه تون به زیبـایی گـل آرزوهاتون دست یافتنی کانون گرم خانوادتون پر از مـهربانی عـشق تون پا برجا و سعادت و خوشبختی یار همیشگی شما باشه ✾📚 @Dastan 📚✾
🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃 🔆در حضور امام طهارت شرط است ⚡️ابو بصیر گفت: من با کنیزم وارد مدینه شدم. با او نزدیکی کردم و از خانه برای رفتن به حمّام و غسل کردن خارج شدم. ⚡️در بین راه با عده‌ای از شیعیان و دوستان که به‌سوی خانه‌ی امام صادق علیه‌السلام می‌رفتند، برخورد کردم و ترسیدم که از ملاقات آن حضرت محروم بمانم، ازاین‌رو با آنان حرکت کردم و به محضر امام شرفیاب شدم. چون جلوی روی امام قرار گرفتم، نگاهی به من کرد و فرمود: ⚡️ای ابو بصیر! مگر نمی‌دانی که کسی با حال جنابت نباید به خانه پیامبران و اولاد آن‌ها (امامان) وارد شود؟ ⚡️من خجالت کشیدم و گفتم: پسر پیامبر! در بین راه دوستان را دیدم که به اینجا می‌آیند؛ ترسیدم که نتوانم به زیارت شما برسم؛ دیگر این کار را تکرار نخواهم کرد! این را گفتم و از محضر آن حضرت خارج شدم. 📚به نقل کشف الغمه، ج 20، ص 381 -محجه البیضاء، ج 4، ص 259 ☘☘امام باقر علیه‌السلام فرمود: «بنده‌ی مؤمن کامل نشود، مگر خدا و پیامبر و همه‌ی ائمه و امام زمان خود را بشناسد.» 📚الکافی، ج 1، ص 180 ✾📚 @Dastan 📚✾
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 🔆دو استاد 🍂محی‌الدین عربی گوید: چون دیدم مردم با حق مخالفت می‌ورزند و خلاف گفته‌ی خدا انجام می‌دهند، حال قبض به من دست داد و بر استادم ابوالعباس تحرینی وارد شده و جریان را گفتم. فرمود: «به خدای تمسّک کن.» 🍂و به استاد دیگرم ابو عمران مِیرتُلی وارد شدم و این جریان را گفتم، فرمود: «به نفْس خود تمسّک کن.» 🍂گفتم: شما هر دو استاد من هستید، چطور به اختلاف جواب می‌دهید؟! ابو عمران گریه کرد و گفت: «آنچه ما گوییم مقتضای حال ما بُوَد؛ خداوند من را به مقام ابوالعباس برساند!» بعد خدمت استادم ابوالعباس آمدم و گفته‌ی آن استاد را نقل کردم. فرمود: 🍂«او تو را به طریق دلالت کرده و من تو را به رفیق هدایت نمودم؛ پس بین طریق و رفیق را جمع خواهی کرد.» 📚محی‌الدین عربی، تألیف محسن جهانگیری، ص 18 ✾📚 @Dastan 📚✾
🔅🌱🌱🔅🌱🌱🔅🌱🌱🔅 🔆ازدواج مساوی با جهاد ⚡️عابدی همسر خوبی داشت و در راه او فداکاری می‌کرد تا اینکه همسرش از دنیا رفت. هر چه از او خواستند تا دوباره همسر اختیار نماید و ازدواج کند، او نمی‌پذیرفت و می‌گفت: تنهایی برایم بهتر است. ⚡️مدتی که گذشت، روزی به دوستانش گفت: برایم همسری اختیار کنید تا ازدواج کنم. علّت تغییر عقیده‌اش را پرسیدند. او گفت: «یک هفته از فوت همسرم گذشته بود که در عالم رؤیا دیدم، گویا درهای آسمان گشوده شده و افرادی از آن درها پایین آمدند، در هوا چرخ می‌زنند و هرکدام که از کنار من عبور می‌کنند، به نفر بعدی می‌گویند: ⚡️این شخص شومی است و نفر بعدی حرف او را تصدیق می‌کند. من به خاطر هیبتی که داشتند، جرئت نمی‌کردم علت آن حرف را از ایشان سؤال کنم تا اینکه آخرین نفری که از کنار من عبور می‌کرد، غلامی بود از او پرسیدم: «علت شومی چیست که می‌گویند؟» ⚡️ گفت: «منظور تو هستی!» گفتم: چرا؟! گفت: ⚡️«ما تابه‌حال عمل تو را با اعمال مجاهدین فی سبیل الله در یک ردیف قرار می‌دادیم؛ یک هفته است که به ما دستور داده‌شده عمل تو را در ردیف اعمال متخلّفین (عقب‌ماندگان از جهاد) قرار دهیم. علت این دستور را هم نمی‌دانم.» ⚡️من متوجه شدم که یک هفته است، بدون همسر شدم و ثواب اعمالم کم شده است؛ بنابراین تصمیم گرفتم ازدواج کنم.» 📚شنیدنی‌های تاریخ، ص 38 -محجه البیضاء، ج 3، ص 71 ✾📚 @Dastan 📚✾
🌹❤️ خشم و کینه را در خود نگه ندارید کاری کنید که امروز آخرین روزی باشد که اسیر ناراحتی‌های قدیمی هستید. چیزی که در گذشته اتفاق افتاده است، فقط یک بخش از کتاب زندگی شماست؛ فقط کافی است که کتاب را ورق بزنید. همه ما بخاطر تصمیمات خودمان و دیگران صدمه دیده‌ایم و بااینکه درد و ناراحتی ناشی از این تجربیات کاملاً طبیعی هستند، گاهی‌اوقات برای مدتی طولانی در شما می‌مانند. احساس خشم و کینه ما را وا می‌دارد که همان درد را دوباره و دوباره برای خودمان تکرار کنیم و فراموش کردن آن برایمان سخت شود. بخشش چاره کار است. باعث می‌شود بتوانید بدون مقابله کردن با گذشته، روی آینده‌تان تمرکز کنید. برای دریافتن قدرت بی‌نهایت چیزی که در آینده اتفاق می‌افتد، باید هر چیزی که پشت سرتان است را ببخشید. بدون بخشش، زخم‌ها هیچوقت خوب نمی‌شوند و رشد فردی شما حاصل نخواهد شد. به خود تاکید کنید: من ذهن خود را از بند گذشته رها می سازم ✾📚 @Dastan 📚✾
💠دستگیری از بنده خدا💠 🌸از جبهه برميگشتم. وقتي رسيدم ميدان خراسان ديگر هيچ پولي همراهم نبود. به سمت خانه در حرکت بودم. اما مشغول فكر؛ الان برسم خانه همسرم و بچه هايم از من پول ميخواهند.تازه اجاره خانه را چه كنم؟ سـراغ کی بروم؟ به چه کسي رو بيندازم؟ خواستم بروم خانه برادرم، اما او هم وضع خوبي نداشت. سر چهارراه عارف ايستاده بودم. با خودم گفتم: فقط بايد خدا کمک کند. من اصلا نميدانم چه كنم! 🌸در همين فكر بودم که يكدفعه ديدم ابراهيم سوار بر موتور به سمت من آمد. خيلي خوشحال شدم. تا من را ديد از موتور پياده شد، مرا در آغوش کشيد. چند دقيقه اي صحبت كرديم. وقتي ميخواســت برود اشاره کرد: حقوق گرفتي؟ گفتم: نه، هنوز نگرفتم، ولي مهم نيست. دست کرد توي جيب و يک دسته اسکناس درآورد. گفتم: به جون آقا ابرام نميگيرم، خودت احتياج داري. گفت: اين قرض الحسنه است. هر وقت حقوق گرفتي پس ميدي. بعد هم پول را داخل جيبم گذاشت و سوار شد و رفت. 🌸آن پول خيلي برکت داشت. خيلي از مشکلاتم را حل کرد. تا مدتي مشکلي از لحاظ مالي نداشتم. خيلي دعايــش کردم. آن روز خدا ابراهيم را رساند. مثل هميشه حلال مشكلات شده بود. ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠نصیحتی که دزد را به عارف تبدیل کرد. 🎥استاد عالی ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙استاد عالی 💥نکنه شب و روزمون بگذره و به یاد امام زمانمون نباشیم... 💥ماجرای طِرِمّاح و امام حسین علیه السلام ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‎‌ ✾📚 @Dastan 📚✾
🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱 🔆هم‌نشین حضرت موسی علیه‌السلام 🍁روزی حضرت موسی علیه‌السلام در ضمن مناجات به پروردگار عرض کرد: «خدایا می‌خواهم هم‌نشینی را که در بهشت دارم ببینم که چگونه است!» 🍁جبرئیل بر او نازل شد و گفت: «یا موسی علیه‌السلام قصابی که در فلان محل است هم‌نشین تو است.» حضرت موسی به درب دکان قصاب آمده، دید جوانی شبیه شبگردان مشغول فروختن گوشت است. 🍁شب که شد جوان مقداری گوشت برداشت و به‌سوی منزل روان گردید. موسی علیه‌السلام از پی او تا درب منزلش آمد و به او گفت: مهمان نمی‌خواهی؟ 🍁گفت: بفرمایید، موسی علیه‌السلام را به درون خانه برد. حضرت دید جوان غذایی تهیه نمود، آنگاه زنبیلی از طبقه فوقانی به زیر آورد، پیرزنی کهن‌سال را از درون زنبیل بیرون آورد و او را شستشو داد، غذا را به دست خویش به او خورانید. 🍁موقعی که خواست زنبیل را به جای اوّل بیاویزد زبان پیرزن به کلماتی که مفهوم نمی‌شد حرکت نمود، بعد جوان برای حضرت موسی علیه‌السلام غذا آورد و خوردند. 🍁موسی علیه‌السلام سؤال کرد حکایت تو با این پیرزن چگونه است؟ عرض کرد: «این پیرزن مادر من است، چون وضع مادی‌ام خوب نیست که کنیزی برایش بخرم خودم او را خدمت می‌کنم.» 🍁پرسید: «آن کلماتی که به زبان جاری کرد چه بود؟» گفت: هر وقت او را شستشو می‌دهم و غذا به او می‌خورانم می‌گوید: خدا ترا ببخشد و هم‌نشین و هم‌درجه حضرت موسی در بهشت کند موسی علیه‌السلام فرمود: 🍁«ای جوان بشارت می‌دهم به تو که خداوند دعای او را درباره‌ات مستجاب گردانیده است، جبرئیل به من خبر داد که در بهشت تو هم‌نشین من هستی.» 📚پند تاریخ، ج 1، ص 68 -تحفه شاهی فاضل کاشفی ✾📚 @Dastan 📚✾
🌼💫🌼💫💫🌼💫🌼💫💫🌼 🔆اول محرم ✨عارف ربّانی آیت‌الله کشمیری فرمودند: استادی در نجف بود بنام شمس که در علم منطق استاد و از اهالی بادکوبه قفقاز بود؛ می‌گفت: «روز اول محرم، کنار حوض مدرسه‌ی سیّد محمدکاظم یزدی بودم و شیخ مرتضی طالقانی داشتند وضو می‌گرفتند، به من فرمودند: «ده سال دیگر همانند این روز (اول محرم) از دنیا می‌روم.» و دقیقاً روز اول محرم 1363 از دنیا رفت.» ✨مرحوم شیخ محمدتقی جعفری (رحمه‌الله علیه) فرمودند: «دو روز قبل از اول محرم، برای درس خدمت ایشان رسیدم، فرمود: ✨«درس تمام شد. من مسافرم، خر طالقان رفته و پالانش مانده؛ روح رفته، جسدش مانده.» و دو روز بعد وفات یافت.» 📚روح و ریحان، ص 25 تاریخ حکما و عرفا، تألیف صدوقی سها 🌱🌱حضرت علی علیه‌السلام فرمود: «به‌راستی برای خدای سبحان، فرشته‌ای است که هرروز بانگ می‌زند که ای مردم دنیا! بزایید برای مردن.» 📚غررالحکم، ج 2، ص 438 ✾📚 @Dastan 📚✾
📌راحتی مطلق و لذت پایدار 🔰علامه طباطبائی (ره) : راحتی مطلق در راحتی بالله است و لذّت‌ها در محبّت و انس با حضرت حقّ است ولی اکثر مردم از این فیض محرومند و راحتی را در دنیا جستجو می‌کنند. ✾📚 @Dastan 📚✾
🔅 ✍ نگذاریم بند «حرمت» پاره شود 🔹زندگى مثل يک كامواست؛ از دستت كه در برود، می‌شود كلاف سردرگم، گره مى‌خورد، می‌پيچد به هم، گره‌گره مى‌شود. 🔸بعد بايد صبورى كنى، گره را به وقتش با حوصله باز كنى. 🔹زياد كه كلنجار بروى، گره بزرگ‌تر مى‌شود، کورتر مى‌شود. يک جايى ديگر نمى‌شود کاری كرد. 🔸بايد سر و ته كلاف را بريد، يک گره ظريف و كوچک زد، بعد آن گره را توى بافتنى جورى قايم كرد، محو كرد كه معلوم نشود. 🔹يادمان باشد گره‌هاى توى كلاف همان دلخورى‌هاى كوچک و بزرگند، همان كينه‌هاى چندساله، بايد يک جايى تمامش كرد و سر و تهش را بريد. 🔸زندگى به بندى بند استْ به‌نام «حرمت» كه اگر پاره شود، تمام است. ✾📚 @Dastan 📚✾
💞خدايا … ⚡️⚡️امروزمان گذشت 🌱🌱فردایمان را باگذشتت ⚡️⚡️شیرین کن 🌱🌱ما به مهربانیت محتاجیم ⚡️⚡️رهایمان نكن 💞خدایا 🤲شب دوستانم را با يادت بخير كن ✨✨شبتون منور به نور خدا ✾📚 @Dastan 📚✾