✅ درگذشت آیه الله محمد کوهستانی بهشهری
🔹آیت اللَّه شیخ محمد کوهستانی بهشهری، پس از تحصیل دروس مقدماتی در زادگاه خود، به نجف اشرف عزیمت کرد و در حلقه درس حضرات آیات میرزای نایینی و سید ابوالحسن اصفهانی جای گرفت.
🔻 ایشان پس از اخذ درجه اجتهاد به زادگاه خود، کوهستان، بازگشت و به دور از هیاهوی شهر به تدریس و ارشاد مردم پرداخت. آیت اللَّه کوهستانی در همان محل کوچک، چندین مدرسه بنا کرد.
📚آیتالله گلپایگانی ، زهد و تقوای آیت الله کوهستانی را عین الیقین برای خود میدانست. آیتالله مرعشی نجفی او را لنگر أرض و سید عبدالکریم رضوی کشمیری وی را صاحب نفس زکیه دانسته است. وی در حوزه علمیه به تدریس و تربیت طلاب علوم دینی پرداخت که شهید سید عبدالکریم هاشمی نژاد از آن جمله اند.
🔸 این عالم ربانی سرانجام بر اثر بیماری، در سال ۱۳۵۱ شمسی دار فانی را وداع گفت و پس از تشییعی با شکوه، در حرم مطهر امام رضا ع به خاک سپرده شد.
#تقویم_تاریخ
#۱۴ربیع_الاول
#آیت_الله_کوهستانی
✾📚 @Dastan 📚✾
*ـ ↶📗🌱↷
*
ما باید از ذهن خود مراقبت کنیم. شما کنترل درهای ورودی آنچه وارد ذهنتان میشود را در اختیار دارید.
شما میتوانید به هر تفکر منفی و هر جملۀ ناراحت کنندهای گیر بدهید یا این که میتوانید آن را پاک کنید و روی آن چیزی متمرکز شوید که خدا در موردتان میگوید.
📕 #تفکر_بهتر_زندگی_بهتر
✍ #جول_اوستین
*ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆پاسخ امام على (علیه السلام ) به سؤال اسقف
عصر خلافت ابوبكر بود، گروهى از مسيحيان به سرپرستى اسقف و عالم بلند پايه خود به مدينه آمدند، جوياى خليفه رسول خدا (ص ) شدند، مردم ابوبكر را معرّفى كردند، آنها نزد ابوبكر رفته و سؤالاتى مطرح كردند، ابوبكر براى گرفتن پاسخ صحيح ، آنها را به محضر امام على (ع ) فرستاد، آنها نزد امام آمدند در ميان سؤالات خود، يكى از سؤالاتشان اين بود: خدا در كجا است ؟
امام على (ع ) آتشى افروخت و سپس از آنها پرسيد: صورت اين آتش كجاست ؟
دانشمند مسيحى گفت : همه اطراف آتش ، روى آن حساب مى شود، پشت و رو ندارد.
امام فرمود: وقتى كه براى آتشى كه مصنوع خدا است ، روى خاصّى نيست آفريدگار آن كه هيچ گونه شبيهى ندارد، بالاتر از آن است كه پشت و رو داشته باشد، مشرق و مغرب از آن خدا است ، و به هر سو رو كنى ، همان سو، روى خداروشکر است و چيزى بر او پوشيده نيست .
📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆حمايت آيت اللّه بروجردى از آيت اللّه كاشانى
مرحوم آيت اللّه سيّد ابوالقاسم كاشانى (قدّس سرّه ) از علماى بر جسته و مجاهد و با شهامتى بود كه همواره با رژيمهاى فاسد در عراق و ايران در مبارزه بود، از اين رو هميشه در زندانها و تبعيدها به سر مى برد، او در سال 1303 ه ق در تهران متولّد شد و بسال 1381 ه ق (مطابق سال 1340 شمسى ) در تهران رحلت كرد، قبر شريفش در يكى از حجره هاى نزديك بارگاه حضرت عبدالعظيم (ع ) است .
در عصر سلطنت محمّد رضا پهلوى ، در جريان فدائيان اسلام كه با آيت اللّه كاشانى رابطه داشتند، و طبق فتواى او رفتار مى نمود، آيت اللّه كاشانى دستگير و زندانى شد، مى خواستند آيت اللّه كاشانى را محاكمه كنند زيرا او اقرار كرده بود كه فدائيان اسلام به دستور من ، رزم آر (نخست وزير وقت ) را به قتل رساند.
آيت اللّه العظمى بروجردى بر اساس اينكه ، حكم فقيه عادل را نافذ مى دانستند، از محاكمه ايشان جلوگيرى نمودند، در دادگاه فرمايشى شاه گفته بودند كه : محاكمه مى كنيم ولى مجازات نمى كنيم ، باز هم آيت اللّه بروجردى راضى نشده بودند، روى همين اقدام ، هنگامى كه آيت اللّه كاشانى آزاد شد، تلگرافى به آيت اللّه بروجردى زد و بسيار تشكّر نمود.
مرحوم آيت اللّه كاشانى در اواخر عمر، در مضيقه سختى قرار گرفت ، مخالفت جبهه ملّى و طرفداران مصدّق با او از يكسو، و ضدّيّت رژيم پهلوى از سوى ديگر، ايشان را كاملا در انزوا قرار داده بود، و طرفداران دكتر مصدق اجرائيه گرفتند تا خانه ايشان را تخليه كنند.
او خود نقل كرد: در اين فكر بودم كه چگونه اين مبلغ را ادا كنم ، در تحيّر به سر مى بردم ، كه ناگاه هنگام غروب ، در منزل را گشودم ديدم حاج احمد خادم از طرف آيت اللّه بروجردى آمده است ، پاكتى برايم آورد، و آنرا گرفتم ، ديدم آقاى بروجردى دوازده هزار و پانصد تومان پول برايم فرستاده و نامه مهرانگيزى نوشته است ، به حاج احمد گفتم : قضيه چه بوده است ؟
گفت : آقا در كنار حوض وضو مى گرفتند به من دستور فرمود: دوازده هزار تومان از آن كيسه مربوط به وجوهات بردارم ، و پانصد تومان از كيسه اموال مخصوص خودشان بردارم ، برداشتم ، و بعد فرمود: اين مبلغ را براى آقاى كاشانى ببر.
📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
*ـ ↶📗🌱↷
*
روزی برای نادرشاه کبکی آوردند که یکی از پاهایش لنگ بود. فروشنده قیمت کبک را ۳۰۰ سکه طلا تعیین کرده بود که موجب تعجب همگان گردید! نادر علت قیمت بالای کبک را پرسید و فروشنده چنین پاسخ داد:
“این کبک با سایر کبکها تفاوت دارد! هنگامی که برای کبکها دام پهن میکنیم، این کبک را نزدیک دام رها میکنیم تا با صدای خوشی که دارد سایر کبکها را به سوی دام بکشد. تا امروز توانستهایم با کمک این کبک، کبکهای بسیاری را شکار کنیم”
نادر دستور داد تا کبک را بخرند! هنگامی که کبک را به دست نادر دادند ناگاه تیغی بر گردن کبک زد و سر از تنش جدا کرد! فروشنده که شاهد این ماجرا بود با شگفتی علت را پرسید. نادر پاسخ داد “هرکس دوستان خود را بفروشد باید سر از تنش جدا کرد...”
*ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
✾📚 @Dastan 📚✾
📌آغاز خلافت معاویه دوم
📚معاویه دوم، با این که در دستگاه جنایتکارانه اموى رشد یافته بود،اهل فتنه و فساد نبود. او ولىعهد پدرش یزید بن معاویه بود، بدین جهت پس از هلاکت یزید، در ۱۵ ربیع الاول سال ۶۴ قمرى به خلافت برگزیده شد و اهالى شام با وى بیعت نمودند. اما خلافت وى، چندان دوام نیافت و او تنها ۲۰ یا ۴۰ روز و در بعضی نقلها چهار ماه در این مقام بیشتر باقى نماند.
🔹علت کنارهگیری او از حکومت مسئله اختلافی تاریخی است، ولی آن چه از تاریخ برمی آید به دلیل تمایل او به اهل بیت (ع) میباشد. اینکه چرا معاویة بن یزید دوستدار اهل بیت (ع) شده ظاهرا بخاطر معلمش بوده که او را با اهل بیت (ع) آشنا میکند.
🔻معاویه بعد از آنکه از حکومت خودش را خلع کرد در مسجد جامع به منبر رفت و مدت زیادی به حالت سکوت نشست سپس حمد و ثنای خداوند را به طور بلیغ به جا آورد. بعد پیامبر و اهل بیتش را به نیکی یاد کرد و گفت :«همانا جدم معاویه کسی که به حکومت سزاوارتر بود را کنار زد. کسی که به پیامبر نزدیک بود، فضلش عظیم بود، سابقهاش در اسلام از همه زیادتر بود...
🔺پدرم هم تابع هوای نفس بود. خطاهایش را نیک میپنداشت و اقدامی کرد که آن اقدام جرات بر خداوند متعال بود. او حرمت اولاد رسول خدا را شکست... او رهین خطاهای خود است.»
🔸در چگونگی مرگ او اختلاف است، اینکه شربتی زهرآگین به او خوراندند یا بر او ضربتی زدند یا بر اثر بیماری درگذشته است، روشن نیست. پس از مرگ او بین خاندان اموی بر سر جانشینی او اختلاف افتاد و بسیارى از مناطق اسلامى آشوب شد ولی سرانجام، "مروان بن حکم" به خلافت رسید.
#تقویم_تاریخ
#۱۵ربیع_الاول
#معاویه_دوم
🔻مرگ جاهلیت
رسول خدا صلی الله علیه و آله:کسى که بدون وصیت از دنیا برود مرگ او مرگ جاهلیت است.
📚وسائل الشیعه/ج13/ص352
❓چگونه وصیت بنویسیم؟وصیّ کیست؟موصی له کیست؟موصی کیست؟
پاسخ همه این سوالات در کانال نامه آخر👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
✉️@name_akhar
آرام باش
آنجا که دیگر راهی نیست
خدا راه میگشاید
✾📚 @Dastan 📚✾
مورخین تاریخ ایران می نویسند که «ناصرالدین شاه» در بازدید از «اصفهان» با کالسکه سلطنتی از «میدان کهنه» عبور میکرد که چشمش به ذغال فروشی اُفتاد!
مرد ذغال فروش تنها یک شلوار پاره پاره به پا داشت و مشغول جدا کردن ذغال از خاکه ذغال ها بود و به همین علت گرد ذغال آغشته شده با عرق بدن عریان او منظره وحشتناکی را بوجود آورده بود!
ناصرالدین شاه با نگاهی به سر تا پای او گفت:
«جهنم بودهای؟»
ذغال فروش گفت:
«بله قربان!»
شاه پرسید : «چه کسی را در جهنم دیدی؟»
ذغال فروش حاضر جواب پاسخ داد: «تمام افرادی که اینک در رکاب اعلاحضرت هستند همه را در جهنم دیدم!»
شاه بعد از مکث کوتاهی گفت:
«مرا چه! مرا آنجا ندیدی؟»
ذغال فروش پیش خود فکر کرد اگر بگوید شاه را در جهنم دیده ممکن است دستور قتلش صادر شود، اگر هم بگوید که ندیده ام حق مطلب را ادا نکرده است، پس در اقدامی زیرکانه پاسخ داد:
«قبله عالم، حقیقش این است که من تا ته جهنم نرفتم!
✾📚 @Dastan 📚✾