eitaa logo
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
12هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
4.9هزار ویدیو
108 فایل
﷽، #داناب (داستانک‌های آموزنده و نکات ناب کاربردی) 🔹کاری از مؤسسه جهادی #مصباح 🔻سایر صفحات: 🔹پاسخ به‌شبهات؛ @shobhe_Shenasi 🔹سخنرانی‌ها: @ghorbanimoghadam_ir 🌐 سایت: ghorbanimoghadam.ir 🔻تبادل و تبلیغ @tabligh_arzan
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴از رئیس جمهور مملکت و همراهانش «هیچ» خبری نیست! کشور در «بهت» و «ابهام» فرو رفته است. در سخنرانی برای «سلامت» آن ها «دعا» می‌کند، سپس با «آرامش» به مردم «اطمینان» می‌دهد که «هیچ» اختلالی در کار کشور به وجود نخواهد آمد. می‌گوید به مسئولان «توصیه‌ها» شده و کارها «مرتب» و «منظم» به پیش می‌رود. سدی محکم در برابر سیلاب احتمالی! ▪️بعد از گذشت 16 ساعت، رسما اعلام می‌شود که رئیس جمهور شهید شده است. پیامی می‌نویسد. از رئیس جمهور تمجید می‌کند ولی بر خلاف پیام‌های مشابه، فضا را «احساسی» نمی‌کند و بر انتخاب رئیس جمهور جدید تاکید می‌ورزد. ▪️در این گیر و دار، مجلس خبرگان قرار است شروع به کار کند. رئیس جمهور و امام جمعه تبریز غایبان بزرگ این مجلس هستند. در این شرایط در پیامی «محکم» و «ادیبانه»، نظام اسلامی را «تعریف» می‌کند و از دیگران «دعوت» می‌کند تا به «تجربه شکست خورده غرب» بنگرند و در «طرح جامع و استوار و گره‌گشای حکمرانی اسلامی» تأمّل کنند. بعضی جملات را باید چند بار خواند تا دقیق متوجه شد! همین قدر با قدرت و تهاجمی! ▪️قرار است بر پیکر رئیس جمهورِ شهید و همراهان نماز بخواند. به تجربه حاج قاسم، همه منتظر و نگران جمله «انا لا نعلم منه الا خیرا» هستند. سه بار این جمله را تکرار می‌کند. همه گریه می‌کنند جز او! فیلم های قبل و بعد نماز هم بیرون می‌آید: همچنان «آرام»، «محکم» و «مطمئن». ▪️از ظهر همان روز، سران کشورهای مختلف به نوبت می آیند برای عرض تسلیت. ولی او برای «تسلیت و عزا» ننشته است. جلسات، «کاری» می‌شود! نقطه اشتراک و تاکید صحبت‌هایش، ادامه ارتباطات و تقویت آن است. با اطلاعات همیشگی‌اش در مورد کشورها و اخبارشان صحبت می‌کند. حتی برای «اسماعیل هنیه» درس تفسیر می‌گذارد که از دو وعده الهی یکی‌اش مانده و آن هم «نابودی اسرائیل» است و شما آن را خواهید دید! با سران 7 کشور جلسه ی پشت سرهم دارد، شب هم به خانواده رئیس جمهور سر می‌زند. ▪️سه روز گذشت. در هر کشور دیگری این سه روز می‌توانست به «هر اتفاقی» منجر شود. ولی در ایران، «هیچ» اتفاقی نیفتاده است. همه چیز مرتب و منظم پیش می‌رود. مردم برای از دست دادن رئیس جمهورِ شهیدشان عزاداری می‌کنند و اشک می‌ریزند. ▪️پ ن: فقط یک چیز مانده: حرف‌های نگفته‌ای که شاید «بعدا» بگوید... ▪️یک سوال از شما: چند کتاب و فیلم می توان از این «روش مدیریت» تولید کرد؟ و در چه رشته های تخصصی می شود آن را تدریس نمود 🤲 اللهم احفظ قائدنا خامنه ای🤲 ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
مکارم الاخلاق ۱.mp3
3.51M
🟢 مروری بر سبک زندگی، اخلاق عملی و مشی اجتماعی 🟡 بر اساس کتاب مرحوم طبرسی 🔹 جلسه اول 🎙 حجت‌الاسلام دکتر 📚 @DasTanaK_ir | داناب
یکی ازعلماي بزرگ قم که امام جماعت صحن آقا ابا عبدالله عليه السلام بودند، مي فرمودند : پيرمرد مجردی در کربلا بود به نام حاج عباس رشتی که خيلی به امام حسين عليه السلام ، علاقه داشت. عشق امام حسين عليه السلام، او را به کربلا کشيده بود و زندگي خيلی ساده‎ای داشت، يک اتاقی هم اجاره کرده بود . گاهی کارهای دستی انجام مي داد. مثلا يک چيزی خريد و فروش مي کرد. يک کارش خدمت به مجالس امام حسين عليه السلام بود و آب به عزاداران مي داد. اين پير مرد زيلوهای حرم را جمع مي کرد و پهن مي کرد و براي نماز جماعت، خيلی هم سرحال و با نشاط بود. روز شهادت يکي از امامان عليهم السلام، از خانه بيرون آمدم، در بين راه يکي از وعاظ کربلا به من گفت: حاج عباس رشتی مريض و در حال جان دادن است، و در کربلا غريب است. اگر مي شود از ايشان عيادتی داشته باشيد . و ما چهار نفر بوديم وارد اتاق شديم ديديم لحاف و تشک و پتوی کهنه‎ای رويش کشيده و يکی از رفقايش هم از او پرستاری مي کند. حاج عباسی که هر وقت ما را مي ديد سلام مي کرد دست به سينه مي شد، خيلي سر حال بود. اما ديديم الان در رختخواب افتاده و در حال جان دادن است، ديگر نه مي تواند بنشيند، نه مي تواند جواب سلام بدهد. حالش خيلی وخيم و در حال سکرات مرگ است، دور بسترش نشستيم و به رفقا گفتم، لحظه آخر خيلی مهم است، که به چه حالت بميرد. عبرت بگيريم، به اين واعظ گفتم : که الان فرصت خوبی است تا يک روضه برای امام حسين عليه السلام بخوانيم. واعظ گفت: چشم و شروع کرد، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ . . . هنگام روضه خواندن همه با چشم خود، ديديم حاج عباس پتو را کنار زد و بلند شد و مودب نشست، حالا ما هم داريم با تعجب نگاه مي کنيم، رويش را به طرف راست چرخاند و شروع به گريه کرد و گفت السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قربان قدمهايتان، من پير غلام، چه لياقتی داشتم که به عيادت من بياييد. السَّلامُ عَلَيْكَ يا امِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ، همين طور سلام داد، تا رسيد به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشريف، به آقا هم سلام داد گفت: قربانتان بروم من کجا عيادت شما، و از همه تشکر کرد و بعد دراز کشيد، مثل اينکه صد سال است که مرده باشد. نه قلبش کار مي کند، نه نبضش کار مي کند، و به رحمت خدا رفت. بعد از اينکه به رحمت خدا رفت، من به رفيقش گفتم اين پير غلام امام حسين عليه السلام بوده، امام حسين عليه السلام به او نظر کرده و قبولش کرده است، چهارده معصوم عليهم السلام به ديدارش آمده است. بايد مثل يک مرجع تقليد، تشييع جنازه اش کنيم. گفت ما آمديم به منزل، به وعاظ گفتيم که بالا منبر بگوييد، به علمای نجف گفتيم که درستان را تعطيل بکنيد، به بازاريها گفتيم بازار را ببنديد، به هيئتي ها گفتيم که فردا بايد يک دسته‎ای مثل عاشورا، برای يک عاشق امام حسين عليه السلام راه بندازيد، مي گفت کربلا يک حالت عجيبی پيدا کرده بود. هيئتها مي آمدند به سر و سينه هایشان مي زدند، چون براي همه جريانش را گفته بوديم. يا حسين يا حسين مي گفتند، گريه مي کردند، براي يک غلام غريب امام حسين عليه السلام غوغا شد. در حوزه هم براي حاج عباس مجلس ختم گرفتيم. يک آيت اللهي در کربلا بود، به نام آيت الله سيبويه عموی آيت الله سيبويه‎ای که در زمان ما بودند، پير مردی بود حدود نود سال، ايشان هم در مجلس ختم شرکت کرد. به من فرمودند: که منبر ختم اين آقا را من مي روم، همه تعجب کردند. ايشان عصا زنان آمدند، در پله اول منبر نشستند. بعد از قرائت قرآن، گفت: که مردم مي دانيد که من اهل منبر و سخنراني نيستم، ولي آمده ام جريانی از حاج عباس رشتی، برايتان بگويم. گفت: که وقتی فلانی به من زنگ زد و گفت من در موقع جان دادن کنار بسترش بودم و چهارده معصوم به ديدنش آمدند؛ وقتی تلفن را قطع کردم خيلی گريه کردم، دلم شکست که من اينقدر در حوزه بودم در حرم آقا، امام جماعت بودم، نکند من را قبول نکرده باشند، من به حال خودم گريه کردم، خسته شدم، خوابم برد، خواب ديدم حاج عباس، در باغی از باغهای بهشت است. خيلی سرحال و خوشحال، جوان و زيبا. گفتم حاج عباس چطوری! گفت وقتی که من را در قبر گذاشتيد، قبر من وسيع و باز شد، نورانی شد، ديدم آقا اباعبدالله الحسين عليه السلام، تشريف آوردند فرمود: تو غلام من بودی، من را آورد در اين باغي که مي بيني از باغهای برزخی است، اين باغ را به من مرحمت کردند. فرمودند: حاج عباس، همين جا باش، در قيامت هم مي آيم تو را مي برم در بهشت کنار خودم قرار مي دهم.بعد گفت آقاي سيبويه، برو به مردم بگو، هر چه هست، در خانه سيدالشهدا عليه السلام است. جای ديگر، خبری نيست. کل الخير في باب الحسين، هر خيری است، در خانه امام حسين عليه السلام است. نقل از حجت‌الاسلام فرحزاد ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
این تصویر واقعیست. اسارت صهیونیست توسط یک دمپایی و شلوارک پوش حماس..🤣 📚 @DasTanaK_ir | داناب
در کتاب فرمانده سنتکام آمده؛ 📸 اطلاعات جدید از ترور سردارِ شهید سلیمانی 📚 @DasTanaK_ir | داناب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گزارش متفاوت و حرفه ای شبکه المیادین از زندگی رییس جمهور شهید سید ابراهیم رئیسی 📚 @DasTanaK_ir | داناب
🟢 خواب قیامت 🟡 هنگامی که از «مالک بن دینار» سبب توبه کردنش را پرسیدند، گفت: در اوایل جوانی، من در لشکر خلیفه کار می‌کردم و شرابخوار بودم. تا اینکه کنیزی خریدم و بعد از مدتی سخت به او علاقه مندشدم و خداوند از او به من فرزندی داد. مهر فرزند روز به روز در قلبم افزون می‌شد، هنگامی که کودک به راه افتاد، علاقه من به او بیشتر شد. او هم انس و الفت زیادی با من داشت، بطوری که هرگاه ظرف شراب را به دست می‌گرفتم تا بیاشامم، آن را از دستم می‌گرفت و بر لباسم می‌ریخت. هنگامی که فرزندم دو ساله شد، ناگهان از دنیا رفت. مرگ او مرا سخت غصه دار و بیقرار کرد. در یکی از شب‌های جمعه ماه شعبان، من شراب خورده و نماز نخوانده خوابیدم. پس در خواب دیدم گویا مردگان از قبرها بیرون آمده و همگی محشور شده اند و من نیز همراه ایشان هستم. پس از پشت، صدایی شنیدم، چون به عقب نگریستم، افعی سیاه و بسیار بزرگی را دیدم که دهان باز کرده و به سرعت به طرف من می‌آید. پس با ترس و هول بسیار از جلوی او گریختم و او هم به سرعت مرا دنبال می‌کرد. در راه، پیرمرد خوش رو و خوشبوئی را دیدم. سلام کردم، جوابم را داد. گفتم: به فریادم برس و مرا نجات بده. گفت: من در برابر این افعی ناتوانم، لکن سرعتت را بیشتر کن، امیدوارم خداوند تورانجات دهد. پس به تندی فرار کردم تا به یکی از منازل قیامت، رسیدم، از آنجا می‌توانستم طبقات جهنم و اهل آنرا ببینم، نزدیک بود از ترس افعی خودم را به جهنم بیندازم، ولی ناگاه صدایی به گوشم رسید که به من گفت: «برگرد، که تو اهل اینجا نیستی» 🔹 بر اثر این صدا، کمی آرامش یافته و برگشتم. دیدم افعی هم برگشت و مرا دنبال نمود. دوباره به همان پیرمرد، رسیدم. گفتم: ای پیر! از تو خواستم که پناهم بدهی ولی تو اعتنایی نکردی. پیرمرد گریست و گفت: من ناتوانم، ولی به سمت آن کوه برو که امانت‌های مسلمانان در آن است، اگر توهم امانتی داشته باشی، تورا یاری خواهد کرد. چون به کوه نگاه کردم، آن را پر از اتاق و خانه‌هایی دیدم که جلوی آنها پرده‌هایی کشیده بودند و درهای آنها از طلای سرخ بود که با یاقوت و جواهرات دیگر زینت داده شده بودند، پس به طرف کوه دویدم و هنوز هم افعی مرا دنبال می‌کرد. چون به نزدیک کوه رسیدم، فرشته ای ندا داد: پرده‌ها را عقب بزنید و درها را باز کنید و بیرون بیائید، شاید این بیچاره در بین شما امانتی داشته باشد که او را از شر دشمن پناه دهد، در این هنگام بچه‌هایی که صورت هایشان مانند ماه می‌درخشید، بیرون آمدند. افعی اینک به من نزدیک شده بود و من دست از جان شسته بودم که ناگاه بچه ای فریاد زد: «همه بیائید که دشمن به او نزدیک شد. » بچه‌ها دسته دسته بیرون آمدند. ناگاه دخترم را که مرده بود دیدم، چون مرا دید، گریه کرد و گفت: « به خدا قسم، این پدر من است» پس از آن دست چپش را در دست راست من گذاشت و بادست راست به افعی، اشاره کرد. افعی برگشت و فرار نمود. بعد از آن، دخترم مرا نشانید و در دامنم نشست و با دست راست، به ریشم زد و گفت: « ای پدر، أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ» من گریه کردم و گفتم: «دخترم، تو قرآن مجید را می‌دانی؟ ) گفت: ای پدر، ما بهتر از شما به قرآن دانا هستیم. گفتم: به من بگو، این افعی چه بود؟ گفت: کردار زشت تو بود که آن را تقویت کرده بودی و او می‌خواست ترا به جهنم بفرستد. گفتم: آن پیرمرد که بود؟ گفت: کارهای نیک تو بود که خودت او را ناتوان کرده بودی، به طوری که در برابر کارهای زشتت نتوانست تورا یاری دهد. گفتم: دخترم، تو در این کوه چه می‌کنی؟ گفت: ما بچه‌های مسلمانان هستیم که به هنگام کودکی از دنیا به اینجا آمده ایم و خداوند ما را در اینجا جای داده است، و ما تا قیامت چشم به راه پدر و مادرمان هستیم که نزد ما بیایند تا ما از آنها شفاعت کنیم. در این هنگام با ترس و فریاد بسیار، از خواب بیدار شدم و پس از آن شرابخواری و سایر گناهان را به کلی ترک کردم و به سوی خداوند توبه نمودم.  📚داستانهای شهید دستغیب (معاد و قیامت) - ص۱۸ ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
🔸محمدجواد ظریف در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا در انتخابات قصدی برای کاندیداتوری دارید، گمانه‌زنی‌ها درباره حضورش در انتخابات ریاست‌جمهوری را رد کرد و گفت: خیر./ ایلنا 🔸حسین جلالی، نماینده دور یازدهم مجلس شورای اسلامی در مصاحبه با جماران: احمد وحیدی و محمد مخبر کاندید نخواهند شد. 🔸‌‌شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی در جریان بررسی نامزدهای انتخابات ریاست‌‌جمهوری به تصمیم اولیه خود برای حمایت از محسن هاشمی رفسنجانی رسید. 🔸شنیده‌ها از وزارت ارشاد حاکی از آن است که برخی نزدیکان اسماعیلی در حال رایزنی با وی جهت حضور در عرصه انتخابات هستند. وزیر ارشاد هنوز هیچ پاسخی به پیشنهاد نزدیکانش نداده است. ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
طرح عبری جدید دیوارنگاره میدان فلسطین تهران 🔹همزمان با عملیات غافلگیرکننده گردان‌های قسام در شمال غزه و اسارت ۳ نفر دیگر از اعضا ارتش رژیم اشغالگر قدس از جدیدترین طرح دیوارنگاره میدان فلسطین تهران رونمایی شد. 📚 @DasTanaK_ir | داناب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 وقتی یه صهیونیست تانک‌شو جلوی در خونه یه فلسطینی پارک میکنه 😁 📚 @DasTanaK_ir | داناب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلمی از تواضع آیت الله سید ابراهیم رئیسی که در فضای مجازی عراق پربازدید شده است... 📚 @DasTanaK_ir | داناب
مکارم الاخلاق ۲.mp3
4.9M
🟢 مروری بر سبک زندگی، اخلاق عملی و مشی اجتماعی 🟡 بر اساس کتاب مرحوم طبرسی 🔹 جلسه ۲ 🎙 حجت‌الاسلام دکتر 📚 @DasTanaK_ir | داناب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلیل فرار از کار تربیتی و تشکیلاتی🤷‍♂ آهای فعال فرهنگی و تربیتی😱 میدونی چرا از کار جمعی فرار میکنی؟ دوست داری خودت تو مجموعه همه‌کاره باشی و حرفت حرف آخر باشه؟! نمیخوای هر سوالی که در کار تربیتی و تشکیلاتی داری جوابشو بدونی؟ کانال تربیت و تشکیلات با برنامه منظم‌ِ هفتگی در خدمت شما مربی و مسئول عزیز هست🙏🙌 حتما بزن رو لینک👇 https://eitaa.com/joinchat/202441044C9ad2e525c0
حکایت روزی در بیرون صحرا نشسته بودم، موری را دیدم که دانه گندمی را از زیر خار و خاشاک پیدا کرد، آن را با زحمت و مشقت بسیار از زیر خار و خاشاک بیرون آورد، و مقداری آن را با خود حمل کرد. هرجا که پستی و بلندی بود، او به زحمت بسیار می‌افتاد و آن دانه گندم را با سختی بسیار همراه خود می‌برد. من هم عقب سرش رفتم تا ببینم او به کجا می‌رود. مسافت زیادی را پیمود تا بالاخره به لانه اش رسید، اما ناگهان دیدم که گنجشکی از بالا به پائین جست و دانه گندم را به همراه خود مورچه بلعید. به فکر فرو رفتم که، آدمی این همه زحمت می‌کشد، ناگهان فرشته مرگ می‌آید و او را می‌برد. آنچه زحمت کشیده، تمامش به هدر می‌رود. مال و جاه را با خود تا لب گور می‌آورد، اما آنجا از او می‌گیرند و بدنش را زیر خاک می‌کنند، نه فرش و نه چراغی، نه انیس و مونسی، جز ایمان و عمل صالح، هیچ چیز هم ندارد. آدمی بدبخت این جور است که برای خوشی در دنیا زحمت میکشد، اما بیچاره نمی داند غیر از دردسر، چیز دیگری نیست. 📚معارفی از قرآن - صفحه ۲۶۸ ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰تبدیل سیم کارت به سیم کارت کودک 👏👏 🔹توسط گرفتن شماره * 🔹یک راهکار مناسب برای جلوگیری از آسیبهای ولنگاری فضای مجازی برای کودکان 🔹این اقدام وزارت ارتباطات و فراجا بسیار عالی و قابل تقدیر و نشر می باشد ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
عکس لو رفته از ابراز ارادت لاریجانی به شمر بن ذی الجوشن!! 😂😂 📚 @DasTanaK_ir | داناب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺شجاعت براندازان جمهوری اسلامی را با ذکر مثال و رسم شکل توضیح دهید (: 📚 @DasTanaK_ir | داناب
یکی از کارهای سخت روزنامه نگاری زمانی است که مخاطب دچار بی حسی شده است و رسانه باید توجه او را به سمت یک موضوع مهم جلب کند تا فراموش نکند. رفح این روزها چنین وضعیتی دارد. اجازه ندهیم. به خودمان تذکر دهیم. اصرار داشته باشیم عکس ها و اخبار غزه و رفح را با جدیت دنبال کنیم. در خلوتمان به آن فکر کنیم. دیگران را هم توجه دهیم و نگذاریم این بی حسی غالب وتبدیل به بی حسی اجتماعی شود که بلاست. واگرنه این بلا مهمترین ثمره این جنایت ها را که آگاهی بخشی و بیداری جهانی است را هم از بین می برد. 📚 @DasTanaK_ir | داناب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥یه حرفی از یکی شنیدی، ناراحت شدی، برای آخرتت خوبه! مَرَارَةُ الدُّنْيَا، حَلَاوَةُ الْآخِرَةِ 📚 @DasTanaK_ir | داناب
اگر قبل از خورد کردن پیاز آن را 15 دقیقه در فریزر بگذاریددیگر چشمانتان نمی سوزد.😍 📚 @DasTanaK_ir | داناب
کاهش فشار خون در عرض یک دقیقه با یک ترفند ساده نقطه فشار در نوک انگشت میانی در هر دو دست قرار دارد. آن را با یک قلم فشار دهید و حداقل یک دقیقه نگه دارید تا فشار خون خود را پایین بیاورید. در نظر داشته باشید که این درمان برای فشار خون بالا نیست؛ اما وقتی که داروی شما در دسترس نیست، بهترین کار همین است. نقطه فشار دیگری در پا قرار دارد. این نقطه درست قبل از این که انگشتتان به استخوان برسد، قرار دارد. فشار عمیقی را برای ۳ ثانیه اعمال کنید، سپس ۵ ثانیه رها کنید. ماساژ را برای ۲ دقیقه تکرار کنید، سپس روی پای دیگر هم همین کار را انجام دهید. ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 اگر بدانید اقیانوس‌ها چقد عمق دارند، وحشت زده خواهید شد! ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir