🌹شهیدی که به دستور صدام ،بدن او دو نیم کردند و در دو مکان مختلف دفن کردند؟؟؟!!
🌹شهیدی که به دستور امام خمینی(ره)، در حرم حضرت معصومه (س)دفن شد؟؟!
🌹شهیدی که عراقی ها،سر او را از بدنش جدا کردند و سه سال،مخفیانه دفن کردند؟؟!!
🌹شهیدی که تندیس او در پایگاه آموزش تکاور انگلستان، نصب شده است؟؟!
🌹شهیدی که قرآن را با خط خودش نوشت و با تمام شدن کتابت قران،خودش هم شهید شد؟؟!!
🌹شهیدی که،هم آزاده بود،هم فرزند شهید،هم جانباز،هم در ارتش خدمت کرد هم در سپاه و هم در ژاندارمری؟!
✅نشر معارف شهدا،در کانال👇👇
🕊🌹شور شیــــــــــــدایــــی🕊🌹
🟣 آدرس ما در ایتا :
https://eitaa.com/joinchat/1741095207C27c8db9def
•|دعای هر روز ماه صفر|•
✦ روزی ده بار برای محفوظ ماندن از بلاهای نازل در این ماه بخواند:
یا شَدیدَ الْقُوی وَ یا شَدیدَ الْمِحالِ یا عَزیزُ یا عَزیزُ یا عَزیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنی شَرَّ خَلْقِکَ یا مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ وَصَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرینَ!
مفاتیح الجنان
📚 @DasTanaK_ir | داناب
🟢 حکایتی از عارف واصل مرحوم صمصام اصفهانی
🟡 شخصی از معتمدین اصفهان نقل میکرد که در ایام جوانی، زمانی که تازه ازدواج کرده بودم، خواب دیدم که در حیاط منزلمان در کنار حوض آب نشسته ام. ناگهان از میان چاه آب، مار بزرگی سر بیرون آورد و پاهایم را نیش زد. این مطلب گذشت و باز چند شب دیگر خواب دیدم که یک مار دو سر، هر دو پای مرا تا زانو بلعیده است و من در عالم خواب به شدت زجر می کشیدم. و باز فردای آن روز خوابی قریب به این مضمون دیدم که جزئیات آن در ذهنم نماند. این خواب های عجیب و معنی دار، من را به فکر انداخت که حتما مفهوم آن را پیدا کنم و به دنبال سرّ آن بگردم.
نزدیکی های ماه مبارک رمضان بود که در چهار باغ بالا، جناب صمصام را دیدم که روی سکویی نشسته بودند و خوشه ای انگور را دانه دانه می کردند و یکی به اسبشان می دادند و یکی خودشان می خوردند. رفتم نزدیک ایشان و سلام کردم. ایشان هم جوابی گفتند و انگورها را دانه می کردند. من هم فرصت را غنیمت شمردم و داستان خواب هایم را برای ایشان نقل کردم. جناب صمصام هم وقتی انگور خوردنشان تمام شد بدون این که حتی سرشان را بالا بیاورند
فرمودند: چرا میذاری زنت با پای لخت و بدون جوراب توی کوچه و خیابون قدم بزنه؟ اون مارها، نگاه جوون های نامحرم محله است که پاهای تو را نیش می زنند. بنده که از این تعبیر عجیب جناب صمصام یکه خورده بودم و اشاره دقیق ایشان مرا حیرت زده کرده بود، عرض کردم : آقا پس چرا مارها پاهای مرا نیش میزدند و میجویدند؟ چرا پاهای زنم را در خواب ندیدم؟
ایشان باز فرمودند: چرا اجازه می دهی با پاهای لخت توی کوچه قدم بزند. اگر تو به او تکلیف کنی که حجاب بگیرد او حتما قبول می کند. پس مسئول این گناه خود تو هستی! مارها هم پای تو را نیش می زنند. این سخن جناب صمصام آن قدر عجیب و با نفوذ بود که من همان لحظه سراسیمه به خانه رفتم و با همسرم ماوقع را در میان گذاشتم. ایشان هم سفارش جناب صمصام را اطاعت کردند و از آن لحظه پوشش خود را اصلاح کردند.
📚غبار روبی از چهره صمصام، صفحه 129
📚 @DasTanaK_ir | داناب
💠 انتظار، ابهام، انتقام
✍ شبیر فیروزیان
⚠️ حالت انتظار و ابهامی که جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت درباره زمان و نوع خونخواهی و انتقام در اسرائیل ایجاد کرده و صهیونیستها را به وحشت انداخته، تصویری از این توصیه نظامی امام امیرالمومنین(ع) به یارانش است:
🔸"وَ قَلْقِلُوا السُّيُوفَ فِي أَغْمَادِهَا قَبْلَ سَلِّهَا وَ الْحَظُوا الْخَزْرَ؛ و (پیش از شروع جنگ) شمشیرها را در نیامشان بجنبانید و با گوشه چشم، خشمگینانه به دشمن بنگرید."
⚠️ این جنگ روانی پیش از انتقام، خود بخشی از انتقام است.
📚 @DasTanaK_ir | داناب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مشهد پیش از انقلاب
vs
مشهد پس از انقلاب 😎
📚 @DasTanaK_ir | داناب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فوری
پیام مهم داود خطر از قم به نتانیاهو
📚 @DasTanaK_ir | داناب
ایرانیا هرشب ساعت ۱:۲۰
منتظر شروع عملیات😂
🗣 لیا آبنوس
📚 @DasTanaK_ir | داناب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سید حسن نصرالله:
یواش یواش 😎
📚 @DasTanaK_ir | داناب
((وقت خشم و وقت شهوت مرد کو؟؟
طالب مردی چنینم کو به کو
کو در این دو حال مردی در جهان
تا فدای او کنم امروز جان.))
#ایت_الله_محمد_تقی_بافقی از علما و مجتهدین قم بود. در حمام مشاهده کردند که #سرهنگی ریشش را می تراشد، فرمودند :((آقا ریشتان را نتراشید، #حرام است)) سرهنگ خشمگین شد و بی مهابا یک کشیده زد توی صورت ایشان.
آقای بافقی بدون تامل طرف دیگر صورت را آورد وگفت: یک سیلی هم این طرف صورتم بزن......
ادامه داستان در کانال زیر سنجاق شده👇👇
https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 صباح شریعتی کشتیگیر ایرانی که برای کشور آذربایجان کشتی میگرفت، در رده بندی کشتی المپیک به امین میرزاده باخت و از دنیای ورزش قهرمانی خداحافظیکرد
🔸 در لحظات پایانی هم او تنها بود و کسی از اعضای کادرفنی آذربایجان، کنارش نبود. تا اینکه میرزاده و حسن رنگرز به روی تشک آمدند تا در زمان خداحافظی شریعتی کنارش باشند. میرزاده او را روی دوش برد تا دور تشک بگرداند.
🔸او رفت برای آذربایجان کشتی بگیرد اما در آخرین ثانیهها این هموطنانش بودند که همراهی اش کردند. خبری از آذریبایجانیها نبود! و حقیقت همین چیزی بود که مشاهده کردید.
📚 @DasTanaK_ir | داناب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یحیی سنوار ( جانشین اسماعیل هنیه) :
من این جمله از امام علی را خوب به خاطرم سپرده ام که گفت:
دو روز در زندگی انسان هست، روزی که در آن مرگ سرنوشت تو نیست، و روزی که مرگ سرنوشت تو ست.
در روز اول هیچ کس نمی تواند به تو آسیبی برساند و در روز دوم هیچ کس نمی تواند تو را نجات دهد...
📚 @DasTanaK_ir | داناب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬅️ایران و اسرائیل :)😂😂
📚 @DasTanaK_ir | داناب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دانشمندی که میان خواجه نصیر، ابن سینا و فخر رازی داوری کرد!
🔹 به مناسبت سالروز وفات دانشمند علم فلسفه و شاگرد علامهحلی، #قطبالدین_رازی
📚 @DasTanaK_ir | داناب
#ضرب_المثل جنگ زرگری
جنگ زرگری کنایه از جنگی است ساختگی و ظاهری، جدال و نزاعی است دروغین که میان دو تن برای فریفتن شخص سوم در میگیرد و پایه و اساسی جز فریب و نیرنگ و زیاده طلبی ندارد.
جنگ زرگری به این ترتیب بود که گاهی مشتری چاق و پولداری برای خریداری جواهر گرانبها و سنگین قیمت به دکان زرگری مراجعه میکرد و از کم وکیف وعیار و قیمت جواهر میپرسید.
در این موقع زرگر قیمت جواهر مشتری را به چند برابر قیمت واقعی اعلام میکرد و ضمنا با چشمک زدن، زرگر رو به رویی را و یا به وسیلهی شاگردش زرگر مغازهی همسایه را خبر میکرد تا به ترتیبی که مشتری متوجه جریان قضیه نشود سروگوش آب دهد و وارد معرکه شود. زرگر دومی که گوشی دستش بود به بهانه ای خود را نزدیک میکرد و بدون تمهید مقدمه، مطلبی قریب به این موضوع به مشتری میگفت :« من این جواهر را درمغازه دارم و به این قیمت – کمتر از قیمتی که زرگر اولی گفته بود میفروشم و بدین تریب زرگر اول با زرگر دومی به جدال و نزاع ساختگی برمیخاست و فی المثل میگفت: «چرا جلوی مغازه من آمدی و چه حق داری که در گفتگوی ما دخالت کنی ؟» زرگر دومی جواب میداد :« تو دین نداری ! تو انصاف نداری ! تو دروغگویی و میخواهی مالی را که این مبلغ قیمت دارد به چند برابر بفروشی. من نمیگذارم سر این آقای محترم – یا خانم محترمه – کلاه بگذاری و پولش را بالا بکشی!»
زرگر اولی میگفت :« دروغگو تو هستی که میخواهی جنس بنجل کم عیارت را آب کنی.»
زرگر دومی میگفت:« اگر جنس من کم عیار باشد میتواند به سنگ محک بزند تا سیه روی شود هرکه دروغش باشد. کاسبی و زرگری حساب و کتاب دارد. تو میخواهی برای چند دینار زیادتر از قیمت واقعی آبروی تمام زرگرها را ببری و ما را کنفت کنی !»
خلاصه این بگو و آن بگو، جنگ در میگرفت و قشقرقی برپا میشد.
مشتری ساده لوح که این صحنه را حقیقی و از روی خیرخواهی تلقی میکرد بدون اعتنا و توجه به سر و صدای زرگر اولی به مغازهی زرگر دومی میرفت وجنس مورد نظر را به قیمتی که زرگر دومی گفته بود، بدون کمترین تحقیق و چانه زدن میخرید و قیمتش را تمام و کمال میپرداخت.
در نتیجه مشتری بیچاره ضرر میکرد و دو نفر زرگر مورد بحث، سود حاصله را با یکدیگر تقسیم میکردند.
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
🟡کمبود اراده!
کریستف کلمب پس از کشف قارۀ آمریکا، در حال صرف شام با مردان اسپانیایی بود که یکی از آنان گفت:
_حتی اگر شما این قاره ی جدید را کشف نکرده بودید، در اسپانیا که سرزمینی غنی از مردان بزرگ و با لیاقت است، شخصی پیدا می شد که این کار را بکند. کریستف کلمب خواست تخم مرغی برایش بیاورند.
سپس آن را روی میز گذاشت و گفت: آقایان، شرط می بندم که هیچ کدام از شما نمی تواند این تخم مرغ را در حالت ایستاده روی میز قرار دهد. البته من این کار را بدون هیچ کمکی انجام خواهم داد. همگی تلاششان را برای ایستاده نگه داشتن تخم مرغ روی میز کردند، ولی بی فایده بود. سپس رو به کریستف کلمب کردند و گفتند:
« غیر ممکن است» غیر ممکن است؟ ولی من این طور فکر نمی کنم. کریستف کلمب تخم مرغ را از آنها گرفت و ضربۀ کوچکی به انتهای آن زد. ترک ظریفی در آن قسمت ایجاد شد که به واسطۀ آن توانست تخم مرغ را روی میز در حالت ایستاده نگه دارد. مردان اسپانیایی گفتند:
مطمئنا هر کسی می توانست با یک ضربه و ایجاد ترک در انتهای تخم مرغ آن را در این وضعیت نگه دارد. کریستف کلمب لبخندی زد و گفت: هر کسی می توانست، ولی هیچ کس این کار را نکرد. در مورد کشف قارۀ جدید من هم همین طور است، هر کسی می توانست آن را کشف کند، ولی هیچکس حتی به آن فکر هم نکرد.
✅نتیجه:
حالا شما چه کار بزرگی باید انجام بدهید؟ به همان فکر کنید و دست به کار شوید، تفاوت میان انسان های موفق و دیگران، کمبود توانایی یا آگاهی نیست، بلکه کمبود اراده است.
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
🇮🇷🇵🇸🇱🇧دختر شهید اسماعیل هنیه:
نابودی اسرائیل به دست فرزندان علی، فاتح درب خیبر خواهد بود.
📚 @DasTanaK_ir | داناب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مبینا نعمتزاده پس از کسب مدال #برنز_المپیک: با امام زمان عهد کرده بودم مدال بگیرم مدالم را تقدیم مردم ایران و آقا امام زمان کنم
📚 @DasTanaK_ir | داناب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای دیدار تاریخی حاج قاسم با شهید حججی
#فرزند_ایران
#محسن_حججی
🔹 ۱۸مرداد؛ سالروز شهادت شهید محسن حججی و روز مدافعان حرم
📚 @DasTanaK_ir | داناب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تنها فن پنج امتیازی اجرا شده کشتی فرنگی در المپیک پاریس
📚 @DasTanaK_ir | داناب