🌟🌟 مسابقه شماره 7⃣ 🌟🌟
پویش سراسری چله ی
✨عاشقانه ی یاران بی قرار✨
🌴چله دعای کمیل 🌴
به نیت ظهور امام زمان علیه السلام
عبارت «لبیک یامهدی علیه السلام» را برای 👈 ادمین مسابقات کانال ستاد مردمی دعای کمیل به آدرس
@dooakomeil
ارسال نمایید.
✨ شرکت از سراسر ایران آزاد است✨
✨ عضویت در کانال الزامی است ✨
✨جایزه✨
🎁 ۲ نفر...........فرش ماشینی
🎁 ۱۰ نفر ..........جایزه نفدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فریبهای قانون جذب
🔰مدعیان قانون جذب برای رسیدن به ثروتهای باد آورده، مخاطبان خود را با انواع و اقسام وعدههای احساسی و غیر منطقی فریب میدهند.
#عرفانهای_کاذب
#قانون_جذب
📚 @DasTanaK_ir | داناب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅اهمیت به نماز علامه طباطبایی از زبان حاج آقا قرائتی
📚 @DasTanaK_ir | داناب
🌹 نیروهای مسلح حضرت امام هادی (ع)
♦️ متوکل عباسی برای تهدید و ارعاب امام هادی علیه السلام او را احضار کرد و دستور داد هر یک از سپاهیانش کیسه (و توبره) خود را پراز خاک قرمز کنند و در جای خاصی بریزند.
♦️تعداد سپاه او که نود هزار نفر بود، خاکهای کیسه های شان را روی هم ریختند و تلّ بزرگی از خاک را ایجاد کردند. متوکل با امام هادی علیه السلام روی آن خاکها قرار گرفتند و سربازان و لشکریان او در حالی که به سلاح روز مسلح بودند، از برابر آنان رژه رفتند.
♦️خلیفه ستمگر عباسی از این طریق می خواست آن حضرت را مرعوب سازد و از قیام علیه خود باز دارد. حضرت برای خُنثی نمودن این نقشه، به متوکل رو کرد و فرمود:
♦️«آیا می خواهی سربازان و لشکریان مرا ببینی؟»
♦️متوکل که احتمال نمی داد حضرتش سرباز و سلاح داشته باشد، یکوقت متوجه شد که میان زمین و آسمان پر از ملائکه مسلح شده، و همگی در برابر آن حضرت آماده اطاعت میباشند. آن ستمگر از دیدن آن همه نیروی رزمی، به وحشت افتاد و از ترس غش کرد.
♦️چون به هوش آمد، حضرت فرمود:
⬅️ «نَحْنُ لا نُناقِشُکُمْ فِی الدُّنْیا نَحْنُ مُشْتَغِلُونَ بِاَمْرِ الاْآخِرَةِ فَلا عَلَیْکَ شَی ءٌ مِمّا تَظُنُّ؛(8)
♦️ در دنیا با شما مناقشه نمی کنیم [چرا که] ما مشغول امر آخرت هستیم. پس آنچه گمان می کنی، درست نیست.»
📚 الخرائج و الجرائح، راوندی، ص 400، شماره 6
#امام_هادی علیه السلام
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
داستان عجيب شيعه شدن مردی از اهل اصفهان نزد امام هادی علیهالسلام
قطب راوندى (ره) از جماعتى از مردم اصفهان نقل می كند كه گفتند: در اصفهان مردى بود به نام عبد الرّحمن و شيعه شده بود [با اينكه در آن وقت شيعيان در اصفهان، بسيار كم بودند]، به او گفته شد، علّت چيست كه شيعه شده و به امامت حضرت هادى عليه السّلام اعتقاد دارى، و امامت افراد ديگر را قبول ندارى؟»
او گفت:
سرگذشتى، با امام هادى عليه السّلام دارم كه موجب شيعه شدن من شده است، و آن اينكه: من فقير بودم، ولى در سخن گفتن و جرئت، قوى بودم، در آن سالى كه جمعى از مردم اصفهان براى دادخواهى نزد متوكّل (دهمين خليفه عبّاسى) عازم شهر سامرّاء شدند، و مرا با خود بردند، سرانجام به در خانه متوكّل رسيديم، روزى در كنار در قلعه متوكّل بوديم، ناگاه شنيدم متوكّل فرمان احضار امام هادى عليه السّلام را داده است، از بعضى از حاضران پرسيدم: «اين شخصى را كه متوكّل، فرمان احضارش را داده كيست؟».او گفت: «اين شخص، مردى از آل على عليه السّلام است، رافضيان به امامت او اعتقاد دارند، سپس گفت: «ممكن است متوكّل او را احضار كرده تا بكشد».
من تصميم گرفتم در آنجا بمانم تا ببينم كار به كجا می کشد، و اين (امام هادى عليه السّلام) كيست؟ ناگاه ديدم امام هادى عليه السّلام سوار بر اسب وارد شد، همه حاضران به احترام او، در جانب راست و چپ او به راه افتادند و آن حضرت در ميان دو صف قرار گرفت، و مردم به تماشاى سيماى او پرداختند، همين كه چشمم به چهره او افتاد، محبّتش در قلبم جاى گرفت، پيش خود دعا مى كردم تا خداوند وجود او را از گزند متوكّل حفظ كند، او كم كم در ميان مردم آمد، در حالى كه به يال اسبش نگاه مى كرد، و به طرف راست و چپ نمى نگريست، و من همچنان پيش خود دعا مى كردم، وقتى كه آن بزرگوار به مقابل من رسيد به من رو كرد و فرمود:
«خداوند دعاى تو را به استجابت رسانيد، بدان كه عمر تو طولانى می شود و اموال و فرزندانت زياد می گردند».از هيبت و شكوه او، لرزه بر اندام شدم و با اين حال به ميان دوستانم رفتم، آنها گفتند: «چه شده، چرا مضطرب هستى؟». گفتم: خير است، و ماجراى خود را به هيچ كس نگفتم، تا به اصفهان بازگشتيم، خداوند در پرتو دعاى آن حضرت، به قدرى ثروت به من داد كه اكنون قيمت اموالى كه در خانه دارم- غير از اموالم در بيرون خانه- معادل هزار هزار درهم است، و داراى ده فرزند شده ام، و اكنون عمرم به هفتاد و چند سال رسيده است، من به امامت او اعتقاد يافتم به دليل آنكه او بر افكار پنهان خاطرم، آگاهى داشت، و دعايش در مورد من به استجابت رسيد.
منبع: منتهی آلامال, شیخ عباس قمی , ص۴۳۳
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
روزی که مادر متوکل برای شفای فرزندش نذر امام هادی(ع) کرد
مرحوم کلینی در کتاب کافی روایتی آورده است که به بیماری سخت متوکل عباسی و توسل مادرش برای شفای او به امام هادی (ع) اشاره دارد.
امروز سوم ماه رجب و سالروز شهادت امام هادی (ع) است. ایشان همعصر ۶ نفر از خلفای عباسی بود. متوکل عباسی به علت اینکه از وجود امام در مدینه برای حکومت خویش، احساس خطر میکرد آن حضرت را به سامرا خوانده و تحت مراقبت حکومت خویش قرار داد و یکبار هم نقشه قتل ایشان را کشید ولی نافرجام ماند. سرانجام امام هادی (ع) به دستور معتز عباسی فرزند متوکل مسموم و در سوم ماه رجب سال ۲۵۴ق به شهادت رسیدند.
مرحوم کلینی در جلد اول کافی، حدیث ۴ روایت کرده است:
روزی متوكل بر اثر دُمل و زخم بزرگ و عميقى كه درآورد بيمار شد و به مرگ نزدیک شد و احدى جرأت نكرد او را جراحى كند. مادرش نذر كرد اگر او خوب شود، پول بسيارى برای امام هادی عليه السلام از ثروت خودش بفرستد.
متوکل خوب شد و وقتی مژده سلامتى او را به مادرش دادند، او ۱۰ هزار اشرفی را در کیسه گذاشت؛ مْهرِ خودش را بر آن زده و براى امام فرستاد. متوكل نیز از بيمارى خود بهبودى كامل يافت.
بعد از این ماجرا روزی بطحائى نزد متوكّل سخنچينى كرد و گفت: پول و اسلحه براى آن حضرت مىفرستند و او قصد شورش دارد. متوکل به سعيد حاجب دستور داد كه شبانه به خانه آن حضرت حمله کن و هر چه پول و اسلحه نزد او يافتى بردار و براى من بفرست.
سعيد حاجب گفت من شبانه به خانه آن حضرت رفتم. آن حضرت به من فرمود اين اتاقها در اختيار توست همه را بگَرد. من به همۀ اطاقها رفتم و بازرسى كردم و چيزى را جز يك كيسه اشرفى كه مُهرِ مادر متوكل را داشت و كيسه ديگرى هم سر به مُهر بود را نیافتم. به من فرمودند اين جانماز را هم بازرسى كن. من آن را برداشتم و يك شمشير غلاف كرده و ساده زير آن بود ، آنها را برداشته و نزد متوكل بردم.
متوکل وقتی به مُهر مادرش نگاه كرد او را خواست. مادرش نزد او آمد و يكى از خدمتكاران مخصوص به من گزارش داد كه مادرش به او گفت: در بيمارىِ تو من از بهبودت ناامید شدم و نذر كردم كه اگر سالم شدى، از پول خودم ۱۰ هزار اشرفى براى او بفرستم و آنها را فرستادم و اين هم مُهر من است كه بر كيسه است.
متوکل كيسۀ ديگر را گشود، در آن ۴۰۰ اشرفى بود، او يك كيسۀ اشرفى دیگر بر آنها افزود و به من فرمان داد كه آن را براى امام ببرم. من آنها را بردم و آن شمشير را با ۳ كيسه به امام تحویل دادم و به آن حضرت گفتم اى آقاى من، بر من سخت بود اين مأموريت دربارۀ شما. در پاسخ فرمودند ستمگران به زودى خواهند دید كه چه سرانجامى خواهند داشت.
📚منبع: کافی، شیخ کلینی
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
جدول مدیریت اعمال ماه رجب
در قالب یک برنامه روزانه ✨️
📚 @DasTanaK_ir | داناب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای عفو امام هادی علیهالسلام
📚 @DasTanaK_ir | داناب
15.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺ماجرای شیعه شدن سلطان مغول به دست #علامه_حلی
📚 @DasTanaK_ir | داناب
✅ پرسش و پاسخ ازدواجی با رهبر انقلاب
1⃣ به نظر شما چه زمانی برای #ازدواج مناسب هست؟
◽️هر چه زودتر بهتر! اسلام اصرار دارد بر این که این پدیده [ازدواج] هر چه زودتر، انجام گیرد.
📆۱۳۸۰/۱۲/۰۹
2⃣ منظور شما از زود دقیقا چه زمانی هست؟
◽️زود که میگوییم یعنی از همان وقتی که دختر و پسر احساس نیاز میکنند به داشتن همسر.
📆۱۳۸۰/۱۲/۰۹
3⃣ یعنی چی؟ اینجوری که باید توی سن نوجوانی ازدواج کنن!
◽️چرا سنّ ازدواج در کشور ما بالا رفته؟ مگر جوان هفده ساله، هجده ساله، نوزده ساله، احتیاج ندارد به اطفاء نیاز جنسی و غریزهی جنسی؟
📆۱۳۹۲/۰۸/۰۸
4⃣ آخه یه پسر هفده ساله که نه شغل داره نه مسکن! چجوری ازدواج کنه؟؟
◽️ ما نباید تصوّر بکنیم که حتماً بایستی یک نفری یک خانهی مِلکی داشته باشد، یک شغل درآمدداری داشته باشد، بعد ازدواج بکند! نه!! اِن یَکونوا فُقَرآءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه؛ این قرآن است [که] با ما دارد اینجور حرف میزند.
📆۱۳۹۲/۰۸/۰۸
5⃣ من دیگه رد دادم!! کسی که خرج خودشو نداره چرا باید یکی دیگه رو بدبخت کنه؟
◽️ ممکن است جوان، الان هم امکانات مالی مناسبی نداشته باشد، امّا انشاءالله بعد از ازدواج خدای متعال گشایش میدهد. ازدواج جوانها را متوقّف نکنید.
📆۱۳۹۴/۰۴/۲۰
6⃣ ینی همینجوری دست خالی بریم خواستگاری؟ اگه خدا نرسوند چی؟
◽️این یک وعدهى الهى است؛ ما باید به این وعده، مثل بقیهى وعده های الهی که به آن وعدهها اطمینان میکنیم، اطمینان کنیم.
📆۱۳۹۳/۰۵/۰۱
7⃣ اصن خدا هم پولشو برسونه، ما برای ازدواج آمادگی کافی رو نداریم!
◽️ اینکه دخترها بگویند ما هنوز آمادهی ازدواج نشدهایم، پسرها بگویند ما هنوز عقل زندگی نداریم، حرفهای منطقی آن چنانی نیست. نه، جوانها آمادگی هم دارند، خیلی هم خوبند. این حس گریز از مسئولیت، مقداری مانع میشود از اینکه این کار انجام شود.
📆۱۳۷۹/۰۶/۲۸
8⃣ آخه الان وضعیت جامعه عوض شده! دیگه مثل قدیم نیست...
◽️ شما که جوانید، مطالبهگرید، این سنتهاى غلطى که در زمینهى ازدواج وجود دارد، بایستى شماها نقض کنید؛ باید واقعاً در جامعه یک حرکتى در این زمینه بهوجود بیاید.
📆۱۳۹۳/۰۵/۰۱
9⃣ آقا تسلیم!! حالا پدر و مادرها رو چیکار کنیم؟ اونا زیر بار نمیرن...
◽️ به پدرها و مادرها تذکّر میدهم؛
من خواهش میکنم
و تقاضا میکنم
از شماها که یک خرده امکانات ازدواج را آسان کنید. پدر و مادرها سختگیری میکنند.
ازدواج جوانها را متوقّف نکنند؛ من خواهش میکنم که پدرها و مادرها به این مسئله توجّه کنند!
📆۱۳۹۴/۰۴/۲۰
✅ میان حرف تا عمل، فاصله بسیار است. ای کاش با سخنان رهبری انس بیشتری داشته باشیم و دلسوزی های این نائب امام زمان(عج) برای کشور #امام_زمان (عج) را عملی کنیم.
📚 @DasTanaK_ir | داناب
شعر زیبایی از امام خمینی رحمةاللهعلیه
در دلم بود كه آدم شوم امّا نشدم
بى خبر از همه عالم شوم امّا نشدم
بر در پير خرابات نهم روى نياز
تا باين طايفه محرم شوم امّا نشدم
هجرت از خويش كنم خانه به محبوب دهم
تا باسماء مُعلّم شوم امّا نشدم
از كف دوست بنوشم همه شب بادۀ عشق
رسته از كوثر و زمزم شوم امّا نشدم
فارغ از خويشتن و والۀ رُخسار حبيب
همچنان روحِ مُجسّم شوم امّا نشدم
سر و پا گوش شوم پاى بسر هوش شوم
كز دَمِ گرم تو مُلهَم شوم امّا نشدم
از صفا راه بيابم بسوى دار فنا
در وفا، يار مُسلّم شوم امّا نشدم
خواستم بركنم از كعبۀ دل، هرچه بُت است
تا بر دوست مُكرّم شوم امّا نشدم
آرزوها همه در گور شد اى نفس خبيث
در دلم بود كه آدم شوم امّا نشدم
[دیوان امام خمینی - صفحه ۱۴۵]
📚 @DasTanaK_ir | داناب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تنها کسی که از لشکر فرعون غرق نشد کی بود؟
اگر میخواهی در طوفانهای آخرالزمان غرق نشوی ، شبیه یکی از اولیاء خدا بشو
📚 @DasTanaK_ir | داناب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واکنش رهبر انقلاب به جملات حماسی یکی از جوانان حاضر در دیدار اخیر
📚 @DasTanaK_ir | داناب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 90 ثانیه با پشت صحنه عملیات وعده صادق 2 در صداوسیما
🟡 ناگفته های رئیس صداوسیما از لحظات اولیه وعده صادق 2
🔴به همراه پخش تصاویری برای نخستین بار
📚 @DasTanaK_ir | داناب
يكي از اصحاب امام صادق عليه السلام ميگويد: مقداري مال نزد امام صادق عليه السلام بردم و با خود فكر ميكردم كه چه مقدار از آن مال را به آن حضرت بدهم. وقتي كه به خدمتش رسيدم، آن حضرت غلامي را صدا كرد و دستور داد طشتي كه در آن طرف خانه بود را بياورد.
سپس مشغول حرف زدن شد تا اينكه طشت آورده شد. ناگهان متوجه شدم [طشت چنان لبریز از دینار است که] دينارها از لبههاي طشت ميريزد و آنقدر ريخت تا اينكه ميان من و ايشان حايل شدند. آنگاه حضرت به من فرمود: «آيا خيال ميكنيد كه ما به آنچه در دست شما است، محتاج هستيم؟! ما آنها را ميگيريم تا شما را پاک نماييم. »
🔹 خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِهَا ؛ از اموالشان زكاتى دريافت كن كه به سبب آن [نفوس و اموالشان را] پاك مى كنى، و آنان را رشد و تكامل مى دهى (سوره توبه آیه ۱۰۳)
[دانشنامه امام جعفر صادق علیه السلام - صفحه۷۸۶]
📚 @DasTanaK_ir | داناب
14.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢 ماجرای ترور خداداد عزیزی توسط ضدانقلاب و منافقین از زبان خودش
📚 @DasTanaK_ir | داناب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حجتالاسلام محسن عباسی ولدی:
📹 خواهش میکنم به اندازۀ علاقهای که به آیت الله مصباح دارید این بیانات را منتشر کنید/ جبهۀ انقلاب امروز مثل نان شب محتاج همین دو دقیقه و اندی است؛ زیرا معتقدم جبهۀ انقلاب همچنان از ناحیۀ کسانی که فهم دقیقی از ولایتمداری ندارند و دم از ولایتمداری میزنند تهدید میشود
📚 @DasTanaK_ir | داناب
🟢 ماجرای یک پیام محرمانه
🟡 سیامین روز جنگ ۳۳روزه لبنان و رژیم غاصب، سید حسن نصرالله به من گفت: به امام خامنهای عرض کنم که تونل های مخفیانه حزب الله لو رفته و جنگ با اسرائیل خیلی دشوار شده است اگر ایشان صلاح می دانند آتش بس کنیم.
🔻به بیت رهبری که رسیدم موقع اذان مغرب بود؛ همان موقع پیام سید حسن نصرالله را رساندم و آقا مشغول نماز شدند.
🔻بعد نماز جماعت، ایشان مدت زیادی، مشغول مناجات و تعقیبات بودند تا جاییکه من تصور کردم ایشان بنا ندارند پاسخی بدهند.
🔻بعد حدود ۲۰ دقیقه آقا از جا برخاستند و گفتند #حاج_قاسم کجاست؟
🔻خدمتشان رفتم ایشان فرمودند به سید حسن نصرالله بگویید فقط ۳روز دیگر مقاومت کنند... و بعد پیروزی بزرگ حزبالله در جنگ ۳۳ روزه رقم خورد.
🔸پ.ن۱: برگرفته از سخنرانی شهید حاج قاسم سلیمانی در جمع گروهی از اساتید انقلابی در قم
✍حمیدرضا ابراهیمی
📚 @DasTanaK_ir | داناب
⭕️ سیل و سانسور
#داستان_فکت
🔻خالد با تعجب به خیابان آب گرفته جلوی خانهشان خیره شده بود.
دبی، شهری که همیشه با آسمانخراشهای بلند و ماشینهای لوکسش شناخته میشد، حالا شبیه یک شهر ساحلی شده بود. سیل آمده بود و همه جا را آب گرفته بود. خالد گوشیاش را برداشت تا از این منظره عجیب فیلم بگیرد اما به یاد قانون جدید دولت افتاد. هرکس از سیل فیلم بگیرد، جریمه سنگینی میشود.
🔺خالد با ناراحتی گوشیاش را گذاشت کنار. دوستش، حمد، که از راه رسید گفت: «شنیدی؟ میگن دولت نمیخواد کسی بفهمه که شهرمون اینقدر آسیبپذیره. میخوان به همه دنیا نشون بدن که همیشه همه چی اوکیه».
🔻حمد ادامه داد: «فکر کن زیر این همه برج و بنای بلند، چقدر لولههای آب قدیمی و فرسوده وجود داره. دولت همیشه به ظاهر شهر اهمیت میداده و به زیرساختها توجهی نکرده».
🔺خالد و حمد با هم حرف میزدند و به فقر و نابرابری که در شهر وجود داشت فکر میکردند. خیلی از کارگرهای ساختمانی که این همه ساختمان بلند را ساخته بودند، در خانههای کوچک و کثیف زندگی میکردند و حقوق کمی میگرفتند.
🔻خالد گفت: «شاید این سیل یه نشونه باشه. یه نشونه از اینکه این همه تجمل و ظاهرسازی، فایدهای نداره».
🔺حمد با تأسف سر تکان داد و گفت: «شاید. ولی متأسفانه خیلی از مردمِ دنیا این حقیقت رو نمیبینن، حتی کشورهای همسایه هم نمیدونن».
🔻روزها گذشت و آب کمکم فروکش کرد. اما خاطره سیل در دل مردم باقی ماند. آنها میدانستند که این پایان ماجرا نیست و ممکن است بار دیگر شاهد چنین اتفاقی باشند...
📚 #داستانهای_تبیینی
📚 @DasTanaK_ir | داناب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 خاطره جالب رهبر از زندان زمان شاه
📚 @DasTanaK_ir | داناب
سلام مهربون
ما در مجموعه فرهنگی مهام هفته آینده یه اعتکاف دانش آموزی دخترانه برگزار میکنیم
با ۳۰۰ معتکف در مسجد رکن الملک
رمز عملیات اعتکافمون هم
یا زهراست 🥺
قراره این سه روز برای جوونا نور و معنویت مناجات و توبه
سکوت و تفکر
بغض و اشک و خنده
اتفاق بیفته
قراره جوونا راهی پیدا کنند بسمت خدا
به لطف مادرمون حضرت زهرا🌱
فکرشو بکنید شما با پرداخت هزینه میتونید در این همه ثواب شریک بشید
میتونید نیت کنید برای اموات تون یا برای بیمه شدن جووناتون یا برای رفع گرفتاری هاتون هزینه یه اعتکاف که ۶۰۰ تومنه را پرداخت کنید... کمتر یا بیشتر...
بسم الله
6219861081448655
خلیفه
هدایت شده از روزنوشت
گوش کن!
صدای بال کلمات را میشنوی؟!
یا صدای ملکوتی قلم را؟!
✨ اولین دورهٔ «آشنایی با اصول نوشتن» ویژهٔ دختران نوجوان، دروازهای نو به سوی خلاقیت و خودباوری✨
اینجا کلمات بر قلبت نازل میشوند و تو پیامبر واژهها خواهی شد!
سرفصلهای جذاب دوره:
* آشنایی با دنیای نویسندگی
* تقویت انگیزهٔ نوشتن
* تکنیکهای مؤثر خواندن
* تبدیل نوشتن به عادت
* افزایش دایرهٔ لغات
* نوشتن خلاقانهٔ خاطرات
* کوتاهنویسی و قطعات ادبی
* نوشتن داستان کوتاه (شخصیتپردازی، فضاسازی، طرح داستان) با الهام از آموزههای دینی
* قواعد نگارش
* معرفی فیلمهای دیدنی
* آشنایی با مجلات ادبی نوجوانان
استاد دوره: سرکار خانم ابراهیمی
شرایط ثبتنام:
* ویژهٔ دختران نوجوان (۱۳ تا ۱۷ سال)
* پذیرش مشروط (ارسال یک نمونه کار نویسندگی الزامی است.)
* ظرفیت محدود
زمان و مکان:
* شروع دوره: اول بهمن ماه
* زمان برگزاری: دوشنبهها و چهارشنبهها، ساعت ۴ تا ۵ بعدازظهر (غیرقابل تغییر)
* مکان: آنلاین (تو خونهیِ خودتون، با یه لیوان چایِ گرم و یه عالمه ایده!)
تعداد جلسات: ۱۰ جلسه
✨مژده! داستانهایی که از دلِ این کلاسها برمیآیند، در مجلاتِ معتبر به چاپ میرسند! ✨
برای کسب اطلاعات بیشتر و ثبتنام، به آیدی زیر پیام دهید:
@islamic_ethic
منتظرم!
🟢 براندازای شلمغز جمهوری اسلامی ایران
یکی به اینها بگه حالا که سفارشی و پولی توئیت میزنند، حداقل یهجا یادداشت کنند که اینجور آفتابپرست نباشند...
📚 @DasTanaK_ir | داناب
مرد دیوانه هر جایی که میرفت کسی پا به آنجا نمیگذاشت و از ترس او، همه از آنجا فرار میکردند. روزی از روزها مرد دیوانه به حمام رفت. همینکه مردم متوجه حضور او شدند حمام را خالی کردند و او را تنها گذاشتند.
مرد دیوانه با خوشحالی به داخل حمام رفت و مشغول شستن خودش شد. اتفاقاً تازهواردی آن روز به شهر آمده بود و سراغ حمام شهر را میگرفت.
هنگامیکه مرد غریبه وارد حمام شد، استاد حمامی به او گفت: «پدر جان داخل حمام نشو. چون دیوانهای در حمام است که همه از دست کارهایش خسته شدهاند و هر جا که او هست هیچکس آنجا پا نمیگذارد.»
اما تازهوارد به حرفهای استاد حمامی توجهی نکرد و لخت شد و به داخل حمام رفت.
او لُنگ برداشت و به دور خودش بست و لنگ دیگری را هم برداشت و با آب حوض حمام خیس کرد و با آن شروع کرد به درودیوار و زمین حمام کوبیدن تا آنکه وارد گرمخانه شد و بدون اعتنا به مرد دیوانه که داخل آب بود، مرتب با لنگ خیس خود به اینطرف و آنطرف میکوبید؛ خلاصه، مرد غریبه آنقدر از خود دیوانگی نشان داد که دیوانهی اصلی از حرکات او، وحشت کرد و با ترسولرز از کنار مرد غریبه فرار کرد و به رختکن رفت و با سرعت لباس پوشید.
استاد حمامی با دیدن مرد دیوانه با تعجب پرسید: «چطور شد که میخواهی بدون شستن خود از حمام بروی؟»
مرد دیوانه گفت: «هیچ نگو استاد حمامی، میدانی، دیوانهای داخل حمام است، اگر تو هم جانت را دوست داری هر چه زودتر از اینجا فرار کن برو!»
استاد حمامی با خنده داخل حمام رفت و به مرد غریبه گفت: «تو چطور باعث فرار دیوانه از حمام شدی؟»
مرد غریبه جواب داد: «او تابهحال از خودش دیوانهتر ندیده بود!»
🟡 با دیوانهها باید مثل خودشون برخورد کرد!
#فرودگاه_مهرآباد
📚 @DasTanaK_ir | داناب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟡 اگه دیوانه است چرا فقط موز میخوره؟!!!
🟢 میگن سلیطهای که در فرودگاه مهرآباد جنجال درست کرده و به یک روحانی اهانت کرده، روانی بوده، یاد این جمله معروف که تو فیلم پایتخت هم دیالوگ شد افتادم که میگفت: «اگه دیوانه است چرا فقط موز میخوره؟!!!»
اینا هم چرا فقط جلوی دین و نمادهای دین دیوانه و روانی میشن؟! باور کنیم کاسهای زیر نیمکاسه نیست؟!!
✍ دکتر #قربانی_مقدم
📚 @DasTanaK_ir | داناب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درست سخن بگوییم: نگیم خاورمیانه بگیم غرب آسیا
🟢 چون ما میانهی جهانیم نه بین شرقِ دور و نزدیکِ به اروپا😒
استفاده از خاورمیانه مثل این می مونه که قلدر محل یه صفتی رو بهت اطلاق کرده باشه و تو هرجا بری خودت رو به اون صفت معرفی کنی🫥
پس عبارت《غرب آسیا》بدون سوگیری و واقعی تره👌🏻
📚 @DasTanaK_ir | داناب