eitaa logo
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
12.2هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
4.8هزار ویدیو
108 فایل
﷽، #داناب (داستانک‌های آموزنده و نکات ناب کاربردی) 🔹کاری از مؤسسه جهادی #مصباح 🔻سایر صفحات: 🔹پاسخ به‌شبهات؛ @shobhe_Shenasi 🔹سخنرانی‌ها: @ghorbanimoghadam_ir 🌐 سایت: ghorbanimoghadam.ir 🔻تبادل و تبلیغ @tabligh_arzan
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ پرسش سادات به چه کسانی می‌گویند؟ 📚 @DasTanaK_ir ✍️پاسخ سیادت عنوانی است برای مردان و زنانی كه در طول نسب خویش به حضرت هاشم بن عبد مناف (جدّ رسول اللَّه) می‏رسند. هر كس سلسله نسب او به هاشم بن عبد مناف یا فرزندان او برسد، سید محسوب می‏شود.- اصطلاحاً به فرزندان هاشم، بنی هاشم می‏گویند. 🔹برخی از اینان به عموهای پیامبر مثل ابوطالب و ابولهب، عباس و حمزه می‏رسند. بنابراین فرزندان عباس عموی پیامبر كه اصطلاحاً به آنان بنی عباس می‏گویند، سید محسوب می‏شوند. فرزندان ابوطالب به نام‏ های طالب و عقیل و جعفر طیار و علی(علیه السلام) و نسل آنان (تا كنون هر چه هستند) سیدند. 🔸پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) از جهت پسرانش (طیب و طاهر و قاسم و ابراهیم) چون در كودكی از دنیا رفتند، نسلی ندارد و فقط از طریق حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) نسلش ادامه پیدا كرد كه فرزندان حضرت زهرا(سلام الله علیها) به نام‏ های حسن و حسین و زینب و ام كلثوم از طریق پدرشان علی(علیه السلام) سید بودند. تمامی ائمه معصومین و فرزندانشان از طریق علی(علیه السلام) به هاشم می‏رسند و سید هستند. 🔹بنابراین سیادت تنها انتساب به پیامبر نیست، بلكه از جهت انتساب به طالب و علی و عقیل و جعفر (فرزندان ابوطالب) و انتساب به عباس و حمزه (عموهای پیامبر(صلی الله علیه و آله) نیز سیادت حاصل شده و حضرت علی(علیه السلام) سید بوده است و فرزندان او نیز سید هسیتند. سید به معنای آقا و اطاعت شده (مطاع)، رئیس و بزرگ آمده است. سیادت عنوانی است اعتباری، نه تكوینی و احكامی برای سادات در فقه آمده است، مثلاً گرفتن زكات از غیر سید بر آنان حرام است. (مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی) (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
مقیم لندن بود، تعریف می کرد که یه روز سوار تاکسی میشه و کرایه رو پرداخت میکنه. راننده بقیه پول رو که برمی گردونه 20 پنس اضافه تر میده! می گفت: چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست پنس اضافه رو برگردونم یا نه؟ آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست پنس رو پس دادم و گفتم آقا این رو زیاد دادی... گذشت و به مقصد رسیدیم. موقع پیاده شدن راننده سرش رو بیرون آورد و گفت آقا از شما ممنونم. پرسیدم بابت چی؟ گفت می خواستم فردا بیام مرکز شما مسلمونا و مسلمون بشم اما هنوز کمی مردد بودم. وقتی دیدم سوار ماشینم شدید خواستم شما رو امتحان کنم. با خودم شرط کردم اگر بیست پنس رو پس دادید بیام. فردا خدمت می رسیم! ميگفت: ماشين كه رفت؛ تمام وجودم دگرگون شد حالی شبیه غش به من دست داد. من مشغول خودم بودم در حالی که داشتم تمام اسلام رو به بیست پنس می فروختم 🔹 امام صادق علیه السلام: مَعَاشِرَ الشِّيعَةِ كُونُوا لَنَا زَيْناً وَ لَا تَكُونُوا عَلَيْنَا شَيْناً قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً اى جمعيت شيعه براى ما زينت باشيد و باعث ننگ ما نباشيد و با مردم به نیکی سخن بگویید. (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
🌿 هرچه هوا سردتر باشد لباست را بیشتر میکنی! پس هیچ وقت نگو: محیط خرابه منم خراب شدم! 🍃 هر چه جامعه فاسدتر شد تو لباسِ تقوایت را بیشتر کن. (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
🔸هر امر خوبی که از بیرون به ما می‎رسد، مثل رفیق خوب یا موفّقیت به اعمال خوب و... ، به خاطر رابطه‎ی خوبی است که از درون با خدا داشته‎ایم. گاهی نتیجه‎ی عمل خالص چندین ساله آن است که حق‌تعالی یک الهی نصیب می‎فرماید که بهترین وسیله‎ی نجات انسان است. 🔺مرحوم حاج اسماعیل (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
سقراط بیشتر اوقات جلوی دروازه شهر آتن می‌نشست و به غریبه‌ها خوشامد می‌گفت روزی غریبه‌ای از راه رسید و نزد او رفت و گفت : من می‌خوام در شهر شما ساکن شوم،اینجا چگونه مردمی دارد ؟ سقراط پرسید : در زادگاهت چه جور آدم‌هایی زندگی می‌کنند؟ مرد غریبه گفت : مردم چندان خوبی نیستند،دروغ می‌گویند، حقه می‌زنند و دزدی می‌کنند، به همین خاطر است که آنجا را ترک کرده‌ام سقراط خردمند در جوابش گفت : مردم اینجا هم همانگونه‌اند، اگر جای تو بودم به جستجویم ادامه می‌دادم چندساعت بعد غریبه دیگری به سراغ سقراط  آمد و درباره مردم آن شهر سوال کرد سقراط دوباره پرسید : آدم‌های شهر خودت چه جور آدم‌هایی هستند ؟ غریبه پاسخ داد : فوق‌العاده‌اند، به هم کمک می‌کنند و راستگو و پرکارند، چون می‌خواستم بقیه دنیا را ببینم ترک وطن کردم سقراط اندیشمند پاسخ داد : اینجا هم همینطور است، چرا وارد شهر نمی‌شوی ؟ مطمئن باش این شهر همان جایی است که تصورش را می‌کنی ؟! شخصی که هر دو ملاقات را نظاره گر بود و راهنمایی و پیشنهادهای سقراط را شنیده بود با تعجب پرسید چرا به آن گفتی خوب نیست و برو بگرد و جستجوکن و به این گفتی خوب است و خوش آمد گفتی ؟ سقراط پاسخ داد : *ما دنیا را آنگونه می بینیم که هستیم و در دیگران چیزهایی را می بینیم که در درون مان وجود دارد* ــــــــــــــــ از قدیم گفتن: کافر همه را به کیش خود پندارد (آدم خوب هم همینطور است یعنی همه را به کیش خود پندارد!) ▫️راستی، قضاوت ما درباره مردم چگونه است؟ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
به مناسبت سالروز شهادت شهید مدرس👇
وطن‌پرستی علمای شیعه در ایام جنگ جهانی اول، ارتش عثمانی درصدد ورود به خاک ایران بود، با توجه به ادعای مسلمانی آنها و درگیر بودنشان با انگلیس و روسیه از شهید آیت‌الله مدرس سئوال می‌شود: اگر ارتش عثمانی وارد خاک ایران شوند، شما چه خواهید کرد؟ ایشان پاسخ می دهند: ما ایرانی‌ها، هرکس را که به سرزمین ما تجاوز کند، ابتدا به هلاکت می‌رسانیم، بعد نگاه می‌کنیم، اگر ختنه شده بود به سبک مسلمان‌ها، و در غیر این صورت مثل کفار درون چاله‌ای دفن خواهیم کرد. (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
گاهی یک شوخی اثرش از چند برهان بیشتر است 🔹 از آن شاهکارهای سیاسی مرحوم سید حسن نقل می‌کنند که در همان دوره یک موجی پیدا شده بود - که هر چند وقت یک بار هم پیدا می‌شود و آن وقت این موج شدیدتر از امروز بود - که ما باید لغات بیگانه (به قول اینها) را از زبان فارسی بیرون بریزیم و اصلًا نباید هیچ لغت عربی در زبان ما وجود داشته باشد. 🔹 این موج در مجلس هم راه پیدا کرده بود و می‌خواستند آن را به صورت یک قانون در بیاورند. مرحوم مدرس با این فکر مبارزه می‌کرد. گاهی یک شوخی، یک متلک، یک هو کردن اثرش از چند برهان بیشتر است. گفته بود بسیار خوب، حالا ببینیم چی می‌‏شِد! (به قول خودش؛ اصفهانی بود) و چه از آب در می‌آید! 🔹 رو کرده بود به رئیس مجلس و گفته بود آقای رئیس مجلس! اسم من حسنِس، اسم جنابعالی هم حسینِس. حالا این اسمها را می‌خواهند تبدیل کنند به فارسی. پس من می‌شوم «نیک»، حسین هم که تصغیر حسن است می‌شود نیکچه، پس بعد از این من نیکم شما نیکچه، مثل دیگ و دیگچه! 🔹 چند تا از اینها را با همدیگر جور کرد، مجلس خندید و لایحه با همین [شوخی] از بین رفت. 📗 استاد مطهری، آشنایی با قرآن، ج۶، ص۱۹۵ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
یک درباره تیم ۴۰ نفره مذاکره‌کننده‌های ایران (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فقط پنج سال فرصت داریم😱😱 (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
یک مرد آمریکایی در اطراف رستورانی در لندن قدم میزد. به محض اینکه وارد شد، توجهش به مرد آفریقایی جلب شد که در گوشه ای نشسته بود. سپس او به طرف پیشخوان رفت، کیف پولش رو برداشت و داد زد، «پیشخدمت! من برای هرکسی که تو این رستورانِ غذا سفارش میدم، بجز اون مرد سیاه آفریقایی که اونجاس». بنابراین پیشخدمت پول را از مرد گرفت و شروع کرد به سرو کردن غذا برای همه افرادی که در رستوران بودند، بجز مرد آفریقایی. اما مرد آفریقایی در ازای اینکه ناراحت شود، به سادگی به مرد آمریکایی نگاه کرد و فریاد زد، «سپاسگذارم»! آن (واکنش) مرد (آمریکایی) رو خشمگین کرد. سپس یکبار دیگر مرد آمریکایی کیف پولش را (از جیبش) بیرون آورد و فریاد زد، «پیشخدمت! الان من چند نوشیدنی و غذای اضافه برای هر کسی که توو این کافه هست سفارش میدم، بجز اون آفریقایی که اون گوشه نشسته.» بنابراین پیشخدمت پول را از مرد گرفت و شروع کرد به سرو کردن غذا و شراب برای هر کسی که در کافه بود بجز آن آفریقایی. وقتی که خدمتکار سرو کردن غذا و نوشیدنی ها را تمام کرد، یکبار دیگر، مرد آفریقایی در ازای اینکه عصبانی شود، به راحتی به مرد آمریکایی لبخندی زد و فریاد زد، «متشکرم»! این کار مرد آمریکایی رو خشمگین کرد. بنابراین او به طرف پیشخوان خم شد و به پیشخدمت گفت، «مرد آفریقایی چه مشکلی داره؟ من برای هرکسی که توی این کافه هست غذا و نوشیدنی رایگان سفارش دادم بجز اون، اما بجای اینکه عصبانی بشه، فقط اونجا نشسته و به من لبخند میزنه و داد میزنه مچکرم! اون دیوونه اس؟» پیشخدمت به مرد آمریکایی لبخند زد و گفت، «نه، اون دیوونه نیست. اون صاحب این رستورانه.»😏 (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مروری بر احوال و خاطرات سالروز شهادت شهید مدرس گرامی باد (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
درسی از ابوسعید ابوالخیر: چون تیشه مباش و جمله بر خود متراش چون رنده ز کار خویش بی‌بهره مباش تعلیم ز ارّه گیر در امر معاش نیمی سوی خود می‌کش و نیمی می‌پاش ▫️توضیح: وقتی با تیشه جایی را بکنید، تمام خاکها به سمت شما جمع می شود، وقتی چیزی را رنده می کنید، همه چیز پشت رنده می رود. ابوسعید می گوید مانند اره باشید، چون برخی از آنچه اره می کنید را به سمت خودتان و برخی دیگر به سمت دیگر پرتاب می‌شود. (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻بخش خبری دی‌بی‌سی فارسی 🔰 ۱۱ آذر ۱۴۰۰ | 2 دسامبر 2021 ♦️گفتگو با ژیلا اسفندیاری سخنگوی سازمان مجاهدین خلق در رابطه حواشی جلسه دادگاه حمید نوری، همراه با گزارشی از بهمن الماسی پیرامون بزرگترین حراج سالانه در آمریکا موسوم به بلک‌ فرایدی و گفتگوی ویژه خبری با هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه اسبق آمریکا (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
📚 استفاده از اموال کسی که خمس نمی دهد 💠 سوال: پدرم اهل پرداخت نیست، استفاده از اموال ایشان برای ما اشکال دارد؟ آیا فرزندان ایشان، ضامن خمسِ اموال استفاده شده هستند؟ ✅ جواب: استفاده از اموال ایشان اشکال ندارد و نسبت به خمس آن وظیفه ای ندارید، ولی در صورتی که یقین دارید خمس نمی دهد، وظیفۀ شما ـ با وجود شرایط ـ تذکر به مسئلۀ خمس و امر به معروف است. (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
📚همت نادر شاه گويند روزی نادرشاه با از عرفاي نجف ملاقات كرد . او را از اين جهت مي گفتندكه با خاركني امرار معاش مي كرد . نادر به سيد هاشم رو كرد و گفت: شما واقعا كرده ايد كه از گذشته ايد . سيد هاشم با سادگي تمام گفت : برعكس ، همت را واقعا شما كرديد كه از گذشته ايد و به دنیا چسبیدید 📚 منبع: منتخب التواریخ ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
قسمت کَس، کَس نخورد هرکه خورد جانخورد هر روز در گوشه و کنار دنیا و یا در اطراف ما اتفاقات عجیب و غریب رخ می دهد و شاید ما به سادگی از کنارش عبور کنیم، اما اگر دقت و تأمل داشته باشیم همه رخدادها چه کوچک و چه بزرگ میتواند درس بزرگی را به ما بیاموزد و قدرت و حکمت خدا را به ما گوشزد کند. چند روز پیش زائر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها بودم. صبح برای گرفتن نان به نانوایی رفتم، مدتی که گذشت مرد سالمندی جهت گرفتن یک عدد نان مراجعه کرد، اغلب یک عدد نان بدون نوبت داده می شود، مرد سالمند از میان چند اسکناسی که در دست داشت هزار و پانصد تومان جدا کرد و تقاضای نان از شاطر کرد. با توجه به اینکه قیمت یک نان دو تومان بود، نانوا بدون اینکه چیزی بگوید یک عدد نان به او داد، اما پیرمرد به نان اشاره کرد و از نانوا خواست قسمتی از آن را به اندازه پانصد تومان جدا کند، که نانوا هم آنرا جدا کرد، و پیرمرد نان خود را برداشت و رفت، هنوز پنج دقیقه نگذشته بود که جوانی وارد مغازه شد و چشمش به تکه نان اضافه افتاد، و به نانوا گفت همین مقدار نان برای من کافیه واز نانوا قیمت آن را پرسید. نانوا گفت : این هیچ چی، پول نمیخواد، بردار. جوان تکه نان را برداشت و خارج شد. ✍️ محمدرضا خیراندیش (زائر) (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
(گوشه‌ای دنج در گلستان شهدای اصفهان) شهدا را یاد کنیم با (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
اینم یکی دیگه که سرش به سنگ خورده باز هم شجاعتش قابل تحسین است👌👌 (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
😁 ﯾﮏ ﺁﻗﺎﯾﯽ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﭘﺸﺖ ﭼﺮﺍﻍ ﻗﺮﻣﺰ ﻭﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﮔﻞ ﻓﺮﻭﺷﻪ ﺍﻭﻣﺪ ﮔﻔﺖ ﺁﻗﺎ ﮔﻞ ﺑﺨﺮ🌹🌹🌹 ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻪ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻡ، ﮔﻔﺖ ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﻭﺍﺳﻪ ﺯﻥ ﺩﯾﺮﻭﺯﯼ ﺧﺮﯾﺪﯼ؟ﭼﺮﺍ ﺑﯿﻨﺸﻮﻥ ﻓﺮﻕ ﻣﯿﺰﺍﺭﯼ؟ ﺑﻌﺪﻡ ﺩﻭﯾﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺍﻻﻥ ﯾﮑﻤﺎﻩ ﮐﻪ ﺯﻧﻢ ﺗﻌﻘﯿﺒﻢ ﻣﯿﮑﻨﻪ . ﺗﺮﻓﻨﺪ ﺟﺪﻳﺪﺷﻮﻧﻪ،ﺣﻮﺍﺳﺘﻮﻥ ﺑﺎﺷﻪ ﺍﻭﻣﺪﻥ ﺣﺘﻤﺎ ﮔﻞ ﺑﺨﺮﻳﻦ ازشون 😂😂😂😂😏 (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
از نظر BBC در ایران ۱۷ ساله‌ها کودک هستند، اما در انگلیس ۱۴ ساله‌ها نوجوان همین‌قدر رذل و بی‌شرف! (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
▫️روزی اسب پیرمردی فرار کرد، مردم گفتند: چقدر بدشانسی! پیرمرد گفت: از کجا معلوم! فردا اسب پیرمرد با چند اسب وحشی برگشت. مردم گفتند: چقدر خوش شانسی! پیرمرد گفت: از کجا معلوم! پسر پیرمرد از روی یکی از اسبها افتاد و پایش شکست. مردم گفتند: چقدر بدشانسی! پیرمرد گفت: از کجا معلوم! فرداش از شهر آمدند و تمام مردهای جوان را به جنگ بردند به جز پسر پیرمرد که پایش شکسته بود. مردم گفتند: چقدر خوش شانسی! پیرمرد گفت: از کجا معلوم! ــــــــــــــــ 🔻از نظر منطق اسلامی، هم آنچه خدا به ما می‌دهد نعمت است و هم آنچه نمی‌دهد! «یا من عطائه عطاء و منعه عطاء» در عین حال در هر دو حالت انسان در حال امتحان شدن است! (آیات ۱۵ و ۱۶ سوره فجر) 👌 عاشقم بر قهر و بر لطفش به‌جِد بوالعجب من عاشق این هر دو ضد (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b