eitaa logo
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
11.7هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
5هزار ویدیو
110 فایل
﷽، #داناب (داستانک‌های آموزنده و نکات ناب کاربردی) 🔹کاری از مؤسسه جهادی #مصباح 🔻سایر صفحات: 🔹پاسخ به‌شبهات؛ @shobhe_Shenasi 🔹سخنرانی‌ها: @ghorbanimoghadam_ir 🌐 سایت: ghorbanimoghadam.ir 🔻تبادل و تبلیغ @tabligh_arzan
مشاهده در ایتا
دانلود
بخشی از وصیتنامه سردار شهید حاج حسین همدانی 📚 @DasTanaK_ir
... ترانه علی دوستی هم خفه خون گرفته.... 📚 @DasTanaK_ir
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
🎥 #ببینید | رویای صادقه ♨️ کتابی که #امام_زمان به علامه محمدتقی مجلسی توصیه کردند 💢 کتابی که به و
داستان علامه مجلسي در‌ خصوص صحيفه سجاديه در دوران بلوغم در‌ جستجوي بدست آوردن رضاي حق بودم در‌ اين راه از‌ هيچ تلاشي فروگذار نمي کردم ‌و‌ تنها آرامش من‌ ياد خدا بود. شبي حضرت ولي عصر را‌ در‌ خواب ديدم که در‌ مسجد قديم اصفهان نزديک دربي که الان محل تدريس من‌ است ايستاده، به‌ حضور مبارکش سلام کرده ‌و‌ رفتم که پاي حضرتش را‌ ببوسم، مانع شد. دستش را‌ بوسيدم ‌و‌ از‌ مسائلي چند که حل ‌آن برايم دشوار شده بود سؤال نمودم..... به آقا عرض کردم با‌ توجه به‌ اينکه اين توفيق هميشه در‌ اختيارم نيست که به‌ حضور شما مشرف شوم، تقاضا دارم که کتابي به‌ من‌ لطف کنيد تا‌ نسخه دائمي زندگيم باشد. فرمود: کتابي به‌ مولانا محمد تاج دادم. ‌آن کتاب همان است که مي‌ خواهي، برو ‌و‌ از‌ او‌ بگير ‌و‌ در‌ عالم خواب او‌ را‌ شناختم ‌و‌ براي گرفتن کتاب حرکت کردم ‌و‌ از‌ درب مسجد که مقابل ولي عصر بود خارج شدم ‌و‌ به‌ طرف محله خربزه فروشان که يکي از‌ محلات اصفهان است رفتم. به‌ محض ديدن من‌ محمد تاج گفت ولي عصر تو‌ را‌ فرستاده؟ پاسخ داد: آري. از‌ بغل خود کتابي بيرون آورد تا‌ گشودم فهميدم که اين کتاب از‌ کتب ادعيه است. با‌ گرفتن کتاب ‌آن را‌ بر‌ روي ديدگان قرار داده ‌و‌ به‌ طرف بقية الله الاعظم حرکت کردم که در‌ همين حال از‌ خواب برخواستم ‌و‌ ديدم از‌ کتاب خبري نيست. تا طلوع صبح به‌ تضرع ‌و‌ گريه پرداختم. پس‌ از‌ نماز صبح ‌و‌ تعقيب به‌ ذهنم رسيد که منظور حضرت از‌ مولانا محمد همان شيخ بهائي است ‌و‌ اينکه حضرت فرموده است مولا محمد تاج به‌ دليل جايگاه شيخ در‌ بين عالمان است. لذا به‌ طرف مدرسه شيخ حرکت کرده ‌و‌ ديدم که شيخ بهائي به‌ مقابله صحيفه سجاديه مشغول است. خوابم را‌ براي او‌ نقل کردم ‌و‌ چنين تأويل نمود: «مژده که خواب حکايت از‌ افاضه علوم الهي ‌و‌ معارف يقيني دارد ‌و‌ با‌ توجه هدفي که داري ‌و‌ در‌ پي‌ ‌آن هستي، خواهي رسيد.» اما با‌ اين تعبير دلم آرام نگرفت ‌و‌ به‌ سوي يافتن گمشده خود بودم به‌ ذهنم رسيد که به‌ همان نقطه اي‌ که در‌ خواب ديدم بروم (بازار خربزه فروش ها) بدان سو حرکت کردم ‌و‌ تا‌ رسيدن به‌ ‌آن محل يکي از‌ صالحان ‌و‌ نيکان را‌ که اسمش «حسن» ‌و‌ ملقب به‌ «تاجا» بود ديدم. به‌ جانبش رفتم ‌و‌ بر‌ او‌ سلام کردم. بدون اينکه من‌ سخن بگويم گفت فلاني نزد من‌ کتاب هاي وقفي وجود دارد. طلاب از‌ من‌ مي‌ گيرند ولکن به‌ شرائط وقف عمل نمي کنند. با‌ شناختي که از‌ تو‌ دارم، تو‌ به‌ شرائط وقف توجه داشته ‌و‌ عمل خواهي کرد، با‌ هم برويم کتاب ها را‌ ببين ‌و‌ هرچه نياز داري بردار. با‌ هم به‌ کتابخانه رفتيم. اولين کتابي که به‌ من‌ داد همان کتابي بود که ‌آن را‌ در‌ خواب ديده بودم با‌ ديدن کتاب شروع به‌ گريه ‌و‌ ناله کردم ‌و‌ گفتم همين يک کتاب مرا بس است. الآن يادم نيست که آيا خوابم را‌ براي او‌ تعريف کردم يا‌ نه به‌ هر‌ حال نزد شيخ بهائي رفتم ‌و‌ صحيفه خود را‌ ‌و‌ با‌ نسخه اي‌ که از‌ جد شيخ در‌ اختيارش بود که ‌آن نسخه از‌ نسخه شهيد نوشته بود ‌و‌ شهيد هم نسخه خود را‌ از‌ نسخه عميدالروساء ‌و‌ ابن السکون نوشته بود ‌و‌ ‌آن نسخه با‌ نسخه با‌ واسطه ‌و‌ يا‌ بي واسطه ابن ادريس مقابله شده بود، مقابله کردم ‌و‌ جالب اين است که نسخه اي‌ که به‌ هدايت ولي عصر در‌ اختيار من‌ قرار گرفت نسخه اي‌ بود که به‌ خط‌ شهيد نوشته شده بود ‌و‌ اين نسخه از‌ تمام جهات حتي با‌ آنچه که در‌ حاشيه نسخه ها بود، کاملا مطابقه داشت. با‌ مقابله نسخه، کار مقابله نسخه ها با‌ نسخه من‌ آغاز شد ‌و‌ به‌ برکت نسخه اعطائي ولي عصر (عج) صحيفه سجاديه همانند خورشيد در‌ همه شهرها ‌و‌ همه خانه ها درخشيد به‌ ويژه در‌ اصفهان که بيشتر مردم به‌ يک اکتفا نکرده ‌و‌ چند نسخه از‌ صحيفه را‌ در‌ خانه ها داشتند ‌و‌ به‌ برکت صحيفه سجاديه بيشتر آنها از‌ صالحان ‌و‌ اهل دعا شده ‌و‌ بسياري از‌ آنها مستجاب الدعوة شدند ‌و‌ همه اين آثار از‌ برکت معجزه ولي عصر بود ‌و‌ علوم ‌و‌ دانش هائي که به‌ برکت از‌ صحيفه به‌ من‌ عطا شده قابل احصاء نيست ‌و‌ اين از‌ فضل خدا بر‌ ما‌ ‌و‌ بر‌ مردم است. (روضة المتقين، ج۱۴، ص ۴۱۹) ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
📚 باقی مانده هزینه های مراسم عاشورا 💠 سؤال: باقی‌ مانده اموالی که به عنوان هزینه‌ های مراسم عاشورای امام حسین(ع) جمع ‌آوری می‌ شود، در چه موردی باید خرج شود؟ ✅ جواب: اگر شرعی صورت گرفته، تابع نذر است و گرنه می‌ توان با کسب اجازه از اهدا کنندگان، اموال باقی مانده را در امور خیر مصرف کرد یا آن‌ها را برای مصرف در آینده نگاه داشت. 📚 @DasTanaK_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از پاسخ به شبهات فجازی
📲 دورۀ کاربردی مدیریت رسانه در خانواده قبل از اینکه فرزندانتان دچار آسیب‌های فضای‌مجازی شوند، آموزش ببینید. 🔸به‌صورت آنلاین و آفلاین🔸 🔹بررسـی تخصصی آسیب‌هــای رســانه‌ها 🔸بیان راهکارهای مهم مدیریت رســـانه‌ای 🔹معرفی ۱۰۰ جلد کتاب و ۱۰۰ بازی مـناسب 🔸جذب منتخبین برای تـدریس و پـژوهش 🔖 به همراه ارائه گواهی معتبر 📝 جهت ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر عدد 3 را به شناسۀ زیر ارسال فرمایید👇 🆔@P_BASIRAT_R 🕌 تشکیلات تربیتی رسانه‌ای «مأذنه» 👇 http://eitaa.com/joinchat/2285371409C307d2278f0
چرا منو برداشتی؟ با توام خانوم... چراااااا گوش نمیکنی؟ تو رو خدا منو نبر. ولی زن جوان هیچ توجهی به فریادهای من نمیکرد. انگار کر شده بود. زدم زیر گریه :تو حق نداری منو ببری، حق نداری. میفهمی؟؟ ولی باز هم جوابی نشنیدم. من را در پارچه‌ای پیچیدند. باورم نمیشد دارند به زور من را از کنار کسی که این همه دوستش داشتم می بردند. همه جا تاریک شد. خاطرات بودنم در کنارش را مرور می‌کردم و به پهنای صورت اشک می ریختم. بالاخره چمدان بعد از ساعت ها باز شد. ابتدا نور کمی دیده میشد ولی بعد همه چمدان پر از نور شد. آنجا پر از سوغاتی های رنگارنگ بود. دستی به داخل چمدان و به سمت من آمد. خودم را کنار کشیدم، هر کاری کردم، که خودم را پنهان کنم. نشد که نشد. آن دست من را گرفت و از چمدان بیرون برد. همهمه ی عجیبی بود. هر کس مرا در دستش می‌دید می‌گفت: یه کمم به من بدید. اندازه ی پر یه مگسم خوبه. با تعجب نگاهشان می کردم. من را کجا می بردند؟ ناگهان زن وارد اتاق کوچکی که دختر بچه ای با موهای بلوند، چشم های سبز و صورتی مثل قرص ماه در آن خوابیده بود، شد. از دیدن دخترک که به شدت مریض بود ناراحت شدم. زن کنار تخت زانو زد: رقیه جان مادر، تربت امام حسین رو آوردم و آرام من را روی لبهای دخترش گذاشت. دلم قرار گرفت. لبخند رضایت روی لبهایم نشست. چقدر زیبا، نامش رقیه بود و منتظر تربت امام حسین علیه السلام، برای شفا. خودم را به آب دهانش سپردم تا عشق حسین مثل قبل سر پایش کند. چه سفر دلنشینی داشتم و چه سوغاتی گرانبهایی برای رقیه بودم. ✍️ به قلم :سرکارخانم آمنه خلیلی گروه تبلیغی تارینو ــــــــــــــــ 🚩 در پرتگاه مجازی، مجهز باش... 👈پاسخ‌به‌شبهات‌فــجازی👇 🆔 @Shobhe_ShenaSi
نماز مرد و زن در یک مکان 📚 @DasTanaK_ir
تأثیر روضه در کاهش افسردگی گفته میشه شش مکانیزم برای کاهش افسردگی دربین انسان‌ها وجود داره که همه‌ی آن‌ها یکجا، آسان و ارزان در روضه و عزاداری اهلبیت علیهم السلام وجود دارد یکم: برون‌ریزی یا تخلیه هیجانی بوسیله اشکه و این باعث میشه هیجانات منفی باقیمونده در بدن کم بشه دوم: اگه کسی احساس گناه حل‌نشده‌ای داره ممکنه گرایش به افسردگی پیدا کنه اما باشرکت در عزاداری و امید به رحمت خدا، این امید احساس گناه رو تا حدی خنثی و افسردگی روبرطرف می‌کنه سوم: یکی‌از دلایل افسردگی احساس تنهاییه، شرکت در مراسم عزاداری اهل‌بیت(علیهم‌السلام)اونم همراه با جمعیت زیاد باعث میشه فرد خودش رو تنها نبینه و خودش روعضو یک گروه منسجم بزرگی بدونه و به این ترتیب احساس حمایت اجتماعی می‌کنه چهارم: یک مکانیزم پیشنهادی دیگه اینه که ضعف سرمایه‌های معنوی باعث افزایش آسیب‌پذیری روانی وافسردگی میشه که در عزاداری اهل‌بیت علیهم‌السلام حجم بالایی از این سرمایه‌های معنوی قابل اکتسابه پنجم: افراد افسرده یا در معرض ابتلا به افسردگی،در مراسم عزاداری حسینی این فرصت رو پیدا می‌کنن تا مصائب خودشون رو با مصائب امامشون که او رو از خودشون بهتر می‌دونن مقایسه کنن و از بزرگ‌نمایی مصائب خودشون پرهیز کنن و از همه مهمتر متوجه میشن که عزیزتر از اونا در درگاه خدا مشکلات بزرگتری داشتن و این، تحمل مشکلات رو برای عزادارا آسون می‌کنه ششم: یکی دیگه از دلایل افسردگی احساس پوچی، بی‌هدفی و بی معناییه؛ در مراسم سوگواری سیدالشهداء(علیه‌السلام)فرد این فرصت رو پیدا می‌کنه تا همسو با اهل‌بیت زندگی پرمعناتر و هدفمندتری رو شروع کنه و به این ترتیب از افسردگی فاصله می‌گیره در پی: تجربه‌ای از محمدصادق و محمدباقر متوسل ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
راه فهم مقامات ائمه علیهم السلام 📚 @DasTanaK_ir
بوستان حدیث 📚 @DasTanaK_ir
میگن سخنران و گوینده خوبی نیست، اما اما نمیگن سخن‌دان و شنونده خوبی است.... 📚 @DasTanaK_ir