•┈┈••••✾•﷽•✾•••┈┈•
ایستاده بود و با تعجب به آن صحنه های دهشتناک نگاه می کرد
گویا در ذهنش چنین می گذشت "خدایا چه می بینم مگر اینها انسانیت را بو نکرده اند چقدر دلسنگ و بی رحم اند!"
انگار زیر لب با خودش چیزی می گفت:
《پدرم این قصه را برایم گفته بود
او گفته بود که این یک داستان نیست و روزی اتفاق خواهد افتاد.》
در همین حال بود که سواری او را نشانه گرفت و با سرعت به سمتش می آمد انگار متوجه شد که سوار می خواهد مرا از او بگیرد محکم مرا گرفت و به خودش چسباند و فرار کرد سوار هم چنان ما را دنبال می کرد و او به هرشکلی که می شد نمی خواست مرا از دست بدهد
چرا اینقدر مرا دوست داشت؟
یعنی من اینقدر مهم و ارزشمند هستم؟ خودم هم نمی دانم!!!
دلم می لرزید که مبادا مرا از او جدا کند من هیچ قدرت دفاعی نداشتم و خودم را محکم به او چسبانده بودم
اما سوار خودش را به ما رساند و ضربه ای محکم به شانه اش زد او از شدت ضربه با صورت به زمین خورد
وای خدای من او بیهوش شده بود
سوار اورا رها کرده و رفت ومن خون آلود در کنارش به روی خاکها افتادم...
در این لحظه دستان مهربانی اورا نوازش داد و گفت فاطمه جان عزیزم بلند شو برویم
نمی دانم چه به سر خواهرانت و برادر مریضت آمده!!
با زحمت چشمانش را باز کرد و به سمت من اشاره کرد و گفت عمه رو سری ام را بر سرم بینداز...
✍️ مریم رضایت
#داستانک
#سوار
#متن_نوشت
#گروه_تبلیغی_تارینو
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
مسک 79.pdf
2.95M
💠 هفتاد و نهمین شماره از نشریه #مسک منتشر شد.
🔹 حدیث خوبان
🔹 بوستان حدیث
🔹 اشراق و....
📚 @DasTanaK_ir
داناب (داستانک+نکاتناب)
🌹شعر تقدیمی استاد شهریار به حضرت آقا در سال ۱۳۶۶ با دستخط آن مرحوم رشگم آید که تو حیدر بابا بوسی آن
اولین بار که حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای شعر «علی ای همای رحمت» را شنیدند
من از کجا با اسم شهریار و با شعر شهریار آشنا شدم؟ از آنجا که یک خواننده مذهبی یعنی یک روضهخوان که صدای خیلی خوشی هم داشت، در جلسهای با آواز بسیار خوشی، شعر «علی ای همای رحمت» را خواند؛ در آن جلسه، گمانم هرکسی حضور داشت که جلسه بزرگی هم نبود نسبت به شاعر این شعر حساس شد که این شعر مال کیست؟ ما در مدح امیرالمؤمنین و از زبان گویندگان شعر زیاد شنیده بودیم، اما این شعر یک طعم دیگری، یک فضای دیگری و یک باب تازهای در این مقوله بود که قبل از آن، ما اینجور شعری درباره امیرالمؤمنین نشنیده بودیم؛ هم لفظ زیبا بود:
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی همهی سایهی هما را
این لفظ یک لفظ شیرین و شیوا و پرکنندهی ذهن انسان است؛ هم مضامین مضامین جدیدی بود:
بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سرِ چشمه بقا را
گفتند مال شاعری است به نام شهریار؛ یعنی بنده در سنین مثلاً چهارده، پانزده سالگی، با اسم شهریار آشنا شدم و رفتم دنبال دیوان شهریار، که در کتابخانه آستان قدس این دیوان بود؛ تازه چاپ شده بود؛ به نظرم یک دیوانِ سه یا چهار جلدی بود؛ گشتم این شعر را پیدا کردم، با اشعار دیگرِ او هم آشنا شدم. خب، حالا نکته این کجا است؟ آن شعری که در فاصله نهچندان طولانی از سروده شدن آنچنان رواج پیدا کند که به زبان روضهخوان و مدّاح و گوینده مذهبی برسد و در مجالس خوانده بشود، شعر ممتازی است.
ما همیشه در اهمیت شعر دعبل خزاعی این را بیان میکردیم که دعبل در مرو قصیدهی معروف خودش را خواند، انشا کرد و گفت در مقابل امام رضا (ع)، وقتی که از خراسان برمیگشت، در بین راههای این شهرهای مرکزی، نزدیک قم و آن طرفها، وقتی که دزدها حمله کردند و قافله را لخت کردند و وسایلشان را جمع کردند، رئیس دزدها که نگاه کرد و دید وسایل افراد قافله جمع شده، به یک بیت از ابیات همان قصیدهای متمثل شد، که آن قصیده اندکی قبل از آن مثلاً چند ماه قبل در مرو خوانده شده بود. این سرعت حرکت شعر، نشاندهنده قدرت شعری شاعر است که میتواند زبان را آنچنان استخدام کند که بتواند در محیطها رواج پیدا کند. شعر شهریار اینجور بود.
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
#فرزندپروری | این جملات رو به فرزندتون نگید
قسمت اول/
1️⃣ مثل بچهها رفتار نکن/ اینقدر لوس نباش!
بچهها تعریف درستی از لوس بودن یا نبودن ندارند، بهتره به بچهتون به طور صحیح رفتار یا کار اشتباهی که انجام داده رو یادآور ی کنید، مثلا اگه چیزی رو شکسته بگید: «این کاری که الان انجام دادی، اشتباه بود باعث شد ظرفها بشکنه، پس بیا با هم جمعشون کنیم.»
2️⃣ اگه این کارو بکنی یا نکنی، تنبیه میشی!
هیچ وقت برای درست کردن یک رفتار در بچهتون از تنبیه و تهدید استفاده نکنید. مثلا نگید «اگه کاری که بهت گفتمو نکنی، اونوقت...! این احساس ترس رو به بچهها منتقل میکنه.
بجاش بگید «اگه بدوبدو کنی، با سر میخوری زمین، لطفا کمی آرومتر...»
3️⃣ حالا بعدا به خدمتت میرسم!
بهتره به جای اینکه اضطراب و ترس رو با این جمله کبهش منتقل کنید، خیلی مستقیم و روشن بگید مثلا: «لازمه بهت یادآوری کنم که ما اجازه نداریم به هم بیاحترامی کنیم. زبون درازی بیاحترامیه. به نظرم بهتره امروز کارتون نبینی، به جاش با کمک کردن به من خوشحالم کنی».
📚 @DasTanaK_ir
در راه مشهد شاه عباس تصمیم گرفت دو بزرگ را امتحان کند!!
🆔 @dastanak_ir
به شیخ بهایی که اسبش جلو میرفت گفت:
این میرداماد چقدر بی عرضه است اسبش دائم عقب می ماند.
شیخ بهائی گفت:
کوهی از علم و دانش بر آن اسب سوار است، حیوان کشش اینهمه عظمت را ندارد.
ساعتی بعد عقب ماند،
به میر داماد گفت: این شیخ بهائی رعایت نمیکند، دائم جلو می تازد.
میرداماد گفت:
اسب او از اینکه آدم بزرگی چون شیخ بهائی بر پشتش سوار است سر از پا نمی شناسد و می خواهد از شوق بال در آورد.
این است "رسم رفاقت..."
در "غیاب" یکدیگر" حافظ آبروی" هم باشیم...
ـــــــــــــــ
☑️ هر روز یک داســـتانڪــ در👇
🆔 @dastanak_ir
روزی در نماز جماعت موبایل یک نفر زنگ خورد
زنگ موبایل آن مرد ترانه ای بود
بعد از نماز همه او را سرزنش کردند
و او دیگر به نماز نرفت.
همان مرد به کافه ای رفت
و ناگهان قلیان از دستش افتاد و شکست.
مرد کافه چی با خوشرویی گفت اشکال نداره،
فدای سرت...
و او از آن روز مشتری دائمی آن کافه شد.
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
هدایت شده از عماد
چهارشنبه سوری، نذر بی بی.
در برخی مناطق شیعه نشین افغانستان، اعتقاد دارند در چهارشنبه آخر ماه صفر، پیامبر اعظم و امیرمومنان که به جنگ کفار می رفتند ، حضرت زهرا سلام الله علیه، برای سلامتی آنان نذر می کنند.
همچنین چهارشنبه آخر ماه صفر را مصادف با سالروز آزادی اهل بیت امام حسین علیه السلام از زندان یزید می دانند.
منبع: نشریه🗞نداءالوحده، دفتر حزب وحدت اسلامی افغانستان در لبنان، ۱۳۷۲.
👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2700804115Cb7c0563901
دو دوست با هم برای سفری مهیّا شدند. روز نخست سفر، شب را برای استراحت و در امان ماندن از گزند درندگان و حیوانات در کاروانسرایی اتراق کردند.
در کنج کاروانسرا مرد جوان معلولی را یافتند که گرسنه بود. یکی از آنان طعام خود با آن جوان تقسیم کرد و دیگری همه طعاماش را خورد و گفت: تو دیوانهای که در این سفر طعام خود به کسی میدهی و نمیدانی در این بیابان از گرسنگی تلف میشوی و از طیِ طریق باز میمانی و کسی نیست به تو رحم کند و طعامی به تو دهد.
چون صبح شد به راه خود ادامه دادند. نزدیک ظهر بود که متوجه شدند مشک آب خود در کاروانسرا جای گذاشتهاند که نه توانِ برگشت به آنجا داشتند و نه توانِ طی طریق برای یافتن آبی در بیابان برای زنده ماندن!
هر دو از مرکب پایین آمدند و به سجده رفتند و از خدا طلبِ نشان دادن آبی در بیابان نمودند. رفیق بخیل چون دقت کرد دید رفیق صاحب سخاوتاش در سجده گریه میکند. چون از سجده برخاستند پرسید: من هرچه کردم مرا اشکی نیامد، تو به چه فکر کردی و خدا را چگونه خواندی که گریه کردی؟!
رفیق مؤمن گفت: من زمانی که سجده رفتم و خود را نیازمند خدا یافتم، یادم آمد شب طعام خود با بندهای تقسیم کردهام پس جرأت یافتم تا از خدا طلب حاجتی کنم و گفتم: خدایا! تو را به عزتات سوگند بخاطر آن که بر من رحم نمودی و عنایتی کردی که طعامی از خویش بخشیدم، بر من رحم فرما و در این بیابان آبی بر ما بنمای.
تو هم از خدا این را بخواه، بگو: خدایا! شب من طعام خود سیر خوردم و به کسی ندادم، به حرمت آن شکمی که شب سیر کردم و خوابیدم دعای مرا اجابت فرما و مرا آبی نشان ده!!!
رفیق از این کلام دوست خود احساس تمسخر شدن کرد و گفت: مرا مسخره کردهای، این چه دعایی است که مرا به آن سفارش میکنی؟
رفیق مؤمن گفت: دوست من! بدان ما در سختیهای زندگی به خوردهها و خوابیدهها و لذتهایی که از زندگی بردهایم نزد خدا تکیه نمیکنیم تا حاجتی از او بخواهیم؛ بلکه به سختیهایی که در راه او کشیدهایم در خود احساسِ طلب از رحمت او کرده و در زمان دعا به آن تکیه میکنیم. پس باید سعی کنیم در دنیا کاری برای رضای خدا کنیم تا در زمان سختی، تکیهگاهی برای دعا و خواستن از خدا داشته باشیم....
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
💠 دروازه مجاهدان
🔅#پیامبر_اکرم_(ص) :
🔹بهشت دروازه اى دارد به نام «دروازه مجاهدان». مجاهدان با شمشيرهاى حمايل شده خود به سوى اين دروازه كه به رويشان باز است پيش مى روند، و خلايقِ در محشر و فرشتگان به آنان خوشامد مى گويند.
لِلجنّةِ بابٌ يُقالُ له : بابُ «المجاهِدينَ» ، يَمْضونَ إلَيهِ فإذا هُو مَفْتوحٌ ، وَ هُم مُتَقَلِّدونَ سُيُوفَهُم ، و الجَمْعُ في المَوْقِفِ، و المَلائكةُ تُرحِّبُ بِهِم .
📚 امالی صدوق : ص ۶۷۳ ح ۹۰۶ .
. #هفته_دفاع_مقدس ، یادآور سرافرازی، پایمردی و رشادت ملت قهرمان ایران بر خانوادههای معظم شهدا، جانبازان، ایثارگران و عموم مردم ایران، گرامی باد. 🇮🇷
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 چقدر این صحبت های حضرت آقا قشنگه
رهبر انقلاب: آرام باشید، نگران نباشید ، اینها حوادث طبیعی یک راه دشوار به سمت قله است.
📚 @DasTanaK_ir
آیت الله جوادی آملی.mp3
2.71M
🎙 #گوش_کنید
برداشتی زیبا از خطبه ۱۲ نهجالبلاغه توسط علامه جوادی آملی
بعد از انقلاب اين تفسير به وسيله خود انقلاب برای ما روشن شد. شما ميبينيد دو نفر روحانی يا دانشگاهی يا دو نفر كه كار آزاد دارند، اينها در خطّ #امام و #رهبری و #نظام هستند، با هم درس خواندند با هم بحث كردند،با هم بالا آمدند يكی سِمتی پيدا كرد ديگری به او سِمت ندادند و پيدا نکرد، اگر...»
📚 @DasTanaK_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امین حیایی در پستی اینستاگرامی ضمن عرض تسلیت به خانواده #مهسا_امینی گفت:
🔹من بعنوان یک مرد خودم رو مقصر میدونم، مردها مقصرند و اگر «نگاه پاکی» داشتند«محدودیت حجاب» برای زنان ایجاد نمیشد! نگاههامون رو پاک کنیم
🔹امیدوارم خدا و بانوان جامعهمون مارو ببخشند.
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسیجیه!بسیجیه! آقا بزنید!
بسیجی که همیشه صف اول خدمت به مردم بوده😔
📚 @DasTanaK_ir
▫️ ﷽
از جوانی پرسیدند بدترین دردها چیست؟
گفت :
درد دندان،
و داشتن همسر بد.
پیری این مطلب را شنید و گفت:
دندان را میتوان کشید و همسر را میتوان طلاق داد؛
بدترین دردها درد چشم و داشتن فرزند بد است!
نه چشم را میتوان جدا کرد و نه نسبت فرزند را میتوان منکر شد...
سعی کنید همیشه وجودتان باعث افتخار پدر و مادرتان باشد...
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥به این میگن پلیس مقتدر
🔹دونه دونه تون رو تو هر سوراخی که پنهان بشید بیرون میکشیم و به محاكمه قانون مي سپاریم.
🔹ماجرا به اينجا ختم نخواهد شد…
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
یکی از شاگردان آیت الله العظمى اراکى (ره) نقل میکند :
روزی رسیدم خدمت ایشان و عده اى از علماء و بزرگان هم بودند.ایشان شروع کردند این چند بیت شعر را خواندند :
یا مَن بدنیا إشتغل قد غَرّه طول الأمل
الموت یأتى بغتتاً القبر صندوق العمل
اى کسى که دنیا تو را مشغول کرده و همه را فراموش کردی، قیامت و حساب و کتاب را؛ آرزوى طولانى شما را مغرور نموده است،
اما ناگهان مرگ به سراغ شما خواهد آمد.
قبر شما صندوق عمل است.
بعد فرمودند:
درِ صندوق عمل بسته است، وقتى که باز شد،معلوم میشود چه چیز توى صندوق بوده است؟!
یک بچه در رحم مادر اگر کور یا شَل باشد یا عیب دیگری داشته باشد، احساس ناراحتى نمیکند،اصلا ناراحت نیست.
اما وقتى به دنیا میآید، میفهمد که چشم او نابینا است، لذا شدیداً ناراحت میشود؛ آن کسانى که دنیا شدیداً آنها را غافل کرده و آخرت را فراموش کرده اند، الآن معلوم نمیکند که چه کار کرده، بعد از مردن و در پاى حساب و کتاب، معلوم میشود براى آخرت چه کرده است.
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
قبل از فتنه ها اگر خودت را نساخته باشی، سر بزنگاه راه گم میکنی... به چاه میفتی.. سرباز دشمن میشی بجای عبد خدا..
بشتاب رفیق.. از قبل مهیا شو...
اللهم عجل لولیک الفرج
📚 @DasTanaK_ir
#جمعههای_مهدوی
الا که راز خدایی، خدا کند که بیایی
تو نور غیب نمایی، خدا کند که بیایی
شب فراق تو جانا خدا کند به سرآید
سرآید و تو برآیی، خدا کند که بیایی
دمی که بی تو سر آید خدا کند که نیاید
الا که هستی مایی، خدا کند که بیایی
فسرده غنچه گلها فتاده عقده به دلها
تو دست عقده گشایی، خدا کند که بیایی
ز چهره پرده بر افکن به ظلم شعله در افکن
تو دست عدل خدایی، خدا کند که بیایی
نظام هر دو جهانی امام عصر و زمانی
یگانه راهنمایی، خدا کند که بیایی
تو مشعری عرفاتی، تو زمزمی تو فراتی
تو رمز آب بقایی، خدا کند که بیایی
دل مدینه شکسته حرم به راه نشسته
تو مروه ای تو صفایی، خدا کند که بیایی
به سینه ها تو سروری به دیده ها همه نوری
به دردها تو دوایی، خدا کند که بیایی
ترا به حضرت زهرا، بیا ز غیبت کبری
دگر بس است جدایی، خدا کند که بیایی
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b