eitaa logo
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
12.3هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
4.7هزار ویدیو
108 فایل
﷽، #داناب (داستانک‌های آموزنده و نکات ناب کاربردی) 🔹کاری از مؤسسه جهادی #مصباح 🔻سایر صفحات: 🔹پاسخ به‌شبهات؛ @shobhe_Shenasi 🔹سخنرانی‌ها: @ghorbanimoghadam_ir 🌐 سایت: ghorbanimoghadam.ir 🔻تبادل و تبلیغ @tabligh_arzan
مشاهده در ایتا
دانلود
تا حالا فکرش را کردید؟ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
در خاطرات تاج الملوک(همسر رضاشاه) آمده است که: « موقعی که ما به ملاقات هیتلر رفتیم آقای محتشم السلطنه اسفندیاری هم حضور داشت. هیتلر با من و اشرف و شمس دست داد و از من حال و احوال رضا را پرسید. از طرف سفارت ایران یک مرد جوان به عنوان دیلماج حضورداشت که مطالب هیتلر را برای ما و حرف‌های ما را برای هیتلر ترجمه می‌کرد. ما برای هیتلر چند هدیه برده بودیم که عبارت بود از دو قطعه قالی نفیس ایرانی و مقداری پسته رفسنجان. حاج محتشم السطنه اسفندیاری قالی‌ها را در جلوی پای هیتلر بازکرد و شروع به توضیح کرد. هیتلر خیلی از نقش قالی‌ها و بافت و رنگ آنها خوشش آمد. روی یک قالی که درتبریز بافته شده بود عکس خود هیتلر بود. روی قالی دیگر هم علامت آلمان را که عبارت از صلیب شکسته بود نقش کرده بودند. از مطالب هیتلر دستگیرمان شد که باورش نمی شود این تصاویر ظریف را با دست بافته باشند. هیتلر هم متقابلا سه قطعه عکس خود را امضاء کرد و به من و دخترانم داد. دیلماج سفارت گفت: «آقای هیتلرمی گویند متاسفانه پیشوای آلمان مثل شاه ایران ثروتمند نیست و نمی تواند متقابلا هدیه گرانقیمت به ما بدهد و از این بابت معذرت می‌خواهند!» کتاب خاطرات ملکه پهلوی، موسسه انتشارات به آفرین، 1380 ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
مناجات حضرت موسی (ع) در کوه طور! روزی حضرت موسی ( علیه السلام ) در کوه طور، به هنگام مناجات عرض کرد: ای پروردگار جهانیان! جواب آمد: لبیک! سپس عرض کرد: ای پروردگار اطاعت کنندگان! جواب آمد:‌ لبیک! سپس عرض کرد:‌ ای پروردگار گناه کاران! موسی علیه السلام شنید: لبیک، لبیک ، لبیک! حضرت گفت : خدایا به بهترین اسمی صدایت زدم، یکبار جواب دادی؛ اما تا گفتم: ای خدای گناهکاران، سه مرتبه جواب دادی؟خداوند فرمود: ای موسی! عارفان به معرفت خود و نیکوکاران به کار خود و مطیعان به اطاعت خود اعتماد دارند؛ اما گناهکاران جز به فضل من پناهی ندارند. اگر من هم آنها را از درگاه خود ناامید گردانم به درگاه چه کسی پناهنده شوند؟ ( قصص التوابین ، ص ١٩٨) ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
📚 مشخص نکردن مهریه در عقد 💠 سؤال: عدم ذکر ـ عمدا یا به خاطر فراموشی ـ در و موقت، چه حکمی دارد؟ ✅ جواب: در عقد دائم، ذکر مهریه شرط نیست و اگر مهریه معین نشود، صحیح است و چنانچه آمیزش جنسی صورت گرفته باشد زن مستحق است؛ ولی در تعیین و ذکر مهریه، جزء ارکان عقد بوده و بدون آن عقد باطل است. 🆔 @leader_ahkam ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
"حاکمی" هر شب در تخت خود به آینده دخترش می اندیشید... در یکی از شبها وزیرش را صدا زد و از او خواست که شبانه به مسجد برود تا جوانی را مناسب دخترش پیدا کند که مناجات و نماز شب را بر خواب ترجیح دهد. از قضا آن شب "دزدی" قصد دزدی در آن مسجد را کرده بود تا هرچه گیرش بیاید از آن "مسجد" بدزدد. پس قبل از "وزیر و سربازانش" به آنجا رسید...در را بسته یافت و از دیوار مسجد بالا رفت و داخل مسجد شد. هنگامی که به دنبال اشیاء بدرد بخورش می گشت وزیر و سربازانش داخل شدند و دزد صدای در راشنید که باز شد، بنابراین راهی برای خود نیافت الا اینکه خود را به "نماز خواندن "مشغول کرد. سربازان داخل شدند و اورا در حال نماز دیدند. وزیر گفت: سبحان الله ! چه شوقی دارد این جوان برای نماز.... و "دزد" از شدت ترس هرنماز را که تمام می کرد نماز دیگری را "شروع" می کرد. تا اینکه وزیر دستور داد که سربازان مراقب باشند از نماز که تمام شد نگذارند نماز دیگری را شروع کند و او را بیاورند، و اینگونه شد که وزیر جوان را نزد حاکم برد. و حاکم که تعریف دعا ها ونمازها ی جوان را از وزیر شنید، به او گفت: تو همان کسی هستی که مدتهاست دنبالش بودم و می خواستم "دامادم" باشد، اکنون دخترم را به ازدواج تو در می آورم و تو "امیر" این مملکت خواهی بود. جوان که این را شنید بهت زده شد و آنچه دیده و شنیده بود را باور نمی کرد، سرش را از خجالت پایین آورد و با خود گفت: "خدایا" مرا امیر گرداندی و دختر حاکم را به ازدواجم در آوردی، فقط با نماز شبی که از ترس آن را خواندم! "اگر این نماز از سر "صداقت و خوف" تو بود چه به من می دادی ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
» ✅ مردی نزد امام سجاد(ع)آمد و گفت: «الان از مجلس "فلان" شخص می آیم. او درباره شما می گفت که (علی بن الحسین) شخصی گمراه و بدعت گذار است!» ✍🏼 امام سجاد(ع) در پاسخ فرمودند: «حرف هایی که در مجلس خصوصی زده می شوند، امانت هستند و تو رعایت (حقّ مجلس) آن مرد را نکردی.و حقّ مرا نیز مراعات نکردی زیرا از (برادرم) مطلبی را به من رساندی که از آن خبر نداشتم!» 📚الاحتجاج طبرسی، ج ۲، ص۱۳۸ ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
🔹آیا میدانید ایران نیز می‌تواند به قطب جنوب ادعای ارضی داشته باشد؟ دلیل آن اینست که از بندرچابهار که در ساحل اقیانوس هند قرار دارد تا قطب جنوب هیچگونه مانعی وجود ندارد و به عبارتی بین ایران و قطب جنوب تنها آب وجود دارد. به اطلاع می رساند کشورهای مدعی قطب جنوب عبارتند از: شیلی، آرژانتین، استرالیا، هند، آمریکا، انگلیس و یکی دو کشور دیگر. 💬 رسول قربانی مقدم (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
✳ آدمِ كسی نباش! 🔻 می‌گفت روزی طلبه‌ی فلسفه‌خوانی نزد من آمد تا برخی سوالات بپرسد. ديدم جوان مستعدی است كه استاد خوبی نداشته است. ذهنِ نقاد و سوالات بديع داشت كه بی‌پاسخ مانده بود. پاسخ‌ها را كه می‌شنيد، مثل تشنه‌ای بود كه آب خنكی يافته باشد. خواهش كرد برايش درسی بگويم و من كه ارزشِ اين آدم را فهميده بودم، پذيرفتم. قرار شد فلان كتاب را نزد من بخواند. چندی كه گذشت، ديدم فريفته و واله من شده است. در ذهنش اُبُهّت و عظمتی يافته بودم كه برايش خطر داشت. هرچه كردم، اين حالت در او كاسته نشد. می‌دانستم اين شيفتگی، به اِستقلالِ فكرش صدمه می‌زند. تصميم گرفتم فرصتِ تعليم را قربانی اِستقلالِ ضميرش كنم. 🔸 روزی كه قرار بود برای درس بيايد، درِ خانه را نيم‌باز گذاشتم. دوچرخه‌ی فرزندم را برداشتم و در باغچه، شروع به بازی و حركاتِ كودكانه كردم. ديدمش كه سَرِ ساعت، آمد. از كنارِ در، دقايقی با شگفتی مرا نگريست. با هيجان، بازی را ادامه دادم. در نظرش شكستم. راهش را كشيد و بی يك كلمه، رفت كه رفت. 🔹 اين‌جا كه رسيد، مرحوم علامه جعفری با آن همه خدماتِ فكری و فرهنگی به اسلام ، گفت: برای آخرتم به معدودی از اعمالم، اميد دارم. يكی همين دوچرخه‌بازی آن روز است! ✅ درسِ استاد آن شب آن بود كه دنبالِ آدم‌های بزرگ بگرديد و سعی كنيد دركشان كرده از وجودشان توشه برگيريد. امّا مُريد و واله كسی نشويد. شما اِنسانيد و اَرزشتان به اِدراك و اِستقلالِ عقلتان است. عقلتان را تعطيل و تسليم كسی نكنيد. آدمِ كسی نشويد؛ هر چقدر هم طرف بزرگ باشد. 🗓 ۲۵ آبان؛ سالروز رحلت علامه جعفری ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
📚 حق المارّه 🆔 @leader_ahkam (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
🍃♦️چند خاطره از شهید مهدی زین الدین ♦️چند روز قبل از شهادتش، از سردشت می رفتیم باختران. بین حرف هایش گفت«بچه ها! من دویست روز روزه بده کارم» تعجب کردیم. گفت «شش ساله هیچ جا ده روز نمونده ام که قصد روزه کنم.» وقتی خبر رسید شهید شده، توی حسینیه انگار زلزله شد.کسی نمی توانست جلوی بچه ها را بگیرد. توی سر و سینه شان می زدند. چند نفر بی حال شدند و روی دست بردندشان. آخر مراسم عزاداری، آقای صادقی گفت«شهید، به من سپرده بود که دویست روز روزه ی قضا داره. کی حاضره براش این روزه ها رو بگیره؟» همه بلند شدند. نفری یک روز هم روزه می گرفتند، می شد ده هزار روز. ♦️ من توی مقر ماندم. بچه ها رفتند غرب، عملیات. مجبور بودم بمانم به یک عده آموزش بدهم. قبل از رفتن، مهدی قول داد که موقع عملیات زنگ بزند که بروم. یک شب زنگ زد و گفت«به بچه هایی که آموزششون می دی بگو اگه دعوتشون کردن، اگه تحریکشون کردن که بیان منطقه، اگه پشت جبهه مشکل دارن، برگردن. فقط اون هایی بمونن که عاشقن» شب بعدش، باز هم زنگ زد و گفت«زنگ زدم برای قولی که داده بودم ولی با خودم نمی برمت.» اسم خیلی از بچه ها را گفت که یا برگرانده یا توی کرمانشاه جا گذاشته. گفت «شناسایی این عملیات رو باید تنها برم. به خاطر تکلیف و مسئولیتم. شما بمونین.» فردا غروب بود که خبردادن مهدی و برادرش، تو کمین، شهید شده اند. نفهمیدم چرا هیچ کس را نبرد جز برادرش. ♦️ نزدیک ظهر، مجید و مهدی به بانه می رسند. مسئول سپاه بانه، هرچه اصرار می کند که «جاده امن نیست و نروید.» از پسشان برنمی آید. آقا مهدی می گوید «اگرماندنی بودیم، می ماندیم.» وقتی می روند، مسئول سپاه، زنگ می زند به دژبانی، که «نگذارید بروند جلو.» به دژبان ها گفته بودند«همین روستای بغلی کار داریم. زود برمی گردیم.» بچه های سپاه، جسد هایشان را، کنار هم، لب شیار پیدا کردند. وقتی گروهکی ها، ماشین را به گلوله می بندند، مجید در دم شهید می شود، و مهدی را که می پرد بیرون، با آرپی جی می زنند. 📚کتاب زین الدین (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
*داشتم می فروختم!* ✍️مقیم لندن بود، تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد. راننده بقیه پول را که برمی گرداند ۲۰ سنت اضافه تر می دهد! می گفت :چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست سنت اضافه را برگردانم یا نه؟ آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست سنت را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد دادی … گذشت و به مقصد رسیدیم . موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت آقا از شما ممنونم . پرسیدم بابت چی ؟ گفت می خواستم فردا بیایم مرکز شما مسلمانان و مسلمان شوم اما هنوز کمی مردد بودم. وقتی دیدم سوار ماشینم شدید خواستم شما را امتحان کنم . با خودم شرط کردم اگر بیست سنت را پس دادید بیایم . فردا خدمت می رسیم! تعریف می کرد : تمام وجودم دگرگون شد حالی شبیه غش به من دست داد . من مشغول خودم بودم در حالی که داشتم تمام اسلام را به بیست سنت می فروختم …  ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
چتر برگی - @mer30tv.mp3
3.01M
یک قصه جذاب و آموزنده برای کودکان دلبند شما🥰 (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
🌍 میان سیل کانال ها و اخبار سیاسی سردرگم شدی؟؟ ♨️ ✨میخوای سریع و دقیق ترین تحلیل های سیاسی رو داشته باشی؟؟ ⌚ ✨ اگر میخوای صاحب تحلیل دقیق و معتبر باشی👌🏻میخوای اخبار موثق، عکس نوشته ، کلیپ های داغ و به روز سیاسی رو دنبال کنی 👇🏻♨️👇🏻🔉👇🏻🖋️👇🏻📚👇🏻 🔉 پیشنهاد ما به شما کانال خبری تحلیلی فانوس💡 هست. #ویژه #محرمانه ⬇️ با لمس لینک زیر وارد دنیایی از اخبار و تحلیل های به روز و دقیق از صاحب نظران بنام شوید⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1843462178C0f358f7318 ✅ کانال ما را به دوستان خود پیشنهاد کنید💐
همدم غربت و صحرا و بیابان ماندی از گناهِ مـنِ غـفـلت زده پنهـان ماندی ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
✅مردی خدمت امام کاظم (علیه السلام) رسید و عرض کرد: ده نفر عائله دارم تمامشان بیمارند، نمی دانم چه کنم و با چه وسیله گرفتاریشان را بر طرف سازم؟ ⬅️امام(علیه السلام) فرمود: آنان را به وسیله صدقه و احسان به نیازمندان مؤمن در راه خدا، معالجه کن(به نیازمند صدقه داده و از او بخواهید دعا کند) که هیچ چیزی سریع تر از صدقه حاجت را بر آورده نمی کند و هیچ چیز برای بیمار سودمندتر از صدقه نمی باشد... 🔈گاهی امام سجاد سلام الله علیه چیزی که به سائل مرحمت می فرمودند،دست مبارک خود را می بویید و می گفت: این دست به دست الهی رسیده؛ چون خداوند در آیه 104 سوره توبه فرمود: خداست که توبه را از بندگانش می پذیرد و اوست که صدقات آنها را می گیرد... بحارالانوار،ج۶۲، ص۲۶۹ ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی خری!!! 👈 این داستان (که اشتباهاً در مورد علامه جعفری منتشر می‌شود) را از زبان خود ایشان بشنوید. (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
سرفصل درس‌های اقتصادی دکتر جهانگیری. برای ثبت این دوره کلاسها به احزاب اصلاح طلب مراجعه کنید. (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از من بود گنه زشت از توست عفو زیبا ای عفو از تو زیبا العفو یا الهی زن و شوهری که مطرب بودند ، اما.... به کلام سید حسین مومنی (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
👌چه زیبا آیةالله حائری ترس از مرگ را توضیح میدهند: 📚 @dastanak_ir 🏕فرض کنید زمینی به شما داده‎اند و وسطش خط کشیده‎اند. اسم نصفش را «دنیا» و نصف دیگرش را «آخرت» بگذار. تو پی‎درپی نصفۀ آخرت را حفاری کردی و با خاکش آجر برای نصفۀ دنیا ساختی و پله گذاشتی و آوردی بالا. در ابتدا دنیا و آخرت در یک سطح بود اما تو از آخرت برداشته‎ و روی دنیا گذاشتی. موقع مرگ می‎گویند: از دنیا به آخرت برو، یعنی از این بالا بپر پایین. *تو می‎ترسی*. می‎گویی اگر از این دیوار صدمتری، توی آن گودال صدمتری بپرم، استخوان‎هایم خرد می‎شود. *چه کسی از آخرت یک گودال بی‎منتها ساخته؟* *خود تو ! این ترس، از عمل توست* انسان وقتی توبه می‎کند، یک قسمت از دنیا را برمی‎دارد و در آخرت می‎گذارد. همینطور صدقه ، کمک به پدر و مادر ، عبادات و .... یواش یواش آخرت بالا می‎آید و این دو هم‎سطح می‎شوند. وقتی می‎گویند، بفرمایید برویم، *قدم از دنیا برمی‎داری و راحت به آخرت می‎روی* و اصلا نمی‌هراسی . . . 👤 آیت الله حائری شیرازی رضوان الله تعالی علیه (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
گندم مذاکره؛ جو بایدن ــــــــــــــــ 🚩 در پرتگاه مجازی، مجهز باش... 👈پاسخ‌به‌شبهات‌فــجازی👇 🆔 @shobhe_shenasi
حضرت حسنی مبارک باد🌺 ▪️ امام هادی (ع) خطاب به یکی از اهالی ری: أمّا إنّک لَو زُرتَ قَبرَ عَبدِ العَظیمِ عِندَکم لَکنتَ کمَن زارَ الحُسَینَ بنَ عَلِیِّ (ع) بدان که اگر قبر عبد العظیم در شهر خودتان را زیارت کنى، همچون کسى باشى که حسین بن على (ع) را زیارت کرده باشد. (میزان الحکمه، ح ۷۹۸۴) (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
🌼آیا میدانید فقیر واقعی کیست؟ ✍روزی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم از اصحاب خود پرسید: فقیر کیست؟ اصحاب پاسخ دادند: فقیر کسی است که پول نداشته و دستش از مال دنیا تهی باشد. حضرت فرمود: آنکه شما می گویید فقیر واقعی نیست، فقیر واقعی کسی است که روز قیامت وارد محشر شود در حالی که حق مردم در گردن اوست، بدین گونه که یکی را فحش و ناسزا گفته، مال کسی را خورده، خون دیگری را ریخته، چهارمی را زده، اگر اعمال نیکو و کار خیری داشته در مقابل حقوق مردم از او می گیرند و به صاحبان حق می دهند، و چنانچه کارهای نیکویش کفایت نکند، از گناهان صاحبان حق برداشته و بر او بار می کنند، و روانه آتش دوزخ می نمایند، فقیر و بینوای واقعی چنین کس است. 📚منبع : بحارالانوار : ج 72، ص 6 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
♻️ فیدل کاسترو و انتخابات آمریکا در انتخابات 1960 آمریکا از فیدل کاسترو رهبر کوبا پرسیدند: بین نیکسون از حزب جمهوریخواه و کندی از حزب دموکرات، کدامیک را ترجیح می‌دهید؟ کاسترو پاسخ داد: مقایسه بین دو لنگه کفش که یک شخص به پا دارد غلط است. آمریکا را یک حزب اداره می‌کند و آن حزب صهیونیست است که دو بال دارد، بال جمهوریخواه که جناح افراطی صهیونیست‌هاست و جناح دموکرات که قدرت نرم صهیونیست‌هاست. هیچ تفاوتی بین اهداف و راهبردهای این دو وجود ندارد. اما امکانات، ابزار و روش‌های آنها متفاوت است. فیدل کاسترو مسأله پنهانی را فاش نکرده. حقیقتی را که رهبر کوبا 60 سال قبل به زبان آورده، هر کس از نعمت چشم و گوش برخوردار باشد و ذره‌ای عقل داشته باشد‌، می‌فهمد. (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b