eitaa logo
داستانکام
73 دنبال‌کننده
185 عکس
34 ویدیو
1 فایل
این داستانکا گوشه‌ای از زندگی منه. 🌸 راه ارتباطی: @barkat313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از خیریه برکت
🌸 این چند وقته دنبال خونه می‌گردم. قیمت مسکن به شدت بالا رفته.(کسی نمی‌خواد به یک طلبه‌ی خیلی خوب برای خرید مسکن وام بده😉) داشتم می‌رفتم یکی دو ساعت یکی از مناطقی رو که یکی دو تا خونه توش انتخاب کردیمو زیر نظر بگیرم تا ببینم "آیا از جهات مختلف مناسب برای زندگی ما هست یا نه؟" . خانومم گفتن: "نون هم بگیرید." . نونوایی سر محله‌مون نگه داشتم. چهارتا نون خریدم. یک خانومی بود که اومده بودو پنهانی از شاطر درخواست سه تا نون مجانی می‌کرد. نونوا بِهِش داد. رفتم به شاطر گفتم: از این موارد زیاد میان یا کم؟ گفت: زیاد. هزینه‌ی ۱۰۰ تا نون رو براش کشیدمو گفتم هر نیازمندی اومدو پول نون نداشت از این حساب کن؛ هر وقتم تموم شد دوباره بگو تا واریز کنم. . https://basalam.com/user/aGG/posts/519631?sh=copy-aGG-post-app
🌸 / ممنون که هستی . داشتیم می‌رفتیم به مامانی یِ سری بزنیم. زنگ زدم که "چیزی لازم ندارین؟" فرمودن: فقط شیر. . جلوی لبنیاتی وایستادمو رفت شیر بخره. . توی همین چند لحظه رو کردم به خانومَمو گفتم: " که هستی." . توی بغل خانومم بود. . با تعجب ی نگاه به من کرد. ی نگاه به خانوم کرد. . رو کردم به محمد حسنو گفتم: بابا جان! یاااد بگیر. آدم باید این طوری با خانومش حرف بزنه. همین قدر لطیف؛ همین قدر با احساس؛ همین قدر عاشقانه. . همچنان داشت با تعجب به من نگاه می‌کرد. https://basalam.com/@barkat/posts/548742?sh=copy-aGG-post-app
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 / من می‌خوام نماز بخونم . بچه‌ها گرمِ بازی بودن. اذان که گفتن اومدو گفت: "آقاجون میاید با هم نماز جماعت بخونیم؟" گفتم: "حتما." که مشغول بازی بود گفت: "من که نماز نمی‌خونم." در حالی که برای نماز آماده می‌شدم به انسیه خانوم گفتم: "چون شما به سن تکلیف نرسیدی اشکالی نداره نماز نخونی؛ ولی بخونی بهتره" . جلوی آینه وایستاده بود داشت چادرشو سرش می‌کرد. بغلش کرم، بوسیدمش و بهش گفتم: "دوسِت دارم؛ آفرین که نماز می‌خونی." . پشت سرم وایستاده بودو ما رو نگاه می‌کرد. اونم بغلش کردم، بوسیدمش و بِهِش گفتم: "دوسِت دارم." و آروم دمِ گوشش گفتم: "در ضمن می‌خوام به اونایی که نماز می‌خونن جایزه بدم. به کسی نگی." . بچه‌ها هنوز داشتن بازی می‌کردن. . در حالی که چادرشو سرش کرده بود اومدو به بچه‌ها که ازش درخواست همراهی در بازی رو داشتن گفت: "من می‌خوام با آقاجونم نماز بخونم." . 👈 نظرتو در لینک زیر می‌نویسی؟ https://basalam.com/user/aGG/posts/554789?sh=other-aGG-post-app
داستانکام
🌸 شعر #معصومه_خاموم در مورد امام زمان(عج)
🌸 صله‌ی . امروز یک شعر برای (عج) گفت. بعد یک نقاشی کشید. بعد به گفت بالای نقاشیش شعرشو بنویسه. . شعرش این بود: یِ روزی که همه‌ی ما دعا کنیم، دعا کنیم، دعا کنیم امام زمان ظهور کنه، ظهور کنه، ظهور کنه . این شعرو گذاشتم توی استوری‌های پیج در اینستاگرام. یک از دوستان برکتی به نیت چهارده معصوم(علیهم‌السلام) ۱۴ هزار تومان‌ برای صله واریز کرد. . 👈 می‌شه شماها هم در قسمت نظرات لینک زیر یک پیام برای بنویسین؟ می‌خوام براش بخونم. . (علیهم‌السلام) https://basalam.com/user/aGG/posts/556175?sh=copy-aGG-post-app
🌸 / . داشتم می‌رفتم بیرون. خانومم، در حالی که بغل‌شون بود، اومده بودن بدرقه‌م. گفتم: شهید شدم، حلالم کنید. گفتن: تا حلال نشی، شهید نمی‌شی. . 👈 یک جمله در رابطه با بنویس؟ https://basalam.com/user/aGG/posts/560809?sh=copy-aGG-post-app
🌸 / . داشتم یک کلیپ در مورد پیاده روی اربعین می‌دیدم. از راه رسید. + "آقاجون! امسال دیگه منم با خودتون ببرید." - "ان‌شاءالله؛ اگر امام حسین بطلبه‌و، راه‌ها باز بودو، مدرسه هم اجازه داد می‌ریم." + "نمره‌ی انضباط در اون دنیا به چه دردم می‌خوره؟" . 👈 شما بودی چه جوابی به فاطمه خانوم می‌دادید؟ https://basalam.com/@barkat/posts/561110?sh=copy-aGG-post-app
🌸 . چند روزه قمم. توی این چند روز چندین بار رفتم و با دوستان باسلامی جلسات متعدد داشتم. . امروز بعدازظهر هم برام برنامه‌ای گذاشتن برای یک گپ و گفت خودمونی با غرفه‌داران تازه نفسی که از ابتدای بهار تا حالا زیر پنج فروش داشتن. . در یکی از این روزا بین جلسات خوردیم به نهار. نهار خوردیم. نهار قرمه سبزی بود. سر سفره با آقای مدیرعامل باسلام نکاتی رد و بدل شد. . ایناش مهم بود. ولی ... نبود. . مهم این بود که بعد از اتمام غذا دوستان خدمات اومدن ظرف ایشونو بردارن ببرن آشپزخونه، ایشون اجازه نداد و خودش برد. 👈 به نظر شما به این عمل چی می‌گن؟ https://basalam.com/user/aGG/posts/584173?sh=copy-aGG-post-app
هدایت شده از خیریه برکت
🌸 . هر یک از دوستان برکتی، با هر توان مالی، که دوست دارند در عید قربان در قربانی گوسفند و توزیع گوشت آن بین نیازمندان تحت پوشش مشارکت داشته باشند وجوه خود را به شماره کارت 6037998128649190 به نام مجید پیله چیان واریز و سپس حتما حتما با ارسال تصویر واریزی به ادمین اطلاع بدهند. 🌐 @barkat313_admin
🌸 / . با خانواده رفته بودیم خرید. در بازار، جلوی یک مغازه‌ی لباس فروشی، چشمم خورد به یک بساط کوچولو که چند تا اسپند دودکن سیمی توش پهن بود. بساطِ یک پیرمرد باصفا بود. نشسته بودو منتظر مشتری. با خودم گفتم برای کمک به این بنده‌ی خدا بِرَم چند تا از اسپند دودکن‌هاشو بخرم تا هم عزتِ نفسش حفظ شده باشه، هم بِهِش کمکی شده باشه. ولی ... چند تا نخریدم. با خودم گفتم اولا: شااااید برکتیام از این اسپند دودکنای سیمی برای خودشونو دور و بریاشون نیاز داشته باشن، ثانیا: اونام خواسته باشن به این پیرمرد آبرودار کمک کنن. . لذا این تا اسپند دودکنِ سیمی رو اَزَش خریدم.😁 . حالا هر کس اسپند دودکن سیمی، برای خودشو کل ایل و طائفه‌ش لازم داره، بسم الله. . 👈 نظرات‌تونو در لینک بالا نمی‌نویسین؟ یعنی کار بدی کردم؟ https://basalam.com/user/aGG/posts/599432?sh=copy-aGG-post-app