eitaa logo
داستانک ها و پیامها
118 دنبال‌کننده
22 عکس
25 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
عقرب فردی عقربی را دید که در آب برای نجات خویش دست و پا می زند، 💕او به قصد کمک دستش را به طرف عقرب دراز کرد اما عقرب تلاش کرد تا نیشش بزند. 💟با این وجود مرد هنوز تلاش می کرد تا عقرب را از آب بیرون بیاورد اما عقرب دوباره سعی کرد او را نیش بزند. 😳 مردی در آن نزدیکی به او گفت: ❗️چرا از نجات عقربی که مدام نیش می زند دست نمی کشی؟ 💓 او گفت: عقرب به اقتضای طبیعتش نیش می زند. طبیعت عقرب نیش زدن است و طبیعت من❣ عشق ورزیدن❣ 💗 چرا باید از طبیعت خود که عشق ورزیدن است فقط به علت این که طبیعت عقرب نیش زدن است دست بکشم؟ ⁉️ 🌿💕🌿 👌هیچگاه از عشق ورزیدن دست نکش همیشه خوب باش حتی اگر اطرافیانت نیشت بزنند. 👈داستانک ها و پیامها @dastanakhavapayamha @dastanakhavapayamha 🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 اینگونه است... 🎥 آمارهای تکان دهنده از آنهایی که پشت اغتشاشات اخیر ایران ایستاده اند. ⏪ مشاهده این ویدئوی جذاب و ارائه مباحث منطقی درباره وقایع اخیر را از دست ندهید. جای اینگونه مباحث در مدارس، مساجد، دانشگاه‌ها و... خالی است. اینها را بگویید به نسل امروز... 👈داستانک ها و پیامها @dastanakhavapayamha @dastanakhavapayamha
✨شخصی از خدا دو چیز خواست...... 🌺یک گل و یک پروانه...... اما چیزی که به دست آورد 🌵یک کاکتوس و یک کرم بود...... غمگین شد. 😞 با خود اندیشید شاید خداوند من را دوست ندارد و به من توجهی ندارد......💔 چند روز گذشت...... از آن کاکتوس پر از خار گلی زیبا روییده شد و آن کرم تبدیل به پروانه ای شد...... 👌اگر چیزی از خواستید و چیز دیگری دریافت کردید به او کنید....... امروز فردایند...... 👈داستانک ها و پیامها @dastanakhavapayamha @dastanakhavapayamha 🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 کلیپ | جمهوری اسلامی رو از زنان سلب کرده؟ ‼️ ظلم جمهوری اسلامی به زن ‼️ ظلم جمهوری اسلامی به و اساتید زن دانشگاه ⁉️ قبل از انقلاب، چند درصد از در المپیک حضور داشتند؟!!! ⁉️ وضعیت زنان قبل از انقلاب چطور بود؟! ________________ 🔸 محتوای این کلیپ طنز برگرفته از کتاب است 💠 اندیشکده راهبردی 🆔 @soada_ir 👈داستانک ها و پیامها @dastanakhavapayamha @dastanakhavapayamha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 تاریخ فراموش شده! 🔹سوریه چگونه سوریه شد؟ 🔹از دروغ شکنجه دانش آموزان سوری به خاطر اعتراض تا شروع جنگ داخلی 👈داستانک ها و پیامها @dastanakhavapayamha @dastanakhavapayamha
📚دیوارهایی که در ذهن خود می‌سازیم روزی دانشمندی آزمایش جالبی انجام داد. او یک شیشه وسط یک آکواریوم بزرگ گذاشت و آن را دو نیم کرد. در یک سمت، یک اردک‌ماهی قرار داد و در سمت دیگر یک ماهی کوچک که غذای مورد علاقه‌ی اردک ماهی بود. اردک‌ماهی، بارها به ماهی کوچک حمله کرد و هر بار به دیوار نامرئی شیشه‌ای برخورد کرد تا این‌که دیگر ناامید شد و از حمله دست کشید. او دیگر باور کرده بود که شکار آن ماهی کوچک محال و غیرممکن است... دانشمند دیوار حائل را برداشت. ولی اردک ماهی دیگر هیچ‌وقت به سمت ماهی کوچک نرفت... دیواری که در ذهنش بین او و ماهی کوچک ساخته شده بود بسیار محکم‌تر از آن دیوار شیشه‌ای بود... برای انجام کارهایی که به نظر غیرممکن می‌آیند، انسان ابتدا باید آن دیواری را که در ذهنش ساخته است تخریب کند... 🦋🦋 👈داستانک ها و پیامها @dastanakhavapayamha @dastanakhavapayamha
پیشنهاد به صدا و سیما : علی دایی رو بیارید شبکه یک پخش زنده بگید مشخصات اون دختری که تو اردبیل کشته شده رو بده بعد پدر مادر اون دختره رو هم بیارید رو در رو کنید اینجوری هم تکلیف امثال علی دایی روشن میشه و هم مردم میفهمن این سلبریتی ها چقدر از مرحله پرتن، هم خیلی از شبهه ها برطرف میشه... 👈داستانک ها و پیامها @dastanakhavapayamha @dastanakhavapayamha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سوتی عجیب شبکه ایران اینترنشنال! 🔹تیتر فعلا این باشه: ۴۰ کشته و صدها زخمی در آتش‌سوزی اوین!! ـــــــــــــــــــــــ 👈داستانک ها و پیامها @dastanakhavapayamha @dastanakhavapayamha
پیروی نکنید گامهای شیطان را لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ نور | ۲۱🌸 👈داستانک ها و پیامها @dastanakhavapayamha @dastanakhavapayamha
می گفت: زماني که من بچه بودم، مادرم علاقه داشت که گاهي غذاي ساده صبحانه را براي شب هم آماده کند. يک شب را خوب يادم مانده که مادرم پس از گذراندن يک روز سخت و طولاني در سر کار، شام ساده اي مانند صبحانه تهيه کرده بود. آن شب پس از زمان زيادي، مادرم بشقاب شام را با تخم مرغ، سوسيس و بيسکويت هاي بسيار سوخته، جلوي پدرم گذاشت. يادم مي آيد منتظر شدم ببينم آيا او هم متوجه سوختگي بيسکويت ها شده است! در آن وقت، همه ی کاري که پدرم انجام داد اين بود که دستش را به طرف بيسکويت دراز کرد، لبخندي به مادرم زد و از من پرسيد که روزم در مدرسه چطور بود. خاطرم نيست که آن شب چه جوابي به پدرم دادم، اما کاملاً يادم هست که او را تماشا مي کردم که داشت کره و ژله روي آن بيسکويت هاي سوخته مي ماليد و لقمه لقمه آنها را مي خورد. يادم هست آن شب وقتي از سر ميز غذا بلند شدم، شنيدم مادرم بابت سوختگي بيسکويت ها از پدرم عذر خواهي مي کرد و هرگز جواب پدرم را فراموش نخواهم کرد که گفت: «اوه عزيزم، من عاشق بيسکويتهاي خيلي برشته هستم.» همان شب، کمي بعد که رفتم بابام را براي شب بخير ببوسم، از او پرسيدم که آيا واقعاً دوست داشت که بيسکويتهاش سوخته باشد. او مرا در آغوش کشيد و گفت: مامان تو امروز روز سختي را در سرکار گذرانده و خيلي خسته است. بعلاوه، بيسکويت کمي سوخته هرگز کسي را نمي کشد به افتخارررر عشقققفقق❤️❤️❤️👍 ~ ~ ~ ~ زهر از کف دست نازنینان در حلق چنان رود که جُلّاب ( جُلّاب = گلاب ) دیوانه کوی خوبرویان دردش نکند جفای بَوّاب ( بَوّاب = نگهبان ) حضرت سعدی 👈داستانک ها و پیامها @dastanakhavapayamha @dastanakhavapayamha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 حتما ببینید 🔹خطبه جانانه و آتشین امام جمعه اهل سنت منطقه آساواله سنندج، ماموستا مرادیانی... 🔹یک امام جمعه طراز انقلاب و یک کُرد اصیل و باغیرت... 🔹ببینید چگونه از رهبر انقلاب دم میزند، چگونه علیه فتنه گران می خروشد و چگونه از حجاب و حیا و غیرت و ناموس دفاع می کند... 🔹می گوید بدون هیچ چشمداشتی فقط ولی امرم سیدعلی خامنه ای به من اجازه دهد تا با پول و امکانات و نیروهای خودم و میلیاردها تومانی که میتوانم جمع کنم، از ایلام تا بازرگان و ارومیه را از لوث فتنه گران و فواحش و دواعش پاکسازی کنم، حتی اگر شده اول با برادرم در مریوان می جنگم و بعد به سراغ دیگرانی می روم که داروخانه آتش میزنند و می خواهند ملت کُرد را بی ناموس کنند!👏👏 🔹ماموستای عزیز، درد و بلایت بخورد توی سر برخی خواص بی خاصیت ولی پرمدعا 👈داستانک ها و پیامها @dastanakhavapayamha @dastanakhavapayamha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنرانی سید هاشم الحیدری رهبر حزب الله عراق درمورد امام خامنه ای 👈داستانک ها و پیامها @dastanakhavapayamha @dastanakhavapayamha
هدایت شده از آرشیو
♦️مشخصه اصلی این طرح ها حاصل کدوم اتاق فکره یا بیشتر توضیح بدم ؟! 👈داستانک ها و پیامها @dastanakhavapayamha @dastanakhavapayamha
هدایت شده از دیده بان مردم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیک نیوزها دردسر لیدر خارج نشین اغشاشات ایران کاربر خانومی با اسم نبات طی چند هفته اخیر پیج یک و نیم میلیون فالووری خود را درخدمت اخبار فیک درمورد اغتشاشات اخیر در کشور قرار داده بود امروز به دلیل اخبار فیک درمورد ارتباطش با گروهی از تظاهرات در ونکوور اخراج شد و مورد تهدید و ضرب و شتم قرار گرفت.😂 حال این کاربر بخاطر در خطر افتادن جان خودش از اخبار فیک شاکی است و درخواست عدم بازنشر اخبار جعلی و فیک را دارد!🤣 اون همه دروغ گفتی توی پیجش فک کردی چوب خدا صدا نداره ؟ هر چی کتک خوردی نوش جونت تا دیگه به هم وطنانت خیانت نکنی بی شرف 🌍 🌐 به دیـــــــده بــــــان بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/691208313Ce043051afa
علیرام نورایی؛: به من گفتن مزدور نظام گفتم مزدور کجا باشم شما خوشت میاد 👈داستانک ها و پیامها @dastanakhavapayamha @dastanakhavapayamha
تفاوت حکم ☘ ابوسعيد خراسانى حكايت كند: روزى دو نفر مسافر از راه دور به محضر امام رضا عليه السلام وارد شدند و پيرامون حكم نماز و روزه از آن حضرت سؤ ال كردند؟ 🌱 امام عليه السلام به يكى از آن دو نفر فرمود: نماز تو شكسته و روزه ات باطل است و به ديگرى فرمود: نماز تو تمام و روزه ات صحيح مى باشد. وقتى علّت آن را جويا شدند؟ حضرت فرمود: شخص اوّل چون به قصد زيارت و ملاقات با من آمده است ، سفرش مباح مى باشد؛ ولى ديگرى چون به عنوان زيارت و ديدار سلطان حركت نموده ، سفرش معصيت است . 👈داستانک ها و پیامها @dastanakhavapayamha @dastanakhavapayamha 🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از برکات اغتشاشات! بعد از زنده شدن مُرده، حالا رسیدیم به مرحله بینا شدن یک نابینا😂😂😂 توروخدا ببینید از اغتشاشگر هم شانس نیاوردیم... 👈داستانک ها و پیامها @dastanakhavapayamha @dastanakhavapayamha
استادی با شاگردش از باغى میگذشت. چشمشان به یک کفش کهنه افتاد شاگرد گفت گمان میکنم این کفشهای کارگرى است که در این باغ کار میکند بیا با پنهان کردن کفشها عکس العمل کارگر را ببینیم و بعد کفشها را پس بدهیم و کمى شاد شویم ......!!!! 🍃🍁🍃🍁🍃 استاد گفت چرا براى خنده خود او را ناراحت کنیم بیا کارى که میگویم انجام بده و عکس العملش را ببینم قدرى پول درون ان قرار بده ..... شاگرد هم پذیرفت و بعد از قرار دادن پول ، مخفى شدند کارگر براى تعویض لباس به وسائل خود مراجعه کرد و همینکه پا درون کفش گذاشت متوجه شیئى درون کفش شد و بعد از وارسى ،پول ها را دید با گریه ، فریاد زد خدایا شکرت .... خدایی که هیچ وقت بندگانت را فراموش نمیکنى .... میدانى که همسر مریض و فرزندان گرسنه دارم و در این فکر بودم که امروز با دست خالى و با چه رویی به نزد انها باز گردم و همینطور اشک میریخت.... استاد به شاگردش گفت همیشه سعى کن براى خوشحالیت ببخشى نه بستانی ..... 👈داستانک ها و پیامها @dastanakhavapayamha @dastanakhavapayamha 🙏
پیر زن منتظر 👌👌👌👌 میگن، پیرزنی شنیده بود اگه چهل روز جلو در خونه اش رو آب و جارو کنه، حضرت خضر رو می بینه! پیرزن هر روز، صبح علی الطلوع از خواب بیدار میشد و با ذوق و شوق جاروش رو بر می داشت و سطل اش رو آب می کرد و هر چی عشق و توان داشت میذاشت تو طبق اخلاص و جلو در خونه رو آب و جارو می زد. تا اینکه روز چهلم رسید. روز چهلم وقتی کارش تموم شد، صندلی چوبی رو گذاشت و نشست منتظر!! چهل روز حضرت خضر رو تو ذهنش تصور کرده بود، کلی حرف آماده کرده بود، کلی برنامه ریخته بود که چی بگه، چی نگه، خلاصه همینجور که داشت حرفاش رو مرور می کرد، یه پیرمردی از راه رسید و گفت: خانم من از راه مونده ام، اگه ممکنه به من کمکی کن. پیرزن به گدا گفت: برو پی کارت، من منتظر آدم مهمی هستم. پیرمرد گفت: از راه دوری اومدم، تو این شهر مهمونم، حداقل یه لطفی کن، یه لیوان آب به من بده. پیرزن با عصبانیت گفت: مگه نشنیدی چی گفتم؟ من منتظر آدم مهمی هستم، مزاحم نشو. پیرمرد تا اومد دوباره حرفی بزنه، پیرزن عصاش رو بلند کرد و گفت: یه کلمه دیگه حرف بزنی با همین عصا می زنم توی سرت! خلاصه پیرمرد با دلشکستگی راهش رو گرفت و رفت. پیرزن اون روز تا غروب جلو در نشست، اما از حضرت خضر خبری نشد. پیرزن خسته و ناامید برگشت تو خونه و در رو به روی خودش بست، از خستگی به خواب رفت. توی خواب حضرت خضر رو دید. پیرزن تو خواب به حضرت خضر گلایه می کرد که: من چهل روز به عشق تو، قبل طلوع آفتاب از خواب بیدار شدم و جلو در خونه رو، با این پشت خم و این تن رنجور، آب و جارو زدم، انصاف نبود که اینطور خلف وعده کنی. خضر نبی جواب داد: من اومدم تو نبودی ...بودی اما خودت نبودی ... تازه پیرزن فهمید ...که خضر همون پیرمرد مسافر بوده. 🍀🍀🍀🍀🍀 ما هم گاهی تو زندگی همون پیرزن میشیم. منتظر میشیم، منتظر که آدم های بزرگ تو زندگیمون وارد بشن، منتظر که روزهای بهتر از راه برسن، منتظر که کارهای بزرگ انجام بدیم، منتظر که کاری بکنیم، کارستون، منتظر که نیمه ی گمشدمون از راه برسه و هر چی عشق داریم نثارش کنیم، منتظر که یه دوست وفادار از راه برسه، و هر چی صداقت داریم به پاش بریزیم، منتظر...منتظر و همش منتظر و باز هم منتظر اما ...بی خبر ...که گاهی ...خضر همون دوستیه که سالی یه بار می بینیمش، همون ارباب رجوعیه که جلو میزمون ایستاده، همون خواهریه که خیلی وقته ازش بی خبریم، همون عزیزیه که الان ازمون دلخوره، همون راننده تاکسیه که با یه سلام گرم جون می گیره، همون نونواست، که یه تشکر از نون خوبش، بهش دلگرمی میده، همون ... اگه درست زندگی کنیم .. اینطوری هر طرفو که نگاه کنیم خضرمونو می بینیم... 👈داستانک ها و پیامها @dastanakhavapayamha @dastanakhavapayamha 🙏
سگ یا گرگ! 🔹🔸🔹🔸🔹 پسرك با عصبانیت وارد خانه شد و دنبال یك چوب می گشت. پدربزرگش او را صدا كرد و گفت: اتفاقی پیش آمده رامین جان؟ رامین یازده ساله گفت: بله پدربزرگ، دوستم مرا عصبانی كرده و می خواهم یك چوب پیدا كنم و او را بزنم. 🔺🔺🔺🔺🔺 پدربزرگ لبخندی زد و نوه اش را كنار كشاند و گفت: با عصبانیت در هیچ كاری خصوصا برای غلبه بر دشمنت موفق نخواهی شد. بگذار مثالی برایت بزنم رامین جان. فرض كن در وجود تو یك گرگ و یك سگ بسته باشند و تو بخواهی به كمك یكی از آنها بر دشمنت غلبه كنی، اگر زنجیر گرگ را باز كنی، ابتدا خود تو را مجروح می كند و بعدا به سراغ دشمنانت می رود. تازه معلوم نیست پس از مجروح كردن تو، به سراغ دشمنت برود! اما اگر سگ را آزاد كنی، چون حیوان باشعور و باوفایی است، مطمئن باش به تو لطمه نمی زند و فقط به دشمنت حمله می كند. ♦♦♦♦♦ حالا یادت باشد كه «عصبانیت» همان گرگ است و «تفكر» هم سگ می باشد، به نظر خودت تو باید از سگ استفاده كنی یا گرگ؟ پسرك فكری كرد و گفت: حق با شماست. نباید عصبانی شوم و بهتر است سگ را آزاد كنم. ♻♻♻♻♻ بیست و پنج سال بعد، پیرمرد توی ویترین كتاب فروشی به كتاب نوه اش خیره شده بود كه رویش نوشته شده بود: سگ یا گرگ؟ انتخاب كنید! 👈داستانک ها و پیامها @dastanakhavapayamha @dastanakhavapayamha 🙏
تقسیم شترها 🐪🐪🐫🐫🐪🐪🐫🐫 سه نفر در تقسیم هفده شتر با هم اختلاف پیدا کردند. اولى مدعى یک دوم دومى یک سوم و سومى مدعی یک نهم آنها بودند و به هر ترتیب که خواستند شترها را قسمت کنند که کسرى به وجود نیاید نتوانستند. مشکل خود را به نزد حضرت علی (ع) بردند. على (ع به آنان فرمود: آیا مایل هستید من یک شتر از مال خودم بر آنها افزوده و آنها را بین شما تقسیم نمایم؟ گفتند: بله. پس یک شتر بر آنها افزود و مجموع شترها به هجده شتر رسید و آنگاه یک دوم آنها را که نُه شتر بود به اولى و یک سوم را که شش شتر می شد به دومى و یک نهم شترها را که دو شتر بود به سومى داد و یک شتر باقیمانده خود را نیز برداشت و آنها حتی بیشتر از آنچه فکر می کردند گیرشان آمد. 👈داستانک ها و پیامها @dastanakhavapayamha @dastanakhavapayamha 🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دختران ایرانی برای سگ‌های آمریکایی 😭😭😭😭😭😭😭😭😭 ⭕️ وقتی حقایق را نگفتیم، آنها شروع به وارونه نمایی می‌کنند! 🔰 عذرخواهی بابت پخش این کلیپ 👈داستانک ها و پیامها @dastanakhavapayamha @dastanakhavapayamha
1_2833877379.pdf
10.6M
💠 پهلوی از زبان روزنامه‌های پهلوی👌 📄 ۷۵ فکت مستند از روزنامه‌های دوره پهلوی 📜 کاری با ارزش و مستند در جهت نمایاندن حقیقت تاریخ داستانک ها و پیامها @dastanakhavapayamha @dastanakhavapayamha