eitaa logo
داستان های آموزنده
67.2هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
2.7هزار ویدیو
0 فایل
‌‌‌‌‌ 🌿 ‌‌﷽ 🌿. #کپی_جایز_نیست. برای ارسال داستان خود ویا دوستانتان به ایدی ارسال کنید @zahraB18 https://eitaa.com/joinchat/15925614C7f87bffef4 سلام تعرفه تبلیغات داخل کانال هست
مشاهده در ایتا
دانلود
5.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روانشناسی میگه؛ کسی که برای چیزهای کوچک، گریه می کند، بی گناه است و قلب پاکی دارد ... اگر کسی سر مسائل احمقانه و کوچک عصبانی می شود، به عشق نیاز دارد ... اگر شخصی بیش از اندازه می خندد از درون تنهاست ... اگر کسی زیاد میخوابد غمگین است ... اگر کسی کم و سریع حرف می زند راری را پنهان می کند ... اگر کسی نتواند به موقع تصمیم گیری کند شخصیت ضعیفی دارد . •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوست داشتن هیچوقت زورکی نبوده و نیست...! نمیتوانی با مهربانی ات کسی را مدیون خودت کنی و موظفش کنی دوستت داشته باشد. دوست داشتنی که از روی دِین و تشکر باشد، دوست داشتن نیست اصلا. نمیتوانی کسی را مجبور کنی تپش قلبش را با حرارت دست های تو تنظیم کند، که در شلوغی شهر یک باره به یادت بیفتد و دلش قنج برود... من این را خوب فهمیده ام دوست داشتن منطق نمی شناسد و عشق، دلیل ...! اگر روزی فهمیدی پشت دوستت دارم های رابطه ات، دلیل است، منطق است، دِین و انجام وظیفه است، دکمه ی لقِ پیراهن که با چنگ و دندان می ایستد، نباش. فقط همین ...! •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
همه مردم آموزگاران شما هستند: آدمهاي خشمگين به شما آرامش مي آموزند؛ آدمهاي رياکار به شما يکرنگي مي آموزند؛ آدمهاي سرسخت به شما نرمش مي آموزند؛ آدمها ي وحشت زده به شما شهامت مي آموزند؛ هميشه در رابطه با آدمهايي که وارد زندگيتان ميشونداز خود بپرسيد: اين شخص براي آموزش چه چيزي به من فرستاده شده؟ •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
📜 🩷 _چه ربطی داره نرگس سریع از فرصت استفاده کرد و گفت راست میگه دیگه تو وقتی فرزین پیشته از هیچی نباید بترسی . فرزین با دلخوری گفت نیره اینجوریه دیگه باشهههه ؟؟ _بابا فرزین چه ربطی داره میگم میترسم فوبیا دارم من حتی استخر هم نمیرم . فرزین : تو بیا بریم من مواظبتم قول میدم بهت خوش بگذره . نرگس : راست میگه دیگههههه نیره بیا بریم _خب شما برید من نمیام منظر میمونم تا شما بیاید . فرزین اخماش و تو هم کشید و گفت چشم حتما بدون تو میرم . نرگس لب و لوچه اش آویزون شد و گفت تو نیای که نمیشه … نگاه قیافه آویزون فرزین و نرگس کردم طفلکیا خیلی دوست داشتن برن دلم براشون سوخت و با تمام ترسی که از آب داشتم گفتم باشه بریم … صدای جیغ نرگس بلند شد و خودش و پرت کرد بغلم و هی تند تند بوسم میکرد و قربون صدقه ام میرفت . _عههههه نرگس دیوونه ولم کن خفه‌ ام کردییییی فرزین که از کارهای نرگس به خنده افتاده بود گفت بزار من برم به این یارو بگم میخوایم سوار شیم شما هم بیاید . فرزین رفت و رو به نرگس گفتم اگه بیفتم تو دریا خفه شم خفه ات میکنم … نرگس که از خوشحالی داشت بال در میاورد گفت تو اگه بیفتی تو دریا خفه شی دیگه چطوری میخوای من و خفه کنی دیوونه . با مشت کوبیدم به بازوش و گفتم کم حرف بزن بچه پر رو … •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
🚩مهارت های زندگی🚩 شوخ طبعی مدتهاست که شوخ طبعی یکی از ویژگیهای افراد سالم در نظر گرفته میشوند. "عبارت هرگز خودتان را خیلی جدی نگیرید" نشان دهنده ی اهمیت مهارت شوخ طبعی در زندگی است. تحقیقات نشان داده اند که شوخ طبعی نتایج و مثبتی در زندگی ما انسان ها دارد. برخی از پیامدهای مثبت شوخ طبعی عبارتند از: 1⃣افراد شوخ طبع استرس و اضطراب کمتری هنگام مواجهه با مشکلات زندگی تجربه میکند 2⃣ شوخ طبعی روش مؤثری در برخورد با افسردگی و اضطراب است •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آدم خوبــی باش ولی وقتت رو برای اثباتش به دیگران تلف نکن ...! همیشه آنچه که درباره " من " میدانی باور کن ، نه آنچه که پشت سر "من" شنیده ای " من " همانم که دیده ای نه آنکه شنیده ای ...! "چارلی چاپلین " •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
مواظب خودتان باشيد ! ماندن ها كوتاهند .. اين آدم ها فقط خاطره مى سازند . . . !❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
خدايا پناهم باش تا مظلوم روزگار نباشم ياورم باش تا محتاج روزگار نباشم همدمم باش تا تنهاے روزگار نباشم رهايم مكن تا اسير دست روزگار نباشم و خدايم باش تا بنده اين روزگار نباشم •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍مراقب آدمهای "آرام" زندگیتان باشید، آنهایی که "گوش" میدهند،🌸🍂 دیرتر "غمگین" میشوند، "سخت عصبانی" میشوند، طولانی "دوستتان" دارند، کم "عاشق" میشوند، "مهربانی" را بلدند،"حواسشان" به شماست، ... "درد" را به "جان" میگیرند تا شما را "نرنجانند"،... آنها همانهایی هستند که اگر "دلشان بشکند"! دیگر"نیستند"! نه اینکه "کم" باشند دیگر "نیستند.. ‌ •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
لذت بردن را یادمان ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ...! از گرما می نالیم، از سرما فرار می کنیم در جمع، از شلوغی کلافه می شویم و در خلوت، از تنهایی بُغض می کنیم. تمام هفته منتظر رسیدن روز تعطیل هستیم و آخر هفته هم بی حوصلگی، تقصیر غروب جمعه است و بس ! ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ: ﻣﺪﺭﺳﻪ ، ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ، ﮐﺎﺭ... ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﺳﻔﺮ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﯾﺸﯿﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﻟﺬﺕ ﺍﺯ ﻣﺴﯿﺮ... ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﯿﻢ ،ﺑﮕﺬﺭﻧﺪ... ✍پروفسور محمود حسابی⚘ •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
📜 🩷 . چند دقیقه بعد فرزین از دور دستش و برد بالا و با اشاره گفت بیاید اینجا . با پاهای لرزون رفتم سمت فرزین که کنار قایق موتوری وایساده بود و منتظر بود تا ما بریم و سوار شیم . تا لحظه آخر همه سعیم و کردم که فرزین و نرگس بدون من برن ولی نه نرگس نه فرزین هیچ کدوم قبول نکردن و به زور من و بردن . دست و پاهام به وضوح میلرزید و در حالیکه دستام و تو دستهای فرزین قفل کرده بودم کنار فرزین نشستم . نرگس هم رو به روی ما نشست و در یک لحظه قایق شروع به حرکت کرد و صدای جیغم بلند شد … خودم تو بغل فرزین جمع کرده بودم و چشمام و محکم بسته بودم … صدای خنده های نرگس میومد که داشت کیف میکرد و لذت میبرد … ولی من نه تنها هیچ لذتی نمیبرد‌ با تمام وجود داشتم عذاب میکشیدم … ترسی که من نسبت به آب داشتم خیلی زیاد بود در حدی که استخر هم نمیرفتم حالا وسط دریا با قایق موتوری واقعا برام ترسناک بود . فرزین که انگار تازه فهمیده بود من چقدر ترس دارم و انگار که پشیمون شده بود از اینکه اصرار کرده تا سوار شم با نگرانی گفت نیره داری میلرزی نترس چیزی نیست من پیشتم الان تا چند دقیقه دیگه پیاده میشیم . من با صدایی که از شدت ترس میلرزید گفتم فرزین بگو برگرده میخوام پیاده شم بگو نگه داره . فرزین : نگاه اطرافم کردم تا چشم کار میکرد دریا بود ما درست تو دل دریا بودیم و حداقل دو دقیقه طول میکشید تا برگردیم . با صدای بلند گفتم آقا برگرد … ولی صدای قایق موتوری انقد زیاد بود که صدام و نمیشنید . نرگس نگاهی بهم انداخت و گفت چرا برگردیم ؟؟ •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
✍اﺯ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﯼ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ : ﺍﮔﺮ ﺗﻮ ﮔﺮﮒ ﺑﻮﺩﯼ ، ﭼﻪ ﻛﺎﺭ میکرﺩﯼ ؟ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﮔﺮﮒ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻠﻒ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻋﺎﺩﺕ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﻡ ، ﺗﺎ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﮔﻨﺎﻩ ﺣﻤﻠﻪ ﻧﻜﻨﻨﺪ! ﺍﺯ ﮔﺮﮔﯽ ﻫﻢ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ : ﺍﮔﺮ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺑﻮﺩﯼ ، ﭼﻪ ﻛﺎﺭ میکرﺩﯼ ؟ ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﺑﻪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻫﺎ ﻣﯽ آﻣﻮﺧﺘﻢ ﻛﻪ ﭼﻪ ﻃﻮﺭ ﺑﺎ ﺩﻭ ﭘﺎﯼ ﻋﻘﺒﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﺮ ﮔﺮﮒ ﻫﺎ ﺑﺰﻧﻨﺪ، ﻭ آﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻜﺸﻨﺪ ، ﺫﺍﺕ ﻫﯿﭻ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﺭﺍ نمیتوان ﻋﻮﺽ ﻛﺮﺩ، ﻭ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﻫﻢ ﺑﺎ ﭘﻮﺷﯿﺪﻥ ﻟﺒﺎﺱ ﻫﺎﯼ ﺭﻧﮕﺎﺭﻧﮓ ﺫﺍﺗﺸﺎﻥ ﺗﻐﯿﯿﺮ نمیکند! •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh