eitaa logo
گنجینه داستان معبر شهدا
215 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
495 ویدیو
6 فایل
داستانهای اخلاقی - معرفتی - شهدایی - برای آموختن راه زندگی سالم کانال معبرشهدا https://eitaa.com/mabareshohada ارتباط با خادم کانال @HOSSEIN_14
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ 🌼راز عزتمندی «حاج قاسم سلیمانی» از زبان یک رزمنده ✍️سردار «حسین معروفی» با بیان خاطره‌اش از اینکه مهمان خانه شهید «قاسم سلیمانی» شده بود، اظهار داشت: رفاقت من و حاج قاسم خیلی عمیق بود، هرچند وقت یک بار به خانه همدیگر رفت و آمد داشتیم. یک روز خسته و کوفته از اداره برگشتم. نگاهی به موبایلم انداختم تا ساعت را چک کنم که متوجه شدم از طرف حاج قاسم تماس داشتم. سریع تماس گرفتم و حاجی بدون معطلی گفت: «حاج حسین کجایی؟» سلام علیک کردم که حاجی ادامه داد: «امشب همراه خانواده تشریف بیاورید. سفره‌ای کوچک انداخته‌ایم تا دور هم باشیم.» بدون وقفه قبول کردم. نزدیک اذان مغرب رسیدیم منزل حاجی. نماز را به امامت حاج قاسم خواندیم و برای شام غذایی که همسرشان پخته بود را خوردیم. بعد از شام با ایشان نشستیم به خاطره‌بازی دوران جنگ؛ اندکی من می‌گفتم و اندکی حاج قاسم. دیر وقت شده بود که گفتم: «شرمنده، خیلی دیر وقته بیشتر از این مزاحمتان نمی‌شویم.» سردار نگاهی کرد و با لبخند گفت: «کجا این وقت شب؟ امشب را پیش ما باشید.» با گرفتن رضایت چشمی از همسرم به حاجی رو کردم و گفتم: «چه سعادتی بیشتر از این». حاج قاسم از جایش برخاست و از اتاقی برایمان پتو و تشک نو آورد و در اتاق دیگری برایمان جا انداخت. از بس روز خسته‌کننده‌ای داشتم، تا پلک روی هم گذاشتم خوابم برد. ناگهان با صدای گریه مردانه از خواب پریدم. سر در گم بودم. نمی‌دانستم این‌جا کجاست و ساعت چند است! فقط صدای گریه مردانه از دور به گوشم می‌رسید. دستم را به چشمانم کشیدم و بعد از اینکه کمی سرحال شدم، اطرافم را نگاه کردم و با خودم گفتم «یعنی کیست که این وقت شب اینطوری گریه می‌کند!» با دقت گوش کردم، صدای حاجی بود. با خدایش می‌گفت «الهی العفو الهی العفو الهی العفو» سرم را چرخاندم و ساعت را نگاه کردم، درست ۲۰ دقیقه مانده بود به اذان صبح... 🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹 💐الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم💐 【به ما بپیوندید 】↷ ____🍃🌸🍃____ 🆔 https://eitaa.com/dastanemabareshohada 👇👇 🌺🍃 @mabareshohada 🌺🍃
دلت رو بسپر به شهدا💞 مقدمه ی خوب شدن، سپردن دستت به دست خوبان است... و چه خوبی بهتر از شهدا...😍 اگر میخوای با شهدا رفیق شی، لحظه هات بوی خدا بگیره، و دور گناه رو خط بکشی، دعوتت میکنم به: 👇🌷👇 http://eitaa.com/joinchat/2660171777C6ca1d6a53e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃 🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃 📚 من_اینطوری_عوض_شدم! به مدت چندين سال همسرم به یک اردوگاه در صحرای (ماجوی) کالیفرنيا فرستاده شده بود. من برای اینکه نزدیک او باشم، به آنجا نقل مکان کردم واین درحالی بود که از آن مکان نفرت داشتم. همسرم برای مانور اغلب در صحرا بود و من در یک کلبه کوچک تنها می ماندم. گرما طاقت فرسا بود و هیچ هم صحبتی نداشتم. سرخ پوست ها و مکزیکی ها ی آن منطقه هم انگلیسی نمیدانستند. غذا و هوا و آب همه جا پر از شن بود. آنقدرعذاب می کشیدم که تصمیم گرفتم به خانه برگردم و حتی قید زندگی مشترک مان را بزنم. نامه ای به پدرم نوشتم و گفتم یک دقیقه دیگر هم نمی توانم دوام بیاورم. می خواهم اینجا را ترک کرده و به خانه شما برگردم. پدر نامه ام را با دوسطر جواب داده بود، دو سطری که تا ابد در ذهنم باقی خواهند ماند و زندگی ام را کاملا عوض کرد.«دو زندانی از پشت میله ها بیرون را می نگریستند...یکی گل و لای را می دید و دیگری ستارگان را!» بارها این دو خط را خواندم واحساس شرم کردم. تصمیم گرفتم به دنبال ستارگان باشم و ببینم جنبه مثبت در وضعیت فعلی من چیست؟ با بومی ها دوست شدم و عکس العمل آنها باعث شگفتی من شد. وقتی به بافندگی و سفالگری آنها ابراز علاقه کردم، آنها اشیایی راکه به توریست نمی فروختند را به من هدیه کردند. به اشکال جالب کاکتوس ها و یوکاها توجه می کردم. چیزهایی در مورد سگهای آن صحرا آموختم و غروب را مدام تماشا می کردم. دنبال گوش ماهی هایی می رفتم که از میلیون ها سال پیش، وقتی این صحرا بستر اقیانوس بود، در آنجا باقی مانده بودند. چه چیزی تغییر کرده بود؟ صحرا و بومی ها همان بودند. این نگرش من بود که تغییر کرده و یک تجربه رقت بار را به ماجرایی هیجان انگیز و دلربا تبدیل کرده بود. من آنقدر از زندگی در آنجا مشعوف بودم که رمانی با عنوان ” خاکریز های درخشان” در مورد زندگی درصحرای ماجوی نوشتم. من از زندانی که خودم ساخته بودم به بیرون نگریسته و ستاره ها را یافته بودم. اگر به فرزندان خود رویارویی با سختی های زندگی را نیاموزیم در حق آنها ظلم کرده ایم 🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃 【به ما بپیوندید 】↷ ____🍃🌸🍃____ 🆔 https://eitaa.com/dastanemabareshohada 👇👇 🌺🍃 @mabareshohada 🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی آنلاین - داستان یک مرد - استاد عالی.mp3
5.53M
♨️داستان یک مرد 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. ✍️مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا ڪلیڪ ڪنید 👇 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
*پیامی که توی یک کانال شهدایی دیدم و دلم رو به درد اورد* 🍁 یک روز مادر شهیدان علیرضا و بهزاد جعفری نژاد منزل ما آمدند، ایشان خیلی ناراحت😔 و دل شکسته بودند، دستان خسته اش را گرفتم، گفتم: چی شده مادر⁉️ گفت: یکی از همسایه ها بهم گفته عکس پسرای را از سردر ورودی آپارتمان بردار، شاید یه همسایه ای راضی نباشه!! دلم گرفت از این همه 😔 مادر گفت: عکس پسرام را برداشتم. با ناراحتی گفتم: چرا مادر؟! حالا اون آدم حرف بیجایی زده، ما شما و شهدا هستیم، خواهش می کنم عکس ها را دوباره بگذارید جها هر چی اصرار کردم فایده ای نداشت دلش نشد. گفتم: مادر عکسشون را بدید من بگذارم در فضای مجازی📲 همه ببینند. رفت و با ذوق😍 عکس ها را آورد. همه ما زندگی مون را شهدا و "مادر شهیدان" هستیم. مدیون تک تک لحظات دلتنگی مادررانشون 💔 *اگه نمی توانید دردی از درد دل خسته شهیدان بردارید، لطفا سنگی بر قاب دلش نزنید❌* حتما دل مادرشون با نشر این پیام و یاد پسران شهیدشان شاد میشه😊💝 📸تصاویر این دوشهید بزرگوار تقدیم حضورتان 🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹 💐الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم💐 【به ما بپیوندید 】↷ ____🍃🌸🍃____ 🆔 https://eitaa.com/dastanemabareshohada 👇👇 🌺🍃 @mabareshohada 🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃 ✍️حکایت شنیدنی پیرمردی که ناخودآگاه جیب هایش پر از پول می شد! پیرمرد ساده و مؤمنی بود، شاید حدود چهل پنجاه سال پیش در همین قمِ خودمان زندگی می کرد، سیمش به امام زمانش وصل، می گفت امام زمان ارواحنافداه عَطر یاس می دهند، اما نه از این یاسهای خودمان، یاس بهشتی یک سال یکی از علما به مکه مشرف می شوند و در مجلسی حضور می یابند که امام زمان ارواحنافداه هم حضور داشتند، نام افرادی که مولا از آنها رضایت دارند برده می شود، اسم آن پیرمرد هم میان آن نام ها به چشم می خورد. «آقا فخر تهرانی» خادم آن عالم وقتی ماجرا را می فهمد دامنش را می گیرد که آی پیرمرد! چه کرده ای که مولایت لبخند رضایت از تو بر لبانشان دارند؟ گریه می کند و می گوید مادر پیر و بیمارِ علویه ای دارم که حسابی به او رسیدگی می کنم، گمان می کنم رضایت مولا از آن عمل باشد... 💥آیت الله مبشر کاشانی می فرمایند: ایشان(حاج آقا فخر تهرانی) روزی بعد از ایام اعتکاف به منزل حقیر آمد . به آقا فخر عرض کردم چه خبر ؟، فرمود: امسال در ایام اعتکاف گفتم خدایا رزق من حیث لایحسب خود را به من نشان بده، در صحن مسجد امام ایستاده بودم، پیراهن بلندی پوشیده بودم که یک جیب خالی داشت، بعد از درخواست من از خدا ناگاه دیدم جیب پیراهنم پر از پول شد و حال این که هیچ کس در اطراف من نبود. این نوع رزق نیز خالی از محاسبات ذهنی است و علت آن شخص یا موجودی نامرئی است. 📚برداشتی آزاد از زندگی مرحوم آقا فخر تهرانی 🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃 💐الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم💐 【به ما بپیوندید 】↷ ____🍃🌸🍃____ 🆔 https://eitaa.com/dastanemabareshohada 👇👇 🌺🍃 @mabareshohada 🌺🍃
◾️ ام‌ّ الْبَنینْ ؛ مکتبی‌ست که انعکاسِ اندیشه‌هایش در عمقِ جانِ مادرانی به بارنشست؛ که دست شُستن از جگرگوشه‌هایشان را از همان ابتدا آموختند! و امروز به مدد همان مادرانه‌ها، دنیـــا به حیاتی‌ترین روزهای خود نزدیک می‌شود...🏴وفات حضرت ام البنین(علیهاالسلام) مادر علمدار کربلا🌷 برآقا امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف 🌹 و همه شیعیان تسلیت باد..◾️🏴 به ما بپیوندید 】↷ ____🍃🌸🍃____ 🆔 https://eitaa.com/dastanemabareshohada 👇👇 🌺🍃 @mabareshohada 🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
35.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 نبودم ندیدم که به پا شد 🎙 #️⃣ سلام الله علیها #️⃣ علیه السلام 👌بسیار دلنشین 👌فوق زیبا 🥀 (سلام الله علیها )🥀 🥀 🌴کانال مَـــــعـــــبَـــــر شُـــــهَــــدا 🌴 🍃🌺 @mabareshohada 🌺
‍ ✨﷽✨ ✍️مادر سقّا... بدون تردید حضرت اموالبنین علیهاالسلام، از زنان بافضیلت و عارف به حق اهل‌بیت علیهم‌ السلام بود.وی محبتی خالصانه به آنان داشت و خود را وقف دوستی ایشان کرده بود. اهل‌بیت علیهم‌السلام نیز برای او جایگاهی والا و موقعیتی ارزنده قائل بودند . ⚫️ حضرت امّ‌البنین علیهاالسلام هنگام برگشت کاروان کربلا به سوی مدینه، به بشیر گفت: «ای بشیر! از اباعبدالله الحسین علیه السلام برایم بگو»بشیر، خبر شهادت چهار فرزندش را به او داد. وی گفت: «قَطَّعتَ نِیاطَ قَلْبِي، اَخْبِرنِي عَنْ اَبِي عَبْدِ اللّه علیه السلام ، اَوْلادِي وَمَنْ تَحتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِي عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن علیه‌السلام. 🖤 ای بشیر! با این خبر ناگوار، بندهای دلم را پاره کردی. از حسین برایم خبر بده؛ فرزندانم و هر آنچه در زیر آسمان کبود است، فدای اباعبداللّه الحسین علیه‌السلام باد». بشیر گفت:خداوند به سبب مصیبت مولایمان امام حسین علیه السلام به شما پاداش بزرگ عنایت کند. این سخنان حضرت ام البنین علیهاالسلام، نیروی ایمان و محبتش را به اهل بیت علیهم‌السلام نشان می‌دهد. 📚تذکرة الشهداء ، ص ۴۴۳ (سلام الله علیها )🥀 🥀 به ما بپیوندید 】↷ ____🍃🌸🍃____ 🆔 https://eitaa.com/dastanemabareshohada 🌴کانال مَـــــعـــــبَـــــر شُـــــهَــــدا 🌴👇👇 🍃🌺 @mabareshohada 🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍️شخصی گرسنه بود برایش کلم آوردند اولین بار بود که کلم می‌دید. با خود گفت: حتما میوه‌ای درون این برگها است ‌اولین برگش‌ را کند تا به میوه برسد اما زیرش به برگ دیگری رسید. و زیر آن برگ یک برگ دیگر و... با خودش گفت: حتما میوه‌ی ارزشمندی است که اینگونه در لفافه‌اش نهادند. گرسنگی‌اش بیشتر شد و با ولع بیشتر برگها را می‌کند و دور می‌ریخت. وقتی برگها تمام شدند متوجه شد میوه‌ای در کار نبود! آن زمان بود که دانست کلم مجموعه‌ی همین برگهاست. ما روزهای زندگی را تند تند ورق می‌زنیم و فکر می‌کنیم چیزی اونور روزها پنهان شده که باید هرچه زودتر به آن برسیم درحالی که همین روزها آن چیزی است که باید دریابیم و درکش کنیم! زندگی، همین روزهایی است که منتظر گذشتنش هستیم بنابراین قدر فرصت‌ها را ثانیه به ثانیه و ذره به ذره بدانیم. به ما بپیوندید 】↷ ____🍃🌸🍃____ 🆔 https://eitaa.com/dastanemabareshohada 🌴کانال مَـــــعـــــبَـــــر شُـــــهَــــدا 🌴👇👇 🍃🌺 @mabareshohada 🌺
💌 توی روایات و احادیث گفته شده بهره‌مند شدن از امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف )) توی دوران غیبت، شبیه بهره‌مند شدن ⛅️ از خورشید پشت ابره... یکی از دلایلی این تشبیه، اینه که خورشید، در رفتن پشتِ ابر، مقصر نیست و تغییرات اوضاع جَو، باعث غیبت 🔆خورشید می‌شه در واقع، امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف )) ما هم توی این غیبت، 🌿 مقصر نیستند و این اعمال ماست که باعث دوری شده َبرای همین 🍁 توی دوران غیبت، تلاش برای داشتنِ یه قلب پاک ما رو به امام زمانمون نزدیک و نزدیک‌تر می‌کنه . . . 💚💜 📗 پناه اهل زمین. تولیدات فرهنگی حرم مطهر امام رضا علیه السلام 💐الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم به ما بپیوندید 】↷ ____🍃🌸🍃____ 🆔 https://eitaa.com/dastanemabareshohada 🌴کانال مَـــــعـــــبَـــــر شُـــــهَــــدا 🌴👇👇 🍃🌺 @mabareshohada 🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌾🌿🌾 حجت الاسلام رنجبر: ✍️مثل غار علیصدر ❄️غار علیصدر تماشایی است؛ و آب غار زلال؛ مثل اشک چشم است؛ دمای آب ثابت و مطبوع؛ دمای هوا ثابت و مطبوع؛ زمستان و تابستان هم ندارد؛ ولی با اینهمه هیچ جنبنده ای در آن نمی جنبد! حیات در آنجا معنا ندارد! یعنی از ماهی و مرغابی هم خبری نیست که نیست! 👌می دانی چرا؟ ❄️چون از نور خورشید، و از تابش آفتاب خبری نیست... 🎯زندگی بدون خدا مثال همین غار علیصدر را دارد، ممکن است زیبا و مجلل باشد ولی از حیات و زندگی در آن خبری نیست. 🍁با تو حیات و زندگی بی تو فنا و مردنا 🍁زآنکه تو آفتابی و بی تو بود فسردنا ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ به ما بپیوندید 】↷ ____🍃🌸🍃____ 🆔 https://eitaa.com/dastanemabareshohada 🌴کانال مَـــــعـــــبَـــــر شُـــــهَــــدا 🌴👇👇 🍃🌺 @mabareshohada 🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍️ بسم الله الرحمن الرحیم 💠 حکایت بسیار زیباست👌 🌷🍃 مؤمنی بود در تهران، انسان بسیار خوب و بزرگواری بود که تمام زندگیش در مسیر خیر می‌گذشت. یک وقت از او سؤال کردم، گفت: این در خون من می‌باشد. 🌼🍃 آن مؤمن ‌گفت: روزگاری بود که دو ماه کرایه خانه‌ام که معادل ۳۶ تومان می‌شد، عقب افتاده بود. زن صاحبخانه، جلو زنم را گرفته بود و جریان را گفته بود. من ۳۶ تومان قرض کردم، می‌خواستم به صاحبخانه بدهم، سر راه یک نفر جلویم را گرفته و به من گفت: لنگ ۳۶ تومان می‌باشم، مشکلم را حل کن. 🌺🍃 بلافاصله پول را به او دادم. وقتی به خودم آمدم، دیدم رویم نمی‌شود به منزل بروم، لذا آخر شب آن هم آهسته و مخفیانه رفتم. صبح هم قبل از اذان از خجالت از منزل بیرون آمدم. ظهر توی بازار صاحبخانه را دیدم، او به من گفت: فلانی من را شرمنده کردی. گفتم من شرمنده‌ی شما هستم، کرایه را ندادم و عقب افتاده. 🌹🍃 گفت: یک آقایی امروز صبح آمده، ۶ ماه کرایه منزل تو را به من داد و گفت فلانی داده است. 🌸🍃 می‌گفت، چهل سال از آن روز می‌گذرد و من نفهمیدم کی اجازه‌ی منزل را داده است، ولی این را فهمیدم که این اثر وضعی آن احسانی بود که به آن گرفتار کردم. در عین نیاز، او را بر خودم مقدم نموده و مشکلش را حل کردم. 🌹 "الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج"🌹 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 ____🍃🌸🍃____ ─🍃🌸🍃─┅─╮ 【به ما بپیوندید 】↷ ____🍃🌸🍃____ 🆔 https://eitaa.com/dastanemabareshohada 👇👇 🌺🍃 @mabareshohada 🌺🍃 ╰─┅─🍃🌸🍃─┅─
❣️ بسْــــمِ ربِّــ الشُهَـــــدا 🔻ولادت : ۶۱/۶/۲۸ 🔻شهادت ۹۴/۱۱/۱۲ آزادسازے نبُل و الزهرا، سوریہ هشتمین شهید استان گیلان کارشناسی علوم سیاسی شهید مادر ندارد 🔻دوست شهید: 💢صبح ها که می خواست سر کار برود، با جثه لاغرش، موتور🏍 به آن سنگینی را میداد و می برد تا سر خیابان. که نکند صدای روشن شدن موتور، را از خواب بیدار کند📛 💢 همسایه بودیم🏘به آداب همسایگی کاملا مسلط بود! همه چیز را می کرد. از تفکیک زباله های تر و خشک گرفته، تا سر وقت⏱ زباله ها را به دم در آوردن و نیروهای شهرداری دادن. 💢آدم ها را باید از زندگی شان شناخت. اعتقادم این است حامد قبل از عزیمت به و دفاع از حرم عقیله بنی هاشم، خاص بود👌 و خاص زیست و برای ، انتخاب شد✅ ڪلیڪ ڪنید 👇 🍃🌺 @mabareshohada ╰─┅─🍃🌸🍃─┅─╯
خودم را می‌گذارم 🌴 جای همه آنهایی که پیامبر (صلی الله علیه وآله ) را دیده بودند؛ کمی عجیب است اما توی مدینه، با همین لباس و تیپِ 🎀 امروزی‌ام، قدم می‌زنم... دنبال خانه‌ی پیامبرم می‌گردم... خانه را هرطور شده پیدا می‌کنم؛ 💚 پیامبر(صلی الله علیه وآله ) با رویی گشاده سلامم را پاسخ می‌دهند با ادب می‌نشینم روبرویشان: 🌱 پیامبرم، نصیحتی می‌خواهم _ ... مراقب نگاهت به مادر و پدرت باشد... 💜 همیشه با مهربانی به آنها نگاه کن... نزد خدا، هر نگاه مهربان تو به آنها ثواب یک حج دارد . . . 🌸 اگه مامان و یا بابات آسمونی شدند، 🎁 هدیه به روحشون، یه صلوات می‌فرستیم: ه ما بپیوندید 】↷ ____🍃🌸🍃____ 🆔 https://eitaa.com/dastanemabareshohada 🌴کانال مَـــــعـــــبَـــــر شُـــــهَــــدا 🌴👇👇 🍃🌺 @mabareshohada 🌺
🌷💐🌷 موسسه فرهنگی هنری منجیار حجاب فاطمی در نظر دارد به مناسبت دهه مبارک فجر و میلاد حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها جهت احیای حجاب فاطمی انواع چادرهای ایرانی و عربی و دیگر لوازم حجاب را به نازل ترین قیمت در اختیار هم استانهای عزیز گیلانی و دیگر متقاضیان (خرید پستی )قرار بدهد . درس فروشگاه : گیلان-سنگر،بلوارامام حسین علیه السلام،جنب مهدیه ،فروشگاه فرهنگی فاطمی کوثر تلفن 01334521783-09119302342 ✏️سفارش: @HOSSEIN_14 ————————————— فروشگاه فرهنگی حجاب فاطمی کوثر👇 ————————————— 🌺🍃 @foroshgah_koosar
‍ 🌸🌿🌸🌿 💠 حکایت بسیار زیباست👌 ✨روزی جوانی نزد حضرت موسی علیه‌السلام آمد و گفت: ای موسی علیه‌السلام خدا را از عبادت من چه سودی می‌رسد که چنین امر و اصرار بر عبادتش دارد؟ ✨حضرت موسی علیه‌السلام گفت: یاد دارم در نوجوانی از گوسفندان شعیب نبی چوپانی می‌کردم. روزی بز ضعیفی بالای صخره‌ای رفت که خطرناک بود و ممکن بود در پایین آمدن از آن صخره اتفاقی بر او بیفتد. ✨با هزار مصیبت و سختی به صخره خود را رساندم و بز را در آغوش گرفتم و در گوشش گفتم: ای بز، خدا داند این همه دویدن من دنبال تو و صدا کردنت برای برگشتن به سوی من، به خاطر سکه‌ای نقره نیست که از فروش تو در جیب من می‌رود. ✨می‌دانی موسی از سکه‌ای نقره که بهای نگهداری و فروش تو است، بی‌نیاز است. دویدن من به دنبال تو و صدا کردنت به خاطر، خطر گرگی است که تو نمی‌بینی و نمی‌شناسی و او هرلحظه اگر دور از من باشی به دنبال شکار توست. ✔️ای جوان بدان که خدا را هم از عبادت من و تو سود و زیانی نمی‌رسد، بلکه با عبادت می‌خواهد از او دور نشویم تا در دام شیطان گرفتار آییم. 🍀و مَنْ یعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمٰنِ نُقَیضْ لَهُ شَیطَاناً فَهُوَ لَهُ قَرِین 🌼 و هر کس از یاد خدا روی‌گردان شود شیطان را به سراغ او می‌فرستیم پس همواره قرین اوست (زخرف آیه 36) 📚منبع. الانوار النعمانیه 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 ____🍃🌸🍃____ 【به ما بپیوندید 】↷ ____🍃🌸🍃____ 🆔 https://eitaa.com/dastanemabareshohada 👇👇 🌺🍃 @mabareshohada 🌺🍃 ╰─┅─🍃🌸🍃─┅─