.
💢
💢🌹💢
💢
این روزها که تولد مادر هست
هوای دل #مهدی_فاطمه_عج الله تعالی فرجه الشریف را داشته باشید
در خوشی ها در شادی ها...
در کنار مادرها....و لبخند نازشون
یاد کنید #اباصالح_المهدی را...
کنار مادرت بشین و یک بوسه بر دستهای مهربونش بزن و دستهایش را بلند کن
و دست هایت را زیر دستهایش قرار بده
و این موقعی هست که خدا خیلی دوست داره و دعا مستجاب می شود
حالا در همین حالت اولین دعایت برای فرزند #حضرت_زهرا سلام الله باشد
تا مـــــــــــــادرِ مــــــــــــادرها...............
برای تو و مادر مهربونت دعا کنه 🌺
التماس دعا
💢
💢🌹💢
💢【به ما بپیوندید 】↷
🆔 https://eitaa.com/dastanemabareshohada
👇👇
🌺🍃 @mabareshohada 🌺🍃
╰─┅─🍃🌸🍃─┅─
#داستان _واقعی
#عاشقانہ_شہدا 🌹
جلسه اولےکه اومدن خونموݧ خواستــگارے☕️💐
بهم گفت: تنها نیومدم...
مادرم حضرت(زهرا سلام الله علیها)...
همرام اومدن😳😳😳! "
مـݧ از كل اوݧ جلسـہ فقط همين يه جملہ شو يادمـہ...🙃
وقتـے رفتـݧ ، من فقط گریــه😭میکـردم
مادرم نگرانم بود و مدام می پرسید:
"مگه چی بهت گفت که اینجوری گریـہ میکنـے...؟!"😳🤔
گفتـم:
"یادم نیســـت چی گفت!
فقط یادمه که گفت:
با مادرش حضرت زهـ💚ـرا(سلام الله علیها) اومده خواستگارے...😔
جوابم مثبــــــتـہِ
تا اینو گفتم؛
خونوادمـــم زدن زیر گریــ😭ـــه...
من اون شب واقعاً #حضور حضرت زهرا (سلام الله عليها) رو حـس ميـكردم😇
مدام ذکــــر بـے بـے رو لباش بود😍
مـداح نـبود ولی همیشـہ وسط هیئـت روضه حضرت زهرا(سلام الله علیها) میخونـد🙂
ارادت قلبی سیّــد به حضرت باعث شد تا سرانجام مثل مادر #پهلو_شکسته ش...
با اصابت ترکش به پهلو به #شهادت برسه😔💔💚
#شهید_سید_اسماعیل_سیرت_نیا🌺
💢【به ما بپیوندید 】↷
🆔 https://eitaa.com/dastanemabareshohada
👇👇
🌺🍃 @mabareshohada 🌺🍃
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃
السلام عیک یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها
عجب روزى است امروز؛
روزى كه كتاب خداوند، با آيه هاى كوثر، كامل شد؛
همان روزى كه درست در ميان تاريك ترين روزهاى رسالت حضرت رسول و جهل بى پايه ى مردمان آن روز كه نعمتِ بهشتى حق تعالىٰ ، نعمتِ داشتنِ دختر را، نمى ديدند و كفران مى كردند؛
خداوند دخترى به پيامبر صلوات الله عليه و آله عطا كرد كه نه فقط، تنها طلايه دارِ نسل ايشان تا آخرين حجت خدا بودند، بلكه لقب بانوى دو عالم و سرور زنان بهشتى نيز زينت بخش وجود نازنينشان گرديد...
تبریک يا رسول الله! صلی الله علیه و آله
با قلبى پر از شعف و چشمانى پر از شوق، دل هايمان را به سوى خانه ى تان روانه كرده ايم،
ما و همه ى محبين براى عرض تبريك آمده ايم،
به شما كه پدر شديد و به حضرت خديجه ى كبرىٰ سلام الله عليها كه مادر...
علاقه ى پدر و دخترى را، كمتر كسى نشنيده و نديده؛
آن هم اين دختر كه امّ ابيها است...
و اگر شما را به دخترتان، شادى دلتان،
مادرمان، حضرت زهرا؛
و ايشان را به شما،
قسم دهيم،
يقين داريم كه دست خالى ردمان نمى كنيد!
✨حال، ما آمده ايم بر در خانه اى كه امروز، خير كثير بر آن نازل شده است تا به بركت قدوم نورانى اش، دست هايمان
را به عباى شما و پرِ قنداقه اش بگيريم و با تمام وجود، ظهورِ اماممان و نور چشم و مرهم قلب اهل بيت را، از اين خانه و اهلش، طلب كنيم؛
امّيد كه كوثر طه، بر دعايمان آمين گويد و شيرينى اين عيد به حلاوت ظهورِ مولايمان دوچندان شود...
آمين يا رب العالمين❤️
🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃
____🍃🌸🍃____
💢【به ما بپیوندید 】↷
🆔 https://eitaa.com/dastanemabareshohada
👇👇
🌺🍃 @mabareshohada 🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙شاهکلید گشایش در زندگی
🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃
____🍃🌸🍃____
💢【به ما بپیوندید 】↷
🆔 https://eitaa.com/dastanemabareshohada
👇👇
🌺🍃 @mabareshohada 🌺🍃
🍃 #راه_حسینی
میگن
هر کی محبت شما رو
توی قلبش داشته باشه،
حضرت مادر،
یه طور دیگه دوستش دارند...
اما توی قلب ما
محبت، واژهی کوچکیه؛
وقتی ما با عشق شما
هر لحظه
نفس میکشیم...
💜 زندگی میکنیم...
یا حسین جان
🌙 امشب، شما رو
به حق مادر مظلومتون
قسم میدیم که
ما رو به کربلاتون برسونین . . .
#السلام_علی_الحسین_و
#علی_علی_ابن_الحسین
#و_علی_اولاد_الحسین_و
#علی_اصحاب_الحسین 🌸
ڪلیڪ ڪنید 👇
💢【به ما بپیوندید 】↷
🆔 https://eitaa.com/dastanemabareshohada
👇👇
🌺🍃 @mabareshohada 🌺
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃
🌸🌿🌸🌿
💠 حکایت
بسیار زیباست👌دعای مادر
از دستش ندین عالیه👌
✍️ مرحوم ملا احمد نراقی گوید: در کنار فرات صیادان زیادی برای ماهیگیری مینشستند. نوجوانی با پای معلول، کنار فرات میآمد و مبلغی میگرفت و دست به هر تور ماهیگیری که میخواست میزد و تور او پر ماهی میشد.
این نوجوان هر روز برای یک نفر این کار را میکرد و بیشتر انجام نمیداد. گمان کردم علم طلسم بلد است. روزی او را پیدا کردم،دیدم حتی سواد هم ندارد.
علت را جویا شدم. گفت: من مادر پیری داشتم که برای درمان او مجبور بودم در همین مکان ماهیگیری کنم، روزی تمساحی پای مرا گرفت و قطع کرد. نزد مادر آمدم و گریه کردم.
او دعا کرد و گفت: «خدایا پسر مرا بدون نیاز به وجودش روزی آسانی بده که او سلامتی خود را به خاطر من از دست داد.» بعد از مرگ مادرم وقتی من در فرات تور میاندازم، از بین همه صیادها ماهیها وارد تور میشوند. و حتی وقتی که من تور در فرات نمیاندازم، کافی است دستم را به توری بزنم، همه ماهیهای روزی من که بهخاطر دعای مادر من است در آن تور جمع میشوند
.................
نیکی به پدر و مادر، بر فرزند
واجب است... هرجا و در
هر شرایطی،
تلاش کن
رضایت آنها را بدست آوری،
که خوشنودی خدا، در رضایت آنهاست . . . 💚💜💚
🌸 اگه مامان و یا بابات آسمونی شدند، 🎁 هدیه
به روحشون، یه صلوات میفرستیم:
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجلفرجهم
🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃
【به ما بپیوندید 】↷
🆔 https://eitaa.com/dastanemabareshohada
👇👇
🌺🍃 @mabareshohada 🌺🍃
╰─┅─🍃🌸🍃─┅─
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃
داستان
دنیا مجازی
✍️روزی با عجله و اشتهای فراوان به یک رستوران رفتم.
مدتها بود می خواستم برای سیاحت از مکانهای دیدنی به سفر بروم. دررستوران محل دنجی را انتخاب کردم، چون می خواستم از این فرصت استفاده کنم تا غذایی بخورم و برای آن سفر برنامه ریزی کنم.
فیله ماهی آزاد با کره، سالاد و آب پرتقال سفارش دادم. در انتهای لیست نوشته شده بود: غذای رژیمی می خورید؟ ... نه
نوت بوکم را باز کردم که صدایی از پشت سر مرا متوجه خود کرد:
- عمو... میشه کمی پول به من بدی؟
- فقط اونقدری که بتونم نون بخرم
- نه کوچولو، پول زیادی همراهم نیست.
- باشه برات می خرم
صندوق پست الکترونیکی من پُر از ایمیل بود. از خواندن شعرها، پیامهای زیبا و همچنین جوک های خنده دار به کلی از خود بی خود شده بودم.
صدای موسیقی یادآور روزهای خوشی بود که در لندن سپری کرده بودم.
عمو .... میشه بگی کره و پنیر هم بیارن؟
آه یادم افتاد که اون کوچولو پیش من نشسته.
- باشه ولی اجازه بده بعد به کارم برسم. من خیلی گرفتارم. خُب؟
غذای من رسید. غذای پسرک را سفارش دادم.
گارسون پرسید که اگر او مزاحم است ، بیرونش کند. وجدانم مرا منع می کرد. گفتم نه مشکلی نیست.بذار بمونه. برایش نان و یک غذای خوش مزه بیارید.
آنوقت پسرک روبروی من نشست.
- عمو ... چیکار می کنی؟
- ایمیل هام رو می خونم.
- ایمیل چیه؟
- پیام های الکترونیکی که مردم از طریق اینترنت می فرستن.
متوجه شدم که چیزی نفهمیده. برای اینکه دوباره سئوالی نپرسد گفتم:
- اون فقط یک نامه است که با اینترنت فرستاده شده
- عمو ... تو اینترنت داری؟
- بله در دنیای امروز خیلی ضروریه
- اینترنت چیه عمو؟
- اینترنت جائیه که با کامپیوترمیشه خیلی چیزها رو دید و شنید. اخبار،موسیقی، ملاقات با مردم، خواندن و نوشتن، رویاها، کار و یادگیری. همه این ها وجود دارن ولی در یک دنیای مجازی.
- مجازی یعنی چی عمو؟
تصمیم گرفتم جوابی ساده و خالی از ابهام بدهم تا بتوانم غذایم را با آسایش بخورم.
- دنیای مجازی جائیه که در اون نمیشه چیزی رو لمس کرد. ولی هر چی که دوست داریم اونجا هست. رویاهامون رو اونجا ساختیم و شکل دنیا رواونطوری که دوست داریم عوض کردیم.
- چه عالی. دوستش دارم.
- کوچولو فهمیدی مجازی چیه؟
- آره عمو. من توی همین دنیای مجازی زندگی می کنم.
- مگه تو کامپیوتر داری؟
- مادرم تمام روز از خونه بیرونه. دیر برمی گرده و اغلب اونو نمی بینیم.
- نه ولی دنیای منم مثل اونه ... مجازی.
- وقتی برادر کوچیکم از گرسنگی گریه می کنه، با هم آب رو به جای سوپ می خوریم
- و من همیشه پیش خودم همه خانواده رو توی خونه دور هم تصور می کنم.یه عالمه غذا، یه عالمه اسباب بازی و من به مدرسه میرم تا یه روز دکتربزرگی بشم.پدرم سالهاست که زندانه...مگه مجازی همین نیست عمو؟
قبل از آنکه اشکهایم روی صفحه کلید بچکد، نوت بوکم را بستم.
صبر کردم تا بچه غذایش را که حریصانه می بلعید، تمام کند. پول غذا را پرداختم. من آن روز یکی از زیباترین و خالصانه ترین لبخندهای زندگیم راهمراه با این جمله پاداش گرفتم:
- ممنونم عمو، تو معلم خوبی هستی.
آنجا، در آن لحظه، من بزرگترین آزمون بی خردی مجازی را گذراندم...
✅بیاین دنیای مجازی مان را معنوی کنیم
🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃
【به ما بپیوندید 】↷
🆔 https://eitaa.com/dastanemabareshohada
👇👇
🌺🍃 @mabareshohada 🌺🍃
╰─┅─🍃🌸🍃─┅─
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃
⚜️ حکایتهای پندآموز⚜️
✨توکلت بر خدا ✨
در زمان موسي خشكسالي پيش آمد!
آهوان در دشت،
خدمت موسي رسيدند كه ما از تشنگي تلف مي شويم و از خداوند متعال در خواست باران كن!
🌹موسي به درگاه الهي شتافت و داستان آهوان را نقل نمود!
خداوند فرمود:
موعد آن نرسيده،
موسي هم براي آهوان جواب رد آورد!
تا اينكه يكي از آهوان داوطلب شد كه براي صحبت و مناجات بالاي كوه طور رود،
👈🏻به دوستان خود گفت:
اگر من جست و خیز کنان پایین آمدم بدانيد كه باران مي آيد وگرنه اميدي نيست!
آهو به بالاي كوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد،
اما در راه برگشت وقتي به چشمان منتظر دوستانش نگاه كرد ناراحت شد!
🦌شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت:
دوستانم را خوشحال مي كنم و توكل مي نمایم،
تا پایین رفتن از کوه هنوز امید هست!
🌧تا آهو به پائين كوه رسيد باران شروع به باريدن كرد!
موسي معترض پروردگار شد،
خداوند به او فرمود:
همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که آهو دوباره با توکل حرکت کرد و اين پاداش توكل او بود!
👌🏻هیچوقت نا امید نشو،
لحظه ی آخر شاید نتیجه عوض شه!
📚 مجموعه حکایتهای معنوی
🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃
【به ما بپیوندید 】↷
🆔 https://eitaa.com/dastanemabareshohada
👇👇
🌺🍃 @mabareshohada 🌺🍃
🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃
╰─┅─🍃🌸🍃─┅─