4.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهیدانه ♥️↓
مادر شهید علی قوچانی از عالم برزخ میگوید..!!!
-فرزند روح الله
#شهیدعلیقوچانی
═🍃🕊🍃════
https://eitaa.com/dastanemabareshohada
#شهیدانه ♥️↓
در فتح المبین مجروح و به یک بیمارستان در تهران منتقل شد.
روزی که می خواست مرخص شود و به جبهه بازگردد، هیچ پولی نداشت!
هیچ آشنایی در تهران پیدا نکرد بجز امام زمان عج الله
روز جمعه بود. به آقا متوسل شد...
جمعیت برای ملاقات با جانبازان و مجروحین از نمازجمعه به بیمارستان آمده بودند.
یک سید روحانی از لابه لای جمعیت خودش را به مصطفی رساند و یک کتاب دعا به او هدیه داد و گفت: این شما را تا جبهه می رساند و بلافاصله رفت!
مصطفی هرچه تلاش کرد نتوانست آن سید را ببیند. وقتی مردم رفتند، کتاب دعا را باز کرد. چند اسکناس نو داخل آن بود.
وقتی به جبهه رسید، پول ها هم تمام شده بود!
-فرزند روح الله
#شهیدمصطفیردانیپور
═🍃🕊🍃════
@dastanemabareshohada
#شهیدانه ♥️↓
یکی از زمینهای خود را به ساخت مسجدالمهدی(عج) اختصاص داد.در اواخر سال ۶۰، وقتی برای مرخصی آمده بود در گوشهای از مسجد برای خود قبری ساخت، اما این قبر، کوچکتر از قامت رشید او بود. وقتی از او علت را سؤال کردند، گفت: نه، همین اندازه خوب است. شب عملیات فتحالمبین در سنگر نشسته بود. بچهها مشغول صحبت بودند که یکدفعه گفت: بچهها! ساکت باشید. ناگهان بوی عطر دلانگیزی در فضای سنگر پیچید. آن شب پس از اصرار مکرر بچهها، به شهید ملکپور گفت: وقتی داخل سنگر بودیم، عنایتی از طرف امام زمان (عج) به من و دو نفرِ دیگر شد.
روز بعد، شیرعلی سلطانی و آن دو نفر که نام برده بود، به درجهی رفیع شهادت رسیدند. عجیب بود! مزار کوچک او، درست اندازهاش بود. پیکر شیرعلی بدون سر، بازگشته بود.
-فرزند روح الله
#شهیدشیرعلیسلطانی
═🍃🕊🕊🕊🍃════
@dastanemabareshohada
#شهیدانه ♥️↓
🌻جـــاي شـــُهـــدا خــالــی
جای "#شهید_دقایقی" خالی که توی وصیت نامه خطاب به همسرش نوشت:
"اگر #بهشت نصیبم شد منتظرت میمانم...
((جای "#شهید_زین_الدین" خالی که میگفت:
در زمان #غیبت #امام_زمان به کسی #منتظر میگویند که منتظر #شهادت باشد... 😔😭))
جای "#شهید_همت" خالی که خانمش میگفت:
همیشه به شوخی بهش میگفتم اگه بدون ما بری گوشتو میبرم..
اما وقتی جنازه رو اوردن دیدم که اصلا سری در کار نیست...😔
جای "#شهید_حسن_آبشناسان" خالی که
همسرش گفت:
لباسهای خونی همسرم را گذاشته بودند داخل یک کیسه پلاستیک..
روز سوم که خانه خلوت تر شد رفتم کیسه را آوردم...
خون هم اگر بماند بوی مردار میگیرد. با احتیاط گره اش را باز کردم و لباسها را آوردم بیرون..
بوی عطر پیچید توی خانه...
عطر گل محمدی.
بوی عطری که حسن میزد..
جای "#شهید_علمدار" خالی که میگفت:
برای بهترین دوستان خود دعای شهادت کنید
و یاد #شهید_آوینی بخیر که می گفت؛
🕊ای شُهدا
برای مــا حمدی بخوانید که شُما زنــده ایــد و مــا مـُـرده ...!
شهادت یک لباس تک سایز است
هر وقت و هر زمان اندازه ات را به لباس شهادت رساندی، هر جا باشی با شهادت از دنیا میروی🕊
فرزندان روح الله
#شهیدان....
═🍃🕊🕊🕊🍃════
@dastanemabareshohada
4.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهیدانه ♥️↓
صدای اذان را که میشنید، دست از کار میکشیــــد؛ وضو میگرفــــت و بااخــــلاص در درگاه خدایش نمــــاز میخواند. نمازخواندنش دیـــدنی بـــود؛ تا به حال کسی را با این حــــال و خلــــوص ندیده بودم
یک روز مأموریتی داشتیم که به لشکر رفته بودیم؛ کارهایمان که تمام شد، سوار ماشین شدیم.صــدای اذان را میشنیدیم که عبدالحسین گفت: «پیــــاده شوید تا نمازهایمان را اول وقت بخوانیم و برویــــم!» یکی از دوستان گفت: «تا گردان راه زیادی نیســــت؛ در گــــردان نمازمان را میخوانیــــم»
در طول مسیـــر، عبدالحسین دائماً میگفت: «اگر در زمــــانِ نماز اول وقت تأخیــــر بیفتد، در تمام کارها تأخیــــر میُفتد!» یکهــــو برای ماشین اتفاقی افتاد و بدلیل آن مشکل، توقّف کردیم. عبدالحسین خندهای کرد و گفت: اینم عاقبت تأخیــــر در #نماز !
فرزند سید علی
#شهیدمدافعحرمعبدالحسینیوسفیان
═🍃🕊🍃═════
#شهیدانه ♥️↓
خداکند جان این حقیر گرفته شود
بدست مبارک حضرت عزرائیل . . .
هرگز فکر نمی کردم اینقدر زنده بمانم! در آستانه ۷۲ سالگی ام!
_قبل از انقلاب تصور ما این بود که قبل از ۳۰ سالگی شهید می شویم/ در جنگ به گونه ای دیگر_
در طی این ۳۷ سال پس از جنگ ، انبوه کارهای ستادی و قرارگاهی در این سطح ( سطح راهبردی و عملیاتی ) یک روز ما را رها نکرده است.
هر روزِ این سال ها حقیقتاً هفته ای به لحاظ زمانی بر ما می گذرد و روز که تمام می شود ، از غروب آن ، به فکر ادامه ی کار در فردای آن می شویم.
حضورم در منزل گاه در حد یک ساعت ، گاه کمی بیشتر ، قبل از نماز مغرب و عشا است. ( برای شام ) والسلام
و به خانواده و عباس آقا می گویم ، فکر کنید جانباز قطع نخاعی ام و مثل آدم های متعارف نمی توانم وقت بگذارم، حتی نیم ساعت هم کلام شدن…!
نمی دانیم سرِّ باقی ماندنمان در این دنیا در دهه سبعین چیست؟
دلم می خواهد به آن فرشته و ملکی که هر شب فرود می آیدو صدا می زند : ( به فرمایش رسول خدا (ص) )
«يا ابنا السّبعين نودي لَكم فَاجيبوا »
بگویم : بابا! ما هنوز هم به لحاظ شرایط کاری در ردیف « ابناء العشرين! هستیم که صدا می زنید: «جِدّوا و اجتهدوا !. . . »
در حالی که جسم ما از« ابناء الستين!» که فرشته صدا می زند : «زرع ان حَصادُهُ» گذشته است.
( شما مانند زراعت و کِشتی هستید که درو کردنش نزدیک شده است! )
ذکر خفی ما شده است؛ انا لله و انا الیه راجعون. . .! فراوان…! خوشبحال شهدا!
برادر شما: رشید
۱۴۰۴/۳/۱۵
4.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهیدانه ♥️↓
گاهی زندگی یک آدم میشود مــعنیِ
یک آیہ ،،، گاهۍ نگاهش که میکنے
انگار قـــرآن تفسیر میشود ،،، لبـخند
کہ میزند میشود خودِ آیہ... 💌
[ اَشِدٰا عَلَی الْکُفٰـار رَحِمٰـاءِ بَیْـنَـهُم ]
|فرزندان روح الله
📎 پنج شنبه های دلتنگی
هدیه به روح پاک و معطر همه شهـداء صلوات🌷