eitaa logo
گنجینه داستان معبر شهدا
202 دنبال‌کننده
3هزار عکس
576 ویدیو
16 فایل
داستانهای اخلاقی - معرفتی - شهدایی - برای آموختن راه زندگی سالم کانال معبرشهدا https://eitaa.com/mabareshohada ارتباط با خادم کانال @HOSSEIN_14
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 ۶ ✒️ نوشته‌اند: امام سجاد((علیه السلام) فرمودند: 💔 در شب شهادت پدرم نشسته بودم و عمه‌ام، مرا مداوا می‌کردند «جون» غلام ابوذر، نزد ایشان بود و آماده‌ی رفتن به میدان 🍁 که پدرم چندبار این شعر را زمزمه کردند: «ای روزگار، چه دوست بی‌وفایی هستی! همه‌ی کارها به دست خداست، هر زنده‌ای خواهد رفت، و چقدر زمان کوچ نزدیک است...» با شنیدن این شعر، بغض گلویم را گرفت و سکوت کردم 💕 اما عمه‌ام، یک زن بود و زنان قلب لطیفی دارند... او بیتاب شد... سریع برخاست و گفت: 🌙 _ ای اباعبدالله((علیه السلام) جانم فدای تو... آیا خبر از شهادت خود می‌دهی...؟ 🔆 + آری، ای خواهر 🌙 _ وای از این مصیبت... کاش مرگ، زندگی مرا می‌گرفت... پدرم با یاد کردن از خدا و پدر و مادر خود عمه‌ام را 🌿 آرام کردند و فرمودند: ای خواهر، شکیبا باش و راضی به رضای خدا . . . 🌸🍃 (علیه السلام ✋❤️ _ این داستان ادامه دارد_ 📗 چهل منزل با حسین((علیه السلام ) رنجبران ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ 👇👇👇 https://eitaa.com/dastanemabareshohada 🌹اینجا معبر شهداست 👇 ↶【به ما بپیوندید 】↷ 🍃🌺 @mabareshohada 🌺 🌺