eitaa logo
گنجینه داستان معبر شهدا
202 دنبال‌کننده
3هزار عکس
575 ویدیو
16 فایل
داستانهای اخلاقی - معرفتی - شهدایی - برای آموختن راه زندگی سالم کانال معبرشهدا https://eitaa.com/mabareshohada ارتباط با خادم کانال @HOSSEIN_14
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ ‍ °•|🌿🌹 🔴 👇👇 ◽️به حبیب گفتم: وضع خط خوب نیست گردان را ببر جلو - آهسته گفت: بچه‌ها به خاطر خوردن کنسرو فاسد همه مسموم شدند . . . ! امکان برگرداندن آنها به عقب نبود و بچه‌ها با همان حال خراب شش روز در حال دفاع بودند….. ◽️- حبیب گفت : اگه میتونی یکی از بچه‌های مجروح را ببر - گفتم: صبر کن با بقیه بفرستشون عقب حبیب اصرار کرد سابقه نداشت تا آن روز حبیب با من بحث کند. - گفتم : باشه ◽️دیدم با احترام زیاد نوجوانی را صدا زد ترکشی به سینه‌اش اصابت کرده بود جای زخم را با دست فشار می‌داد. سوار شد تا حرکت کردم صدای اذان از رادیو ماشین بلند شد. ◽️تصمیم گرفتم کمی با این نوجوان حرف بزنم، - گفتم : برادر اسمت چیه جواب نداد نگاهش کردم دیدم رنگ به رو نداشت زیر لب چیزهای می‌گوید فکر کردم لابد اولین بار جبهه آمده و زخمی شده کپ کرده، برا همین دیگه سوال نکردم مدتی بعد مودب و شمرده خودش را کامل معرفی کرد. ◽️گفتم : چرا دفعه اول چیزی نگفتی - گفت : نماز می‌خوندم، نگاهش کردم از زخمش خون می‌زد بیرون… ◽️گفتم : ما که رو به قبله نیستیم تازه پسرجون بدنت پاک نیست لباست هم که نجسه . - گفت: حالا همین نماز را می‌خونیم تا بعد ببینیم چی میشه و ساکت شد. ◽️گفتم : نماز عصر را هم خوندی؟! - گفت : بله ◽️گفتم: خب صبر می کردی زخمت را ببندند بعد لباست را عوض می‌کردی اون وقت نماز می‌خوندی! - گفت: معلوم نیست چقدر دیگه تو این دنیا باشم، فعلا همین نماز را خوندم رد و قبولش با خدا. ◽️گفتم : بابا جون تو چیزیت نیست یک جراحت مختصره زود بر میگردی پیش دوستات... ◽️با خودم فکر کردم یک الف بچه احکام نماز را هم شاید درست بلد نیست والا با بدن خونی و نجس تو ماشین که معلوم نیست قبله کدوم طرفه نماز نمی‌خونه. ◽️اورژانس پیادش کردم، - گفتم : باز همدیگر را ببینیم بچه محل! - گفت : تا خدا چی بخواد. با برانکارد آمدند ببرنش، - گفتم : خودش میتونه بیاد زیاد زخمش جدی نیست فقط سریع بهش برسید… ◽️بیست دقیقه‌ای آنجا بودم بعد خواستم برم رفتم پست اورژانس پرسیدم حال مجروح نوجوان چطوره؟ - گفتند : شهید شد با آرامش خاصی چشمهایش را روی هم گذاشت و رفت…..❗️ تمام وجودم لرزید. ◽️بعدها نواری از شهید آیت الله دستغیب شنیدم که پاییز ۶۰ در تجلیل از رزمندگان فرمود : آهای بسیجی خوب گوش کن چه می‌گویم من می‌خواهم به تو پیشنهاد یک معامله‌ای بدهم که در این معامله سرت کلاه برود ! ◽️من دستغیب حاضرم یک جا ثواب ✅ هفتاد سال نمازهای واجب و نوافل ✅ روزه‌ها ✅ تهجدها ✅ شب زنده داری‌هایم را بدهم به تو، و در عوض ثواب آن دو رکعت نمازی را که تو در میدان جنگ بدون وضو، پشت به قبله، با لباس خونی و بدن نجس خوانده‌ای از تو بگیرم، آیا تو حاضر به چنین معامله‌ای هستی؟؟!! 🌸کلیک کنید👇👇 👇👇👇 @dastanemabareshohada @mabareshohada
هدایت شده از 🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
#شهید_حاج_قاسم_سليمانی : 🔷شرط شهیدشدن شهید بودن است!! 🌸 اگرامروز کسی رادیدید، که بوی شهید از کلام و رفتار واخلاق اواستشمام شد،بدانید او #شهید خواهدشد؛ وتمام شهدا این مشخصه راداشتند.🍃 #شهادت_سردار_اسلام #سردار_دلها ➖مروری بر زندگی سردار #قاسم_سلیمانی ( تصویر) #یاد_شهدا_با_ذکر_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم ⇱ ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩ 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🌹شهید احمدے‌روشن🌹 خاطره بسیار عالی از همسر شهید ﺳﺮ ﻗﺒﺮﻱ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ.. ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﻲ ﺁﻣﺪ.. ﺭﻭﻱ ﺳﻨﮓ ﻗﺒﺮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ : " شهید مصطفی احمدی روشن " ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﭘﺮﻳﺪﻡ.. ﻣﺼﻄﻔﻲ ﺍﺯﻡ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﻱ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﻭﻟﻲ ﻫﻨﻮﺯ ﻋﻘﺪ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻳﻢ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺧﻮﺍﺑﻢ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻛﺮﺩﻡ. ﺯﺩ ﺑﻪ ﺧﻨﺪﻩ ﻭ ﺷﻮﺧﻲ ﮔﻔﺖ "ﺑﺎﺩﻣﺠﻮﻥ ﺑﻢ ﺁﻓﺖ ﻧﺪﺍﺭﻩ.." ﻭﻟﻲ ﻳﻪ ﺑﺎﺭ ﺧﻴﻠﻲ ﺟﺪﻱ ﺍﺯﺵ ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ: "کی شهید ﻣﻲ ﺷﻲ مصطفی ؟ ﻣﻜﺚ ﻧﻜﺮﺩ، ﮔﻔﺖ : "ﺳﻲ ﺳﺎﻟﮕﻲ".. ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﻲ ﺑﺎﺭﻳﺪ ، ﺷﺒﻲ ﻛﻪ ﺧﺎﻛﺶ ﻣﻲ ﻛﺮﺩﻳﻢ.. ✅سخن شهید🌹 خداوندا ؛ ما را حسینے آفریدے، مارا حسینے زنده بدار؛ ما را به حق حسین بن علے و مادر و پدرش، "حسینے به شـــــهادت برسان" 🌹🌹سالروز شهادت این شهید بزرگوار گرامی باد 🌹🌹 ➖➖➖➖➖ •⇱ 👇🇯‌🇴‌🇮‌🇳 👇👇 https://eitaa.com/dastanemabareshohada 🌹اینجا معبر شهداست 👇 ↶【به ما بپیوندید 】↷ 🍃🌺 @mabareshohada
سخت اسـت امّــا ... گذشتنــد از هر آنچہ ڪہ قلبــشان را وصل زمیــن میڪـرد ! گذشتـــن براے رهــا شـدن ... ۱۵ دی ماه۱۳۷۳ سالروز شهادت شهیدان امیر سرلشکر منصور ستاری فرمانده نیروی هوایی ارتش مصطفی اردستانی سیدعلیرضا یاسینی به همراه تعدادی از افسران بلندپایه نیروی هوایی گرامی باد🌷 ⇱ ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩ 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺