قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله:
اِغْتَنِموا بَردَ الرَّبيعِ فَاِنَّهُ يَفعَلُ بِاَبدانِكُمْ ما يَفعَلُ بِاَشجارِكُم وَ اجْتَنِبوابَردَ الخَريفِ فَاِنَّهُ يَفعَلُ بِاَبدانِكُم ما يَفعَلُ بِاَشجارِكُم ؛
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله می فرمایند:
غنيمت بدانيد هواى بهار را، زيرا كه با بدن هاى شما همان مى كند كه با درختان مى كند وخودتان را از هواى پائيز بپوشانيد كه با شما همان مى كند كه با درختان مى كند.
بحارالأنوار، ج 59، ص 271، ح 69
هدایت شده از علیرضا پناهیان
🔻ریشۀ خیلی از نقزدنها به عزاداران حسین(ع)، حسادت به لذتی است که عزاداران میبرند!
🔸وقتی در هیئت با یک عشقی دور هم جمع میشوید، کسی که اهل این بساط نیست، وقتی تو را نگاه میکند، میدانی حسرت تو را میخورد؟ حتی ممکن است به تو حسادت هم بکند.
🔸مثلا کسانی که به عزاداری شما حسادت میکنند، ممکن است بگویند: «چیه برای امام حسین گریه میکنی؟ برو برای خودت بنشین گریه کن. خب این همه رفتی برای امام حسین گریه کردی چی گیرت آمد؟» هی نق میزند.
🔸بهش بگو: ببین! بله، من هنوز از امام حسین بهرهبرداری رفتاری نکردم، ولی کِیف که میکنم! بیچاره تو که همین کِیف را هم نمیکنی، نشستی داری نق میزنی و از حسادت داری میمیری! چون هیچکس را اینقدر دوست نداری که برایش بسوزی، و از سر محبت برایش خودت را بزنی. اگر هم بروی یک جایی برقصی، باز هم کِیفی که من در سینهزدن برای حسین(ع) میکنم، نمیکنی. چون آنجا برای خودت میرقصی. آدم که نمیتواند از دوست داشتن خودش اینقدر لذت ببرد! خودت هم میدانی آنجا خبری نیست.
👤 علیرضا پناهیان - ۹۶/۰۷/۰۷
@Panahian_ir
ارسالی اعضا👇👇👇
قبلا معتقد بودم که خودم تصمیم میگیرم که کی برم روضه ی امام حسین وکی نروم
و این خواست من هست نه چیزی به اسم دعوتنامه ی امام حسین علیه السلام
تا اینکه سال پیش هم موقع محرم باز این موضوع در ذهنم میچرخید
در روز به خودم میگفتم من شب روضه میرم ولی شب اصلا جور نمیشد
تا چندروز همین اتفاق افتاد یا کاری برام پیش میامد یا بچم مریض میشد یا یک بی حوصلگی خاص مانع از رفتنم میشد
من عاشق مجالس امام حسین(ع)
در محله مان که به خیمه گاه مشهور است هستم
تا اینکه یک روز دیگه یقین پیدا کردم من تصمیم گیرنده نیستم
گریه کردم و از امام حسین عذر خواستم گفتم غلط کردم ببخشید
ناراحت بودم و ناراحت
عجیب جور نمیشد برم روضه ..
تا اینکه همان شب توانستم به روضه بروم
از سال پیش تا الان به این موضوع رسیدم که آقا میخواهد و من میروم
جالبه که.من گناه میکردم و غره به این بودم که روضه میتونم برم ولی درسی به من دادند که الان من هم به پسرم همین درس را میدهم
با اینکه هشت ساله هست ولی به او میگویم ما به روضه میرویم چون دعوت شدیم اگر امام حسین نخوان نمیتونیم بریم.
@pandkade
هرگاه صدای اطفال از عقبِ صفهای نماز گزاران شنیده نشد، باید بر نسل های آینده ترسید .
" سلطان محمد فاتح "
اطفالتان را به مسجد ببرید بگذارید در عقب صفهای نماز شوخی کنند، امروز اگر شوخی کردند فردا کنارتان می ایستن و نماز می خوانند ...
یکی از عادات بدِ جامعه ما این است که بزرگان بر اطفالی که به مسجد میآیند و اندک سرو صدا راه میاندازند، می غرند و تهدید شان میکند و اینگونه ذوق آمدن کودک به مسجد را از همان ایام کودکی از او میگیرند.
@pandkade
روی اين دستم تنش
بر روی آن دستم سرش
آه بفرستم ڪدامش
را برای مادرش ؟
حجم تيری ڪه
برای جنگهای سخت بود
آنچنان آسيب زد
چيزی نماند از حنجرش ...😭
#حضرت_علی_اصغر_ع🖤
@pandkade
هدایت شده از 💟 شاخه نبات 💟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 امشب قبل از هیئت اینو ببین👆
شاید جواب گرفتی...
عباس رو چه دیدی...!
#کانال_شاخه_نبات 👇
💝 @shakhehnabat
قال الإمام حسين عليه السلام:
أنَا قَتيلُ العَبَرَةِ لايَذكُرُني مُؤمِنٌ إلاّ استَعبَرَ ؛
امام حسین علیه السلام می فرمایند:
من كشته اشكم ؛ هر مؤمنى مرا ياد كند ، اشكش روان شود .
. بحار الأنوار ، ج 44 ، ص 284 .
روزی بازرگان موفق از مسافرت بازگشت متوجه شد خانه و مغازه اش در غیاب اوآتش گرفته و سرمایه او همه سوخته و خاکستر شده اند و خسارت هنگفتی به او وارد آمده است !
فکر می کنید آن بازرگان چه کرد؟
۱) خدا را مقصر شمرد ؟
۲)و یا پای بر زمین کوفت وبر بخت بد لعنت فرستاد ؟
۳) به زمین و زمان فحش داد ؟
۴) زانوی غم بغل گرفت و ... ؟
نه هیچکدام !!!!!
او تابلویی بر ویرانه های خانه اش آویخت که روی آن نوشته شده بود :
مغازم سوخت !
ایمانم که نسوخت !
فردا دوباره شروع خواهم کرد .
@pandkade
30 سال «استغفر الله»به خاطر گفتن يك «الحمد لله»!
نقل است که يكی از عرفا به نام " سری سقطی " میگفت : من سی سال است كه استغفار میكنم به خاطر يك " الحمد لله " كه گفته ام . گفتند چطور ؟ گفت: من در بغداد دكاندار بودم يكوقت خبر رسيد كه فلان بازار بغداد را آتش گرفت و سوخت . دكان من هم در آن بازار بود .
به سرعت رفتم ببينم دكان من سوخته يا نه ؟ يك كسی به من گفت : آتش به دكان تو سرايت نكرده، گفتم : الحمدلله. بعد با خودم فكر كردم كه آيا تنها تو در دنيا بودی ؟ بالاخره آتش چهار تا دكان را سوخته دكان تو را نسوخته يعنی دكان ديگری را سوخته، " الحمدلله " معنايش اين است كه الحمدلله آتش دكان مرا نسوخت ، دكان او را سوخت پس من راضی شدم به اينكه دكان او سوخته بشود و دكان من سوخته نشود بعد به خودم گفتم : او لا تهتم للمسلمين سر ! تو غصه مسلمين در دلت نيست ؟ (1) و من سی سال است كه دارم استغفار آن الحمدلله را میكنم .
@pandkade
آیت الله سید علی آقای قاضی یک چله زیارت عاشورا می گرفتند و آغاز آن را از روز عاشورا تا اربعین قرار می دادند
بسیار پرفضیلت و سراسر نور است. و حاجت های بزرگ برآورده میکند
اگر خواستید این چله رو انجام بدید با #روش_امام_هادی صد لعن و صد سلام بسیار کوتاه تر خواهد بود حدود ۲۰ دقیقه
🔴روش کوتاه امام هادی در خواندن زیارت عاشورا با صدلعن و صدسلام
👈زیارت عاشورا را بخوانید، به صدلعن و صد سلام رسیدید اینگونه عمل کنید:
يك بار لعن را -اللهم العن اول ظالم...- ميخوانيد و جمله ي پاياني آن؛ "اللهم العنهم جميعا" را صد مرتبه تكرار مي كنيد و سلام را كه يك بار عرض مي كنيد، فقط "السلام علَي الْحسين و عليٰ عليِّ بنِ الحسين و علی اولاد الحسین و عليٰ اصحاب الحسين" را صد مرتبه تكرار كنيد
سند روایت: شفاء الصدور فی شرح زیارة العاشورا
@pandkade
امام صادق عليه السلام فرمود:پيغمبر صلى الله عليه و آله را براى طعامى دعوت كردند، وقتى حضرت به منزل ميزبان وارد شد، مرغى را ديد كه روى ديوار تخم گذاشت، سپس تخم مرغ افتاد و روى ميخ بغل ديوار قرار گرفت، نه بر زمين افتاد و نه شكست، پيغمبر صلى الله عليه و آله از آن منظره تعجب كرد صاحب خانه عرض كرد: اى رسول خدا از اين تعجب مىكنى؟ سوگند به آنكه تو را به حق مبعوث كرده است كه من هرگز بلائى نديدهام. رسول خدا صلى الله عليه و آله برخاست و غذاى او را نخورد و فرمود:كسى كه بلائى نبيند، خدا به او توجهى ندارد.
منبع: مسكن الفؤاد شهید ثانی
@pandkade
*بچه_شیرخواره😭*
یکی از دوستان تعریف میکرد میگفت وسط بیابون بنزین تموم کردیم
خونوادم تو ماشین بودند
هوا خیلی گرم بود تقریبا نزدیک ظهر
گالن 4لیتری رو برداشتم اومدم کنار ماشین وایسادم شروع کردم به دست بالا کردن واسه ماشینهایی که به سرعت از کنارم رد میشدند
ساعتی گذشت و کسی نایستاد
کلافه شده بودم
از من بدتر زن و بچه هام تو ماشین خیلی از این وضعیت شاکی بودند
بازم سعی خودم رو کردم ولی بازم فایده نداشت
یک دفعه فکری به ذهنم رسید
سرم رو از شیشه داخل ماشین کردم و به خانومم گفتم بچه شیرخوارم رو بده
پرسید میخوای چیکار کنی
گفتم مگه نمیبینی کسی نگه نمیداره بهمون بنزین بده شاید به خاطر بچه نگه دارند
به محض اینکه بچه رو بغل گرفتم دیدم ی ماشین 18چرخ منو که دید به سرعت نگه داشت و به سرعت پایین پرید و با ی کلمن اب به سمت ما دوید
نفس زنان گفت چی شده ؟
بچه تشنشه؟
گفتم نه
دوساعتی هستش اینجا ایستادیم برای بنزین
دیدم کسی نگه نمیداره بچه رو بغل کردم
دوستم میگفت دیدم اشک تو چشمای راننده حلقه زده
گفت مرد حسابی تو که میدونی ما شیعه ها به اینجور صحنه ها حساسیم
چرا با دل ما بازی میکنی
ونشست کنار ماشین
من و خونوادم دیگه حالمون رو نفهمیدیم و شروع به گریه کردیم
نمیدونم چندتا ماشین نگه داشتند تا ببینند چه اتفاقی افتاده
ولی همینو میدونم
هیچ وقت
هیچوقت دیگه اون لحظه روضه رو یادم نمیره
لحظ ای که امام نگاه کرد دید گوش تا گوش .....😭😭
یا علی اصغر حسین(ع)👈
@dastanevagheie
هدایت شده از دورهمی مادران ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دیدن این فیلم را تحت هیچ شرایطی از دست ندهید...
دلتان حسینی شد مرا هم دعا کنید...
http://eitaa.com/joinchat/3538944C089feb5f85
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام
إنَّ العَبدَ إذا دَعا لَم يَزَلِ اللّه ُ تَبارَكَ وَ تَعالى في حاجَتِهِ ما لَم يَسْتَعجِلْ .;
امام صادق عليه السلام
هرگاه بنده دعا كند ، خداوند تبارك و تعالى پيوسته در فكر حاجت اوست، به شرط آن كه بنده شتاب به خرج ندهد .;
الكافي : 2/474/1 .
مشکل چوپان
چوپان بیچاره خودش را کشت که آن بز چالاک از آن جوی آب بپرد نشد که نشد. او میدانست پریدن این بز از جوی آب همان و پریدن یک گله گوسفند و بز به دنبال آن همان...
عرض جوی آب قدری نبود که حیوانی چون نتواند از آن بگذرد… نه چوبی که بر تن و بدنش میزد سودی بخشید و نه فریادهای چوپان بخت برگشته!
پیرمرد دنیا دیدهای از آن جا میگذشت وقتی ماجرا را دید پیش آمد و گفت من چاره کار را میدانم. آنگاه چوب دستی خود را در جوی آب فرو برد و آب زلال جوی را گل آلود کرد.
بز به محض آنکه آب جوی را دید از سر آن پرید و در پی او تمام گله پرید...!
چوپان مات و مبهوت ماند. این چه کاری بود و چه تأثیری داشت ؟
پیرمرد که آثار بهت و حیرت را در چهره چوپان جوان میدید گفت:
تعجبی ندارد تا خودش را در جوی آب میدید حاضر نبود پا روی خویش بگذارد. آب را که گل کردم دیگر خودش را ندید و از جوی پرید و من فهمیدم این که حیوانی بیش نیست پا بر سر خویش نمیگذارد و خود را نمیشکند چه رسد به انسان که بتی ساخته است از خویش و گاهی آن را میپرستد...
@dastanevagheie
عنه عليه السلام
ما زادَ في الدنيا نَقَصَ في الآخِرَةِ ، ما نَقَصَ في الدنيا زادَ في الآخِرَةِ .;
امام على عليه السلام
هرچه دنيا زياد شود، آخرت كم گردد، و هرچه دنيا كم شود، آخرت زياد گردد .;
غرر الحكم : 9619 ـ 9620 .
عنه عليه السلام
ما سَألتُ ربِّي أولادا نُضْرَ الوَجهِ ، و لا سَألتُهُ وَلَدا حسَنَ القامَةِ ، و لكنْ سَألتُ ربِّي أولادا مُطِيعِينَ للّه ِ وَجِلِينَ مِنهُ ؛ حتّى إذا نَظَرتُ إلَيهِ و هُو مُطيعٌ للّه ِ قَرَّت عَيني .;
امام على عليه السلام
من از پروردگار خود ، نه فرزندانى زيبا رو خواستم و نه فرزندى خوش قد و قامت، بلكه از پروردگارم فرزندانى خواستم كه فرمانبردار خدا باشند و از او بترسند تا وقتى به او نگاه كردم و ديدم از خداوند فرمان مى برد شاد شوم.;
بحار الأنوار : 104/98/66.
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
لبیک یا مهدی_۱۱.mp3
9.37M
#لبیک_یا_مهدی ۱۱
همنشینی با #حسین روح تو را آنقدر وسیع میکند که؛
دامنه ی رزقَت بزرگتر میشود!
👈مقام محمود، و دغدغه ی رسیدن به آن، بزرگترین رزق سرازیر شده به وجود توست.
@Ostad_Shojae
قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله:
اَلدُّنيا دارُ بَلاءٍ وَ مَنزِلُ بُلغَةٍ وَ عَناءٍ قَد نَزَعَتْ عَنها نُفُوسُ السُّعَداءِ وَانتَزَعَت بالْكُرهِ مِن أيدِى الأْشْقياءِ فَأَسعَدُ النّاسِ بِها أرغَبُهُم عَنها و أشقاهُم بِهاأرغَبُهُم فيها؛
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله می فرمایند:
دنيا سراى بلا و گرفتارى و محل گذران زندگى و زحمت است خوشبختان از آن دلكنده اند و از دست بدبختان به زور گرفته مى شود پس خوشبخت ترين مردم،بى ميل ترين آنان به دنيا و بدبخت ترين مردم، مايل ترين آنان به دنياست.
اعلام الدّين، ص 342
تجربه دوست عزیزمون👇👇👇
سلام ،دوستان عزیز من همه اطرافیانم رفته بودند کربلا ولی من نه،حتی پارسال راه افتادیم ورفتیم اما به قم که رسیدیم تصادف کردیم ونتونستیم بریم. ومن خیلی ناامید بودم از طرفی هم وضع مالی خوبی نداشتیم .از طرفی ضربه جسمی واز طرفی روحی وخرج دوا درمون امانمون رو بریده بود. تا اینکه تا اینکه داخل یکی از کانالها فایل رزق وروزی استاد خانم پرتو اعلم رو گذاشته بودن وایشون تو صحبتهاشون گفتن بعد هرنماز 14بار یا جواد الائمه بگید وهر شب سوره مزمل وذاریات رو بخونید. منم شروع کردم به انجام دادن وهمینطور ادامه میدادم خدارو شکر اوضاعمون رو به راه شد وبعد از مدتی راهی کربلا شدم،درحالی که باورم نمیشد چرا که من دوست داشتم با خانواده برم واصلا راضی نمیشدم تنها برم اما دیگه دل کنده بودم ورفتم اون هم خدا قسمتم کرد عرفه رفتم سفر خیلی خوبی بود.اول رفتیم نجف. حرم حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام با اون ابهت وارامشی که داشت ومن با اقام صحبت میکردم اول خدا رو شکر میکردم که توفیق زیارت اقامو داد وبعدهم تشکراز اقام که اجازه دادن بیام زیارتشون مدام صلوات میفرستادم وگاهی هم برای خود شیرینی صلوات فاطمی میفرستادم (الهم صل علی فاطمة وابیها وبعلهاوبنیها وسرالمستودع فیها بعدد مااحاط به علمک) وزیارت میکردم البته برای همه دوستان واشنایان واز جمله دوستان گروه خانواده با نشاط وبعد به مسجد کوفه رفتیم ومن میدیدم اینجا همون مسجدی هست که اقامون امیرالمومنین رو اونجا شمشیر به سرش زد قلبم فشرده میشد وقتی محل ضربت ومنبر اقا رومیدیم وبه دشمنان وقاتل انحضرت لعن میفرستادم تمام اینها تا قبل از اینکه برم نجف فقط مثل داستان غم انگیز بود اما حالا حس دیگه ای بهش داشتم اما حالا...بعداز دو روز به خاطر اینکه زودتر به مراسم عرفه کربلا برسیم به سمت کربلا حرکت کردیم وقتی به کربلا رسیدیم باز هم با اشک شوق خدارو شکر کردم یاد پسرم افتادم که موقع سجده زیارت عاشورا میگفت( رسد روزی که در سجده بگویم ،رسیدم کربلا الحمدو لله) وباز هم تشکر از اربابمون امام حسین علیه السلام به خاطر اینکه اجازه دادن خدمتشون برسم .باقلبی شکسته اما امیدوار به طرف حرم رفتم واشکم مدام میریخت به بین الحرمین که رسیدیم با او ابهت وزیبایی که به هر شیعه ای احساس غرور دست میده. وباز یاد دعای دخترم افتادم که میگفت (انشاالله سر یک دوراهی تو زندگیتون قرار بگیرید اونم بین الحرمین باشه که ندونی حرم اقا امام حسین علیه السلام بری یا حرم حضرت اباالفضل علیه السلام بالاخره گفتن به رسم ادب زوار ابتدا خدمت حضرت اباالفضل علیه السلام رفتیم تا کسب اجازه کنیم خدمت اقا امام حسین علیه السلام برسیم بعد اززیارت وکسب اجازه به حرم زیباوبا ابهت اقامون امام حسین علیه السلام رفتیم وحسابی زیارت کردیم چند روزی که اونجا بودیم انگار این دنیا نیستیم روز عرفه هم که با اون زیبایی ولطف خاص خودش فردای عرفه بعد از نماز عید قربان به طرف سید محمد ،سامرا وکاظمین رفتیم وزیارت کردیم کاظمین که رسیدیم بعد اززیارت نماز زیارت رو خوندم وطبق روزهای قبل شروع کردم به ذکر یا جواد الائمه ادرکنی که تازه متوجه شدم وای خدای من اینجا که حرم اقام امام جواده دیگه اشک امونم نداد وکلی با اقام دردودل کردم ودوباره تشکر که من طلبیدن تازه فهمیدم این سفر غیر منتظرم به خاطر لطف اقا وتوکل به خدا وتوسل به ایشون بود وخدا روشکر کردم که خیلی مهربونه که این معادن رو برای همه شیعیان ومحبان امیر المومنین علیه السلام قرار داده. شماهم همین ذکر رو بگید با توکل به خدا وتوسل به ائمه انشاالله شماروهم میطلبند انشاالله تشریف بردید من رو هم در دعای خیرتون فراموش نکنید.موفق باشید.ببخشید که خیلی طولانی شد
@dastanevagheie
هدایت شده از روبه راه.....
الهی فدای امام حسن (ع) بشم... قربون این آقای نازنین بشم...
🌺 آقا میفرماید: اگه یه چیزی از دنیا رو خواستی و بهش #نرسیدی این رو اینجوری توی ذهن خودت در نظر بگیر که "انگار اصلا تا حالا چنین خواسته ای به ذهنت خطور نکرده..." مسالش رو توی ذهن خودت حل کنه بره...
🔶 این کلام رو بذاری پیش روان شناس ها مست میشن... مست...
میگن کی این حرف رو زده؟
🌷 بگو یه آقایی 1400 سال پیش گفتن...
بِمَنْزِلَةِ مَا لَمْ يَخْطُرْ بِبَالِكَ
✅ اصلاً به ذهنم نرسیده بود یه همچین چیزی میخوام، ریشهش رو بکَن از ذهنت خلاص میشی.
🔹 کشف الغمه، جلد ۱، ص ۵۷۲
🌺 شکر نعمت
روزی مهندس ساختمانی، از طبقه ششم می خواهد که با یکی از کارگرانش حرف بزند.
خیلی او را صدا می زند
اما به خاطر شلوغی و سر و صدا، کارگر متوجه نمی شود!
به ناچار مهندس، یک اسکناس ۱۰دلاری به پایین می اندازد
تا بلکه کارگر بالا را نگاه کند!
کارگر ۱۰دلار را برمیدارد و توی جیبش می گذارد و بدون اینکه بالا را نگاه کند مشغول کارش می شود!
بار دوم مهندس ۵۰دلار می فرستد پایین و دوباره کارگر بدون اینکه بالا را نگاه کند پول را در جیبش می گذارد!!
بار سوم مهندس سنگ کوچکی را می اندازد پایین و سنگ به سر کارگر برخورد می کند.
در این لحظه کارگر سرش را بلند میکند و بالا را نگاه میکند و مهندس کارش را به او میگوید!!
این داستان همان داستان زندگی انسان است.
خدای مهربان همیشه نعمتها را برای ما می فرستد اما ما سپاسگزار نیستیم و لحظه ای با خود فکر نمیکنیم این نعمتها از کجا رسید!!
اما وقتی که سنگ کوچکی بر سرمان می افتد که در واقع همان مشکلات کوچک زندگی اند.
به خداوند روی می آوریم!!
بنابراین هر زمان از پروردگارمان نعمتی به ما رسید لازم است که سپاسگزار باشیم قبل از اینکه سنگی بر سرمان بیفتد!!
@dastanevagheie
قال الإمام عليّ عليه السلام:
اِذا رَاَيْتَ اللّه َ سُبْحانَهُ يُتابِـعُ عَلَيْكَ الْبَلاءَ فَقَدْ اَيْقَظَكَ. اِذا رَاَيْتَ اللّه َ سُبْحانَهُ يُتابِـعُ عَلَيْكَ النِّعَمَ مَعَ المَعاصى فَهُوَ اسْتِدْراجٌ لَكَ؛
حضرت علی علیه السلام می فرمایند:
هرگاه ديدى خداى پاك، پياپى بر تو بلا نازل مى كند، بدان كه تو را [از خواب غفلت] بيدار كرده است. و چون ديدى خداى سبحان، با آن كه گناه مى كنى، پياپى به تو نعمت مى دهد، بدان كه اين، دامى [از طرف خداوند] براى غافلگير كردن توست.
غرر الحكم، ح 4046 و 4047.
کلید اسرار
به نقل از یکی از دوستانم یکی از دوستام که خیلی دختر مومن و خانمی هست نقل میکرد که مادر بزرگی داشتند
رفتن به اول کانال و خواندن داستانها
دوستای عزیز خاطرات پند اموزتونو برامون به آی دی زیر ارسال کنید شاید تلنگری بشه
@sami_66