eitaa logo
داستان زیبا
169 دنبال‌کننده
177 عکس
240 ویدیو
56 فایل
داستان زیبا داستان های معصومین داستان های کوتاه داستان های مستند و علما وشهدا و .. کانال دیگر ما:قرآن وسنت، @ghoranvasonat کانال روانشناسی @ravan110
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹بخشی از : ❤️زيباترين خواهش يک زن { همراه کردن زهير با امام حسين (عليه السلام) توسط همسرش} ❤️زيبا ترين بازگشت { توبه حر و الحاق به سپاه امام حسين (عليه السلام)} ❤️زيباترين وفا داري { نخوردن آب در شط فرات ابالفضل (عليه السلام) } ❤️زيبا ترين جنگ { نبرد حضرت علي اکبر (عليه السلام) با دشمن} ❤️زيبا ترين واکنش { پرتاب کردن سر و هب توسط مادرش به طرف دشمن} ❤️زيبا ترين پاسخ {احلي من العسل جناب قاسم ابن الحسن(عليه السلام)} ❤️زيبا ترين هديه {تقديم عون و محمد به امام حسين (عليه السلام) توسط مادرشان حضرت زينب (سلام الله عليها)} ❤️زيبا ترين نماز { نماز ظهر عاشورا در زير باران تير} ❤️زيبا ترين جانثاري { حائل قرار دادن دستها ، توسط عبدالله ابن حسن (عليه السلام) و دفاع از عمو } ❤️زيبا ترين سخنراني { سخنراني امام سجاد (عليه السلام) و حضرت زينب (سلام الله عليها) در کاخ ظلم } ❤️❤️و از همه زيبايي ها زيباتر جمله « ما رأيتُ الا جميلاً » که حضرت زينب (سلام الله عليها) حيدر وار بيان کرد. وقتی که یزید با کنایه از ایشان پرسید:خب , چه دیدی؟ و خانم جواب دادند: غیر از زیبایی چیزی ندیدم
۱۵ مرداد ۱۴۰۲
❤️ اهمیت یاد گرفتن قرآن توسط فرزند و تاثیر آن بر پدر و مادر بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم روایت نموده اند که رسول خدا (ص) روزی از قبرستان گذر می نمودند نزدیک قبری رسیدند به اصحاب خویش فرمودند: عجله کنید و بگذرید اصحاب تعجیل کردند و از آنجا گذشتند و در وقت مراجعت چون به قبرستان و آن قبر رسیدند خواستند زود بگذرند. حضرت فرمودند: عجله نکنید. اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! چرا در وقت رفتن امر به عجله کردن فرمودید؟!حضرت فرمودند: صاحب این قبر را عذاب می کردند و من طاقت شنیدن ناله و فریاد او را نداشتم. اکنون خدای تعالی رحمتش را شامل حال او کرد گفتند: یا رسول الله! سبب عذاب و رحمت به او چه بود؟ حضرت فرمودند: این مرد، مرد فاسقی بود که به سبب فسقش تا این ساعت در اینجا معذب بود کودکی از وی باقی مانده بود در این وقت او را به مکتب بردند و معلم به این فرزند《بسم الله الرحمن الرحیم》را تعلیم نمود و کودک آن را بر زبان جاری نمود، در این هنگام به فرشتگان عذاب خطاب رسید که: دست از این بنده فاسق بردارید و او را عذاب نکنید روا نباشد که پدر را عذاب کنیم در حالی که پسرش به یاد ما باشد منبع : مجموعه شهرحکایات امام صادق علیه السلام می فرماید، شخصی گفت من از داشتن فرزند کوتاه می آمدم تا اینکه روزی در عرفه جوانی را در کنار خود دیدم که دعا می کرد و می گریست و می گفت: خدایا، ای پروردگارم، پدر و مادرم را پدر و مادر را، (دریاب) وقتی این را شنیدم به داشتن فرزند رغبت نمودم. [وسائل ‏الشيعة، ج 15، ص 96} کانال ملحق شوید: @tarbiatkoodak_nojavan
۲۰ مرداد ۱۴۰۲
💠داستان حضرت موسی (ع) چند وقتی چوپانیش عیب می کرد. روزی گوسفندی از بین گلّه بیرون آمد و به بیابان رفت. حضرت موسی (ع) در پی آن گوسفند به راه افتاد . گوسفند می دوید و موسی همینطور در پی او می دوید ، تا جایی که از گلّه گوسفند بسیار دور شدند. عاقبت شب شد و گوسفند آنقدر دوید که خسته شد و حضرت موسی (ع) او را گرفت ؛ گرد و غبار سر و رویش را پاک کرد و دست مهر بر پشتش کشید و او را مثل مادر نسبت به فرزند ، نوازش کرد . حضرت موسی حتی ذره ای عصبانی نشد و با مهربانی تمام به گوسفند گفت : گیرم به من رحم نکردی ، چرا به خودت ستم نمودی ؟ 🌸شعر وقت خشم و وقت شهوت ، مرد کو   طالبِ مردِ چنینم کو به کو خداوند متعال زمانی که صبر و تحمل حضرت موسی (ع) را دید به فرشتگانش فرمود: موسی شایسته ی مقام پیامبری است.   💠داستان روزی رسول خدا با امیرالمؤ منین علیه السلام به سوی مسجد قبا می‌رفتند، در راه به بوستانی خرم برخوردند. حضرت عرض کرد: یا رسول الله صلی الله علیه و آله! بوستان خوبی است، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: بوستان تو در بهشت از این بهتر است! از این بوستان گذشتند تا از هفت بوستان رد شدند، و همین کلام، میان حضرت و پیامبر رد و بدل شد. سپس پیامبر صلی الله علیه و آله او را در آغوش کشید و زار زار بگریست و حضرت هم گریست، حضرت علت گریه پیامبر صلی الله علیه و آله را جویا شدند، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: بیاد کینه هائی افتادم که در سینه‌های این مردم از تو جای گرفته است، پس از وفات من، آن‌ها کینه‌های خویش را بر تو آشکار خواهند کرد. حضرت پرسید: یا رسول الله! من چه باید بکنم؟ فرمود: صبر و شکیبایی، اگر صبر نکنی بیشتر به مشقت خواهی افتاد. عرض کرد: آیا بر هلاکت دینم می‌ترسی؟ فرمود: حیات تو در صبر است.   💠داستان بانوی بینوایی، یگانه پسرش به سفر رفته بود، و سفر او طولانی شد. او سخت نگران شده بود و به حضور امام صادق علیه السلام آمد و گفت: پسرم به مسافرت رفته و سفرش بسیار طول کشیده و هنوز برنگشته و بسیار نگرانم. امام فرمود: ای خانم صبر کن، در پرتو آن خود را نگهدار. آن بانو رفت و پس از چند روز انتظار باز پسرش نیامد، کاسه صبرش لبریز گردید و به محضر امام آمد و گفت: پسرم نیامده، سفرش طول کشید، چه کنم؟ امام فرمود: مگر نگفتم صبر و مقاومت کن. گفت: سوگند به خدا صبرم به درجه آخر رسیده و دیگر تاب و توان صبر را ندارم! فرمود: اکنون به خانه‌ات برو که پسرت آمده است. او سراسیمه به سوی خانه‌اش رفت، و دید پسرش از مسافرت بازگشته است، بسیار خوشحال شد و با خود گفت: مگر بر امام وحی نازل می‌شود، او از کجا فهید که پسرم آمده است؟! بروم این موضوع را از خودش بپرسم. نزد امام آمد و عرض کرد: آری همانگونه که خبر دادید پسرم از سفر آمده آیا بر شما وحی نازل می‌شود که چنین خبر پنهان را دادید؟ فرمود: من این خبر را از یکی از گفتار رسول خدا بدست آوردم که فرمود: (هنگامی که صبر انسان به پایان رسید، گشایش کار او فرا می‌رسد. از اینکه صبر تو به پایان رسیده بود، دریافتم که گشایش مشکل تو فراهم شده است. از این رو به تو گفتم: برو که پسرت آمده است، و خبر من مطابق با واقع گردید.     💠داستان بعد از پایان جنگ احد پیامبر کسی را فرستاد تا در میان کشتگان جسد عمویش حمزه را پیدا کند حارث بن صمت وقتی دید جسد حمزه عموی پیامبر را مثله کردند یعنی گوش و بینی و بعضی اعضا را بریده‌اند و جگر او را بیرون آورده‌اند نتوانست این خبر ناگوار را به پیامبر برساند. پیامبر خودشان میان کشتگان آمد و چشمش به جسد عمویش حضرت حمزه افتاد که بدنش را مثله کرده‌اند، ناراحت شد و گریه کرد و فرمود: بخدا قسم هیچ جائی برایم سخت تر از این موقف نگذشت، اگر خدا مرا بر قریش غالب کند هفتاد نفر از آن‌ها را مثله خواهم کرد. ؛«لئن ظفرت لامثلن و لامثلن و لامثلن» در اين هنگام آيه نازل شد «وَ إِنْ عاقَبتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبتُمْ بِه وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ‌» بلافاصله پيامبر عرض كرد:" اصبر اصبر": خدايا صبر مى‌كنم، صبر مى‌كنم ــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱..معانی الأخبار، ص۲۸۸ ۲. طور / ۴۸ ۳. غرر الحکم و درر الکلم،ح ۶۲۱۷ ۴.نهج البلاغه، حکمت۸۲ ۵.کلیات مثنوی معنوی ۶.بحار الانوار، ج ۴۵، ص۱۱۵ ۷.کهف /۶۷ ۸. کلیات مثنوی معنوی ۹.احقاف /۳۵ ۱۰.لقمان / ۱۷ ۱۱. التبیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۲۸۰ ۱۲. بقره / ۴۵ ۱۳. الکافی، ج 4، ص63 ۱۴.من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۷۶ ۱۵.وسائل الشیعه، ج۸، ص ۱۳۸ ۱۶. تفسیر نمونه، ج۱، ص۱۵۴ ۱۷.الکافی، ج ۳، ص ۴۸۰ ۱۸.عنکبوت / ۵۹ ۱۹. غرر الحکم ، ح ۳۸۸۸ ۲۰. تحف العقول،ص ۲۷ ۲۱. بحار الانوار، ج ۷۸، ص۲۰۸ ۲۲. یوسف / ۲۳ ۲۳. کلیات مثنوی معنوی ۲۴. بقره /۲۵۰ ۲۵. تفسير عياشى و تفسير در المنثور ذيل آيه مورد بحث (بنا به نقل تفسير الميزان). ✅ منبر طلاب🔰🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
۲۰ مرداد ۱۴۰۲
🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺 🔆رفیق عیسی علیه السلام 🌴امام صادق عليه السلام فرمود: بپرهيزند از حسد و بر يكديگر حسد نورزيد آنگاه فرمود: يكى از برنامه هاى حضرت عيسى گردش در شهرها بود. در يكى از سفرهايش يكى از اصحاب خود را كه كوتاه قد بود و از ملازمين حضرت بود همراه خود برد. 🌴در بين راه به دريا رسيدند، عيسى عليه السلام با نام خدا پا روى آب گذاشت و شروع به رفتن كرد. آن ملازم هم ، سخن عيسى عليه السلام را تكرار كرد و به دنبال او بر روى آب حركت كرد. در وسط دريا با خود گفت : عيسى پيامبر صلى الله عليه و آله است روى آب راه مى رود و من هم بر روى آب راه مى روم پس برترى او بر من در چيست ؟ 🌴همينكه اين حرف را زد در آب فرو رفت و از عيسى عليه السلام كمك طلبيد. حضرت دست او را گرفت و از درون آب بالا كشيد و به او فرمود: چه گفتى كه در آب فرو رفتى ؟ حقيقت خيال درونى خود را گفت . 🌴فرمود: خود را در غير جايگاهى كه خدا برايت معين نموده قرار دادى و مورد غضب خدا قرار گرفتى ، پس توبه كن تا منزلت سابق را بازيابى . او توبه كرد و بر پشت سر عيسى به راه خود ادامه داد. آنگاه امام صادق عليه السلام فرمود: از خداى بترسيد و از حسد پرهيز نمائيد 📒شنيدنيهاى تاريخ 316 - محجة البيضاء 5/328. https://eitaa.com/noktehayenab
۲۲ مرداد ۱۴۰۲
💠 توصیه شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی به امام خمینی(ره) ✍از حضرت آیة الله موسی شبیری زنجانی نقل شده است كه: در سفری كه امام خمینی(ره) و پدرم برای زیارت به مشهد مقدّس رفته بودند، در صحن حرم امام رضا (علیه السلام) با سالك الی الله، حاج حسنعلی نخودكی اصفهانی مواجه می‌شوند. امام كه در آن زمان شاید در حدود سی الی چهل سال بیشتر نداشت، وقت را غنیمت می‌شمارد و به ایشان می‌گوید با شما سخنی دارم. حاج حسنعلی نخودكی می‌گوید: من در حال انجام اعمال هستم شما در بقعه شیخ حرّ عاملی(ره) بمانید من خودم پیش شما می‌آیم. بعد از مدتی حاج حسنعلی می‌آید و می‌گوید چه كار دارید؟ 🔹امام(ره) خطاب به ایشان رو به گنبد و بارگاه امام رضا(علیه السلام) كرد و گفت: تو را به این امام رضا (علیه السلام) اگر (علم) كیمیا داری به ما هم بده؟ 🔻حاج حسنعلی نخودكی كه رضوان خدا بر او باد، انكار به داشتن علم كیمیا نكرد، بلكه به امام فرمودند: 🔹اگر ما «كیمیا» به شما بدهیم و شما تمام كوه و در و دشت را طلا كردید، آیا قول می‌دهید كه به جا استفاده كنید و آن را حفظ كنید و در هر جائی به كار نبرید؟ 🔹امام خمینی(ره) كه از همان ایام جوانی صداقت از وجودشان می‌بارید، سر به زیر انداختند و با تفكری به ایشان گفتند: نه نمی‌توانم چنین قولی به شما بدهم. ✅حاج حسنعلی نخودكی كه این را از امام شنید فرمود حالا كه نمی‌توانید «كیمیا» را حفظ كنید من بهتر از كیمیا را به شما یاد می‌دهم و آن این كه: 🔸بعد از نمازهای واجب یك بار «آیة الكرسی» را تا «وهو العلی العظیم» می‌خوانی. 🔸و بعد تسبیحات فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را می‌گویی . 🔸و بعد سه بار سوره توحید را می‌خوانی. 🔸و بعد سه بار صلوات می‌گویی. 🔸و بعد سه بار این آیه مباركه را می‌خوانی که از كیمیا برایت بهتر است: 🤲«... وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یجْعَل لَّهُ مخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یحْتَسِب - وَ مَن یَتَوَكلْ عَلى اللهِ فَهُوَ حَسبُهُ إِنَّ اللهَ باَلِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللهُ لِكلِّ شىْءٍ قَدْراً»؛‌(طلاق، 2-3) ▫️(هر كس تقواى الهى پیشه كند خداوند راه نجاتى براى او فراهم می‌كند. و او را از جائى كه گمان ندارد روزى مى‌دهد، و هر كس بر خداوند توكل كند كفایت امرش را مى‌كند، خداوند فرمان خود را به انجام مى‌رساند، و خدا براى هر چیزى اندازه‌اى قرار داده است). 📗منبع: مجله بشارت، ش 58 ‌‌‌‌ ‌‎‎‌‌ ‌‌‌‌💯 @karballa_ir 🔙
۲۲ مرداد ۱۴۰۲
💠 خواب شیخ مفید 🔹️شیخ مفید(ره) که خود یکی از بزرگان شیعه بود شبی در عالم رؤیا دید که حضرت فاطمه(س) همراه با کودکانش حسن و حسین(ع) بر ایشان وارد شد و فرمود: «علّمهما الفقه» (به آن دو فقه بیاموز). بعد از آن‌که شیخ مفید از خواب بیدار شد، به مسجد رفت و مدتی نگذشت که فاطمه مادر سید مرتضی و سید رضی، آن دو را نزد شیخ آورد. 🔹️ شیخ به جهت احترام او از جای برخاست و سلام کرد. مادر این دو سیّد از شیخ مفید خواست تا به دو فرزندش فقه بیاموزد. وقتی شیخ مفید این کلام را از آن مادر شنید، (به جهت تناسب آن با رؤیایش) به گریه افتاد. 📘 اعیان الشیعة، ج 9، ص 216. زندگانی عالمان دین | عضو شوید👇 https://eitaa.com/Alemin
۲۳ مرداد ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔦 دلیل بازگشت دکتر روح‌الله رحمانی به ایران رحمانی متخصص سرشناس بین‌المللی هوش مصنوعی، که یکی از سه مدیر اصلی وبگاه مشهور bing.com شرکت مایکروسافت بود. @atayaa
۲ شهریور ۱۴۰۲
🔻خاطره‌ای از ملا احمد نراقی 🔅مرحوم ملاّ احمد نراقی،که از بزرگان علمای اسلام است، دارای ثروت زیادی بود و در بیرون شهر یک باغ میوه داشت و تشریفات زندگی او مجهز بود. 🔅یک روز به حمام رفت و اتفاقا یک هم به حمام آمده بود. وقتی که آمدند لباس بپوشند، آن درویش عرض کرد حضرت آیت اللّه! شما می گویید علاقه به دنیا بد است و حال آن که این همه مال داری. من تعجب می کنم با این همه مال و ثروت چطور می خواهی بمیری؟ 🔅آقا جوابی نداد تا هر دو لباس پوشیدند و آمدند از درِ حمام بروند، حاج ملا احمد نراقی فرمود: 🔅جناب مرشد: کربلا رفته ای؟ گفت: نه. فرمود: بیا همین طور دو نفری پیاده به کربلا برویم. مرشد موافقت کرد، دو نفری حرکت کردند از نراق به طرف کربلا، مقداری راه رفتند، یک مرتبه درویش دست ها را به هم زد و گفت: آخ، قدری صبر کن. 🔅ملا احمد نراقی گفت: چی شد؟ 🔅گفت: کشکول خودم را در حمام جا گذاشتم بروم و بیاورم. 🔅فرمود: هان! مطلب همین جا است. جناب درویش به قول خودت من گاو دارم، گوسفند دارم، اسب دارم، قاطر و تشکیلات دارم، ولی در موقعی که می خواهم مسافرت بکنم، همه را سپردم به خدا و دل از آن ها کندم، ولی شما یک کشکول داری نتوانستی دل بکنی، یعنی علاقه تو به این کشکول آن قدر زیاد است که دل کندن از او خیلی مشکل است، این فرق بین من و تو است من مال دارم، ولی مالی که دلبستگی ندارم و تو یک کشکول داری و دل به او بسته ای. 📚مجله درس هایی از مکتب اسلام، فروردین 1399 https://eitaa.com/joinchat/4020764681C7aaad105a7
۳ شهریور ۱۴۰۲
🔴 بوی عجیب سیب سرخ! ✍ مرحوم شیخ رجبعلی خیاط با جمعی از رفقایشان وارد قبرستانی شدند. یک‌مرتبه ایستادند و شروع کردند به امام حسین (ع) سلام دادن. بعد شیخ رجبعلی می‌گوید: رفقا بوی خوش گل سرخ و یا سیب سرخ را استشمام می‌کنید؟ آنها گفتند: نه. شیخ از مسئول قبرستان پرسید: امروز چه کسی را دفن کردند؟ می‌گوید: کسی را همین پیش پای شما دفن کردند. و آنها را سرقبر او می‌برد. در آنجا برخی دیگر همان بوی خوش را استشمام می‌کنند. شیخ می‌گوید: این شخص از محبان و اهل زیارت سیدالشهداء (ع) بود. وقتی دفن شد، سیدالشهداء به اینجا تشریف آوردند و بوی خوش از آن حضرت است. و به واسطه این شخص عذاب از این قبرستان برداشته شد. 🔹 نظام رشتی از مادحین حضرت بود. وی را پس از مرگ دیدند، پرسیدند: در قبر وضعیت چگونه است؟ فقط این بیت شعر را خواند: شکر خدا را که در پناه حسینم عالم از این خوب تر پناه ندارد...
۲۳ شهریور ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دو چیزی که آیت الله قاضی نذر کرده بود تا آخر عمر انجام دهد🌹 شب جمعه و شب زیارتی ارباب، با سلامی خودمان را از زائران قرار دهیم. و شهدا را نیز یاد کنیم تا ما را نزد ارباب یاد کنند. 💐السلام علیک یا اباعبدالله https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
۲۴ شهریور ۱۴۰۲
امام رضاعلیه‎السلام تشریف ندارند! ☑️ حکایت درخواست آقای نخودکی قدس سره از امام رضا علیه السلام ▪️مرحوم حاج شیخ حسنعلی نخودکی قدس سره یک برادری داشتند که در اصفهان تاجر بود و در دوران طلبگی خیلی کمک مادی به ایشان میکردند. برادر ایشان در اصفهان مریض بودند و وصیت کرده بود که بعد از وفاتش او را قم دفن کنند. به آشیخ حسنعلی قدس سره خبر رسید که برادر شما از دنیا رفت و در قم دفنش کردند. ▪️... شب اول قبر ایشان بود؛ مرحوم آشیخ حسنعلی قدس سره حرم مشرف می شوند و به حضرت رضا علیه السلام عرض می کنند: آقا شما می دانید این برادر خیلی به من حق داشته و من غیر از اینکه توان ادای حقوقش را ندارم این جا هم هیچ کاری از دست من برنمی آید من مشهدم و او قم دفن شده به ذهنم رسید که بیایم از شما یک خواهشی بکنم! ▪️... خواهش من این است که آقا امشب شما به قم تشریف ببرید و سفارش برادر من را به خواهرتان حضرت معصومه علیهاالسلام بکنید. ایشان میزبان برادر من هستند و هرچه شما از او بخواهید حتماً عمل خواهند کرد. صبح اول وقت یکی از شاگردان ایشان به ملاقات آشیخ حسنعلی قدس سره می آید و می گوید: من دیشب خواب عجیبی دیدم! ▪️ایشان می پرسند خوابت چه بوده؟ می گوید: من دیشب خواب دیدم که برای زیارت به حرم رفتم؛ خادم ها گفتند: امام رضاعلیه السلام تشریف ندارند. گفتم: اینجا حرم امام رضاعلیه السلام است چگونه تشریف ندارند؟ یعنی چه؟ ▪️...گفتند: ایشان یک سفری به قم کردند. گفتم: چه بوده؟ چگونه سفری است که ما از زیارتشان محروم می شویم؟ می گویند: جریان این بوده که برادر آشیخ حسنعلی قدس سره امشب در قم دفن شدند، امام رضاعلیه السلام به قم تشریف بردند سفارش برادر آشیخ حسنعلی قدس سره را به خواهرش حضرت معصومه سلام الله علیها بکند. ▪️... آشیخ حسنعلی قدس سره این خواب را از ایشان می شنود. خیلی دل شکسته و متأثر می شود برای عذرخواهی بار دیگر به حرم مشرف می شوند. 🔺️بیانات آیت الله مصباح یزدی(قدس سره) ۱۳۹۹/۰۶/۰۴ 🏴 @mesbahyazdi_ir
۲۴ شهریور ۱۴۰۲
💢مرتاض هندی با تعجب زیاد، گفت: امام زمان شما در همه جا حاضر است! ✍ استاد ما حجت الاسلام تهرانی میگفت دوران نوجوانی در محضر سیدعبدالکریم کشمیری بودیم این داستان را از زبان ایشون شنیدیم 💠آیت الله کشمیری می‌فرمود در هند یه مرتاضی بود، این توانایی رو داشت که اگر اسم شخص و مادرش رو بهش میگفتیم، بهت میگفت که طرف زنده‌س یا مرده و کجا دفنه. ازش چند نفر رو پرسیدیم کاملا درست جواب داد. مثلا آیت الله بروجردی رو پرسیدیم، گفت: کُم کُم. منظورش قم بود. یعنی قم هستش پرسیدیم زنده‌س یا مرده، گفت مرده. آیت الله کشمیری اهل کشمیر بود و زبان هندی رو بلد بود 💠این مرتاض این توانایی رو داشت که بفهمه منظور ما چه کسی هست. چون مثلا اسمها خیلی مشترک هستش، شاید تو کل دنیا چندهزار آدم وجود داشته باشه که اسمش محمد باشه و اسم مادرش هم مثلا فاطمه. ولی این شخص میفهمید معنا و منظور چه کسی هست. این قدرت رو داشت که شرق و غرب عالم رو ببینه و میگفت شخص کجاست و آیا روی خاک هست یا زیر خاک 💠آیت الله کشمیری گفت دیدیم وقت خوبیه ازش درباره امام زمان(عج) بپرسیم ببینیم حضرت کجاست و مرتاض چی میگه. گفتیم مهدی فرزند فاطمه. مرتاض یکم صبر کرد و گفت چنین کسی رو متوجه نشدم. اونی که منظور شماس این اسمش نیست. ماهم دیدیم اشتباه گفتیم، اسم امام زمان محمد هستش، مهدی لقب حضرته، مادر حضرت مهدی هم باید نرجس بگیم نه حضرت زهرا(س) 💠به مرتاض گفتیم، محمد فرزند نرجس. دیدیم مرتاض بعد از چند لحظه مکث، رنگ و روش عوض شد و یکم جا خورد و کمی عقب رفت چندبار گفت این کیه؟ این کیه؟ گفتیم چطور مگه؟ (تعریف داستان که به اینجا رسید آیت الله کشمیری شروع کرد به گریه کردن) و گفت: به مرتاض گفتیم این امام زمان ماست. مرتاض گفت هرجای عالم که رفتم این شخص حضور داشت، همه جا بود. جایی نبود که این شخص نباشه @dar_mahzare_olma 🔰@Sajedi_ir @ghoranvasonat💐
۲۸ شهریور ۱۴۰۲