eitaa logo
فرهنگ هزار موضوعی قرآن
13 دنبال‌کننده
7 عکس
18 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نمونه جامع حرف الف: 🌸 امیر المؤمنین امام علی علیه‌السلام، بیمار بودند که گروهی از مردم، به دیدار ایشان رفتند. از امام علی پرسیدند: ❓ «ای امیرالمؤمنین! چگونه‌ای؟» 🌸 امام علی علیه‌السلام فرمودند: «صبح کردم در حالی که به شَر، دچار شده‌ام». ❓با تعجب گفتند: «سبحان اللّه! کسی چون شما، چنین می‌گوید؟» 🌸 امام علی علیه السلام فرمودند: «خداوند متعال -در آیه ۳۵ سوره الانبیاء- فرموده است: {وَ نَبْلُوکُم بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَةً وَ إِلَیْنَا تُرْجَعُونَ} {و شما را با بدی‌ها و خوبی‌ها آزمایش می‌کنیم؛ و سرانجام به سوی ما بازگردانده می‌شوید} 🔹 همانا منظور از خیر، تندرستی و توانگری؛ و مراد از شَر، بیماری و نداری است؛ جهت آزمایش و امتحانِ آدمیان». 📚 الدعوات، صفحه ۱۶۸ 📚 بحارالانوار، جلد ۷۸، صفحه ۲۰۸، روایت۲۵ https://eitaa.com/joinchat/2734096489C435fd6ae4f 💢موضوع:ناامید 💠آیه یا بَنِیَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَ أَخیهِ وَ لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ‏ اللَّهِ إِنَّهُ لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ‏ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکافِرُونَ؛ اى پسران من، بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید و از رحمت خدا نومید نباشید، زیرا جز گروه کافران کسى از رحمت خدا نا امید نمى‌‏شود.»» (87 سوره یوسف) 💠روایت پیامبراکرم (ص) فرمود: امید و آرزو رحمت است براى امت من و اگر آرزو نبود ما در بچه‌‏اش را شیر نمى‏‌داد و باغبان نهالى نمى‏‌کاشت؛ الْأَمَلُ رَحْمَةٌ لِأُمَّتِی وَ لَوْ لَا الْأَمَلُ مَا رَضَعَتْ وَالِدَةٌ وَلَدَهَا وَ لَا غَرَسَ غَارِسٌ شَجَراً.» (أعلام الدین فی صفات المؤمنین، ص295) 💠داستان آهنگری سکته مغزی کرده بود و به واسطه آن بخش سمت راست بدنش فلج شده بود. او چون خانه نشین شده بود. دائم گریه می کرد و هر وقت کسی احوالش را می پرسید بلافاصله بغضش می ترکید و زار زار در احوال خود می گریست. سرانجام خانواده مرد دست به دامان شیوانا شدند و از او خواستند تا مرد آهنگر را دلداری دهد و با او صحبت کند. شیوانا به خانه مرد رفت و کنار بسترش نشست و احوالش را پرسید. طبق معمول مرد آهنگر شروع به گریه نمود. شیوانا بی اعتنا به گریه مرد شروع به نقل داستانی کرد. او گفت: «روزی یکی از فرماندهان شجاع ارتش امپراتور برای جنگ با دشمن به جبهه نبرد رفت و همان روز اول در اثر اصابت شمشیر دست راستش را از دست داد. فرمانده امپراتور را به درمانگاه بردند و زخمش را با آتش سوزاندند تا عفونت نکند. یک ماه بعد او از بستر برخاست و دوباره به جبهه رفت. چند روز بعد در اثر اصابت تیری پای راستش از کار افتاد. اما او تسلیم نشد و سربازانش را مجبور کرد که سوار بر گاری او را به خط مقدم جنگ ببرند و در همان خط اول نبرد با بدن نیمه کاره اش کل عملیات را راهبری کرد تا ارتش را به پیروزی رساند.» شیوانا سپس ساکت شد و دوباره رو به آهنگر کرد و به او گفت: «خوب دوباره از تو می پرسم حالت چطور است!؟»اینبار آهنگر بدون اینکه گریه و زاری کند با لبخند سری تکان داد و گفت: «حق با شماست! من بدنم نیستم! پس خوبم!» و آنگاه به پسرش گفت که گاری را آماده کند چون می خواهد با همان وضع نیمه فلج به مغازه آهنگری اش برود. ========================= کپی متن همراه با لینک جایز است https://eitaa.com/joinchat/250413120Cd32e25768c https://eitaa.com/dastanhayghorany