🔴 بچهها تکبیر گویان خط را گرفتن!
🔸خط مقدم کارها گره خورده بود.خیلی از بچهها پرپر شده بودند و خیلیها هم مجروح. حاج حسین خرازی بیقرار بود اما به رو نمیآورد
🔸کم کم بچهها داشتند باور میکردند اینجا آخر خط هست و دیگر نمیشود کاری کرد. وضعیت بدی بود
🔸در همین گیرودار حاجی آمد بیسیمچی را صدا زد، حاجی گفت: هر جور شده با بیسیم، تورجیزاده را پیدا کن، او مداح با اخلاص و از عاشقان حضرت زهرا(سلام الله علیها) بود.
🔸خلاصه تورجیزاده را پیدا کردند، حاجی بیسیم را گرفت، با حال بغض و گریه از پشت بیسیم گفت: تورجی چند خط روضه حضرت زهرا(سلام الله علیها) برایم بخوان،
🔸تورجی فقط یک بیت زمزمه کرد که دیدم حاجی از هوش رفت، صدا را روی تمام بیسیمها انداخته بودند. خدا میداند نفهمیدیم چی شد، وقتی به خودمان آمدیم، دیدیم بچهها تکبیر گویان خط را گرفتهاند.
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها #دفاع_مقدس #ایمان_به_غیب #توسل #شهدا
🆔 @dastankm
🍃خانه، بوی #خداحافظی میدهد، مدتی است بوی دود و هیزمِ سوخته مهمانِ خانه شده و صاحبِ خانه برای سفری که در پیش دارد آماده میشود.
🍃سینه کوچک #حسن هنوز داغدار بغض کوچه و سیلی است. #زینب آشفته است از وصیت مادر و پیراهن کهنه و ظرف آبی که هر شب باید کنار #حسین لب تشنه بگذارد...
🍃حسین برای شفای مادر دعا میکند. زهرا با صورت نیلی از #علی رو میگیرد و بعد از مدتی، با دیدن تابوت لبخند میزند. چند وقتی است در قنوت نمازهایش: «#اَلّلهُمَّ_عَجِّلْ_وَفاتِی_سَریِعاً_قَدْنَقَضْتُ_الْحیوةَ» را زمزمه میکند.
🍃طعنههای مردم #مدینه دلش را آزرده. این جماعت تا دیروز از گریه زهرا در فراق پدر، پیش علی شکایت میکردند و امروز میخواستند، علی را برای #بیعت ببرند.
🍃اما زهرا پای علی ایستاد. پای #حق و امام زمانش. به قیمت سوختن بین در و دیوار، فداشدن محسنش، به قیمت سوختن بازویش از غلاف شمشیر و نیلی شدن #صورتش.
🍃دلش از نامردی مردم مدینه گرفته است. چه کسی میداند بر #زهرا چه گذشته است که تمنا میکند: «يا علي غَسِّلْني فِي اللَيلِ و كِفِْني فِي الليلِ و دَفِّني فِي الليلِ ولا تَُعْلِن اَحَداً».
🍃در این میان امان از دل علی که به مصلحت صبری که برایش مقدر شده بود #سکوت پیشه میکند. با دیدن درِ سوخته، غیرتش بغض میکند و با دیدن مسمار دلش میشکند. با دستهایی که #خیبر را فتح کرد، برای همسرقدکمانش تابوت میسازد و زهرایش را شبانه غسل میدهد و کفن میکند و به #خاک میسپارد😭
🍃امان از دل #علی که جز چاه کسی امانتدار رازها و دردهایش نبود. درد بازوی ورم کرده زهرا، درد یتیمی فرزندانش وقتی آستین به دهان برای مادر میگریستند، درد تنهایی و درد #سلامهایی که بیجواب ماند😓
#انا_لله_و_انا_الیه_راجعون
پرستوی زخمی علی پر زده تا آسمون🖤
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🥀به مناسبت #شهادت #حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
📅تاریخ انتشار : ۱۵ دی ۱۴۰۰
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312
☑️ داستانک 📚