eitaa logo
📚داستانک🌹
1.6هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
151 ویدیو
35 فایل
داستان های #کوتاه و #آموزنده نکات ناب #اخلاقی متن های #زیبا کپی مطالب با ذکر منبع جایز است✅
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍁حکایت🍁🍃 🌌 🍁پس ازکشته شدن ، (ع) حبیب بن شجب را که ازطرف عثمان بربعضی ازنواحی ولایت داشت، کرد و اورا به نیکوکاری،عدالت وتقوا توصیه فرمود. 🍁آن بعداز گرفتن ازمردم برای امیرمؤمنان(ع) #۱۰۰نفر رااز میان مردم برگزید،ازبین آنها #۷۰نفر، و ازمیان آنها #۳۰نفر، و ازمیان آن سی نفر #۱۰نفر را برگزید که و سران قوم خودبودند. وی آنها را (برای ) به نزد حضرت فرستاد و درکوفه نزدحضرت رسیدند. 🍁یکی ازآنها باعباراتی و شیوا از علی(ع) وتجلیل به عمل آورد.حضرت آنهارا گرامی داشت و به هریک ای ارزنده اهدا کرد. همان شخص دوباره ازجای بلندشد و درفضیلت حضرت سرود وباز ازامام(ع) تمجیدکرد. 🍁حضرت سخنانش را نیکوشمرد و پرسید: اسمت چیست؟ گفت: . فرمود: پسر کی؟گفت: مرادی. فرمود:آیا تو واقعا هستی؟گفت: آری. 🍁فرمود: انالله و انا الیه راجعون. ولاحول ولاقوةالا بالله العلی العظیم. مرتب به او میکرد، دست روی دست میزد و میفرمود(انا لله میگفت) 🍁سپس برای چندمین بارپرسید آیا تو هستی؟ گفت: آری. فرمود: تودر آینده مرتکب خواهی شد و حرکتت به سوی است.! 🍁گفت:به خدا من شمارا از هرکس بیشتر دارم.! فرمود: من نمیگویم و به من هم نگفته اند... تو من هستی و این را به رنگین خواهی کرد....!! 📚شرح نهج البلاغه، آیةالله خوئی(ره)،ج۵،ص۱۲۹ 🌸🍃🌸⛔🌸🍃🌸. 🆔 @dastankm
🍃خانه، بوی می‌دهد، مدتی است بوی دود و هیزمِ سوخته مهمانِ خانه شده و صاحبِ خانه برای سفری که در پیش دارد آماده می‌شود. 🍃سینه کوچک هنوز داغدار بغض کوچه و سیلی است. آشفته است از وصیت مادر و پیراهن کهنه و ظرف آبی که هر شب باید کنار لب تشنه بگذارد... 🍃حسین برای شفای مادر دعا می‌کند. زهرا با صورت نیلی از رو می‌گیرد و بعد از مدتی، با دیدن تابوت لبخند می‌زند. چند وقتی است در قنوت نمازهایش: «» را زمزمه می‌کند. 🍃طعنه‌های مردم دلش را آزرده. این جماعت تا دیروز از گریه زهرا در فراق پدر، پیش علی شکایت می‌کردند و امروز می‌خواستند، علی را برای ببرند. 🍃اما زهرا پای علی ایستاد. پای و امام زمانش. به قیمت سوختن بین در و دیوار، فداشدن محسنش، به قیمت سوختن بازویش از غلاف شمشیر و نیلی شدن . 🍃دلش از نامردی مردم مدینه گرفته است. چه کسی می‌داند بر چه گذشته است که تمنا می‌کند: «يا علي غَسِّلْني فِي اللَيلِ و كِفِْني فِي الليلِ و دَفِّني فِي الليلِ ولا تَُعْلِن اَحَداً». 🍃در این میان امان از دل علی که به مصلحت صبری که برایش مقدر شده بود پیشه می‌کند. با دیدن درِ سوخته، غیرتش بغض می‌کند و با دیدن مسمار دلش می‌شکند. با دست‌هایی که را فتح کرد، برای همسرقدکمانش تابوت می‌سازد و زهرایش را شبانه غسل می‌دهد و کفن می‌کند و به می‌سپارد😭 🍃امان از دل که جز چاه کسی امانت‌دار رازها و دردهایش نبود. درد بازوی ورم کرده زهرا، درد یتیمی فرزندانش وقتی آستین به دهان برای مادر می‌گریستند، درد تنهایی و درد که بی‌جواب ماند😓 پرستوی زخمی علی پر زده تا آسمون🖤 ✍نویسنده : 🥀به مناسبت 📅تاریخ انتشار : ۱۵ دی ۱۴۰۰ http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312 ☑️ داستانک 📚
🕌 بعثت «غار حراء» واقع در قله «کوه نور»، از معروف‌ترین کوه‌های مکه و با ارتفاع ۲۰۰ متر در دو فرسنگی شهر و در شمال شرقی آن واقع شده است. این محل از زمان‌های دور، مکانی مقدس و محل انسان‌های حقیقت‌جو و روشن‌ضمیری بوده است که به "حنفا" شهرت داشتند. ▫️موقعیت جغرافیایی غار: سطح غار، هموار و برای نشستن و برخاستن فردی بلند قامت، مناسب بوده است؛ اما بالا رفتن از آن به دلیل ناهمواری‌های شیب‌دار، دشوار است. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در غار که دهانه‌اش به سوی و محله بطحا باز می‌شد، می‌نشست و ساعت‌ها در‌ اندیشه رهاییدن قومش از بیهودگی‌هایی بود که در آن غوطه‌ور بودند. منابع، درباره زندگی و ویژگی‌های شخصیتی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌ پیش از بعثت، چندان سخن نگفته‌اند؛ اما از تحنث او در غار حراء می‌توان تصور کرد که همواره در‌ راه چاره‌ای برای نجات قومش از تباهی‌ها بود. ▫️مدت زمان وقوف در غار: معمولاً تحنث، سالی یک‌ بار به مدت یک ماه در غار حراء بوده است. رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌ در این مدت به مستمندانی که نزد او می‌رفتند، می‌خورانید. پس از آن، هفت بار، کعبه را طواف می‌کرد و به منزل باز می‌گشت. در سال‌های نزدیک بعثت که رشد قوای عقلی و روحی پیامبر صلی‌الله‌ علیه ‌و‌آله به اوج رسیده بود، میل و اشتیاق او به کناره‌گیری از مردم و تفکر و ، آن‌چنان بود که روزها و شب‌ها را در غار حراء به سر می‌برد؛ به‌ویژه در ماه رمضان، مدت تحنث طولانی‌تر بود. در این مدت، علی علیه‌السّلام، همسرش خدیجه و یا فرد دیگری از اهل خانه برای او آب و غذا می‌بردند. ▫️نزول امین وحی پس از سپری شدن ایام عبادت، پیامبر به مکه برگشته و پیش از اینکه به خانه خویش بازگردند، خانه خدا را می‌نمودند. این حالات همچنان ادامه یافت تا اینکه سن آن حضرت به چهل سالگی رسید و خداوند که دل ایشان را برترین و مطیع‌ترین و خاضع و خاشع‌ترین دلها در برابر خویش یافت، ایشان را کرد و به پیامبری گرامی داشت، تا به وسیله قرآنی که آن را روشن و استوار گردانیده، بندگانش را از پرستش بر بتان خارج ساخته و به پرستش خویش کند. رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم ساعت‌ها در آسمان، کوه‌ها و بیابان‌های مکه که بی‌کرانگی خالق را به هزاران زبان نجوا می‌کردند به تفکر و می‌پرداخت و از خدایان سنگی و چوبی قومش به ستوه آمده، در جستجوی چاره آن، آسمان بی‌انتها را می‌کاوید. جبرئیل امین در یکی از این تحنث‌ها هنگام چهل‌ سالگی بر او ظاهر شد و نخستین آیه‌های سوره علق را به وی القا کرد. سپس پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم از غار به سوی منزل سرازیر شد و همسرش را از این ماجرا آگاه کرد. که سال‌ها بود، آثار بزرگی را در کردار و گفتار وی دریافته بود، نخستین تصدیق‌ کننده و ایمان‌ آورنده به رسالتش شد. «علاوه بر منابع تاریخی، علیه‌السّلام در نهج البلاغه می‌فرماید: «در حالی که در هیچ خانه‌ای مسلمانی نبود، من سومین آنها بودم.» و بدینسان رسالت بزرگ پیامبر صلی‌الله علیه وآله آغاز گردید . http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312 ☑️ داستانک 📚