﷽
فدا شدن سگی برای صاحبش
مرحوم حاج شيخ سهام الدين مزبور نقل كرد از پدرش و آن مرحوم از جدش كه مرحوم حسينعلى ميرزا فرمانفرما در كنار دريا برهنه شد كه در دريا شنا كند ، سگى كه داشت مانعش مى شود ، فرمانفرما به سگ اعتنايى نمى كند و آماده رفتن در آب مى شود ، آن لحظه كه مى خواسته خود را در آب بيندازد و سگ که مى بيند جلوگيرى كردنش فايده ندارد و الان صاحبش داخل آب مى رود ، ناچار خود را در نقطه معينى از دريا پرتاب مى كند ، ناگاه حيوان بزرگى او را مى بلعد .
فرمانفرما مى فهمد دلیل جلوگيرى كردن سگ چه بود و چگونه خودش را فداى صاحبش كرده است ، از رفتن به آب منصرف مى شود و از كار سگ حيران و سخت ناراحت و گريان مى گردد.
منبع 📚: داستانهای شگفت، آیت الله دستغیب
┈••✾◾️◼️⬛️◼️◾️✾•┈
•✾▪ @dastankoutah▪️ ✾•
#داستان #داستانک #داستان_کوتاه #داستان_آموزنده #آموزنده #شگفت #دستغیب #سگ #فداکاری #دریا #شنا
✨﷽✨
ساحل و صدف
مردی در کنار ساحل دورافتاده ای قدم می زد. مردی را در فاصله دور می بیند که مدام خم می شود و چیزی را از روی زمین بر میدارد و توی اقیانوس پرت می کند. نزدیک تر می شود، می بیند مردی بومی صدف هایی را که به ساحل می افتد در آب می اندازد.جلو رفت و گفت:
- صبح بخیر رفیق، خیلی دلم می خواهد بدانم چه می کنی؟
ـ این صدف ها را در داخل اقیانوس می اندازم. الآن موقع مد دریاست و این صدف ها را به ساحل دریا آورده و اگر آنها را توی آب نیندازم از کمبود اکسیژن خواهند مرد.
- دوست من! حرف تو را می فهمم ولی در این ساحل هزاران صدف این شکلی وجود دارد. تو که نمی توانی آنها را به آب برگردانی .خیلی زیاد هستند و تازه همین یک ساحل نیست. نمی بینی کار تو هیچ فرقی در اوضاع ایجاد نمی کند؟
ـ مرد بومی لبخندی زد و خم شد و دوباره صدفی برداشت و به داخل دریا انداخت و گفت: «برای این صدف اوضاع فرق کرد!»
┈┈┈••✾🌿🌺🌿✾••┈┈┈
•✾📚 @dastankoutah 📚✾•
#داستان #داستانک #داستان_کوتاه #داستان_آموزنده #آموزنده #اموزنده #ساحل #صدف #دریا #پشتکار