#داستان کوتاه 📚🖌📖
موضوع : انگیزشی، واقعی
KFC
سرهنگ ساندرس یک روز در منزل نشسته بود که در این میان نوه اش آمد و گفت: بابابزرگ این ماه برایم یک دوچرخه می خری؟
او نوه اش را خیلی دوست می داشت، گفت: حتماً عزیزم. حساب کرد ماهی ۵۰۰ دلار حقوق بازنشستگی میگیرد و حتی در مخارج خانه هم می ماند. شروع کرد به خواندن کتاب های موفقیت. در یکی از بندهای یک کتاب نوشته بود: قابلیت هایتان را روی کاغذ بنویسید. او شروع کرد به نوشتن تا اینکه دوباره نوه اش آمد و گفت: بابا بزرگ داری چه کار می کنی؟
پدربزرگ گفت: دارم کارهایی که بلدم را مینویسم.
پسرک گفت: بابا بزرگ بنویس مرغ های خوشمزه هم درست می کنی.
درست بود؛ پیرمرد پودرهایی را درست می کرد که وقتی به مرغ ها میزد مزه ی مرغ ها شگفت انگیز می شد. او راهش را پیدا کرد. پودر مرغ را برای فروش نزد اولین رستوران برد اما صاحب آنجا قبول نکرد! دومین رستوران نه! سومین رستوران نه! او به ۶۲۳ رستوران مراجعه کرد و ششصدوبیست و چهارمین رستوران، حاضر شد از پودر مرغ سرهنگ ساندرس استفاده کند.
امروزه کارخانه پودر مرغ کنتاکی (KFC) در ۱۲۴ کشور دنیا نمایندگی دارد. اگر در آمریکا کسی بخواهد تصویر سرهنگ ساندرس و پودر مرغ کنتاکی را بالای درب رستورانش نصب کند باید ۵۰ هزار دلار به این شرکت پرداخت کند!
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
تو برای موفقیت، چه برنامه ای داری؟
#داستان #داستانک #داستان_کوتاه #موفقیت #سرهنگ #kfc #KFC #پودر_مرغ #کنتاکی #کارخانه #ساندریس #رستوران
👈صفحه ما را به دوستان خود معرفی کنید.
#داستان کوتاه 📚🖌📖
موضوع : طنز، اجتماعی
درک سازمان از خواسته مدیر!
رییس یک کارخانه بزرگ، معاون خود را احضار کرده، به او می گوید: روز دوشنبه، حدود ساعت هفت عصر، ستاره دنباله دار هالی دیده خواهد شد. نظر به این که چنین پدیده ای هر هفتاد و هشت سال یک بار تکرار می شود، به همه کارگران ابلاغ کنید که قبل از ساعت هفت، با به سر داشتن کلاه ایمنی، در حیاط کارخانه حضور یابند تا توضیحات لازم داده شود. در صورت بارندگی، مشاهده هالی با چشم عریان (غیر مسلح) ممکن نیست و به همین خاطر کارگران را به سالن نهارخوری هدایت کنید تا از طریق نمایش فیلم با این پدیده شگفت آشنا شوند.
معاون خطاب به مدیر تولید: پیرو دستور جناب آقای رییس، ستاره دنباله دار هالو روز دوشنبه بالای کارخانه طلوع خواهد کرد. در صورت ریزش باران، کلیه کارگران را در ساعت هفت با کلاه ایمنی به سالن نهارخوری ببرید تا فیلم مستندی را درباره این نمایش عجیب که هر هفتاد و هشت سال یک بار در برابر چشمان عریان اتفاق می افتد، تماشا کنند!
مدیر تولید خطاب به ناظر: بنا بر درخواست آقای معاون، قرار است یک آدم هفتاد و هشت ساله هالو با کلاه ایمنی و بدن عریان ساعت هفت در نهارخوری کارخانه فیلم مستندی درباره امنیت در روزهای بارانی نمایش دهد!
ناظر خطاب به سرکارگر: همه کارگران بایستی روز دوشنبه ساعت هفت لخت و عریان در حیاط کارخانه جمع شوند و به آهنگ "بارون بارونه که برای رئیس هر هفتاد و هشت سال یک بار ستاره هلو می شود، هی" گوش کنن!
سرکارگر خطاب به کارگران: آقای رییس، روز دوشنبه هفتاد و هشت سالش می شود و قرار است ساعت هفت در حیاط کارخانه و سالن نهار خوری بزن و بکوب راه بیافته و گروه هالو پشمالو برنامه اجرا کنه. هر کس مایل بود می تونه برهنه بیاد ولی کلاه ایمنی لازمه!!!
#داستان #داستانک #داستان_کوتاه #سازمان #مدیر #کارخانه #سلسله_مراتب #چارت_سازمانی
👈صفحه ما را به دوستان خود معرفی کنید.