شخصی وارد شهری شد و سراغ عبادتگاه را گرفت.
به او گفتند که دراین شهر عبادتگاه وجود ندارد.
آن شخص گفت مگر شما خدا پرست نیستید؟
گفتند آری هستیم
پرسید مگر عبادت خدا را بجا نمی آورید؟
گفتند آری خدا را عبادت میکنیم
مرد گفت:
اگر عبادتگاهی ندارید پس چگونه خداوند را عبادت میکنید؟ چه کسی شما را موعظه و از خطرات دنیا و آخرت آگاه میکند؟
شخصی به وی گفت:
فردا صبح به میدان شهر بیا تا به تو نشان دهم چگونه خدا را عبادت میکنیم.
آن مرد فردا صبح اول وقت به میدان شهر رفت و آن شخص او را با خود به محل کارش برد و مشغول کار شد و از مرد نیز خواست که به او کمک کند.
مرد از آنجا که به کار کردن عادت نداشت خیلی زود خسته شد و دست از کار کشید و به کناری نشست.
هنگام ناهار که شد مرد همراه مقدار کمی به او غذا داد و خود نیز مشغول خوردن غذا شد.
او گفت:
این مقدار غذا خیلی کم است و مرا سیر نمیکند.
مرد پاسخ داد چون تو خیلی زود خسته شدی و کاری انجام ندادی همین مقدار غذا بیشتر به تو تعلق نمی گیرد.
مرد پس از خوردن ناهار و کمی استراحت راز و نیازش را به شیوه خود در برابر خدایش انجام داد و دوباره مشغول کار شد و در غروب هم دست از کار کشید و یک سکه به به مرد تازه وارد داد و گفت:
دستمزد یک روز کار ۱۵ سکه است چون تو خیلی کم کار کردی یک سکه بیشتر حق تو نیست و سپس با هم به سمت میدان شهر حرکت کردند.
مرد تازه وارد پرسید:
پس عبادت خداوند به شیوه ای که من می دانم چه شد؟
آن مرد به او پاسخ داد ما کار کردن را عبادت خداوند می دانیم بنابراین سعی می کنیم کار خود را به بهترین شکل انجام دهیم.
مثلا شخصی که بنا است و کارش ساختن خانه برای مردم است چون کارش را عبادت می داند سعی می کند این کار را به بهترین شکل انجام دهد
کسی که شغلش خرید و فروش است تلاش می کند که بهترین اجناس را به مردم بفروشد
خلاصه هرکس به بهترین شکل کار خودش را انجام می دهد و هیچ کس در شهر ساعتها نشستن و عبادت کردن را به کار کردن و کسب روزی حلال ترجیح نمی دهد.
تازه وارد فریاد کشید پس جهان آخرت چه؟ شما برای ثواب و آن دنیای خود چه می کنید؟
آن شخص که اتفاقأ فرد فاضل و دانشمندی هم نبود وکسی بود مانند بقیه مردم در پاسخ به او گفت:
تو خود کار این دنیایت را به درستی و خوبی انجام نمیدهی، آن وقت ادعای جهان آخرت و دنیایی دیگر را داری؟
مرد فکری کرد و گفت سطح سواد مردم این دیار چقدر است؟
آن شخص در حالیکه از شادی در پوست خود نمی گنجید دست تازه وارد را گرفت و به کتابخانه بزرگ شهر برد.
او با کمال تعجب دید مردان و زنان و کودکان زیادی در کتابخانه مشغول خواندن کتاب هستند.
او که به خیالی به آن شهر رفته بود، فریاد کشان آنجا را ترک کرد و رفت تا دیاری با مردمانی بیسواد پیدا نماید.
و چه زیبا گفت آن معلم اخلاق سعدی شیرین سخن :
عبادت بجز خدمت خلق نیست
به تسبیح و سجاده و دلق نیست
@dastannevisenojavan
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
تأثیر مخاطب بر نوشتن نویسنده
رویه من در نگارش بر پایه صداقت است. فرض اول برای کسی که میخواهد چیزی را به دیگران عرضه کند، صداقت است. اگر نویسنده با این فرض جلو بیاید، نمیتواند صرفا برای خوشایند مخاطب تغییر جهت دهد. بارها گفتهام در آنچه مینویسم، مطلقا به مخاطب فکر نمیکنم، ولی در چگونه گفتن و نوع نوشتن، حتما مخاطب را در نظر میگیرم؛ به این معنا که بتواند همراه من باشد و کار را بخواند.
شریعتی میگوید هیچ قدرتی نمیتواند نویسندهای را ساکت کند، مگر خوانندهاش. معنای دوم یا مفهوم مخالف جمله این است که هیچکس نمیتواند به نویسنده قدرت دهد، مگر خوانندهاش. اگر این اتفاق بیفتد، من دیگر نگران جوایز ادبی یا منتقدها و این قبیل مسائل نیستم.
وقتی مینویسم که حالم بد است و این حال بد، یعنی پرسش یا دغدغهای داری، چیزهایی هست که تو را آزار میدهد یا به تعبیری از چیزی عصبانی هستی که بابت آن هم بسیار رنج کشیدهای و در نهایت درباره آنها مینویسی. عقیدهام هم این است جاهایی که نویسنده بابت آن رنج بیشتری کشیده و نوشته، خواننده بیشتر لذت میبرد. این رنجها میتواند ذهنی، روحی یا انواع دیگری باشد و وقتی که با این رنجها درگیر هستی، انگار فردیتت ساخته میشود.
مصطفی مستور
dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
شاهنامه - قسمت ۷۵ - داستان نویس نوجوان.mp3
3.95M
#داستان_شبانه 🌙
🔹 شاهنامه
🔸 قسمت ۷۵
🎙 راوی: ایراندخت
داستان نویس نوجوان 😎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#داستان_نویس_نوجوان اولین رسانه اطلاع رسانی آموزش داستان نوجوان از سال ۱۳۹۶ دوشنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۱
dastannevis.com
READING IS ESSENTIAL FOR THOSE WHO SEEK TO RISE ABOVE THE ORDINARY. – JIM ROHN
مطالعه برای کسانی که قصد دارند بالاتر از حد معمول باشند، ضروری است
“جیم ران”
******
dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
چگونه کتاب بخوانیم تا بیشترین استفاده را ببریم؟
اگر میخواهید برای دل خودتان کتاب بخوانید، برای خرید کتاب احتمالا به دو گزینه فکر میکنید: کتابهای داستانی یا غیرداستانی. از میانِ میلیونها کتاب داستانی و غیرداستانی موجود، یافتنِ کتاب دلخواه و مناسب خودتان، کار سختی است. برای شروع انتخاب کتاب، بهتر است به دو دسته از موضوعات بیندیشید: موضوعاتی که به آنها علاقه دارید و موضوعاتی که علاقهای به آنها ندارید. سعی کنید از تنوع گستردهی موضوعات کتاب غافل نشوید. برخی از انواع موضوعات ادبیات داستانی عبارتند از: داستانهای علمی-تخیلی به سبک پادآرمانشهر (عطش مبارزه نوشتهی سوزان کالینز)، داستانهای واقعگرایانه (بیگانگان نوشتهی اس.ای.هینتون)، داستانهای فانتزی (سرزمین قصهها نوشتهی کریس کولفر) و داستانهای تاریخی (بربادرفته نوشتهی مارگارت میچل).
با ملاک قراردادن سلیقهی شخصیتان، راحتتر میتوانید کتاب مورد علاقهتان را پیدا کنید. خرید کتاب به صلاحدید دیگران، لزوما لذتبخش بودن آن را برای شما تضمین نمیکند. بعضی از افراد از خواندن رمانهای فانتزی لذت میبرند و برخی دیگر از این نوع رمانها متنفرند. به این بیندیشید که دوست دارید هنگام خواندن یک کتاب، چه چیزهایی را تجربه کنید؟ آیا در جستوجوی یک داستان ماجراجویانهی پرشور هستید یا کشفِ اندیشمندانهی ایدهها؟ دوست دارید حجم کتابی که میخوانید، چقدر باشد؟ دوست دارید داستانی که میخوانید چقدر چالشبرانگیز باشد؟ عقاید خاصی وجود دارند که دوست دارید نویسنده از آنها دوری یا استقبال کرده باشد؟ اگر پاسخ این پرسشها را بدانید، حوزهی انتخابتان محدود میشود و کتاب مناسب خودتان را راحتتر پیدا میکنید.
محدود کردنِ حوزهی انتخابِ کتابهای غیرداستانی نسبت به کتابهای داستانی، آسانتر است. بیشترِ کتابهای غیرداستانیِ معروف، روایتگر تاریخ یا زندگینامهی افراد مشهور هستند. پس برای خرید اینگونه کتابها باید از خودتان بپرسید: دوست دارم با سرگذشت کدام شخصیت مشهور بیشتر آشنا بشوم؟ دوست دارم از کدام کشور، رویداد بزرگ، جنگ یا واقعهی تاریخی بیشتر بدانم؟ آیا به کسب اطلاعات بیشتر دربارهی اقیانوسها، دایناسورها، دزدان دریایی یا شعبدهبازی علاقه دارم؟ تقریبا دربارهی هر موضوعی که فکرش را بکنید، کتاب غیرداستانی وجود دارد.
یافتن یک کتاب غیرداستانی دربارهی موضوعی که به آن علاقه دارید، پایان کار نیست. شما باید سبک نگارش نویسنده را اجمالا ارزیابی کنید تا حدس بزنید از آن لذت خواهید برد یا نه. ازآنجاکه ما با همهی سبکهای نگارشی راحت نیستیم، بهتر است قبل از خرید کتاب، دو صفحهی نخست آن را بخوانیم. اگر سبک نگارش نویسنده برای شما دشوار و کسلکننده است، بهتر است از خرید آن منصرف شوید.
dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
به راه خود ادامه دهید و دنیا را کشف کنید!
آن لموت میگوید: «در این دنیای تاریک و محزون، نوشتن میتواند به شما لذت دیدن دارکوبی را بدهد که در تنه درخت، سوراخی برای آشیانه ساختن شما ایجاد میکند، تا به خود بگویید:
« این مأوای من است، خانه من است، جایی که به آن تعلق دارم.» این آشیانه، کوچک و تاریک است اما از آن شماست و پس از سالها سرگردانی و به دور خود چرخیدن، میتوانید با چیزی که سالها از آن دوری میجستید، مقابله کنید یعنی زخمهایتان و به بیان حقیقتی بپردازید که از شما برای نوشته شدن التماس میکنند.»
کیهان خانجانی یکبار هنرجویانش را جمع کرد و به آنها گفت:« آنهایی که نوشتن با روحشان پیوند خورده، حتی اگر سالها به خاطر مشغلههای زندگی، همسر و فرزند و... از نوشتن دور بمانند، سرانجام به لحظهای میرسند که هیچ چیز هیچ چیز، بجز همان قلم و کاغذ راضیشان نمیکند. روزی که خودتان میمانید و یک کاغذ و خودکار؛ پس چه بهتر که از همین الان شروع کنید. متوقف نشوید و آنچه را برای کارتان به آن نیاز دارید، به خوبی یاد بگیرید.»
dastannevis.com
چه کسی میتواند نکتهٔ بدی درباره آخرین روز یک رمان بگوید؟ چنان شادمانی در آن است که صفتی برایش پیدا نمیکنم. گاهی فکر میکنم بهترین دلیل برای رمان نویسی تجربهٔ آن چهار ساعت و نیم بعد از نوشتن آخرین کلمه است.
آخرین باری که برایم اتفاق افتاد رفتم حیاط پشتی، مدتها روی سنگ فرش دراز کشیدم و گریه کردم. اواخر پاییز بود و هوا آفتابی و همه جا پر از سیبهای ترشیدهٔ بدبو.
زادی اسمیت
dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
اگر وقتی برای نوشتن پیدا نکنید، به شما اطمینان می دهم که دنیا وقتی برای گوش دادن به شما نخواهد یافت.
جک لندن
dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
هر چه می خواهی بنویس.
مشخص کن که برای تو چه جالب است، جالب ترین موضوعات را در زندگی ات پیدا کن و از نگاه خاص خودت بنویس. بزرگترین مزیت ها در صنعت نشر این است که ما مالک داستانیم و تنها ما می توانیم بنویسیم. از این فرصت باید استفاده کرد.
لسلی کاین
dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
آیا وقتی بچه بودید افسانهها را دوست داشتید؟ شاید هنوز هم خواندن آنها برایتان جالب باشد. در حال حاضر مشغول خواندن «آلیس در سرزمین عجایب» هستم. حتما میدانید لوییس کارول (نویسندهٔ کتاب) علاوه بر نوشتن قصه و شعر، ریاضیدان برجستهای هم بود.
خیلی از داستانهای افسانهای جهان هم در ابتدا برای بزرگسالان نوشته شدهاند. مثل شازده کوچولو که نویسندهاش آن را به کودکی یک آدم بزرگ تقدیم کرده و یا پوشکین که خروس طلاییاش را به عنوان "افسانهایی برای بزرگسالان" چاپ کرد.
ممکن است بیان تصویرهای ذهنیمان به یک شیوهٔ ثابت، خسته کننده باشد. پس خوب است شیوههای مختلفی را در نوشتن بیازماییم. این کار باعث میشود حرفهای تازهای برای گفتن داشته باشیم. دربارهٔ همهٔ آنچه میدانید بنویسید و هرگز خودتان را محدود نکنید که صرفا از یک شیوهٔ خاص استفاده کنید و تنها پس از نوشتنش، دربارهٔ اینکه دوستش دارید یا نه تصمیم بگیرید.
آخرین داستان افسانهای که نوشتهام با این جمله شروع میشد: «هر چه سنم بالاتر میرفت اعتقادم به وجود اسبهای تکشاخ، بیشتر میشد.»
dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
آیا تا به حال قلبت به خاطر تمام شدن کتابی به درد آمده است؟
آیا شده تا مدتها بعد از تمام کردن کتابی نویسنده اش همچنان در گوشَت نجوا کند؟
📚الیزابت مگوایر/ در گشوده
dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
تولستوی در ۸۲ سالگی کتاب «من نمی توانم ساکت باشم» را نوشت.
جرج برناردشاو در ۹۳ سالگی نمایشنامه «قصه های خارق العاده پند آموز» را نوشت.
پیکاسو در ۹۰ سالگی بهترین نقاشی هایش را کشید.
سامرست موام در ۸۴ سالگی کتاب «دیدگاه ها» را نوشت.
اکو در ۵۰ سالگی کتاب « نام گل سرخ» را نوشت.
برای دنبال کردن رؤیایت هیچ وقت دیر نیست.
dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
شخصیت پردازی و مشخص کردن انگیزه ها
ما شخصیت هایمان را از طریق گفت و گو به خواننده معرفی می کنیم. گفت و گو آمیزه ای از حالت های صورت و زبان بدن است که به خواننده نشان می دهد شخصیت ما کیست.
گفت و گو یکی از عناصر مهم داستان نویسی است.
📚 از کتاب گفت و گو نویسی
گلوریا کمپتون
dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
چطور سبکمان را پرورش دهیم؟
لورا ویتکامپ
اگر در وادی نوشتن تازهکارید، باید در حال توسعه سبکتان باشید. بخش بزرگی از تکمیل سبک از طریق گزینش لحن انجام میشود.اما اگر درصدد نوشتن کتابی با لحن خودتان هستید، نباید فکر کنید که داستان از زبان شما روایت میشود، بلکه باید مثل داستانی باشد که از زبان یک شخصیت دیگر روایت میشود. راوی شخص دیگری است و کافی است فقط مثل آن شخص رفتار کنید.
اگر میخواهید راوی داستان مانند شما صحبت نکند، باید لحنی برایش کشف کنید. از خودتان بپرسید:
۱. نکته جذاب در شیوه حرف زدن این راوی چیست؟شاید او نترس و شجاع است یا جالب و شوخطبع. مهمترین ویژگی لحن او که نوشتنی باشد کدامست؟
۲. جنبۀ چالشبرانگیز داستانگویی این راوی کدام است؟او میتواند در گویشش از زبان محاورهای استفاده کند، چیزی که شما با آن آشنا نیستید، یا از لغات غیرمعمولی؛ چون به زبانی غیر از زبان مادری مسلط است.
۳. برای اینکه خود را با این راوی همصدا کنید با تحقیق هم نیاز دارید؟ میتوانید فیلمهایی کرایه کنید که شخصیتهایش متعلق به همان دوره و سرزمین راوی شما باشند یا به داستانهایی صوتی گوش کنید که راویان مشابهی دارند.
۴. آیا میتوانید روی شیوۀ گفتاری این راوی کار کنید؟اگر راوی شما از دوران بسیار دور گذشته است و دیگر کسی به زبان او صحبت نمیکند (مثل روم یا یونان باستان) یا اگر از آیندهای آمده که در آن بهطور غیرمنتظرهای زبان محاوره رایج شده، یا اگر از یک دنیای ساختگی آمده، در این صورت نه تنها میتوانید آزادانه حوزه معنایی و کلمات مأنوس و آشنا به گوشتان را خلق کنید بلکه حتی میتوانید کلمات محاورهای ابتکاری خودتان را به کار ببرید. در رمان «الفبای رؤیاها»، سوزان فلچر برای شخصیتی از دوران قرون وسطا، واژه savage را ساخت که تقریباً هممعنی با لغات great و cool است (به معنای فوقالعاده) با کاربردی آنچنان طبیعی که به تمام و کمال با متن همخوانی دارد.
یادتان باشد لازم است صدای راوی داستان، لحن و طرز فکرش با داستان تناسب و همخوانی داشته باشد.
بخشی از کتاب «میانبرهای رمان»
لورا ویتکامپ
dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
«نوشتن، یادآوری است.»
کتاب خوبی را که خواندهای انتخاب کن و دربارهاش چند خطی بنویس.
از آشناییت با آن بگو. اینکه کی و چطور با کتاب آشنا شدی. ماجرایی را که با آن داشتهای تعریف کن. راجع به نویسنده اش بنویس.
حست را به بعضی از جملهها، به جلد، رنگ و حتی اندازه کتاب برایمان بگو. اینکه چه تجربهها و حسی هنگام خواندنش به سراغت آمد.
«نوشتن در واقع یادآوری است. یادآوری قصهٔ تو و آن کتاب.»
همیشه موقع نوشتن مقالههایم میگویم: «چرا اینقدر کم دربارهٔ فلان موضوع نوشتهاند.» اگر همهٔ آنچه را میدانیم مکتوب کنیم، هیچ وقت حس نمیکنیم منابعی که از گذشته به دست ما رسیده کم است. بنظرم راه جبرانش این است که همهٔ ما خودکار به دست بگیریم و همه سطوح و ابعاد تجربههایمان را ثبت کنیم. باید بنویسم و این کَمبود را جبران کنیم.
dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
🍃🌸🍃
زمانی که می خواهید به نوشتن داستانِ خود اقدام کنید، تعدادی از داستانهای کوتاه موفق را تهیه کنید و فقط جملهٔ اول هر داستان را بخوانید. مانند سایر جنبههای نوشتن، شروع هر داستان ساختار هنری متمایز و مخصوص به خود دارد. خواندن شاهکارهای دیگران راهی است تا شما یاد بگیرید چگونه داستان خود را شروع کنید.
جیکوب ام پل
dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
نگویید که منتظر زمان مناسب برای شروع نوشتن هستم. زمان مناسبی وجود ندارد. فقط شروع به نوشتن کنید همین.
dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
ملت عشق - قسمت شصت و چهارم - داستان نویس نوجوان.mp3
13.2M
#داستان_شبانه 🌙
🔹 ملت عشق ❤️
🔸 قسمت شصت و چهارم (بخش چهارم: آتش - قسمت اول: سلیمان مست، قونیه، شوال ۶۴۳)
📕 پرفروشترین کتاب رمان در ترکیه و ایران
تهیه اختصاصی در داستان نویس نوجوان
داستان نویس نوجوان 😎
#داستان_نویس_نوجوان اولین رسانه اطلاع رسانی آموزش داستان نوجوان از سال ۱۳۹۶ سه شنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۱
dastannevis.com
بسیار زیبا و خواندنی 🍂🍃
یک روز از سرِ بی کاری به بچه های کلاس گفتم انشایی بنویسند با این عنوان که "فقر بهتر است یا عطر؟"
قافیه ساختن از سرگرمی هایم بود.
چند نفری از بچه ها نوشتند "فقر".
از بین علم و ثروت همیشه علم را انتخاب می کردند.
نوشته بودند که "فقر" خوب است چون چشم و گوش آدم را باز می کند و او را بیدار نگه می دارد ولی عطر، آدم را بیهوش و مدهوش می کند.
" عادت کرده بودند مزیت فقر را بگویند چون نصیبشان شده بود!
فقط یکی از بچه ها نوشته بود "عطر". انشایش را هنوز هم دارم. جالب بود.
نوشته بود "عطر حس هایي را در آدم بیدار می کند که فقر آنها را خاموش کرده است"...!
dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
🍂🍁🍂
خوشا به حالِ گياهان
كه عاشقِ نورند
و دستِ منبسطِ نور
روی شانه ی آنهاست
#سهراب_سپهری
dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇