eitaa logo
داستان نویس نوجوان
304 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
54 ویدیو
3 فایل
تجربه خوب نوشتن! کانال پشتیبان داستان نویس نوجوان آموزش آنلاین داستان نویسی، قابلیت ارسال داستان، برگزار کننده مسابقات داستان نویسی dastannevis.com ارتباط با ما: @ashkanhasebi آدرس ایمیل پشتیبانی: support@dastannevis.com
مشاهده در ایتا
دانلود
🖇 آدمی را می‌توان شناخت... از کتاب‌هایی که می‌خواند، دوستانی که دارد؛ ستایش‌هایی که می‌کند و لباس‌ها، سلیقه‌هایش از آنچه علاقه‌ای ندارد...! 👤 رالف والدو امرسون dastannevis.com
آقای تندرام گفت:« مطمئنم که اسم درخت رویش هست.» اول آقای تندرام علامت کوچکی را که به درخت نصب شده بود، دید. این علامت نزدیک به شاخه ای نصب شده بود که تا چند لحظه پیش توکای سیاه بر آن آواز می خواند. اسم را بلند خواند: «به ژاپنی.» آقای نیلسون گفت:«ها، بله، فکر کردم. زود گل می دهند.» آقای تندرام نیز گفت:«خیلی.» بعد گفت:« امروز احساس عجیبی در هوا هست.» آقای نیلسون سرش را پایین آورد. گفت:«یک توکای سیاه بود که می خواند.» آقای تندرام گفت:«بله، توکای سیاه بود، من آن ها را از باسترک ها بیشتر دوست دارم. صدایشان آهنگ بهتری دارد.» او حالا با حالت دوستانه تری به آقای نیلسون می نگریست. آقای نیلسون زمزمه وار گفت:«کاملاً.» بعد گفت:« این درخت های عجیب و غریب میوه نمی دهند، فقط گل های قشنگی دارند.» و دوباره به شکوفه نگاه کرد، و فکر کرد:آدم بدی نیست، از او خوشم می آید. آقای تندرام هم به شکوفه نگاه کرد. و درخت کوچک، انگار که توجه آن ها را احساس کرده باشد، لرزید و درخشید. از جایی دورتر، توکای سیاه بانگ بلند و رسایی سر داد. آقای نیلسون سرش را پایین انداخت. ناگهان به فکرش رسید که آقای تندرام رفتار و ظاهر اندک خام و ابلهانه ای دارد، و مانند اینکه ناگهان به خود آمده باشد، گفت:«من دیگر باید بروم، صبح بخیر.» سایه ای از روی صورت آقای تندرام گذشت، انگاری که او نیز چیزی در آقای نیلسون دیده باشد. گفت:«صبح بخیر.» و در حالی که روزنامه هایشان را پشت کمرشان گرفته بودند، از هم جدا شدند. آقای نیلسون از همان راهی که آمده بود به سوی ایوان خانه اش بازگشت. آهسته قدم می زد، تا همزمان با آقای تندرام به خانه اش نرسد. بعد از اینکه دید همسایه اش از پله های آهنی مارپیچ خانه اش بالا رفت، او نیز پله های خودش را طی کرد. روی پله آخر مکث کرد. درخت به ژاپنی، زیر پرتوهای زاویه دار آفتاب بهاری که بر آن می درخشید و می لرزید، چیزی زنده تر از یک درخت می نمود. توکای سیاه نیز به روی آن بازگشته بود و از ته دل آواز می خواند. آقای نیلسون آه کشید، دوباره آن حس عجیب را در سینه اش، و آن حال خفگی را در گلویش احساس می کرد. صدای سرفه یا آهی توجه او را جلب کرد. آقای تندرام در سایه ایوان فرانسوی خانه اش مکث کرده و او نیز به باغ و به درخت ژاپنی زل زده بود. آقای نیلسون در حالی که به طور غیر قابل توضیحی منقلب شده بود، به درون خانه برگشت و روزنامه صبحش را باز کرد. dastannevis.com
ناپلئون هیل : موفقیت ، به سمت کسانی نمی رود که به علت نداشتن اعتماد بنفس ، خیلی زود خود را می بازند؛ بلکه متعلق به آنهایی می شود که می دانند چه می خواهند، و برای رسیدن به هدف خود تلاش می کنند و هیچ گاه واژه غیر ممکن را نمی پذیرند. dastannevis.com
آثار دیکنز دیکنز آثار بسیاری به صورت رمان و داستان‌های کوتاه دارد. او بیشتر داستان‌های معروفش مانند الیور تویست را به صورت داستان‌های سریالی در روزنامه‌ها و هفته‌نامه‌ها منتشر می‌کرد که بعدها به صورت کتاب جمع‌آوری شدند.(سرود کریسمس هم با بازی جیم کری ساخته شد) رمان‌های برجسته دیکنز: • آقای پیکویک The Pickwick Papers۱۸۳۷ • الیور تویست، The Adventures of Oliver Twist۱۸۳۸ • نیکلاس نیکلبی،The Life and Adventures of Nicholas Nickleby۱۸۳۹ • مغازه عتیقه‌فروشی، The Old Curiosity Shop)۱۸۴۰ • بارنابی روج، Barnaby Rudge۱۸۴۱ • سرود کریسمس، A Christmas Carol۱۸۴۳ • مارتین چوزلویت، The Life and Adventures of Martin Chuzzlewit۱۸۴۴ • دامبی و پسر، Dombey and Son۱۸۴۸ • دیوید کاپرفیلد، David Copperfield۱۸۵۳ • خانه غمزده، Bleak House۱۸۵۳ • دوران مشقت، Hard Times: For These Times۱۸۵۴ • دوریت کوچک، Little Dorrit۱۸۵۷ • داستان دوشهر، A Tale of Two زCities۱۸۵۹ • آرزوهای بزرگ، Great Expectations۱۸۶۱ • دوست مشترکمان، Our Mutual Friend ۱۸۶۵ • عبور ممنوع، (No Thoroughfare ۱۸۶۷ (به همراه ویلکی کالینز) • اسرار ادوین درود، (The Mystery of Edwin Drood ۱۸۷۰) dastannevis.com
According to a study, people who write down their goals earn at least 9 times as much over their lifetimes as those who don't. 80% of people don't have goals. 15% have goals but don't write them. 4% write down their goals. 1% write down & review their goals weekly, and, succeed. بر اساس یک مطالعه، افرادی که اهداف خود را یادداشت می کنند، حداقل ۹ برابر بیشتر از افرادی که اهداف خود را یادداشت نمی کنند، در طول زندگی خود درآمد کسب می کنند. ۸۰درصد مردم هدف ندارند. ۱۵درصد اهدافی دارند اما آنها را نمی نویسند. ۴ درصد اهداف خود را یادداشت می کنند. ۱% اهداف خود را هر هفته یادداشت و مرور می کنند و موفق می شوند. dastannevis.com
🌙⭐️ عااقل را اشارتی کافیست! یک داستان از مثنوی معنوی مردی برای خود خانه ای ساخت واز خانه قول گرفت که تا وقتی زنده است به او وفادار باشد و بر سرش خراب نشود و قبل از هر اتفاقی وی را آگاه کند. مدتی گذشت ترکی در دیوار ایجاد شد مرد فوراً با گچ ترک را پوشاند.بعد ازمدتی در جایی دیگر از دیوار ترکی ایجاد شد و باز هم مرد با گچ ترک را پوشاند و این اتفاق چندین بار تکرار شد و روزی ناگهان خانه فرو ریخت. مرد با سرزنش قولی که گرفته بود را یادآوری کرد و خانه پاسخ داد: هر بار خواستم هشدار بدهم و تو را آگاه کنم، دهانم را با گچ گرفتی و مرا ساکت کردی این هم عاقبت نشنیدن هشدارها! dastannevis.com
اولین رسانه اطلاع رسانی آموزش داستان نوجوان از سال ۱۳۹۶ دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ dastannevis.com
قلعه در داستان ها معمولاً به عنوان یک محل اسرارآمیز، تاریخی و قدیمی نشان داده می شود. آن یک جایی است که معمولاً باصفایی شبیه به دوران قرون وسطایی نمایش داده می شود و دارای ساختاری بسیار پیچیده است. در داستان‌ها، قلعه معمولاً به عنوان محلی برای حفظ امنیت از حوادث و خطرات خارجی استفاده می شود. همچنین قلعه ممکن است به عنوان مکانی برای نگهداری از اسرار، گنجینه ها و اسباب باستانی نشان داده شود. در برخی داستان‌ها، قلعه به عنوان محلی برای فرار از جامعه و رفتار دور از اخلاقیات به نمایش گذاشته می شود. همچنین، در برخی داستان‌ها، قلعه می‌تواند نمادی برای قدرت و اقتدار باشد که به واسطهٔ آن، شخصیت‌های داستان به مبارزه با تحرکات سیاسی و اجتماعی بپردازند. dastannevis.com
🍃 نویسندگی ✍️ به جای فکر کردن به اینکه چرا نویسنده نیستم، به این فکر کنید که چگونه می‌توانم نویسنده بشوم؟ dastannevis.com
🍃🌸🍃 موضوعاتی برای نوشتن خاطره یکی از راههای نوشتن خاطره، انتخاب موضوع است. ممکن است انتخاب یک خاطره از میان انبوه خاطرات برایتان سخت باشد، برای راحتی کار بهتر است اول موضوعی را انتخاب کنید و سپس براساس موضوع یکی از خاطراتتان را به یاد بیاورید و تلاش کنید آن را روی کاغذ بنویسید. اینجا چند موضوع به شما پیشنهاد می‌شود تا براساس آن خاطره‌تان را بنویسید: ۱. یکی از خاطرات‌تان را درباره یک شی بنویسید. از کودکی‌ تا الان چه خاطره خاصی از یک شی دارید؟ ۲. شیطنت خودتان یا فرد دیگری را به صورت خاطره روی کاغذ بیاورید. ۳. خاطره‌تان را از یک مکان بنویسید. ۴. آیا خاطره خاصی از روز اول مدرسه‌تان دارید؟ ۵. مهمترین تشویقی که در کودکی دریافت کردید چه بوده و چه نقشی در زندگی الان شما دارد؟ dastannevis.com
🍃🌸🍃 🍃 یادداشت روزانه این نوع نوشتن، سابقه و پیشینه چندانی ندارد. یادداشت روزانه نویسی از یک نظر، قالبی همگانی است. همه ما در روز شاهد رویدادهای ریز و درشت هستیم که یکی از ساده ترین راههای جلوگیری از فراموشی آنها یادداشت نویسی است. یادداشت نویسی با آن که کم ترین جنبه های فنی و هنری را دارد، اگر به صورت یک عادت و یک برنامه منظم و روزانه در آید شکل یک نوع و قالب نوشتن را به خود می گیرد. @dastannevisenojavan
🔵 تعاریف مختلف داستان کوتاه 🔹داستانی داستان کوتاه به شمار می آید که به اندازه یک موی بلند باشد. 🔸یا حدود ۲۰۰۰ کلمه باشد. 🔹یا هنگام نوشیدن یک فنجان قهوه قابل تعریف باشد. 🔸یا هنگام خوردن یک وعده غذا بتوان آن را تعریف کرد. @dastannevisenojavan
🔱 چگونه به دنیای داستان نویسی وارد شویم؟ ☯️ اولین مرحله خلق داستان سوژه (خلق) است. 🛐 نام‌ های دیگه سوژه، ایده، فکر اولیه و اندیشه ابتدایی می باشد. سوژه با موضوع یکی نیست و موضوع بسیار کلی تر از سوژه است. سوژه در درون ما چگونه به وجود می آید؟ با حواس ۵ گانه می بینیم و می شنویم و بر احساس ما اثر می گذارد. در اینجا جرقه ای در ذهن می زند و نشانه بیرونی اثر بر احساس نویسنده جرقه می زند و سوژه خلق می شود. 🕎 ویژگی های سوژه: 1️⃣ نو باشد و حرف تازه ای برای گفتن داشته باشد و طرح خوبی از آن استخراج شود. 2️⃣ قابلیت گسترش داشته باشد. dastannevis.com
☘️🌹بسیار زیبا و خواندنی و قابل تامل و اندیشه☘️🌹 "سیمای دو زن" "شیرین و لیلی" در خمسه نظامی گنجوی داستان‌های عاشقانه‌ٔ «خسرو و شیرین» و «لیلی و مجنون»، هردو سرودهٔ «نظامی گنجوی» سراینده‌ ٔ توانمند ایرانی هستند. منظومه‌ٔ «خسرو و شیرین» داستان عاشقانه‌ای است در ایران باستان و یادی است از معشوقه‌ ی در جوانی از کف رفته‌ ی نظامی به نام «آفاق». به نحوی که در این هشتصد سال کسی نتوانسته مانندش را بسراید. و «لیلی و مجنون» داستان دلدادگی دو جوان است در دیارِ عرب. نظامی در آغازِ هر دو داستان مدعی است که در اصل داستان تصرفی نکرده است. نظامی نا‌خوداگاه در «لیلی و مجنون» به ترسیم چهره‌ ی زن در دیار عرب و در «خسرو و شیرین» به نمایاندن چهره ی زن در ایرانِ باستان پرداخته است. لیلی، پرورده‌ ی جامعه‌ای است که دلبستگی را مقدمه‌ ی انحرافی می‌پندارد که نتیجه‌اش سقوط حتمی در جهنم وحشت‌انگیز فحشاست. در این سرزمین پاکی و تقوا، بدا به حال دختر و پسر جوانی که نگاه علاقه‌ای رد و بدل کنند. اما در دیارِ شیرین، منعی بر مصاحبت و معاشرت بی‌آلایش مرد و زن نیست و عجبا که در عین آزادی معاشرت، شخصیت دختران، پاسدار عفاف ایشان است. دختری سرشناس، یکه و تنها، بر پشت اسب می‌نشیند و از ناف ارمنستان تا قلب تیسفون می‌تازد و کسی متعرض او نمی‌شود. اما وضع لیلی چنین نیست و جرایمش بسیار. نخست این که زن به دنیا آمده و از هر اختیار و انتخابی محروم است. گناه دیگرش زیبایی‌ست. در نظام قبیله‌ای، مرگ و زندگی او در قبضه‌ٔ استبداد مردان است. پدر لیلی مرد مقتدری است که چون از تعلق خاطر قیس (مجنون) و دخترش با خبر می‌شود، دخترک بی گناه را از مکتب باز می گیرد و در حصار خانه زندانی‌اش می‌کند و زندانبانش‌، زن فلک‌زده‌ای است به نام مادر که به فرمان شفاعت‌ناپذیر شوهر مجبور است رابطه‌ ی دخترش را با جهانِ خارج قطع کند. و سرانجام همین قدرت بی انعطافِ پدر در مقابل زر و سیم و اسب و اشترِ ابن السلام تسلیم می شود و بی هیچ نظر خواهی و مشورتی دخترک را بدو می سپارد - و به عبارتی بهتر بدو می فروشد- و در خروش بوق و کرنا ، ناله های مظلومانه ی لیلی را فرو پوشانند و او را روانه ی حرمسرای شوهری کنند که اندک آشنایی و پیوند علاقه ای با وی ندارد. اما فضای داستان «خسرو و شیرین» متفاوت است. دنیای شیرین، دنیای بی‌پروایی‌هاست. شیرین، دست‌پرورده‌ ی زنی است که به گفته‌ی نظامی: «ز مردان بیشتر دارد سترگی». شیرین، دختر ورزشکارِ نشاط‌طلبِ طبیعت‌دوستی است که بر اسبی زمانه‌گرد برمی‌نشیند و با جماعتی از دختران هم‌سن و سال خود که: «ز برقع نیستشان بر روی بندی» و هر یک با فنون سوارکاری و دفاع از خویش آشنایی دارند، به چوگان بازی می‌رود. دختری که در چنین محیطی بالیده در مورد طبیعی‌ترین حق مشروع خویش، یعنی انتخاب شوهر، گرفتار هیچ مانعی نیست. شیرین در کنار عاشق خود خسرو، اسب می‌تازد، به گردش و تفریح می‌پردازد، مذاکره می‌کند، شرط و شروط می‌گذارد و امتیاز می‌گیرد و در همه‌حال پاکدامنی خود را پاس می‌دارد. و آن طرف زندگی سراسر تسلیم لیلی است. خالی از هر تلاشی. از مکتب خانه‌اش باز می‌گیرند و در خانه زندانی‌اش می‌کنند و به شوهر نادیده‌ٔ نامطبوعی می‌دهندش، بی‌آنکه اعتراضی بکند. این تصویری است از موقعیت زن در نظام قبیله‌ای عرب و جایگاه زن در ایران. قسمتی از کتاب سیمای دو زن، به کوشش: زنده یاد نشر نو ، ۱۳۶۷ dastannevis.com
هرچه کنی به خود کنی زمانی که نجار پیری بازنشستگی خود را اعلام کرد صاحب کارش ناراحت شد وسعی کرد او را منصرف کند! اما نجار تصمیمش را گرفته بود… سرانجام صاحبکار درحالی که با تأسف بااین درخواست موافقت میکرد، ازاو خواست تا بعنوان آخرین کار ساخت خانه ای را به عهده بگیرد.. نجار نیز چون دلش چندان به این کارراضی نبود به سرعت مواد اولیه نامرغوبی تهیه کرد وبا بی دقتی به ساختن خانه مشغول شد وکار را تمام کرد. زمان تحویل کلید،صاحب کار آن را به نجار بازگرداند و گفت: این خانه هدیه ایست از طرف من به تو به خاطر سالهای همکاری! نجار یکه خورد و بسیار شرمنده شد، درواقع اگر او میدانست که خودش قرار است دراین خانه ساکن شود لوازم ومصالح بهتری برای ساخت آن بکار میبرد وتمام دقت خود رامیکرد "این داستان زندگی ماست" گاهی ما کمترین توجهی به آنچه که هرروز میسازیم نداریم، پس در اثر یک اتفاق میفهمیم که مجبوریم درهمین ساخته ها زندگی کنیم، اما فرصتها ازدست میروند وگاهی شاید،بازسازی آنچه ساخته ایم ممکن نباشد.. شما نجار زندگی خود هستید و روزها،چکشی هستند که بریک میخ از زندگی شما کوبیده میشوند! dastannevis.com
نثر ادبی: صدای پای زمان نویسنده: محمد حسین لادانی برای خواندن این نوشته، از لینک زیر اقدام کنید! 😉👇 https://dastannevis.com/17839/ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ شما هم میتونید از طریق این لینک نثر های ادبی (دلنوشته و شعر) هاتون رو ارسال کنید تا براتون رایگان توی سایت منتشر کنیم 😃: https://dstn.ir/new-post
نثر ادبی: ریشه غم نویسنده: محیا نصیرزاده برای خواندن این نوشته، از لینک زیر اقدام کنید! 😉👇 https://dastannevis.com/17871/ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ شما هم میتونید از طریق این لینک نثر های ادبی (دلنوشته و شعر) هاتون رو ارسال کنید تا براتون رایگان توی سایت منتشر کنیم 😃: https://dstn.ir/new-post
راپونزل داستانی فانتزی است که در آن یک زن جوان به نام راپونزل توسط جادوگری به نام ویزرد با قفل شده در برجی بلند نگه داری می‌شود. ویزرد، در این داستان راپونزل را به عنوان یک هدیه از مادر بیوه‌ای به دست آورده و او را در برجی قفل شده به سر می‌برد. راپونزل به خاطر زیبایی موهای خود شهرت دارد. موهای او به قدری طولانی است که وقتی از پنجره برج به پایین می‌افتد، به راحتی می‌تواند کسی را به بالا بکشاند. با این حال، راپونزل هیچ‌گاه اجازه نمی‌دهد کسی به برجش نزدیک شود، تا اینکه یک شاهزاده جوانی به نام فلین در حین گذر به اتفاق برج راپونزل پیدا می‌کند و به دنبال صدای زیبای آواز راپونزل می‌رود. بعد از ملاقات با راپونزل، فلین وی را به عشق می‌آورد و به همراه او از برج فرار می‌کنند. با این حال، ویزرد در پی آن‌ها است و تلاش می‌کند که راپونزل را بازگرداند. با کمک راپونزل، فلین نهایتاً به شجاعت و مهارت خود می‌رسد و با دفاع از خود و راپونزل، موفق می‌شود ویزرد را شکست دهد و به همراه راپونزل به زندگی جدید خود شروع کند. dastannevis.com
🌙⭐️ "پادشاهی با یک چشم و یک پا!" پادشاهی بود که فقط یک چشم و یک پا داشت... پادشاه به تمام نقاشان قلمرو خود دستور داد تا یک پرتره زیبا از او نقاشی کنند. اما هیچکدام نتوانستند؛ آنان چگونه می‌توانستند با وجود نقص در یک چشم و یک پای پادشاه، نقاشی زیبایی از او بکشند؟! سرانجام یکی از نقاشان گفت که می‌تواند این کار را انجام دهد و یک تصویر کلاسیک از پادشاه نقاشی کرد. نقاشی او فوق‌العاده بود و همه را غافلگیر کرد. او شاه را در حالتی نقاشی کرد که یک شکار را مورد هدف قرار داده بود؛ نشانه‌گیری با یک چشم بسته و یک پای خم شده.! چرا ما نتوانیم از دیگران چنین تصاویری نقاشی کنیم؛ پنهان کردن نقاط ضعف و برجسته ساختن نقاط قوت آنان. dastannevis.com
اولین رسانه اطلاع رسانی آموزش داستان نوجوان از سال ۱۳۹۶ سه شنبه ۳۰خرداد ۱۴۰۲ dastannevis.com
🌻🍃🌾 هرروز حداقل ۵ اتفاق خوشایند حتی کوچک رابنویسید این دفترچه می تواند به عنوان دفترچه ایده برای شروع داستان نویسی مورد استفاده شما قرار گیرد. dastannevis.com
🌻🍃🌾 نوشتن به عنوان یک روند واحد برای بیان آرزوی بنیادی و به فرم در آوردن خاطرات و بیان خود است. dastannevis.com
استاپ موشن چیست؟ استاپ موشن یکی از تکنیک‌های انیمیشن‌سازی است که در آن شیء را فریم به فریم حرکت داده و تصویر آن را توسط دوربین ضبط می‌کنند. از توالی این تصاویر به نظر می‌رسد که شیء به خودی خود در حال حرکت است. عروسک‌هایی با مفاصل متحرک یا عروسک‌های ساخته شده با خمیر ویا لگو در این تکنیک کاربرد زیادی دارند. در بسیاری از موارد به جای عروسک از انسان، وسایل خانه، گیاهان و… هم استفاده می‌شود. انیماتور استاپ موشن باید در ذهنش همه اجسام اطراف را زنده کرده، به آنها حرکت بدهد و هر کار خارق العاده که در دنیای عادی نمی‌شود با آنها انجام داد را رویشان پیاده می‌کند؛ و همین راهی را آغاز میکند برای به ‌وجود آوردن همه آنچه که درون ذهن خلاق انیماتور میگذرد. چرا که در استاپ موشن شما از جادوی حرکت دادن به اشیاء حقیقیِ اطرافتان به جای نقاشی و کاراکترهای نرم‌افزاری استفاده می‌کنید. در استاپ موشن اجسام اطرافتان می‌توانند به روایت داستان شما کمک کنند و شما را به یک انیمیشن جذاب و خلاقانه برسانند. استاپ موشن می‌تواند گوشی شما را به یکباره در فضای اتاقتان ظاهر کند و آن را به یک لپ‌تاپ تبدیل کند. به وسایل درون اتاق‌ شما حرکت دهد تا هرکدام خودشان به وظایف‌شان رسیدگی کنند و یا تخت خواب اتاق‌ شما بدون اینکه از جایتان حرکتی کنید خودش خود به خود مرتب شود. حتی خودتان می‌توانید به راحتی بدون اینکه قدمی از قدم بردارید تنها با یک اشاره، وسیله‌ای را به سمت خودتان بکشید . تنها کافی است که بخواهید. dastannevis.com