او مرد مسلمان و با خدا و ایمانی بود.
ساعتی را که توسط کریستین هاگن اختراع شده را نگاه کرد؛
وقت نماز نزدیک بود.
بلند شد و ژاکتی را که توسط ادی بویر اختراع شده بود پوشید.
دوچرخه اختراع شده توسط دایملر و مایباخ را بیرون آورد و به سمت مسجد حرکت کرد.
با رسیدن به آنجا، آب تمیزِ فیلتر شدهای از دستگاه آبسردکن که توسط هالسی تیلور اختراع شده بود، نوشید.
و کفش های کلارکش را در آورد و با آبفشانی که توسط بنجامین موگان اختراع شد و بدون هیچ مشکلی آب گرم تولید می کرد، وضو گرفت.
سپس به سمت دروازه داخلی مسجد رفت و در شیشه ای اختراع شده توسط رابرت هومن را باز کرد.
لامپ اختراع شده ادیسون روشن شد،
با کمک برق اختراع شده توسط بنجامین فرانکلین، لامپ روشن شد و مسجد به دلیل نور لامپ به گونهای روشن شد که گویی روزِ روشن است.
پنکه هایی که توسط فیلیپ دیال اختراع شده بود در مسجد بودند، اما به دلیل سرما روشن نشدند.
همچنین یک کولر که توسط ویلیس کریر اختراع شده بود در قسمت جلو بود اما بخاری اختراع شده توسط چارلز بیکر را روشن کرد.
و با میکروفونی که جیمز وست اختراع کرده بود شروع به اذان گفتن کرد.
بلندگوی اختراع شده توسط ادوارد کلوگ و چستر رایس باعث شد تا صدا به گوش همه مسلمانان برسد.
بر روی حصیر ساخت چین دعا کرد و دستان خود را برای دعا بلند کرد:
«خدایا کافران و کفار را هلاک کن و مسلمانان را بر آنان مسلط کن».
dastannevis.com
چطور یک داستان کوتاه عالی بنویسیم؟
«کیت دوال» برای بیرون کشیدن داستان از ذهن به روی کاغذ این راهکار را ارائه میدهد: «بیش از حد فکر نکنید، بهجایش بازنویسی کنید. گاهی یک جفت دستکش یا یک گل را در خیابان میبینید که به طرز خاصی شما را تحت تاثیر قرار میدهد. این همان نقطه تحریک شماست. آن احساس یا چیزی پیرامون آن ایده را یادداشت کنید. در این مرحله چیز زیادی نمیدانید پس فقط این روند را دنبال کنید. تا انتها دنبالش کنید. ممکن است یک روز، یک هفته یا یک سال طول بکشد. آن را بازنویسی کنید، بعد بنشینید و از خودتان بپرسید: «جادویش کجاست؟ چه دارم میگویم؟ چه کسی دارد حرف میزند؟» وقتی این کار را انجام دادید داستان خودتان را دارید و میتوانید ساخت و ویرایش آن را شروع کنید.»
dastannevis.com
چهارصد صفحه نوشتن یکباره را بیخیال شوید و روزی یک صفحه بنویسید. این به دردتان میخورد.
جان اشتاین بک
dastannevis.com
اگر ناگهان تخیلتان از کار بیفتد چه میکنید؟ همه نویسندهها گاهگاهی با این وضع روبرو میشوند. باتری خلاقیتتان را شارژ کنید. یکتمرین برای این کار استفادهٔ تصادفی از فرهنگ لغت است:
فرهنگ لغت را به طور تصادفی باز کنید و یک لغت جاندار انتخاب کنید. حال از صفحه دیگر آن یک لغت جاندار دیگر انتخاب کنید. چیزی بنویسید که این دو واژه را به هم ربط دهد. اینگونه دوباره تکانی به عضلات ادبی خود بدهید. مطلبی که نوشتهاید چه چیزی دربارهٔ داستان به ذهنتان میآورد؟
جیمز اسکات بل
📚طرح و ساختار رمان
dastannevis.com
استعداد، اعتقاد به خودتان است، داشتن اعتماد به قدرت خود...
ماکسیم گورکی
dastannevis.com
تاکنون شنیده آید که درختی دخت دیگر را به قتل برساند؟
با تفنگ های دولول آمریکایی یا حتی با چاقو های زنجانی دستساز گردن همدیگر را بدرند. به نظر تان درخت ها با ریشه هایشان درخت های دیگر را به تحمل کم آبی مجبور می کنند یا با شاخه ها بزرگ خود ، خود را خفه کنند؟
رسالت درختان صلح است که قسم به رنگ سبزشان
#محمدحسینلادانی
dastannevis.com
جک لندن و مشقت نویسندگی
جک لندن در ابتدا هر روز از ساعت ۶ صبح تا ۷ بعدازظهر در کارخانه گونی بافی کار میکرد و فرصت مختصری که کار کارخانه برای استراحت او باقی میگذاشت، صرف تدوین و انشا آثار ادبی اولیهاش میشد.
همان وقتها یکی از روزنامههای سانفرانسیسکو برای تهیه مقاله ای درباره مناظر بدیع طبیعت که از دو هزار کلمه بیشتر نباشد جایزهای تعیین کرد. مادر جک او را تشویق کرد که بخت خود را بیازماید، جک شروع به نوشتن کرد و مقالهای تحت عنوان «توفانی مهیب در سواحل ژاپن» در همان شب نوشت. شب دوم از مقاله خود خوشش نیامد و دو هزار کلمه دیگر نوشت. شب سوم از تلفیق دو نوشته قبلی خود مقاله دیگری تألیف کرد که خودش پسندید و از قضا جایزه اول به او تعلق گرفت.
پس از آن مقاله دیگری برای همان روزنامه فرستاد ولی اینبار با ناکامی مواجه شد و راه شمال کلوندیک در پیش گرفت. سفرهای او توأم با حوادث و ماجراهای هیجان انگیز بود قلم سست او که تاکنون در خیالبافی ورمانتیسم سرگردان بود قدرتی یافت و با واقعیات زندگی سروکار پیدا کرد.
جک مدتها سر به جیب تفکر فرو برد و راه قطعی خود را به سوی ادبیات گشود. وی با تألیف داستانی از سفر خود راه جدیدش را پی گرفت ولی از این کتاب استقبال نشد. رمان دیگری نوشت و آن نیز با شکست مواجه شد. سرانجام یکی از مجلات کالیفرنیا داستانی از او را چاپ کرد و پنج دلار مزد به او داد. خوشبختانه این داستانگرفت و یک مجله دیگر داستان دیگری از او خواست و چهل و پنج دلار به او مزد پرداخت. و روزهای خوش و سعادتبارتر به روی جک لبخند زد.
خودش میگوید: « در آن زمان اگر میخواستم روزنامه نویس شوم ثروت هنگفتی به دست میآوردم ولی به دنبال این کار نرفتم زیرا روزنامه نویسی را کشنده فضایل اخلاقی میدانستم وآن را با روحیه جوانی مثل خودم که در پی کسب علم وکمال بودم و قوای عقلی و فکریام در حال رشد و تکوین بود، مناسب نمیدیدم.»
جک لندن به نویسندگی ادامه داد و آثارش را بیش از پنجاه جلد یکی پس از دیگری تألیف کرد. او را گورکی آمریکا لقب دادهاند و مانند گورکی طی زندگی پرآشوب خود در گردابهایی فرورفت و قدراست کرد و امکان تدوین شاهکاری را یافت که در اصالت و قدرت بیان در تجسم صحنههای زندگی بینظیر است و تقریبا به تمام زبانهای زنده دنیا ترجمه شده است.
پیشگفتار کتاب «سپید دندان»
نوشته محمد قاضی
dastannevis.com
نویسنده باید به واسطه قدرت قلم خود بتواند عادتهای رایج را کنار زده و چهره دیگری از زندگی نشان بدهد. آدمها مدام چهرههای مختلفی از زندگی را میبینند که گاه خلاف روند عادی زندگی آنان است و ما باید آن را در داستان نشان بدهیم.
محمد کشاورز
dastannevis.com
دستوالعملی برای پرورش اندیشه
هر زمان که احساس می کنید از زندگی خسته شدهاید، شروع به نوشتن کنید: همانطور که مدت هاست فهمیدم نوشتن جوهر یک درمان عالی برای تمام بیماری های انسانی است.
کلایو لوئیس
در حال بازنویسی صحنه پایانی یک داستان هستم. قرار است به زودی آن را در جمع نویسندگان بخوانم، فضایی که مدتها است از آن دور بودم. همزمان داستانهای مجموعه «جوی و دیوار و تشنه» ابراهیم گلستان و «پرنده به پرنده» آن لاموت را میخوانم. خواندن، در فواصل نوشتن برایم فوق العاده الهام بخش است. باعث میشود برگردم و به جزییات کارم فکر کنم، نقشه بکشم و در نتیجه رضایت بیشتری از آن داشته باشم. شما چگونه خلاقیتتان را فعال میکنید؟ آیا عادت دارید هنگام نوشتن به سراغ متنهای دیگر بروید یا ترجیح میدهید به هیچ متنی مراجعه نکنید؟
خواندن کتاب «هیچ دوستی بجز کوهستان» تمام شد. از آنجا که کتاب پر از خطوط نامریی سانسور بود. به تازگی مطالعه نسخه انگلیسی آن را شروع کردهام.
یک دستورالعمل برای پرورش اندیشه: اگر روزانه حتی یک صفحه کتاب بخوانی و فقط و فقط یک خط راجع به آن بنویسی بزودی شاهد رشد اندیشهات خواهی بود وگرنه با کپی کردن مطالب این و آن، برای همیشه یک کپیکار باقیخواهی ماند. محتوایی که براساس تجربیات حقیقی افراد نوشته میشود، بسیار گرانقدرتر از کانالی پر از کپی های تکراری است.
dastannevis.com
به نام خدا
شهر من سیاه است...
هوایش دود...
غذایش سم...
آبش تلخ...
ساکنینش غمزده....
پشت ماسک هایی چون پوزه بند...
خبرهایش همه از کرونا و مرگ...
و من در خانهای چون زندان...
از پنجره به بیرون می نگرم...
جوانان شهر را همنشین دود می بینم...
دختران شهر را عاشق سگها می نگرم...
چون عشق را در چهرهی پسران ندیدند...
و روزها هر روز سیاهتر می گردند...
اما من امیدوارم...
امیدم به وعدهای استوار است...
دعایم نیز پیوسته برقرار....
خورشید طلوع خواهد کرد...
و شب نیز به پایان خواهد رسید...
و فردا تا ابد روشن خواهد بود....
#راختان
🔹 امیرحسین داودی فر
داستان نویس نوجوان 😎
dastannevis.com
در این کتاب کالوینو بطور متناوب ده داستان مختلف را شروع می کند. داستان از جایی آغاز می شود که مردی به ناقص بودن نسخه ی رمانی که بتازگی خریده است (رمان اصلی اگر شبی از شبهای... ) پی میبرد. او در بازگشت به کتابفروشی با زن جوانی آشنا میشود و نهایتا متوجه می شوند که داستان های ده گانه تقلیدهایی مضحک از داستانهایی دنباله دار هستند. کتاب شامل مباحثی بر تجارب خواندن است و بنظر میرسد کالوینو در این اثر خواندن را به نوشتن ارجح دانسته است.
یکی از مهم ترین ویِِژگی های این اثر که برنده جایزه ادبی « فل رینلی » شده است فرم بکر آن است که روایتی را در روایتی دیگر خلق می کند و هر ده روایت در دل روایت اصلی خطی جای گرفته اند. خود کالوینو در این باره می گوید: « این کتابی است که در حقیقت از اشتیاق خواندن زاده شده است. من با اندیشیدن به کتاب هایی که دلم میخواست بخوانم شروع به نوشتن کردم و با خودم گفتم : بهترین وسیله ی داشتن چنین کتاب هایی این است که خود آدم آنها را بنویسد ، نه یکی ، بلکه ده تا ، یکی به دنبال دیگری و همه در یک کتاب. »
داستان نویس نوجوان 😎
dastannevis.com
پرسشنامه و نظرسنجی از کاربران داستان نویس نوجوان (بهار ۱۴۰۲) 🗳
🔹 داستان نویس نوجوان در راستای ارتقای کیفیت محتوای خود، از تمامی اعضای داستان نویس نوجوان دعوت میکند تا در این نظرسنجی شرکت کنند. (شرکت در این نظرسنجی اختیاری است)
* آمار ثبت شده در این پرسشنامه، محفوظ خواهد ماند.
🔴 لینک پرسشنامه:
https://dstn.ir/sp1402
داستان نویس نوجوان 😎
📚#فکر_کردن_از_کتاب_خواندن_هم_مهمتر_است
«زندگی به خیار میمانَد؛ تهش تلخ است.» دوستش گفته بود: ازقضا سرش تلخ است. مردم اشتباه میکنند؛ سر و ته خیار را اشتباه میگیرند. سر خیار آن جایی است که زندگی خیار آغاز میشود... رشد میکند، پیش میرود تا جایی که دیگر قدرت قد کشیدن ندارد؛ میایستد و دیگر هیچ، یعنی تمام... . زندگی خیاری است که باید آغازش را کَنْد و انداخت دور؛ چون دستِ ما نبوده... .»
آنچه خواندید، بخشی بود از مجموعهداستان ته خیار، که شامل ۳۰ داستان کوتاه است. در این مجموعهداستان، مرادی کرمانی با بیانی طنزآمیز و شیرین به روایت مسائل دردناک و تلخی چون بیماری، پیری، و مرگ میپردازد و مفاهیمی عمیق را شکل میدهد؛ مفاهیمی که، علاوه بر کودک و نوجوان، برای بزرگسالان نیز خواندنی است.
هوشنگ مرادی کرمانی، متولد روستای سیرچ در استان کرمان، فعالیتهای هنری خود را در سال ۱۳۴۰ با رادیو کرمان آغاز کرد و بهخاطر داستانهایش در حوزهٔ کودکان و نوجوانان به شهرتی فرامرزی دست یافت. لحن عامیانه و صادقانه، طنزپردازی، و همچنین تواناییاش در به تصویر کشیدن درد و رنج انسان به زبانی ساده، مرادی کرمانی را نویسندهای پرطرفدار کردهاست. کاربرد مَثَلها، کنایهها، تعبیرها، و ترکیبهای عامیانه، نیز اصطلاحات روستایی و شهری، بهخصوص ازآنِ شهر کرمان، از دیگر ویژگیهای آثار مرادی کرمانی است.
dastannevis.com
May 11
✍️تمرین:
در این مورد آزادانه بنویسید:
خاطرات جالب هستند اصولا زمانی که در بطن ماجرا هستیم توجهی به آنها نداریم. در آن زمان هرگز تصور نمیکردم...
dastannevis.com
چیز های خوبی در پیش است!
منتظر باشید...
#داستان_نویس_نوجوان 😎
dastannevis.com
توصیههای «لی اسمیت» در مورد رمان نویسی :
۱ ) روزنامه ای محلی را یک هفته بخوان. خبر ماجراهایی را که جنبه ی انسانی دارند از روزنامه ببر و به هر یک همچون موضوعی برای نوشتن رمان نگاه کن.
۲ ) در سمساری ها و حراجی ها به دنبال اشیایی بگرد که ممکن است در زندگی گذشته یا حال شخصیت هایت از آنها استفاده شده باشد.
۳ ) فهرستی تهیه کن از ماجراهایی که داستان آنها را در کودکی شنیده ای. یکی از آنها را با صدای راوی آن بنویس. اگر راوی دیگری هم بوده و ماجرا را یکسره طوری دیگری نقل کرده، روایت او را هم بنویس و به امکان بروز تنش های ناشی از وجود تفاوت بین آنها توجه کن.
۴ ) فرض کن شخصیت رمانت برخی از وقایع دوران کودکی خود را فراموش کرده است. ببین که به یادآوردن یکی از آنها چطور ممکن است. داستانی را که درباره ی زندگی او نقل می کنی تحت تاثیر قرار دهد.
۵ ) صحنه ای بنویس که نشان دهد شخصیت در جهانی زندگی می کند که گویی به آن تعلق ندارد.
۶ ) کارهایی را در نظر بگیر که می دانی ممکن است شخصیت هایت در روز خاصی از زندگی خود انجام دهند. صحنه یا اولین فصل را به اتفاقی کاملا متفاوت در آن روز اختصاص بده.
۷ ) آخرین جمله های رمانت را بر کاغذی بنویس و آن را به دیوار سنجاق کن تا بدانی مقصدت کجاست. ناچار نیستی که این آخرین سطور را واقعا در پایان داستانت بیاوری
📚 اندیشه های نو در رمان نویسی
باربارا شوپ
dastannevis.com
مسلما کار غریبی است که زندگی ات را صرف این کنی که بنشینی تنها در اتاقی، قلم به دست، ساعت تا ساعت، روز تا روز و سال تا سال و با زحمت بسیار کاغذها را با واژگانی سیاه کنی برای خلق چیزهایی که جز در سر تو در جای دیگری وجود ندارند. اصلا چرا کسی در این دنیا بخواهد دست به چنین کاری بزند؟ تنها پاسخم به این سؤال این است که چون مجبور است و راه دیگری ندارد.
پل استر
dastannevis.com
برای اینکه یک خواننده معمولی نباشید؛ جیمز اسکات بل در کتاب «طرح و ساختار رمان» دو تمرین مفید پیشنهاد میدهد که پرداختن به آن برای نویسنده ثمربخش است و آنها را اینجا به ترتیب برایتان میگذارم.
تمرین ۱
چند تا از رمان های مورد علاقه تان را از قفسه کتابخانه بردارید با استفاده از عناصر داستان آن را تجزیه و تحلیل کنید. برای این تجزیه و تحلیل می توانید از سؤال های زیر کمک بگیرید:
۱) چرا شخصیت اصلی این رمان برای شما گیرایی دارد؟
۲) شخصیت اصلی می خواهد به چه هدفی برسد یا از چه چیزی فرار کند؟
۳) چه موقعی رمان از دنده سبک (پنج و شش) استفاده میکند؛ یعنی سرعت می گیرد؟
۴) نیروی مخالف اصلی یا مانع شخصیت، که سد رسیدن او به هدفش است، کیست یا چیست؟
۵) چه حسی به پایان رمان دارید؟ چرا فکر میکنید رمان، پایانی تأثیر گذار دارد؟
dastannevis.com
۱ تیر جشن آب پاشونک و جشن آغاز تابستان مبارک
اول تیر ماه در تقویم ایرانی روز جشن آب پاشونک است. مردم ایران باستان علاقه بسیاری به جشن و شادی داشتند و ابتدای هر فصل خود را با جشنی آیینی آغاز میکردند. یکی از این جشنهای باستانی "آبپاشونک" نام دارد که در ابتدای تابستان برگزار میگردد و به جشن آغاز تابستان هم مشهور است.🌞
dastannevis.com
تمرین ۲
از رمان هایی که میخوانید، فهرستی از چاشنیهای جالب زیر تهیه کنید:
- فضا و مکانهای بی نظیر
- شخصیتهای جاندار
- گفت و گوهای جذاب
صحنه هایی با تأثير قوى
هنگام خواندن رمانها وقتی به چنین عناصری برخوردید، آنها را تجزیه و تحلیل کنید. چرا آنها برای شما گیرایی دارند؟ نویسنده هنگام نوشتن آنها از چه فنونی استفاده کرده است؟
dastannevis.com
مهلت شرکت در پرسشنامه و نظرسنجی بهار ۱۴۰۲، تا ۵ تیر میباشد.
نتایج و پاسخ های شما عزیزان بعد از جمع بندی به بخش های مربوطه ارسال خواهد شد تا در جهت بهبود خدمات داستان نویس نوجوان اجرایی شوند.
🔴 لینک پرسشنامه:
https://dstn.ir/sp1402
با تشکر از همراهی شما
داستان نویس نوجوان 😎
#داستان_نویس_نوجوان اولین رسانه اطلاع رسانی آموزش داستان نوجوان از سال ۱۳۹۶
جمعه ۲ تیر ۱۴۰۲
dastannevis.com
روز جمعه میتواند فرصتی برای استراحت و تفریح باشد، اما در عین حال همیشه میتوانید از آن به شکل مفیدی استفاده کنید. در زیر چند پیشنهاد برای استفاده از روز جمعه به شکل مفید آورده شده است:
۱- مطالعه کتاب: روز جمعه میتواند زمان مناسبی برای خواندن کتاب باشد. میتوانید کتابی که مدتهاست به آن فکر میکنید را انتخاب کرده و بخوانید.
۲- ورزش: روز جمعه میتواند زمان مناسبی برای ورزش باشد. میتوانید به باشگاه و یا پارک بروید و ورزش کنید.
۳- دیدن یک فیلم: میتوانید یک فیلم جدید و یا قدیمی را تماشا کنید و از زمان خود لذت ببرید.
۴- مطالعه و یادگیری مهارتهای جدید: میتوانید از زمان خود برای رشد و یادگیری مهارتهای جدید استفاده کنید. مثلاً میتوانید دورههای آموزشی آنلاین را دنبال کنید و یا زبان جدیدی را یاد بگیرید.
۵- با خانواده و دوستانتان وقت بگذرانید: روز جمعه میتواند فرصت مناسبی برای برگزاری جلسات خانوادگی و دیدار با دوستان باشد. میتوانید برای ناهار و یا شام به خانه دوستانتان بروید و با آنها وقت بگذرانید.
بسته به علاقه و شرایط شخصی، میتوانید تعدادی از این پیشنهادات یا هر کدام از آنها را در روز جمعه انتخاب کنید.
dastannevis.com