سوره قاف آیه ۳۶ تا ۳۷ / درسگرفتن از هلاکت اقوام گذشته:
وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُمْ بَطْشًا فَنَقَّبُوا فِي الْبِلَادِ هَلْ مِنْ مَحِيصٍ ﴿٣٦﴾
و چهبسیار اقوامی را که پیشازآنان هلاککردیم که از آنان نیرومندتر بودند، و [با نیرویشان] به سرزمینها رفتند [و آنها را فتح کردند]، آیا توانستند [از عذاب و هلاکت] گریزگاهی بیابند؟
إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَذِكْرَىٰ لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ ﴿٣٧﴾
بیتردید در سرگذشت پیشینیان مایه پند و عبرتی است برای کسیکه نیروی تعقّل دارد، یا با تأمل و دقت [به سرگذشتها] گوش فرامیدهد درحالیکه حاضر به شنیدن و فراگیری شنیدههای خود باشد.
معجزهی پیامبر در ایتا👇
https://eitaa.com/moejezeyepeyambar
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm
سوره قاف آیه ۳۴ تا ۳۵ / ویژگیهای بهشت:
ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ ۖ ذَٰلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ ﴿٣٤﴾
بهسلامت در آن واردشوید، امروز روز جاودانگی است
لَهُمْ مَا يَشَاءُونَ فِيهَا وَلَدَيْنَا مَزِيدٌ ﴿٣٥﴾
در آنجا هرچه بخواهند برای آنان فراهم است، و نزد ما [نعمتهای] بیشتری است.
معجزهی پیامبر در ایتا👇
https://eitaa.com/moejezeyepeyambar
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm
50.Qaf.43-45.mp3
3.02M
آیات پایانی سوره قاف آیه ۴۳ تا ۴۵ / عوامل ایجاد صبر:
إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي وَنُمِيتُ وَإِلَيْنَا الْمَصِيرُ ﴿٤٣﴾
بیتردید ماییم که زندهمیکنیم و میمیرانیم، و بازگشت بهسوی ماست.
يَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِرَاعًا ۚ ذَٰلِكَ حَشْرٌ عَلَيْنَا يَسِيرٌ ﴿٤٤﴾
روزیکه زمین از [روی اجساد] آنان درحالیکه [از قبرها بیرونآمده] شتابان [بهسوی نداکننده خود بروند] بشکافد؛ این گردآوردنشان از گورها [وحاضرکردنشان در قیامت] بر ما آسان است.
نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ ۖ وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ ۖ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ يَخَافُ وَعِيدِ ﴿٤٥﴾
ما به آنچه [دشمنان لجوج برضد حقایق] میگویند، داناتریم و تو را بر آنان تسلطی نیست [که به قبول حقایق وادارشان کنی]؛ پس بهوسیله قرآن کسانی را که از تهدید من میترسند، بیم ده.
معجزهی پیامبر در ایتا👇
https://eitaa.com/moejezeyepeyambar
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm
آیه ۴۱ تا ۴۲ سوره قاف، معاد جسمانی:
وَاسْتَمِعْ يَوْمَ يُنَادِ الْمُنَادِ مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ ﴿٤١﴾
و گوشفراده روزی که ندادهنده ازجایینزدیک ندامیدهد.
يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ۚ ذَٰلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ ﴿٤٢﴾
روزی که [همگان] صیحه و فریاد را به حق و درستی میشنوند [و] آنروز، روز بیرونآمدن [از قبرها] ست.
معجزهی پیامبر در ایتا👇
https://eitaa.com/moejezeyepeyambar
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm
#از_او_بگوییم
💠بنده دور افتاده...
🔹مشغول مناجات با خدا بود؛ شنید:
«بنده های فراری ام را برگردان. بنده های گمراه و دور افتاده ام را به راه بیاور. این کار، از صد سال روزه داری و شب زنده داری بهتر است.»
موسی پرسید: بنده دور افتاده کیست؟
خدا به کلیمش فرمود: کسی است که امام زمانش را نمی شناسد… یا کسیکه امام زمانش را بشناسد، ولی امامش از او غایب باشد و راه و رسم دینش را نداند…
📚(تفسیر امام عسکری علیه السلام ص342. بحارالانوار ج2 ص4.)
#امام_زمان
پی نوشت:تا حالا چند نفر رو با امام زمان آشنا کردی؟!
🔰 رهبر انقلاب: اگر آیتالله کاشانی نبود، نهضت ملی شدن صنعت نفت یقینا در این کشور به وقوع نمیپیوست.
🗓 ۲۳ اسفند؛ سالروز درگذشت آیتالله #کاشانی
📜 #لوح
💻 Farsi.khamenei.ir
🌹شهید ماه اسفند؛ سردار شهید عبدالحسین برونسی
🌹همسر شهید: يك روز با دو تا از همرزماش آمده بود خانه. آن وقتها هنوز كوی طلاب مینشستيم. خانه كوچک بود و تا دلت بخواهد #گرم. فصل #تابستان بود و عرق همينطور شُرشُر از سرو رويمان میريخت. رفتم آشپزخانه. يک پارچ آب يخ درست كردم و آوردم برايشان. یكی از دوستهای عبدالحسين گفت:"ببخشيد حاج آقا." اگر جسارت نباشد میخواستم بگويم كولری را كه داديد به آن بنده خدا، برای خانه خودتان واجبتر بود. يكی ديگر به تاييد حرف او گفت: آره بابا، بچههای شما اينجا خيلي بيشتر گرما میخورند.
🌹كنجكاو شدم. با خودم گفتم: پس شوهر ما #كولر هم تقسيم میكند! منتظر بودم ببينم عبدالحسين چه میگويد. خندهای كرد و گفت: اين حرفها چيه شما میزنيد؟ رفيقش گفت: جدی میگويم حاج آقا. باز خنديد و گفت: شوخی نكن بابا جلوی اين زنها! الان خانم ما باورش میشود و فكر میكند اجازه تقسيم كولرهای دنيا، دست ماست. انگار فهميدند عبدالحسين دوست ندارد راجع به اين موضوع صحبت شود؛ ديگر چيزی نگفتند. من هم خيال كولر را از سرم بيرون كردم. میدانستم كاری كه نبايد بكند، نمیكند. از اتاق آمدم بيرون.
🌹 بعد از شهادتش، همان رفيقش میگفت: آن روزها وقتی شما از اتاق رفتيد بيرون، حاج آقا گفت: میشود آن خانوادهای كه شهيد دادند، آن #مادر شهيدی كه جگرش داغ دار است، توی گرما باشد و بچه های من زير كولر؟! كولر سهم مادر شهيد است، خانواده من گرما را میتوانند تحمل كنند.
📚منبع: برگرفته از کتاب خاکهای نرم کوشک