eitaa logo
دانلود
نافرجام کشتن پیامبر 👇 يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُوا بَعْدَ إِسْلَامِهِمْ وَهَمُّوا بِمَا لَمْ يَنَالُوا ۚ وَمَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ ۚ فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْرًا لَهُمْ ۖ وَإِنْ يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِيمًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ ۚ وَمَا لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ (منافقان) قسم به خدا یاد می‌کنند که (حرف کفر) بر زبان نیاورده‌اند، و (چنین نیست) البته سخن کفر گفته و پس از اظهار اسلام کافر شدند و همت بر آنچه موفق بر آن نشدند گماشتند (یعنی همت بر قتل رسول و اخراج او و هر گونه فساد در دین او گماشتند ولی موفق نشدند) آنها به جای آنکه از آن بی‌نیازی که به فضل خدا و رسول نصیب آنها شد شکر گویند در مقام انتقام و دشمنی برآمدند، اکنون هم اگر باز توبه کنند برای آنها بهتر است و اگر روی بگردانند آنها را خدا در دنیا و آخرت به عذابی دردناک معذب خواهد فرمود و دیگر در همه روی زمین یک نفر دوستدار و یاوری برای آنها نخواهد بود. سوره توبه آیه ۷۴ رویه دیرین دشمنان اسلام https://eitaa.com/Dastanqm
فقط برای خدا(۲) @Dastanqm
https://www.aparat.com/v/copxi?playlist=246483 ☝️خیانت بزرگی که دولت روحانی در حق سردار سلیمانی انجام داد! @Dastanqm
✡️ یهود و نقشهٔ قتل پیامبر اسلام (٢) 1️⃣ گروه و نخبگان ریاست‌طلب، که برخی فامیل پیامبر (ص) هم بودند، در یکی از گردنه‌های بین راه با صورت‌های پوشیده در مسیر پیامبر (ص) کمین کردند تا در تاریکی شب شترشان را برمانند و حضرت به دره پرت شوند و به برسند؛ لکن خداوند پیامبرش را از توطئه آگاه ساخت. 2️⃣ حضرت برای پی‌گیری حادثه، مهار ناقه را به دادند و به هم دستور دادند از پشت سر، مراقب شتر بوده تا مرکب کاملاً در کنترل باشد؛ به سپاهیان هم دستور دادند، پائین عقبه بروند تا منافقان نتوانند در میان آنها پنهان شوند و نقشهٔ خود را عملی سازند. 3️⃣ هنگامی که پیامبر (ص) از آن راه می‌گذشتند، در تاریکی شب صدای آمدن گروهی را از پشت سر خود شنیدند، آنها را یک‌به‌یک به نام صدا زدند و پرده از راز آنها برداشتند؛ آنها درحالی‌که صورت خود را پوشانده بودند، دچار سرگردانی شدند. 4️⃣ پیامبر (ص) با خشم به آنها نهیب زدند و به حذیفه فرمودند تا آنها را دور کند. چون فهمیدند پیامبر از نقشهٔ آنان آگاه شده است، با شتاب خود را در میان سپاه انداختند؛ ولی حذیفه آنها را از نشانه‌های شتران شناخت. 5️⃣ رسول خدا (ص) آنجا که دربارهٔ فضایل صحابه اشاراتی دارند، نسبت به فرموده‌اند: «آگاه‌ترین اصحاب به حال منافقان، حذیفه است». در منابع مختلف آمده که حذیفه صاحب سِرّ رسول خدا (ص) نسبت به منافقان بود و به همین اعتبار بود که او را می‌گفتند.
✡ فرضیهٔ کالبدشکافانه در مورد راز شهادت امام حسن علیه‌السلام (٢) 💥 مسمومیّت با کلراید جیوه ✍ نویسندگان: نیکول برک، میچل گولاس، سایروس رافت، علیار موسوی 1⃣ تعداد قابل توجهی از معادن حاوی در غرب ترکیهٔ امروزی وجود دارند. در زمان شهادت امام حسن (ع)، این منطقه در قلب قرار داشته است. 2⃣ به‌دنبال آن بود که پسرش را جانشین خود کند. امام حسن (ع) مزاحم چنین هدفی بود، چرا که با خلیفه شرط کرده بود که حق ندارد جانشینی برای خود تعیین نماید. همان‌طور که اغلب در خاندان‌های سیاسی رخ می‌دهد، مصلحت در اقدام به بوده است. 3⃣ گزارش‌های مربوط به درخواست خلیفه از امپراتور بیزانس برای یک که در قالب یک نامه صورت پذیرفت، به‌وضوح نشان از قصد وی برای اجرای چنین توطئه‌ای دارد. این گزارش‌ها نشان می‌دهند که امپراتور نیز با این خواسته موافقت کرده است. 4⃣ این واقعیت که نه کالبدشکافی و نه تحقیق قانونی به‌وسیلهٔ مقامات آن زمان صورت نپذیرفته است، مانع از بررسی اسناد به‌جامانده از شاهدان عینی نمی‌شود. 5⃣ حقایق کانی‌شناختی، پزشکی و شیمیایی از این فرضیه حمایت می‌کنند که شهادت امام حسن (ع) در اثر مسمومیت با کالومل صورت گرفته است. 6⃣ این فرضیهٔ کالبدشناسانه با این انگارهٔ تاریخی ذکرشده در مستندات تاریخی انطباق دارد که می‌گوید: امام حسن (ع) به‌وسیلهٔ ، به تحریک و با مشارکت مسموم شده است.
کاپشن صولتی سکانس اول: هوا داشت سرد می‌شد دست دخترک را گرفت و برای خریدن کاپشن راهی بازار شد چند کاپشن را امتحان کرد اما نه خودش پسندید و نه دخترک تا اینکه ناگهان دخترک درحالی که با انگشتش جایی را نشان می‌داد گفت صولتی صولتی... چشمان مادر رد انگشتان کوچک دخترش را دنبال کرد و برقی در چشمانش روشن شد، آره صورتی... سکانس دوم: خوشحال و شاد از بازار بیرون آمدند کاپشن صورتی را خریده بودند و به خانه بر می‌گشتند. قرار بود این کاپشن جدید را در مهمانی‌ها و مراسمات مهم بپوشد سکانس سوم: روز سیزدهم دی فرا رسید روز تجدید میثاق با سردار محل قرار، گلزار شهدا بود دخترک با خوشحالی کاپشن صولتی‌اش را آورد تا مادر تنش کند او دوست داشت زودتر به میعادگاه برود با آن قد کوچکش شعف بزرگی را به دوش می‌کشید آرزوی دل کوچکش هم‌بازی شدن با رقیه‌ی حسین بود برای همین باید کمی بزرگتر می‌شد، او اما عزمش را جزم کرده بود تا اندازه‌ی رقیه شود و شد سکانس پایانی: حالا کنار رقیه مشغول بازی است با آن گوشواره‌های قلبی‌ و کاپشن صولتی‌اش ✍🏻 زهرا کبیری پور ‌ ‌ 💠@Delneveshteeee