eitaa logo
کانال 📚داستان یا پند📚
1.1هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
35.6هزار ویدیو
123 فایل
کارکانال:رمان و داستانک،سلام و صبح بخیر،پیامهای امام زمانی عج، کلیپ طنز،سخنان پندی،سیاسی، هنری و مداحی پیامها به مناسبتها بستگی دارد. مطالبی که با لینک کانال دیگران است با همان لینک آزاده بقیه مطالب آزاده @Dastanyapand
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا همیشه منتظر لبخند بر روی لب های من و شماست ، این که شاد باشیم و شکرگزارِ نعمت‌های خدای مهربون ، این که زیبایی ها رو ببینیم ، اون لحضه که لبخند می‌زنیم هزاران انرژی مثبت به اطراف پخش می‌کنیم پس لبخند رو فراموش نکنیم آخرین هفته تابستان تون شــاد و قشنـگ😊 ⚘تعجیل درفرج مولا صلوات⚘ ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌ه⚘ ⚘ 🏴⃟✍჻ᭂ࿐✰📓 https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e https://eitaa.com/joinchat/3590717967C2bc519a574
🌷🍃🌷🍃🌷 🌺🧚‍♀️سبک_زندگی_الهی ،🌷🍃انسان هايى كه نمي بخشند انسان هاى بدبختى هستند، آنها بار اشتباهات ديگران را روى شانه خود حمل مي كنند و خوشبختى و انرژيى كه بايد صرف ساختن زندگى خود كنند را به پاى كينه فدا مي كنند. 🌷🍃انسان هايى كه نمي بخشند دچار نشخوار ذهنى هستند و بدى ديگران را دوباره و چندباره مرور مي كنند. اين افراد بيشتر مريض مي شوند و احساس خوشبختى كمترى دارند. 🌷🍃در مقابل،كسانى كه مي بخشند سالم ترند زيرا اشتباهات ديگران را رها مي كنند تا خود آزاد شوند. فراموش نكنيد بخشيدن كسى به معناى قبول كردن آن فرد در زندگى و اجازه تكرار اشتباهش نيست. 🌷🍃از كودكى بخشندگى را با بخشيدن اشتباهات فرزندمان به او بياموزيم. با تنبيه كردن و داد زدن، غر زدن و غيبت كردن، درد دل كردن و سختگيرى كردن تنها كينه ورزيدن را كه باعث بدبختي است به فرزندانمان خواهيم آموخت. ⚘تعجیل درفرج مولا صلوات⚘ ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌ه⚘ ⚘ 🏴⃟✍჻ᭂ࿐✰📓 https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e https://eitaa.com/joinchat/3590717967C2bc519a574
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️هر چند حال و روز زمین و زمان بد است ▫️یک تکه از بهشت در آغوش مشهد است ▪️حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای ▫️آنجا برای عشق شروعی مجدد است ▪️شهادت امام رضا(ع) تسلیت باد ⚘تعجیل درفرج مولا صلوات⚘ ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌ه⚘ ⚘ 🏴⃟✍჻ᭂ࿐✰📓 https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e https://eitaa.com/joinchat/3590717967C2bc519a574
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁 وقتی شهریور از نیمه گذشت 🍂 باید به پاییز خوش آمد گفت 🍁 بزودی ..... 🍁🍂🍁🍂🍁 ⚘تعجیل درفرج مولا صلوات⚘ ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌ه⚘ ⚘ 🏴⃟✍჻ᭂ࿐✰📓 https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e https://eitaa.com/joinchat/3590717967C2bc519a574
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام دوستان خوبم صبح زیباتون بخیــــــر زندگی برایت پر معناتر خواهد شد وقتی که، این حقیقت ساده را درک کنی... که هرگز هیچ لحظه‌ای را دو بار نخواهی داشت. ⚘تعجیل درفرج مولا صلوات⚘ ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌ه⚘ ⚘ 🏴⃟✍჻ᭂ࿐✰📓 https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e https://eitaa.com/joinchat/3590717967C2bc519a574
سلام_امام_زمانم😊 نوکر برای آنکه دلش را جلا کند یا آنکه فکر سینه ی پر مبتلا کند باید بلافاصله بعد بیدارباش صبح با یک سلام رو به سوی شما کند😍 شهادت امام رضا ع بر شما تسلیت باد. 🌷⚘تعجیل درفرج مولا صلوات⚘ ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌ه⚘ ⚘ 🏴⃟✍჻ᭂ࿐✰📓 https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e https://eitaa.com/joinchat/3590717967C2bc519a574
9.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 | شاه پناهم بده هرجا دلی می شکند به خراسان می‌آید ⚘تعجیل درفرج مولا صلوات⚘ ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌ه⚘ ⚘ 🏴⃟✍჻ᭂ࿐✰📓 https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e https://eitaa.com/joinchat/3590717967C2bc519a574
کانال 📚داستان یا پند📚
༺༽زندگی شیرین༼༻ ༺༺༽••💞••༼༻༻ #part_20 - زندایی میگم،‌ همین شال با این سارفون قشنگه یا شال زرشکیم رو
༺༽زندگی شیرین༼༻ ༺༺༽••💞••༼༻༻ طولی نکشید که زنگ خانه به صدا در آمد و امیر علی و خانواده اش، مهمان آن شب خانه‌یمان شدند. خواهر بزرگش بیشتر انقدر آن شب قربان صدقه ی شیوا رفت که به قول مادر انگار او برای ازدواج آمده بود. شیوا همان شب، بدون دغدغه ای بله را گفت و جمعیت برای اولین بار لبخند عمیق روی لب های امیرعلی را دیدند. شاید پسری مغرور و سنگدل به نظر می رسید اما، شیوا انقدر از خوبی ها و مهربانی های نامحسوسش گفته بود که دیگر من هم فهمیدم، پشت آن صورت نامهربان، چه محبت هایی خوابیده است. قرار عقد را برای هفته دیگر گذاشتند و آن یک هفته پر دغدغه ترین هفته‌ی سال های اخیرم بود و من هزاران دغدغه را برای خوشبختی خواهرکم به جان می خریدم و انقدر دویدن هایمان شیرین بود که حتی دیگر گلدوزی را هم کنار گذاشته بودم. هر چه می کردم خوابم نمی برد. با اینکه شب قبل چهارساعت بیشتر نخوابیده بودم اما باز هم، پلک هایم روی هم نمی نشستند. کلافه نفسی کشیدم و از جایم بلند شدم. نگاهی به تخت کنارم کردم. شیوا تند تند مشغول تایپ کردن بود و لبخند عمیقش را با آن نور کم گوشی اش می شد دید. -شیوا بخواب، هردوتون فردا کلی کار دارید. انقدر غرق عشقبازی هایش بود که حتی سرش را هم بلند نکرد. - داریم لباس عروسی انتخاب می کنیم. چشم هایم گرد شد. آن ها هنوز عقد هم نکرده بودند، عروسی کجا بود؟ بعد از چند دقیقه به دلخوشی های کوچکشان خندیدم. من که می گفتم، آدم سه بار بچگی را تجربه می کند، زمانی که متولد می شود، زمانی که عاشق می شود و زمانی که پیر می شود... و وای به حال کودک درونی که در دوران عاشقی سرخورده شود، ان وقت فاصله ی بین او و سومین دوران بچگی تنها دقایقیست، دقایقی به اندازه ی سپیدی موهای دخترک جوان! با لبخندی که تمام دندان های سفیدش را به رخ می کشید موبایل را به سمتم گرفت. - وای شیرین نگاه چقدر جذابه! نگاهی به عروط و دامادی که کنار هم بودند کردم و چشم هایم میخ شکوفه های زیبا و ظریف روی سینه‌ی لباس شد. دامنش مدل ملکه ای بود، تنها مدلی که با دیدنش دلم ضعف می رفت و می پسندیدمش. -خیلی خوشگله شیوا، حس می کنم خیلی هم بهت میاد؟ -عه شیرین، لباس رو نمی گم که. سوالی نگاهش کردم که عکس را روی داماد زوم کرد. مردی با مو و ته ریش خرمایی، صورتی سفید و هیکلی که از پشت لباس دامادی هم ورزشکاری اش معلوم بود. چشم هایش آبی روشن بود، انقدر روشن که حتی از پشت عکس هم آدم از خیره شدن بهشان می گرخید‌. - وای شیرین، پسره خیلی خوشگله، اونوقت دختره رو نگاه کن. ادامه دارد ⚘تعجیل درفرج مولا صلوات⚘ ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌ه⚘ ⚘ 🏴⃟✍჻ᭂ࿐✰📓 https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e https://eitaa.com/joinchat/3590717967C2bc519a574
کانال 📚داستان یا پند📚
༺༽زندگی شیرین༼༻ ༺༺༽••💞••༼༻༻ #part_21 #رمان_زندگی_شیرین طولی نکشید که زنگ خانه به صدا در آمد و امیر
༺༽زندگی شیرین༼༻ ༺༺༽••💞••༼༻༻ با تعجب به سمتش برگشتم که دوباره لبخند عریضش را روی لب کاشت. - دختر خجالت بکش، مثلا فردا عقده. - خب حالا، مگه من چی گفتم؟ فقط من استایل این پسره خوشم میاد. ای کاش امیر هم موهاش این رنگی بود. موبایل را پایین اورد و دوباره میخ ان شد. لب هایش از دو طرف آویزان شد و او با بیست و سه سال هنوز هم بزرگ نشده بود. سری از تاسف برایش تکان دادم و به سمت در رفتم. شب های تابستان، در میان ان همه گرمای جانسوز آفتاب، باد از میان درختان باغ پشتی آرام ارام می وزید و گاهی مرهمی می شد بر حال خرابم. به سمت تراس رفتم. آنجا، پر ارامش ترین جای ممکن بود. شب های تابستان، بوی شبنم نشسته روی گل‌ها، صدای جیرجیرک های کوچک، دست مهربان باد و آسمان پر از ستاره، با هم همراه می شدند تا تمام شلوغی های روز را از بین ببرند و لحظه ای به قلب های گرفته استراحت دهند. در تراس را باز کردم با برخورد نسیم خنک به صورت عرق کرده ام، بی اختیار چشم هایم را بستم. لبخندی از این همه آرامش روی لب هایم نشست و کاش می شد کمی از حال اینجا را برای روزهای مر منجلابم کنار می گذاشتم. -شیرین. با شنیدن صدایی در نزدیکیم، چشم هایم گرد شد و با هین بلندی قدمی به عقب رفتم. در ان تاریکی نگاهی به منبع صدا انداختم که چشم های خسته ی پدر را دیدم. -نترس باباجان، منم. از ترس قلبم محکم خودش را به قفسه ی سینه‌م میکوبید. به ترس بی جهتم خندیدم، که صدای خنده های پدر هم بلند شد. شیرین ترین آهنگ خنده ها را او داشت، اویی که همیشه خودش را قربانی آرامش ما کرده بود و انگار لبخند در این دنیای پر از دغدغه را فراموش کرده بود. در را بستم و به سمتش رفتم. او هم از روی صندلی بلند شد و هردویمان در آن تاریکی به باغ تاریک خیره شدیم. پدر هم انگار امده بود تا کمی فکرش را تسلا دهد، این را از نفس های آرامش می شد به راحتی فهمید. - شما اینجا چیکار می کنید؟ -خوابم نمی برد، اومدم هوا بخورم. -منم. پدر سرش را چرخاند و تیله های مشکی اش را به من دوخت، حرفش را به خوبی در چشم هایش خواندم و دوباره خاطرات چند سال پیش برایم تداعی شد.بی اختیار لب باز کردم که صدای من و پدر در ان سکوت در هم آمیخت‌. -الا بذکر الله تطمئن القلوب. همین جمله برای پاک شدن تمام گمراهی هایمان کافی بود. هردو با صدای خندیدیم و صدای خنده هایمان در آن باغ بزرگ پیچید و پیچید و پیچید و به گمانم همان شب به گوش روزگار رسید، که به فکر دزدیدن خنده هایمان افتاد. - یادته؟ ادامه دارد ⚘تعجیل درفرج مولا صلوات⚘ ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌ه⚘ ⚘ 🏴⃟✍჻ᭂ࿐✰📓 https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e https://eitaa.com/joinchat/3590717967C2bc519a574