فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖📚داستان یا پند📚💖
بنــ﷽ــام خــ💖ـــدا
🚨قمه کشی تو ملأ عام این شکلیه
حالا هشتگ نه به اعدام رو بزنید
#نه اعدام به محسن_شکاری بزن...
دیشب یکی از اغتشاشگران پر و پا قرص رو دیدم
تعریف کرد، شب گذشته خواب دیده که زن و بچه اش تو ماشین بودن و به مهمانی میرفتن و دوستانش که ضد رژیم و نظام هستند با قمه به جونشون افتادند و رحم به هیچ کدام نمیکنند و با هر چیزی که تو دستشون هست در حال تیکه تیکه کردنشان هستند و از این صحنه وحشتناک از خواب بیدار میشه و برای یکی از دوستانش تعریف میکنه و اونم با خنده میگه این سری تو و خانواده ات برای کشته سازی خوب هستید اینم ناراحت میشه و ترس وجودش رو فرا میگیره و میگفت از صبح تمام فکر و ذکرم شده خواب و شوخی دوستم و اینکه برای اونها فرقی نداره من یا حزب الهی، میخوان بگن نیروی امنیتی این بلا رو سرشون در اورده... کل این حرفها رو به توگفتم که اگر امکان داره امنیت زن و بچه ام رو به شما بسپارم و خودم هم هر جور شده از گروهشان بیام بیرون و عملیاتشان را به شما لو بدم...
پ. ن: دعای مادر که پشتت باشه یه روزی از خواب بیدار میشی
هر کاری کنی یه روزی به خودت برمیگرده، میشه همین خواب که واقعی بشه...
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَ الفَرَجـه⚘
🌸⃟✍჻ᭂ࿐✰📚
https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e
کانال 📚داستان یا پند📚
📚⃟﷽჻ᭂ࿐🌸🍃 🍃🌸نم نم عشـ💞ـق🌸🍃 قسمت4 فصل دوم مهسو امروز سی امین روز اقامت ما توی این کشور لعنتی بود… ک
📚⃟﷽჻ᭂ࿐🌸🍃
🍃🌸نم نم عشـ💞ـق🌸🍃
قسمت 5
فصلدوم
صدای درزدن اومد،یاسردرروبازکرد،یکی ازخدمتکارابود،پس خائن اینه…دختره ی…
+من میام بعدا مهسو
_باشه،زیادخودتوعصبی نکن پس…لطفا
لبخندی زد وگفت
+چشم ..یاعلی
ازاتاق خارج شد و من موندم و کلی احساس و فکر و خیال…
هنوزهمازجمله ای که گفته بود کل تنم درگیرآرامش میشد…
*
ساعت۲شب بود…دیگه ازاومدن یاسر ناامیدشده بودم…مثل شبهای دیگه…
لباسم رو با یه تاپ دوبنده ی قرمز و شلوارکش عوض کردم…همیشه عادت داشتم با تاپ شلوارک بخوابم…چراغ رو خاموش و دیوارکوبها رو روشن کردم…
آروم خزیدم زیرپتو وتا روی گردنم بالاکشیدمش…دستمو روی جای خالی اونورتخت کشیدم..بوی عطریاسر همه جا بود…
روی تخت،روی بالش،توی کمدلباس…همه جا…
بالشش رو برداشتم و بوکردم…صدای دراومد…سریعا بالش رو سرجاش گذاشتم و بی توجه به وضع لباسام اززیرپتو بیرون اومدم و با گارد گفتم
_کجابودی تاحالا؟
یاسر
اتاق تاریک بود ولی دیوارکوبها به من اینقدرمیدان دیدداده بودن که بتونم مهسو رو ببینم که ای کاش نمیدیدم…
متوجه حرف زدنش بودم ولی نمیفهمیدم چیا میگه…این دختر واقعا نمیفهمه با من چه میکنه؟اصلا چیزی از دنیای آقایون حالیشه؟گمون نمیکنم….
نزدیکتررفتم..عصبی و کلافه بودم…مردد و دلتنگ…درونم غوغابود…دستهام میلرزیدن…
آخرین بارکه این حالت رو داشتم وقتی بود که آنا میخواست من رو به گناهی عظیم آلوده بکنه…ولی الان چی؟گناه نبود…
این دختر عشقم بود…
عشق قدیمیم…
زنم…
دارمش ولی،درعین داشتن ندارمش…
دستم به سمت صورتش رفت ولی یکهو مغزم فرمان داد
#نه
دستم میون راه ایستاد…
با آرومترین تن صدایی که ازخودم سراغ داشتم گفتم…
_لعنتی،دست من امانتی…به دلم رحم کن…
بعدهم به سرعت برق ازاتاق خارج شدم و به سمت حیاط رفتم
باشنیدن صدای در زیرپتوخزیدم…
حرفش توی مغزم اکو میشد…
#دستمنامانتی
#بادلمبازینکن
اشکی از چشمم چکید…
کدوم رو باور کنم؟امانت بودنم؟یااینکه به دلت راه پیداکردم رو؟
دلم آتیش گرفته بود…
حس زنی رو داشتم که پسش زدن…
درسته چیزخاصی نبود..ولی…
شایدمیتونست باشه…اگرامانت نبودم..اگرعشقش بودم،اگراونم مثل من عاشق بود…
با گریه چشمام رو بستم…
یک هفته بعد
گوشیم داشت خودش رو میکشت…شماره ی مهیاربود..
_جونم داداشی…
+مهسو…
باصدای هق هقش شوکه شدم… با من من گفتم…
_مهیارچیشده؟حرففف بزن
+آبجی…بیا….بابا،مامان..
_چی شده مهیاااار…
_کشتنشون….تصادف کردن…
گوشی ازدستم رها شد و بعد….
سیاهی مطلق…
یاسر
_دکترحالش چطوره؟
+یاسرجان متاسفانه شوک عمیقی بهش واردشده،اگرصلاح میدونی برش گردون ایران…تالااقل پیش برادرش باشه…
درضمن،باضربه ای که به سرش واردشده..آسیبی ندیده ولی…
باوحشت گفتم
_ولی چی دکتر؟نگید که حافظش داره برمیگرده…
+متاسفانه احتمالش خیلی بالاست
چون هم شوک هم ضربه باهم واردشدن..
بادرموندگی گفتم
_ممنون دکتر…نیازبودبازهم تماس میگیرم
**
_مهسوجان….خانم گل…نمیخوای بیدارشی؟
باناله ی ضعیفی چشماش روبازکرد…
+یاسر…
_جانم…
_مامانم…بابام…
بعدهم اشکهاش یکی یکی جاری شدند…
دستش رو گرفتم و گفتم..
_آروم باش گلم،توفعلاخوب شو…گریه برات خوب نیست جانکم..
+بروبیرون..
_چی؟
+میگم بروبیرون میخوام تنهاباشم…
_باشه،باشه…دادنزن…میرم…چیزی خواستی صدام کن…
#سهممنازخورشیدتاریکیست
#ادامه_دارد...
✍🏻 #محیا_موسوی
@Dastanyapand
📚⃟✍🏻჻ᭂ࿐☆🌸🍃
♻️ بدون شرح👆
#نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد.
#نگذاریم تجربه تلخ و خسارت بار انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ تکرار شود.
#آزموده را آزمودن خطاست.
#نه به پزشکیان و تشکیل دولت سوم هاشمی رفسنجانی ؛ روحانی و خاتمی.
#غفلت خسارات جبران ناپذیری در بر خواهد داشت.
#اجماع و انسجام و اتحاد جریان انقلاب و نیروهای حزب اللهی و انقلابی در این شریط حساس یک واجب عینی است.
#راه رئیس جمهور شهیدمان آیت الله دکتر رئیسی و شهید رجایی را ادامه دهیم.
و
🌹#در یک کلام رای ما دکتر سعید جلیلی🌹
🌀🌀وعده ما حضور و مشارکت حداکثری روز جمعه ۱۵ تیرماه ۱۴۰۳ در پای صندوقهای رای در سراسر کشور
♻️نشر حداکثری
#انچه_مجردان_باید_بدانند
#قسمت_در_ازدواج
🌸اگر در #ازدواج فکر کنیم که ما هیچ نقشی نداریم این اعتقاد #باطل و غلط است.
انسان ها آزاد آفریده شده اند ولی ما #نه صد در صد آزادیم و نه صد در صد مجبور به کاری...
بلکه #حد وسطی ما بین اینهاست.
و اینکه بگوییم کلا آزاد هم هستیم اشتباه است.
🌸ما #نقش داریم اما اراده خداوند هم هست.پس ما باید برای ا#نتخاب درست و #صحیح تلاش خود را بکنیم و از خداوند #هم مدد بگیریم.
#مهارتهای_ازدواج
🌍 اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ 🌤
@Dastanyapand
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺
⭐#انچه_مجردان_باید_بدانند
♦️#قسمت_در_ازدواج
🌸اگر در #ازدواج فکر کنیم که ما هیچ نقشی نداریم این اعتقاد #باطل و غلط است.
انسان ها آزاد آفریده شده اند ولی ما #نه صد در صد آزادیم و نه صد در صد مجبور به کاری...
بلکه #حد وسطی ما بین اینهاست.
و اینکه بگوییم کلا آزاد هم هستیم اشتباه است.
🌸ما #نقش داریم اما اراده خداوند هم هست.پس ما باید برای #انتخاب درست و #صحیح تلاش خود را بکنیم و از خداوند #هم مدد بگیریم.
#مهارتهای_ازدواج
برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات
@Dastanyapand
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺