eitaa logo
کانال 📚داستان یا پند📚
1.1هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
35.6هزار ویدیو
123 فایل
کارکانال:رمان و داستانک،سلام و صبح بخیر،پیامهای امام زمانی عج، کلیپ طنز،سخنان پندی،سیاسی، هنری و مداحی پیامها به مناسبتها بستگی دارد. مطالبی که با لینک کانال دیگران است با همان لینک آزاده بقیه مطالب آزاده @Dastanyapand
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال 📚داستان یا پند📚
📖﷽⃟჻ᭂ࿐☆🍎 🍎🌕🍎🌕🍎🌕🍎🌕🍎 📚 #داسـتان_یا_پنـد 📚روایت انسان 🔖قسمت_هشتاد_سوم🎬: پس از معرفی ستاد عملیات ابلیس
📖﷽⃟჻ᭂ࿐☆🍎 🍎🌕🍎🌕🍎🌕🍎🌕🍎 📚 📚روایت انسان 🔖قسمت_هشتاد_چهارم🎬: یافث از جای برخواست و رو به مردم فرمود: ای قوم نوح نبی! شما را چه می شود؟! من هم به مانند شما عزادار پدری هستم که عمر شریفش را صرف هدایت و تعلیم امتش نمود آنهم با هزاران سختی و اهانتی که در حقش روا داشتند، هنوز آزار و اذیت کافران را از یاد نبرده ایم، اما سرانجام هر انسانی به مرگ‌گره خورده است و همانطور که فرشته مرگ، امروز سراغ پدرم نوح آمد، فردا هم سراغ ما خواهد آمد، اما شما نباید سفارشهای نوح نبی را از یاد ببرید و فراموش نکنید که نوح نبی در اواخر عمر شریفشان به امر خداوند، اسم اعظم و میراث انبیاء را به فرزندش که برادر ارشد من است جناب سام نبی تحویل داد. ای مومنین گلچین شده از بین تمام بنی بشر! همیشه به یاد داشته باشید که پدرم نوح نبی طبق دستور خداوند شما مردم قومش را جمع کرد و به شما وصیت نمود، حضرت نوح از شما برای پیامبری سام بیعت گرفت من شاهد بودم که همه مومنین را بشارت داد که به زودی پیامبری از پیامبران الهی به نام «هود» که شبیه ترین مردم به نوح و جدمان حضرت آدم باشد برای شما مبعوث خواهد شد؛ پس غم به خود راه ندهید و هرگاه طاغوت و یا کافران کار را بر شما سخت کردند، به یاد آن نبی وعده داده شده باشید و منتظرش باشید. و فراموش نکنید که پدرم فرمود: کسی که هود را درک کند باید به او ایمان بیاورد و کسانی که به او کافر شوند به وسیله باد صرصر کشته خواهند شد. پدرم سفارش سام را کرد و سپس از شما مردم برای سام نبی بیعت گرفت. و بدانید که این رویهٔ انبیاست که در آخر عمرشان جانشین خود را معرفی می کنند و از مردم برای او بیعت می ستانند تا دین خدا به دست نااهلان نیافتد. یافث نفسش را آرام بیرون داد و در ادامه سخنانش گفت: شاهد بودم که حضرت نوح به سام فرمود که هر سال یک بار میراث را باز کنید و وصیت های مرا بخوانید و عهدهایتان را بازگو کنید و آن روز را روز عید بخوانید. پس این رسمی از پیامبران است که روز بیعت با جانشین را «روز عید» می نماند و این رسم تا آخرالزمان برقرار خواهد بود. یافث این سخنان را زد و مردم آن را تایید کردند، انگار این سخنان آبی خنک بر آتش دل مومنین بود و اینک چشم و امید مومنان به جای نوح، به پسرش سام نبی بود. پس به امر سام، تابوت حضرت نوح را بر روی دوش گرفتند و آن را تا مکانی که قبلا توسط خود نوح مشخص شده بود و پیکر حضرت آدم پس از طوفان، در آنجا دفن شده بود بردند، جایی که بعد ها آن را«نجف» می خواندند، مکانی که در عظمتش انبیاءالهی سخن ها گفته بودند. مردم پیکر مقدس نوح را در نجف دفن نمودند و بار دیگر دور سام نبی جمع شدند و از او صراط مستقیم را طلب می کردند. ... ✏️به قلم:ط_حسینی 🌕✨🍎✨🌕✨🍎✨🌕 برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐🍎
کانال 📚داستان یا پند📚
📖﷽⃟჻ᭂ࿐☆🍎 🍎🌕🍎🌕🍎🌕🍎🌕🍎 📚 #داسـتان_یا_پنـد 📚روایت انسان 🔖قسمت_هشتاد_چهارم🎬: یافث از جای برخواست و رو به
📖﷽⃟჻ᭂ࿐☆🍎 🍎🌕🍎🌕🍎🌕🍎🌕🍎 📚 📚روایت انسان 🔖قسمت_هشتاد_پنجم🎬: حالا روزگاری دیگر شروع شده بود، اینک نوح به ملکوت رخت سفر بسته بود و رهبری بنی بشر برعهده حضرت سام قرار داشت. حضرت سام امور را همانطور که نوح نبی پایه ریزی کرده بود پیش میبرد، این نسل چون حیله های ابلیس را به چشم خود دیده بودند و جامعهٔ قبل از طوفان و پر از کفر و نفاق و بی دینی را با پوست و گوشت و خون خود حس کرده بودند، به نوعی زرهی نفوذ ناپذیر در برابر وسوسه ها و حیله های ابلیس و اتاق عملیاتش پوشیده بودند و تیر ترکش ابلیس به خودش باز می گشت و عملا ابلیس و سردارانش بیکار بودند، ولی انقدر ها هم وقت را هدر نمیدادند و ابلیس راهکارهای جدید برای نفوذ به نسل جدید ارائه می کرد. او که از قبل خلقت حضرت آدم در آسمان ها حضور داشت، خوب نقاط قوت و ضعف و حساس انسان را می دانست. ابلیس روز هبوط ادم در روی زمین وجود داشت و با چشم خودش دید زمانی که حضرت آدم و حوا از بهشت برزخی رانده شدند و بر روی زمین آمدند با اینکه جز خودشان کسی روی زمین نبود و آدم و حوا هم محرم یکدیگر بودند، اولین کاری که کردند به خاطر بدن برهنه شرم داشتند و خودشان را با شاخ و برگ درختان پوشانیدند و این حرکت نکته ای قابل تامل برای ابلیس در پی داشت و متوجه شد اولین چیزی که مرز بین انسانیت و حیوانیت را جدا می سازد پوشیدگی و حفظ عورت است، پس ابلیس به لشکرش آموزش داد که اولین سرمایه گذاری جنود شیطان روی همین پوشیدگی باید باشد،زیرا حس پوشیدگی در فطرت انسان وجود دارد و اگر شیطان موفق شود شخصی را تحت تاثیر خود قرار دهد به طوریکه که پای بر روی این حس فطری بگذارد پس راحت می تواند برده ابلیس شود، پس قانونی در بین ابلیسیان برقرار شد به این ترتیب که یکی از مناسک ابلیسی برهنه شدن و درهم آمیختن یک جمع باید باشد.. ابلیس موشکافانه و ریز بینانه مسائل را حلاجی می کرد و برای سردارانش باز می کرد و امید داشت که نسل بعد از طوفان نوح را بتواند فریب دهد. در طول حکومت و پیامبری حضرت سام، اوضاع خوب و پاک و عالی بود اما زمانی که سام از دنیا رفت و قدرت به پسرش «افخشید» رسید و نسل جدید جایگزین نسل قدیم شد، نسلی که از طوفان نوح تنها روایتی شنیده بود و حیله های ابلیس را ندیده بود، اینجا بود که زمان و مکان برای کار ابلیس و ابلیسیان مهیا شد و جنود شیطان دست به کار شدند... ... ✏️به قلم:ط_حسینی 🌕✨🍎✨🌕✨🍎✨🌕 برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐🍎
کانال 📚داستان یا پند📚
📖﷽⃟჻ᭂ࿐☆🍎 🍎🌕🍎🌕🍎🌕🍎🌕🍎 📚 #داسـتان_یا_پنـد 📚روایت انسان 🔖قسمت_هشتاد_پنجم🎬: حالا روزگاری دیگر شروع شده
📖﷽⃟჻ᭂ࿐☆🍎 🍎🌕🍎🌕🍎🌕🍎🌕🍎 📚 📚روایت انسان 🔖قسمت_هشتاد_ششم🎬: روایت انسان کم کم به زمانی نزدیک می شود که از آن به عنوان تاریخ تمدن بشری نام می برند. به عصر سه تمدن بزرگی که در تاریخ از آن نام می برند، رسیده ایم. تمدن« آکد» که مربوط به قوم عاد با پیامبری حضرت هود است سپس تمدن «سومر» که مربوط به قوم ثمود با پیامبری حضرت صالح است و تمدن «آشور» که مربوط به قوم حضرت یونس است. اینک جامعه بشری در بین النهرین ساکن شده اند، جایی بین دو رود دجله و فرات که از لحاظ امکانات طبیعی فوق العاده مملو از نعمات خداوند است، آب و هوای خوب، رودخانه های خروشان و خاکی حاصلخیز، انواع درختان سر به فلک کشیده و انواع غلات و گیاهان مختلف.... این امکانات باعث شد که بعد از طوفان نوح و با تجربه ساخت و ساز و تمدنی که مومنین از قبل طوفان نوح به دست آورده بودند، شهرهای زیادی در این منطقه بوجود آید، شهرهایی که نسبت به شهرهای قبل از طوفان نوح بسیار پیشرفته تر بود. حال فرزند سام ارفخشد هم به ملکوت اعلی پیوسته بود و مردم در زمان نواده نوح به نام«مشالخ» قرار داشتند، اینک ابلیس و جنودش که از زمان ارفخشد با تلاشی فراوان در پی نفوذ در بین بنی بشر بودند، موفق شده بودند دلهای زیادی از مردم را با ترفندهایی که قبلا شرح دادیم، به سمت خود جلب کنند. نسل جدید این زمان بسیار عظیم الجثه بودند و حتی نوشته اند قد آنها نزدیک سه متر بود و این جثه بزرگ باعث میشد که قدرت جسمانی فوق العاده زیادی داشته باشند و کارهای سنگین انجام دهند، این نسل بسیار پیشرفته تر از نسل های پیشین بودند و در ساختمان سازی و ساختن شهرهای زیبا هم مهارت بالایی داشتند، متاسفانه مهارتی که در خدمت جنود ابلیس قرار گرفته بود و آنها طبق نفوذی که ابلیس در بین مردم پیدا کرده بود، شهرها را آنگونه که مد نظر ابلیس بود می ساختند، ساختمان هایی که در ظاهر زیبا بود اما در حقیقت مانند هرم های نوک تیز باعث جذب قدرت شیاطین می شدند. شهرهای این زمان که تقریبا با طوفان نوح نزدیک سیصد سال فاصله زمانی داشت، مملو از نمادهای شیطان بود و در شهر بتکده و میکده های زیادی برپا شده بود و کمتر خبری از عبادتگاه الله و خدا پرستی بود و اینک پادشاهان ستمگر زمام امور را به دست گرفته بودند. با ما همراه باشید تا وضعیت مردم و شهرهای این زمان را به تصویر کشیم ... ✏️به قلم:ط_حسینی 🌕✨🍎✨🌕✨🍎✨🌕 برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐🍎
کانال 📚داستان یا پند📚
📖﷽⃟჻ᭂ࿐☆🍎 🍎🌕🍎🌕🍎🌕🍎🌕🍎 📚 #داسـتان_یا_پنـد 📚روایت انسان 🔖قسمت_هشتاد_ششم🎬: روایت انسان کم کم به زمانی نز
📖﷽⃟჻ᭂ࿐☆🍎 🍎🌕🍎🌕🍎🌕🍎🌕🍎 📚 📚روایت انسان 🔖قسمت_هشتاد_هفتم🎬: دو سرباز درحالیکه هر کدام طبلی بر دوش داشتند با چوبهایی صاف و قطور در شهر آکدا که بر ساحل رود فرات بناشده بود راه می رفتند و بر طبل می نواختند و چند قدمی یک جا می ایستادند و هماهنگ با هم فریاد میزدند: آهای مردم شهر آکدا، بدانید و آگاه باشید که لطف کاهن بزرگ معبد شامل حالتان شده و به شما فرصت داده تا فرزندانتان را برای خدمت به معبد و تعلیم کاهن شدن به معبد ببرید، این فرصت امروز است و تمدید نخواهد شد. شور و ولوله ای در شهر افتاده بود، این فرصتی استثنایی بود، پس هر کس میخواست فرزندش در آینده کاهن شود و به بت های بزرگ و قدرتمند خدمت کند، اینک می بایست فرزندش را به معبد معرفی کند. هر کسی حرفی میزد و غلغله ای در شهر بر پا بود و عده ای به شتاب به سمت خانه هایشان می رفتند تا فرزندانشان را برای این موهبتی که نصیبشان شده کاندید نمایند.همه می دانستند که تعداد کمی از بین بچه هایی که کاندید شده اند برای تعلیم و خدمت، به معبد راه پیدا می کنند. هرکس با شتاب به سمتی میرفت، ابلیس که از کنار درخت نخلی در همان حوالی همه را زیر نظر گرفته بود، نگاهش در پی دختری نوجوان بود که نزدیک معبد بر روی سنگفرش خیابان نشسته بود و لقمه ای در دهان می گذاشت. ابلیس آرام آرام به آن دختر نزدیک شد، دختر از جا برخاست و قدش به نیمه درخت نخلی می رسید که در همان حوالی به چشم می خورد و این نشان میداد که دخترک سالها بعد مثل دیگر مردم شهر قدی بلند به بلندی درختان نخل خواهد داشت. ابلیس نزدیک دختر شد و گفت: به نظرم چهره تو بسیار روحانی ست و چه خوب که در معبد پرورش یابی، تو نمی خواهی از این فرصت استفاده کنی؟! دختر که خود از ذات خرابش آگاه بود و می دانست که هم اکنون لقمه ای که در دست دارد از اموال کسی ست که به ناحق و دزدی برداشته است اما مظلوم نمایی می کرد و انگار احساس صمیمیت با این مردی که چشمانش مانند آتش سرخ بود می کرد، لبخندی زد و گفت: من خیلی دوست دارم کاهن معبد شوم، من تمام خدایان معبد را دوست دارم و از همه بیشتر به «ایشتار» علاقه دارم و حتی گاهی آشنایان که از این علاقه من خبر دارند مرا ایشتاره می نامند، اما چه کنم که پدر و مادر یا بزرگتری ندارم که مرا به معبد ببرد و نام مرا نیز در سیاهه کاهنان آینده ثبت کند و قانون است که خودم به تنهایی نمی توانم کاندید شوم. ابلیس یک تای ابرویش را بالا داد و گفت: پس من اینجا چکاره ام؟! دستت را به دست من بده تا به عنوان بزرگتر، تو را به معبد ببرم، ایشتاره با خوشحالی دستش را به دست ابلیس داد، گرمای دست ابلیس در جان او افتاد و لذتی در وجودش افکند. ابلیس همانطور که هم قدم با دختر از پله های معبد را بالا میرفت گفت: به خانه خودت خوش آمدی کاهنه! من شک ندارم که تو را از بین تمام کسانی که اعلام آمادگی می کنند انتخاب خواهند کرد و تو کاهنه ای خواهی شد که دنیای اطرافت را دگرگون می کنی، فقط باید تمام آموزش های کاهن اعظم را مو به مو انجام دهی. ابلیس این دختر را که دختری سر راهی بود خوب می شناخت و میدانست ،مادرش زمان تولد این دختر، برای فرار از بدنامی و بی آبرویی او را جلوی خانه یکی از متمولان شهر رها کرد، این دختر تحت نظر شخصی که خوی ابلیسی داشت بزرگ شده بود و حالا هم نظر ابلیس بر او افتاده بود تا کارهایش را به وسیله او پیش ببرد. ... ✏️به قلم:ط_حسینی 🌕✨🍎✨🌕✨🍎✨🌕 برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐🍎
کانال 📚داستان یا پند📚
📖﷽⃟჻ᭂ࿐☆🍎 🍎🌕🍎🌕🍎🌕🍎🌕🍎 📚 #داسـتان_یا_پنـد 📚روایت انسان 🔖قسمت_هشتاد_هفتم🎬: دو سرباز درحالیکه هر کدام طب
📖﷽⃟჻ᭂ࿐☆🍎 🍎🌕🍎🌕🍎🌕🍎🌕🍎 📚 📚روایت انسان 🔖قسمت_هشتاد_هشتم🎬: عصر آن روز، دخترنوجوان همراه ابلیس وارد معبد شد، گوش تا گوش صحن معبد پر از دختر و پسرهای کودک و نوجوان بود، ناگهان دختر خودش تنها را بین بچه ها دید و نفهمید که ابلیس کجا رفت. کاهن اعظم بالای چند پله ای که در صدر مجلس وجود داشت رفت و پشت سکویی ایستاد که روی آن سر حیوانی شاخدار کنده کاری شده بود، قامت بلند کاهن اعظم بلندتر از همیشه به نظر میرسید. بچه ها انگار مسخ شده بودند در سکوت کامل خیره به کاهن اعظم بودند و کاهن در حالیکه با دقت به بچه ها نگاه می کرد زیر لب وردی می خواند، تک تک بچه ها را با نگاهش آنالیز میکرد، گویی با این نگاه تا عمق جان افراد پیش رو را می دید، ناگهان دختر نوجوان همان مردی را که با او به داخل معبد آمده بود دید، آن مرد درست پشت سر کاهن اعظم قرار داشت، دخترک با دیدن آن مرد پشت سر کاهن اعظم، یکه ای خورد و آن مرد که کسی جز ابلیس نبود، چیزی پشت گوش کاهن اعظم گفت و کاهن بدون آنکه نگاهی به آن مرد بیاندازد خیره به جمع پیش رو بود، دختر نوجوان احساس کرد که آن مرد را فقط او می بیند و اما همه او را دوست دارند. در همین هنگام چشمان کاهن روی ایشتاره ثابت ماند و آن مرد دوباره چیزی پشت گوش کاهن گفت... کاهن با انگشتش اشاره ای به ایشتاره کرد و گفت: تو اولین برگزیده برای معبد بزرگ آکدا هستی، جلو بیا...جلو بیا... دختر با قدم های لرزان جلو رفت، کاهن اعظم انگار محو تماشای دختر شده بود، باز هم به او اشاره کرد که جلوتر بیاید دیگر کاهنان که به صورت ردیف کنار سکو ایستاده بودند با تعجب این صحنه را نگاه می کردند چون این حرکات کاهن اعظم برایشان تازگی داشت و تا به حال پیش نیامده بود که به کسی اینچنین توجه داشته باشد. کاهن اعظم لبخندی روی لبهای کشیده و گشادش نشاند و باز او را جلوتر خواند و اشاره کرد تا دختر به روی سکو بیاید و در کنار او قرار بگیرد. دختر بالا رفت، کاهن اعظم دست به گردن او انداخت و گفت: من تو را کاهنه می نامم، تو دست راست من خواهی شد، صورتت معمولی ست اما برای من جذابیتی بسیار دارد، به من الهام شده که تمام راز و رمز کاهنان را به تو بیاموزم و تو را مجهز به انواع معجزه ها کنم و می دانم تو آینده ای درخشان خواهی داشت. کاهنان پایین سکو از این حرکات کاهن اعظم انگشت به دهان مانده بودند، کاهن اعظم همانطور که با دستش کاهنه را دربرگرفته بود از سکو پایین آمد و رو به کاهنی که به او نزدیکتر بود و گویا مقامش از دیگر کاهنان بالاتر بود کرد و گفت: من آن گوهری را که میبایست گلچین کنم کردم، انتخاب دیگر خدمتکاران معبد باشما.... کاهن اعظم با زدن این حرف همراه و هم قدم با کاهنه، به دری که در انتهای معبد بود و مخصوص عبور و مرور کاهن اعظم بود نزدیک شد تا از آنجا به اقامتگاهش بروند. ... ✏️به قلم:ط_حسینی 🌕✨🍎✨🌕✨🍎✨🌕 برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐🍎
کانال 📚داستان یا پند📚
📖﷽⃟჻ᭂ࿐☆🍎 🍎🌕🍎🌕🍎🌕🍎🌕🍎 📚 #داسـتان_یا_پنـد 📚روایت انسان 🔖قسمت_هشتاد_هشتم🎬: عصر آن روز، دخترنوجوان همراه
📖﷽⃟჻ᭂ࿐☆🍎 🍎🌕🍎🌕🍎🌕🍎🌕🍎 📚 📚روایت انسان 🔖قسمت_هشتاد_نهم🎬: شب شده بود و کاهنه در اتاقی که کاهن اعظم در اختیارش قرار داده بود تنها بود، او نمی دانست که براستی قرار است چکاره شود و ابنده اش در اینجا چگونه می گذرد. امروز که کاهن اعظم او را انتخاب کرده بود و با خود به اتاق بزرگ خودش برده بود و وقتی از او تقاضا کرد تا کاهنه برای او کمی عرض اندام نماید، احساس بدی به او دست داد، درست است که عمری زندگی خیلی پاکی نداشت اما او نمی خواست به این خواسته تن دردهد، چرا که طبیعت تمام بنی بشر این است که حفظ عورت کند و از برهنگی به دور ماند حالا کاهنه نمی دانست با این مخالفتش با خواسته کاهن اعظم چه عاقبتی خواهد داشت. شواهد امر او را گیج کرده بود، چرا که در اتاقی مرتب با امکاناتی که در خواب هم نمی دید ساکن شده بود، تختی سنگی گوشه اتاق درست زیر پنجره ای که رو به آسمان باز می شد و ستارگان آسمان را به راحتی میدید، قرار داشت، روی این تخت، تشکی نرم که کاهنه تا حالا در عمرش ندیده بود قرار داشت او با خودش فکر می کرد به راستی که کاهن بزرگ نیرویی مافوق تصور دارد که اینچنین امکاناتی در اختیار زیر دستانش قرار می دهد. کاهنه در همین فکر بود که در اتاق را زدند و سپس چند کاهن درحالیکه سرهای تاس و لباس های بلندشان از بین در نمایان شده بود اجازه ورود خواستند. کاهنه که هول شده بود از جا برخاست و آنان با سینی غذایی که حمل می کردند داخل اتاق شدند. سینی را روی میزی از سنگ سفید که در وسط اتاق قرار داشت گذاشتند، انواع خوردنی های خوشمزه که کاهنه تا به حال فقط نامی از آنها شنیده بود به چشم میخورد، کاهنِ اول، سینی غذا را روی میز گذاشت و بدون حرفی بیرون رفت و کاهن دوم درحالیکه سینی حاوی نوشیدنی در دست داشت جلو آمد، کوزه نوشیدنی که چیزی جز شراب نبود را روی میز گذاشت و جامی هم در کنارش قرار داد و گفت: کاهن اعظم امر کرده غذایتان را بخورید و سپس باید به حضور ایشان برسید. کاهنه که از این پذیرایی رنگارنگ به نوعی شرمنده شده بود چشمی گفت و به محض خروج آنها به سمت غذا رفت و ازهر نوع غذا لقمه ای خورد و وقتی که خوب سیر شد به طرف کوزه سفالی دست برد، او خیلی دوست داشت که از نوشیدنی این کوزه بنوشد،چون شنیده بود نوشیدنی که در معبد بزرگ شهر آکدا سرو می شود یکی از بهترین نوشیدنی های زمین است که سرخوشی زیادی به انسان میدهد به طوریکه هر کس از این نوشیدنی بخورد به مدارجی میرسد که کارهای خارق العاده می تواند انجام دهد. کاهنه دستش را به سمت کوزه برد و سرش را باز کرد و مقداری از آن نوشیدنی داخل جام سنگی ریخت، بوی ترشیدگی در فضا پیچید و یک لحظه کاهنه از خوردن این نوشیدنی منصرف شد که ناگهان انگار کسی کنار گوشش به او گفت: بخور دخترم....و چقدر این صدا، شبیه صدای همان مردی بود که او را به معبد آورده بود. پس کاهنه بدون تردید یک نفس نوشیدنی را سر کشید و جامی دیگر و جامی دیگر و باز هم جامی دیگر نوشید... ... ✏️به قلم:ط_حسینی 🌕✨🍎✨🌕✨🍎✨🌕 برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐🍎
کانال 📚داستان یا پند📚
📖﷽⃟჻ᭂ࿐☆🍎 🍎🌕🍎🌕🍎🌕🍎🌕🍎 📚 #داسـتان_یا_پنـد 📚روایت انسان 🔖قسمت_هشتاد_نهم🎬: شب شده بود و کاهنه در اتاقی ک
📖﷽⃟჻ᭂ࿐☆🍎 🍎🌕🍎🌕🍎🌕🍎🌕🍎 📚 📚روایت انسان 🔖قسمت_نود🎬: چشمهای کاهنه دو دو میزد، احساس سرخوشی شدیدی به او دست داده بود و خیلی دوست داشت که الان داخل اتاق کاهن اعظم و در کنار او میبود. در همین هنگام ضربه ای به در اتاق کاهنه زده شد و در باز شد، کاهنی جلوی در اجازه ورود خواست و کاهنه در حالیکه قهقه میزد با حرکت دست او را به داخل دعوت کرد. کاهن جلو رفت، به او امر شده بود کاهنه را به اتاق کاهن اعظم ببرد، او هم زیر بازوی کاهنه را گرفت و در حالیکه مشامش پر از بوی شراب شده بود کاهنه را تا اتاق کاهن اعظم همراهی کرد. کاهنه وارد اتاق شد و در پشت سرشان بسته شد، اینک آن دو تنها شده بودند، کاهن اعظم که موهای سفیدش نشان از سن زیادش داشت، با چشمانی مملو از آتش به کاهنه چشم دوخته بود و کاهنه که انگار مفتون کاهن اعظم شده بود، بی آنکه کاهن اعظم حرفی بزند، خواسته قبلی او را اجابت کرد اینجا بود که قهقه ابلیس بلند شد، او شاهد صحنه هایی بود که بنی بشر را به مرحله حیوانیت تنزل میداد، کاهن های معبد، سربازان ابلیس بودند که حلقه اتصال مردم به او قلمداد میشدند. ابلیس ناگفته هایی از آسمان هفتم و برخی راز و رمز عالم هستی در خاطر داشت، او برای اینکه مردم را به قدرت خود واقف کند و آنها را وادار کند تا به واسطه یک عمل خارق العاده، عبد او شوند و دیگر بندگی خداوند نادیده ننمایند و سر به آستان ابلیس بسایند، اما در بین مردم شهر آکاد یا آکدا بودند مردم مؤمنی که به بت ها ایمان نداشتند، آنها داستان قوم نوح را از گذشتگان شنیده بودند و در کنج خانه هایشان خدای نادیده را عبادت می نمودند و منتظر آمدن منجی بودند و این سخن نوح به آنها رسیده بود که: وقتی طواغیت و کافران بر شما مسلط شدند از خدا بخواهید منجی اش را که «هود» نام دارد برای شما برساند. اما هنوز خبری از هود نبی نبود و ابلیس می بایست تمام توانش را بکار گیرد تا تمام مردم حتی آنها که پنهانی خدا را می‌پرستیدند به کاهن و معابد و بت ها ایمان آورند تا در آخر به بندگی ابلیس برسند . پس برای این منظور ابلیس رمزی از آن رموز که در آسمان هفتم یاد گرفته بود در گوش کاهن اعظم نجوا کرد. کاهن اعظم در حالیکه کاهنه را در کنار داشت، دستور داد که دیگر کاهنان به حضورش بیایند، او می خواست مراسمی را در زمین خشک پشت معبد که درختی کهنسال در آن وجود داشت و آن درخت نیز خشک شده بود، برگزار کند تا اعجازی نماید و مردم را شگفت زده کند و سپس جذب معبد نماید و بی شک این مراسم چیزی نبود جز منسکی از مناسک ابلیس.... ... ✏️به قلم:ط_حسینی 🌕✨🍎✨🌕✨🍎✨🌕 برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐🍎
20.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹روزتان قرآنی🌹 (💟 برای خوبان ارسال کنید) 📖 تلاوت صفحه ۴۸۱ قرآن کریم ، با قلم قرآنی هُدی 💐 هدیه به امام زمان علیه السلام ﴿أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج﴾ برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍🏻჻ᭂ࿐☆🌺
📖﷽⃟჻ᭂ࿐☆🌺 ﴿زیارت‌آل‌یاسین﴾ سَلامٌ عَلَى آلِ یس السَّلامُ عَلَیکَ یَا دَاعِیَ اللَّهِ وَ رَبَّانِیَّ آیَاتِهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا بَابَ اللَّهِ وَ دَیَّانَ دِینِهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا خَلِیفَةَ اللَّهِ وَ نَاصِرَ حَقِّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ دَلِیلَ إِرَادَتِهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا تَالِیَ کِتَابِ اللَّهِ وَ تَرْجُمَانَهُ السَّلامُ عَلَیکَ فِی آنَاءِ لَیْلِکَ وَ أَطْرَافِ نَهَارِکَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّةَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مِیثَاقَ اللَّهِ الَّذِی أَخَذَهُ وَ وَکَّدَهُ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِی ضَمِنَهُ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصُوبُ وَ الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ وَ الْغَوْثُ وَ الرَّحْمَةُ الْوَاسِعَةُ وَعْدا غَیْرَ مَکذُوب السَّلامُ عَلَیکَ حِینَ تَقُومُ السَّلامُ عَلَیکَ حِینَ تَقْعُدُ السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تَقْرَأُ وَ تُبَیِّنُ السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تُصَلِّی وَ تَقْنُتُ السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تَرْکَعُ وَ تَسْجُدُ السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تُهَلِّلُ وَ تُکَبِّرُ السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تَحْمَدُ وَ تَسْتَغْفِرُ، السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تُصْبِحُ وَ تُمْسِی السَّلامُ عَلَیْکَ فِی اللَّیْلِ إِذَا یَغْشَى وَ النَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْإِمَامُ الْمَأْمُونُ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمُقَدَّمُ الْمَأْمُولُ السَّلامُ عَلَیْکَ بِجَوَامِعِ السَّلام أُشهِدُکَ یَا مَولایَ أَنِّی أَشهَدُ أَن لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ لا حَبِیبَ إِلا هُوَ وَ أَهْلُهُ وَ أُشْهِدُکَ یَا مَوْلایَ أَنَّ عَلِیّاً أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ حُجَّتُهُ وَ الْحَسَنَ حُجَّتُهُ وَ الْحُسَیْنَ حُجَّتُهُ وَ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ حُجَّتُهُ وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ حُجَّتُهُ وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ حُجَّتُهُ وَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ حُجَّتُهُ وَ عَلِیَّ بْنَ مُوسَى حُجَّتُهُ وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ حُجَّتُهُ وَ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ حُجَّتُهُ وَ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ حُجَّتُهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ حُجَّةُ اللَّه أَنتُم الأَوَّلُ وَ الآخِرُ وَ أَنَّ رَجْعَتَکُمْ حَقٌّ لا رَیْبَ فِیهَا یَوْمَ لا یَنْفَعُ نَفْساً إِیمَانُهَا لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمَانِهَا خَیْراً وَ أَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ وَ أَنَّ نَاکِراً وَ نَکِیراً حَقٌّ وَ أَشْهَدُ أَنَّ النَّشْرَ حَقٌّ وَ الْبَعْثَ حَقٌّ وَ أَنَّ الصِّرَاطَ حَقٌّ وَ الْمِرْصَادَ حَقٌّ وَ الْمِیزَانَ حَقٌّ وَ الْحَشْرَ حَقٌّ وَ الْحِسَابَ حَقٌّ وَ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ حَقٌّ وَ الْوَعْدَ وَ الْوَعِیدَ بِهِمَا حَقٌّ یَا مَولایَ شَقِیَ مَنْ خَالَفَکُمْ وَ سَعِدَ مَنْ أَطَاعَکُمْ فَاشْهَدْ عَلَى مَا أَشْهَدْتُکَ عَلَیْهِ وَ أَنَا وَلِیٌّ لَکَ بَرِی ءٌ مِنْ عَدُوِّکَ فَالْحَقُّ مَا رَضِیتُمُوهُ وَ الْبَاطِلُ مَا أَسْخَطْتُمُوهُ وَ الْمَعْرُوفُ مَا أَمَرْتُمْ بِهِ وَ الْمُنْکَرُ مَا نَهَیْتُمْ عَنْهُ فَنَفْسِی مُؤْمِنَةٌ بِاللَّهِ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَ بِرَسُولِهِ وَ بِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ بِکُمْ یَا مَوْلایَ أَوَّلِکُمْ وَ آخِرِکُمْ وَ نُصْرَتِی مُعَدَّةٌ لَکُمْ وَ مَوَدَّتِی خَالِصَةٌ لَکُمْ آمِینَ آمِین ﴿أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج﴾ @Dastanyapand برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات 📚⃟✍🏻჻ᭂ࿐☆🌺
📖﷽⃟჻ᭂ࿐☆🌺 ﴿تعقیب نمازصبح﴾ 📜روایت شده است هرکس دروقت صبح قبل ازتکلم سه بار آیه ذیل را بخواند،روزی اوازجایی برسدکه گمان نداشته باشد. 🍃⚜بسم الله الرحمن الرحیم رَبَّنَا أَنزِلْ عَلَيْنَا مَآئِدَةً مِّنَ السَّمَاءِ تَكُونُ لَنَا عِيدًا لِّأَوَّلِنَا وَ آخِرِنَا وَآيَةً مِّنكَ وَارْزُقْنَا وَ أَنتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ 🕊🌤🕊 هرکس بعدازنمازصبح پیش ازآنکه سخن گوید آیه137سوره بقره ✨(فَسَیَکْفیکَهُمُ الله وَهوَ السّمیعُ العلیم) راهفت مرتبه بخواند خداوندمهربان درآن روزهمه مهمات او راکفایت می کند 🕊🌤🕊 ❇️امام صادق ،علیه السلام ،فرموده اند ذکری عظیم الشأن که توصیه شده حتماده مرتبه بعدازطلوع و قبل از غروب ،آفتاب،خوانده شود. 🌺«لا إلهَ إلا اللهُ وَحْدَهُ لا شریکَ لهُ ،لهُ المُلکُ ولهُ الحمدُ.یُحیی ویُمیتُ،ویُمیتُ ویُحیی،وَهُوَ حَیّ ٌ لایَموتْ بِیَدِه ِالخَیْرُوَ هُوَعَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیر.».🌺 🕊🌤🕊 بعداز نمازصبح براى وسعت رزق ده مرتبه بگو: 💥سُبْحانَ اللّه ِ الْعَظيمِ وَبِحَمْدِه،اَسْتَغْفِرُ اللّه وَاَسْئَلُهُ مِنْ فَضْلِه.💥 🕊🌤🕊 💠رسول خدا صل الله علیه وآله فرمودند بعدازنماز صبح ده مرتبه این ذکر را بگو تاخداوندتوراازنابینایی ودیوانگی وجذام وفقر،حفظ کند.👇 💥 سُبْحانَ اللّه ِالْعَظيمِ وَبِحَمْدِه،لاحَوْلَ وَلاقُوَّةَ اِلاّبِاللّه،الْعَلىِ،الْعَظيمِ.💥 🕊🌤🕊 💠حضرت رضا(علیه السلام) می فرمایند: هر کس این دعارا پس ازنمازصبح بخواند،خداوندحاجات اوراکفایت کند. 💥بِسْمِ اللّه ِوَصَلَّى اللّه ُ عَلى مُحَمَّدٍوَ آلِه،وَاُفَوِّضُ اَمْرى اِلَى اللّه ِ اِنَّ اللّه َ بَصيرٌ بِالْعِبادِ،فَوَقاهُ اللّه ُ سَيِّئاتِ مامَكَرُوا.لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَكَ اِنّى كُنْتُ مِنَ الظّالِمينَ، فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذلِكَ نُنْجِى الْمُؤْمِنينَ.حَسْبُنَا اللّه ُ وَنِعْمَ الْوَكيلُ، فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللّه ِ وَفَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ. ماشاءَ اللّه ُ لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّه ِ،ماشاءَ اللّه ُ لاما شاءَ النّاسُ،ماشاءَ اللّه ُ وَاِنْ كَرِهَ النّاسُ،حَسْبِىَ الرَّبُّ مِنَ الْمَرْبُوبينَ،حَسْبِىَ الْخالِقُ مِنَ الْمَخْلُوقينَ،حَسْبِىَ الرّازِقُ مِنَ الْمَرْزُوقينَ،حَسْبِىَ اللّه ُ رَبُّ الْعالَمينَ. حَسْبى مَنْ هُوَ حَسْبى،حَسْبى مَنْ لَمْ يَزَلْ حَسْبى،حَسْبى مَنْ كانَ مُذْكُنْتُ (لَمْ يَزَلْ) حَسْبى،حَسْبِىَ اللّه ُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ،عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظيمِ.💥 🕊🌤🕊 💠 دعای پيش ازطلوع آفتاب بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِيمِ 💥الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ وَلا يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ غَيْرُهُ الْحَمْدُ لِلَّهِ كَمَا يُحِبُّ اللَّهُ أَنْ يُحْمَدَالْحَمْدُ لِلَّهِ كَمَاهُوَأَهْلُهُ اللَّهُمَّ أَدْخِلْنِي فِي كُلِّ خَيْرٍأَدْخَلْتَ فِيهِ مُحَمَّداوَ آلَ مُحَمَّدٍوَأَخْرِجْنِي مِنْ كُلِّ شَرٍّأَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداوَآلَ مُحَمَّدٍ 🕊🌤🕊 ☀️رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: «هرصبح چهار نعمت خدارایادکنیدکه نعمت خداازشما زائل نگردد» 🍃☀️بسم الله الرحمن الرحیم 🔅الحَمدُلِلّه ِ الَّذی عَرَّفَنی نَفسَهُ وَلَم یَترُکنی عُمیانَ القَلب 🔅الحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَنی مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی الله ُ عَلَیهِ وَآلِه 🔅الحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَ رِزقی فی یَدِهِ وَ لَم یَجعَلهُ فی اَیدِی النّاس 🔅الحَمدُلِلّه ِالَّذی سَتَرَ عُیُوبی عَورَتی وَ لَم یَفضَحنی بَینَ الناس 🕊🌤🕊  ❇️ حضرت صادق عليه السلام فرموده خواهی که قرض تواداشودبعدازنمازصبح بگو: 🔆توَكَلْتَ عَلَي الْحَيِّ الْقَيّوُمِ الَّذي لاٰيَمُوتُ وَالْحَمْدُلِلهِ الَّذي لَمْ يَتَّخِِذ وَلَداً وَلمْ يَكُنْ لَهُ شَريكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَكَبِّرْهُ تَكْبيراً اَللهُمَّ اِنّي اَعوُذُبِكَ مِنَ الْبُؤْسِ وَالْفَقْرِوَمِنْ غَلَبَةِ الدَّيْنِ وَالسُّقْمِ وَاَسْئَلُكَ اَنْ تُعينَني عَلٰي.اَداٰءِ حَقِّكَ اِلَيْكَ وَاِلَي النّٰاس 🕊🌤🕊 ❇️سفارش امام زمان برای گشایش رزق بعدازفجرصبح دست برسینه گذارد وهفتادمرتبه بگویدیا فَتّاح 🔸 ۲- مواظبت کن به خواندن: «لاحَوْلَ وَلاقُوَّهَ اِلاّ بِاللهِ تَوَکَّلْتُ عَلَی الْحَیِّ الَّذی لایَمُوتُ وَاَلْحَمْدُللِهِ الَّذی لَمْ یَتَّخِذْ صاحِبَهً وَلاوَلَداًوَلَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فِی الْمُلْکِ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَکَبِّرْهُ تَکْبیراً» أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوب ﴿أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج﴾ @Dastanyapand برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات 📚⃟✍🏻჻ᭂ࿐☆🌺
14.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به (ص). 🌷 سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🍃🌸🤲🏻 برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍჻ᭂ࿐🌺