‌ 📜 داستان همین شب‌ها 🥀 سلام بر تو ای اباعبدالله 👈🏼 (لینک) 🥀 رقیه (س) چگونه در زمره «الارواح التي حلت بفنائک» قرار گرفت و چطور فدا شد؟ 👈🏼(لینک) 🥀 حضرت رقیه س، چطور انسان رو دعوت میکنه که روحش رو هم سرببره و فانی بشه؟ 👈🏼 (لینک) 🥀 ابزاری بجز زاری ندارم... 👈🏼 (لینک) 🥀 حضرت رقیه زجر نمیکشید 👈🏼 (لینک) 🥀 غم اباعبدالله کافیست برای طی شدن منازل زیادی؛ ❤️‍🔥 اون غمی که انسان رو در یه حالت ابتهاج و مستی میبره گفتم غمم بیفزا.. 👈🏼 (لینک) 🥀 پافشاری حضرت رقیه در طلب 👈🏼 (لینک) 🥀 حضرت رقیه، هیچی غیر از اون خواسته خودش، پیش رویش نبود در تمام مواقع و در تمام منازل، یاد حسین بود و بس! 👈🏼 (لینک) 🥀 چه درسی باید بگیریم از رقیه؟ 👈🏼 (لینک) 🥀 من وقتی طلب میکنم، باید نشان بدم! مهم اینه چی طلب می‌کنی؟ و چقدر طلب می‌کنی؟ 👈🏼 (لینک) 🥀 به ضرورت زندگی کن! 👈🏼 (لینک) 🥀 مثل کسی باش که طالب است! 👈🏼 (لینک) 🥀 همراه بشیم با حضرت رقیه.. 👈🏼 (لینک) 🥀 رقیه س با اون ناله‌ها و طلب، رفت تا اوج واقعه‌ای که میخواد به ما نشون بده! 👈🏼 (لینک) 🥀 گفت آن الله تو لبيک ماست! 👈🏼 (لینک) 🥀 نزدیکترین راه به ارباب، رقیه 👈🏼 (لینک) 🥀 رقیه در مسیر، حسین شده بود و حرکت می‌کرد... 👈🏼 (لینک) 🥀 روحش هم در حضرت گم شد؛ و شد: الارواحِ الّتی حَلَّت بِفِنائِک 👈🏼 (لینک) 🥀 میخواهی همراه رقیه باشی یا میخواهی خداحافظی کنی؟ 👈🏼 (لینک) #فصل_اسارت (پیشکش به ساحت قدسی حضرت زینب کبری و حضرت ام‌کلثوم علیهماالسلام) 🥀 ارثیهٔ زینب کبری 👈🏼 (لینک) 👈🏼 (لینک) 🥀 آوارگان کوی حسین 👈🏼 (لینک) 👈🏼 (لینک) 🥀 ز تو دلربا شنیدن 👈🏼 (لینک) 🥀 مظلومهٔ مقتدر 👈🏼 (لینک) #داستان_همین_شبها #نکته #کمی_تفکر ‌ ✾•┈┈••✦••┈┈•✾ 🦋 دستــــنوشتـــــ༄عــــــشـق❥︎ 💠 @dastneveshteshq

‌ 📜 آوارگان کیسوی حسین (پیشکش به ساحت قدسی حضرت زینب کبری و حضرت ام‌کلثوم علیهماالسلام) 🥀 ساعات یکی از همین شب‌ها بود که حس غریبی را که چند روزی است، مرا درگیر کرده، با زینب درمیان گذاشتم. خواهرم زینب، لبخندی زد و بی آنکه سخنی بگوید، سِرّش را برملا کرد. 🍁 آخر گُمانم این است که ما در این مسیر تنها نیستیم. گویی هزاران هزار دل داده و عاشق در این مسیر با ما همقدمند. 🥀 ما باری را به دوش میکشیم، که آنان در تحملش با ما شریکند. چیزی بالاتر از شراکت! گویی خودمان تکرار میشویم هر زمان و در هر مکان؛ ولی در این مسیر! این کاروان ابدیست. سر حسین ما را تا ابد سرگردان و آوارهٔ خود کرده است و لبخند خشکیدهٔ خواهرم، به من می‌فهمانَد که درست فهمیده‌ام. این راه ادامه دارد و ما تکثیر و تکرار می‌شویم... 📄 فهرست #داستان_همین_شبها #فصل_اسارت 👈🏼 ادامه ✾•┈┈••✦••┈┈•✾ 🦋 دستــــنوشتـــــ༄عــــــشـق❥︎ 💠 @dastneveshteshq ‌

‌ 📜 آوارگان گیسوی حسین (ادامه) (یا مَن دَلَّ علی ذاته بِذاته) عزیزکم! کمی نزدیک عمه بیا حرفی دارم که هرکسی نباید بشنود آخر من اینجا محرمی ندارم و حال کاروانیان هم اصلا مساعد نیست برای درد و دل کردن و راز گفتن.. 💌 راستش ما همگی با حسین در هر لحظه نجوا میکنیم و او نیز با ما نجوا دارد! با تک تک ما سخن می‌گوید و از فوق عرش مناجات میکند البته ما که خاندان نبوتیم بهتر می‌دانیم که این مناجات، مناجات خداست با ما، در خلوتِ با حسین 💫 خدا با حسین بر ما تجلی فرموده و بساط مناجات خویش را برایمان گسترده و در هر آن و در هر لحظه، از زبان برادرم حسین، با ما اسرار می‌گوید اسراری که فارغ مان می‌کند از تمام سختی‌های دنیا حسین، آنچنان برایمان جلوه نموده که نبودن و شهادتش را به کلی از یاد می‌بریم مگر آن وقتی که نیزه‌دارها قصد نمایش کنند! بمیرم عزیز مادرم! سرت بر فراز نی چه می‌کند؟ ✨ عزیز عمه! گوشَت را بیاور! شاید باور نکنی ولی حضورت را در تک تک گام‌هایم حس میکنم! دعای خواهرم زینب را برایت می‌شنوم! آری! خودت را می‌گویم تو که حرفهایم را میشنوی به همین وضوح که تو داری حرفهایم را میشنوی، من حضور تو را در کنار خود حس میکنم، شک نکن! همه شما زیر چادر مادرمان هستید! چادری که اینجا بر سر زینب بود و به غارت رفت جای شما اینجا محفوظ است، به حسین قسم! فقط کافیست با ما هم مسیر شوی! 🥀 آخ... بمیرم باید بروم کودکی از خواب پریده... 📄 فهرست #داستان_همین_شبها #فصل_اسارت ✾•┈┈••✦••┈┈•✾ 🦋 دستــــنوشتـــــ༄عــــــشـق❥︎ 💠 @dastneveshteshq ‌

‌ 📜 چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن... ♥️ ساعات یکی از همین شب‌ها بود که عشق معنا گرفت! آنگاه که زلف ریختهٔ یار، در نوازش باد به رقص درآمد؛ جنون زندگی یافت! 💫 وقتی که چشم محبوب خمار و مست به عاشقش نظاره کرد و فطرت بیدار شد! 💫 آن زمان که لبهای دوست هوا و هوس را زدود و وحی الهی را ترنم فرمود: 🌿 أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا 🌿 ✨ وقتی عاشق، به قامت رعنای معشوق حقیقی و یکتای خود می‌نگرد و نگاهش در پیچ و تاب زلف یار به دام می‌نشیند، آنچنان گرهی بر کار عالم می‌افتد، که جز به التفات محبوب باز نمی‌شود! ⚡️ از این اتصال وجودی رعد و برقی سهمگین در سراسر جهان می‌جهد و چرخ زمان از حرکت می‌ایستد و همه را محو تماشا می‌کند... در این مغناطیسِ همه‌گیر جدال توجه با غفلت پایان می‌پذیرد و همه مبهوت بقای ازلی و ابدی عشق می‌شوند 💓 زیرا تلاقی عشق ورود به مرکز دایره هستی است که زمان و مکان ندارد! حیوانات که جای خود دارند جمادات هم ساکت و مبهوتِ زیبایی این کمال می‌شوند. و منتظر شکفتن لحظه وصال! خطبه خواندن بهانه بود❣ تا پس از چند روزی، زینب بتواند روی برادر را سیر ببیند و یکی دو بیت برای حسین‌ش بسراید! همه ایستادند و عشق زینب را دیدند و بلند بلند گریستند.. 📄 فهرست #داستان_همین_شبها #فصل_اسارت ▫️ کهف - #آیه ٩ ✾•┈┈••✦••┈┈•✾ 🦋 دستــــنوشتـــــ༄عــــــشـق❥︎ 💠 @dastneveshteshq ‌

‌ 📜 ساعات یکی از همین شب‌ها بود که خطاب به آن زن کوفی گفتم: عاشق که نباشی زود رسوا میشوی و خیلی خراب میکنی! نه به وقتش کار درست را انجام میدهی و نه به وقتش کار غلط را ترک می‌کنی حساب و کتابهایت را ابن‌مرجانه‌ها کاملا درک می‌کنند و راه سواری گرفتن از تو را خوب بلدند و هرگز رهایت نمی‌کنند، تا بهرهٔ‌شان را از تو و تمام کسانَت بکشند! دیروز که بیعت شویت را با سفیر حسین شکستی، با خودت گفتی: اگر شوهرم به کربلا برود، بچه‌هایم یتیم می‌شوند! حالا یکی نرود، چه می‌شود؟ و حالا هم که ما را در اسارتِ «بَن‌ِالدُّنیا» دیدی، با خود گفتی: بگذار کمی غذا برای خانوادهٔ پیامبر ببرم. آخر گرسنگی و تشنگی برای ایشان روا نیست! 🔺 و خواستی خودت را از شرمندگی در بیاوری در حالی که اشکهایت چیزی از زشتی عمل و سرنوشت شومت را نمی‌شوید❗️ چه بد معامله‌ای کرده‌ای و چه رسوایی بزرگی برای خود خریدی‼️ ⚡️ همه بدانند! در مسلک عشق بدنها لگدکوب می‌شود ولی عزت الهی از کف عشاق نمی‌رود! زنان و کودکان به اسارت می‌روند ولی آزادگیشان خدشه برنمی‌دارد! التماس های عاشقانه زینب را کسی نفهمید! 🥀 ای ماه ناتمام من! چرا خسوف کرده‌ای و رخ نمی‌نمایی؟ أَيْنَ بَقِيَّةُ اللَّه... (پیشکش به ساحت قدسی امام زمان، حضرت زینب کبری و حضرت ام‌کلثوم علیهم‌السلام) 📄 فهرست #داستان_همین_شبها #فصل_اسارت ✾•┈┈••✦••┈┈•✾ 🦋 دستــــنوشتـــــ༄عــــــشـق❥︎ 💠 @dastneveshteshq ‌