مقايسة محيط مورد نظر با محيطها و مسائل ديگر
توجه و حساسيت نسبت به علائمِ ضعيف و بهظاهر بياهميت
فرض محيطهاي برتر و جديدو مقايسه با وضعيتي آرماني
پُر كردنِ چكليستها
طوفان فكري معكوس(در وضعيت بهظاهرخوب بهدنبال مسالهتراشي باشيم نه راه حل)
اهميت به نظرخواهي و پيشنهادات وشكاياتِ ديگران
ايفاي نقش(خود را بهجاي فرد يا محيط ديگر بگذاريم و از دريچة اوبه خود نگاه كنيم)
طرح سوالِ “چه تفاوتي نسبت به قبل پديد آمده است؟”
طرح مساله با فرد ديگر و بررسي واكنش او
تهية نموداري از كليّة علل احتمالي(شروع از علل ساده به سوي علل پيچيده)
نوشتن مساله بهصورتهاي مختلف و ديدهاي متفاوت
عصارهگيري از مساله(ابتدا فقط اجزاء بسيار مهم آن را بنويسيد و كمكم گسترش دهيدتا تمام حيطهها را در بر بگيرد؛ اين عمل با طرح “چراهاي متوالي” و”چيستهاي متوالي” انجام ميگيرد يعني بعد از هر پاسخ به يك سوال، يك”چرا” و يك “چيست” براي همان پاسخ مطرح كنيد و دوباره پاسخ دهيد.)،
نمودار “چرا_چرا” را رسم كنيد(طرح يك چرا براي اصل مساله و فهرست كردن علل احتمالي، سپس طرح چرا براي هر يك از علل)
مساله را با فعل ومفعولي بهصورت مصدري بنويسيد.(مثلا: “بهينهسازيِ اطلاعات و قابليتهاي اساتيدِ معارف بهمنظور تقويت گرايشات ديني دانشجويان”).
براي حركت بهسوي حلمساله و دستيابي به پاسخ ميتوان از روشهاي زير استفاده كرد:
هرچه را دربارة مساله ميدانيد بنويسيد(ظن و گمانها، قرائن و شواهد، اطلاعات پراكنده و احتمالي)
بررسي اطلاعات نوشته شده براي دستيابي به الگويي كه ارتباط دهندة اين اطلاعات است
مقايسه و تشبيه موضوع با نمونهيي كه در طبيعت وجوددارد (مثلا آسانسازي استخراج سنگ از معادن از مشكلات عمدة معدنداران است، باتداعيِ ذهنييي كه بين شيوة طعمهخوردن ملخ و بيرون كشيدن سنگ از معدن انجام شددستگاه استخراجي با چنگكهاي مخصوصي طراحي شد)
راهحلهاي گذشته و ديگران تحليل شود كه چرا موفق بوده يا نبوده است؟،
برشمردن صفاتِ موضوع و دستهبندي آنها وتغيير دادنِ يكبهيك آنها با استفاده از آزمون و خطا و تحليلِ نتيجه
برشمردن موضوعات مرتبط با موضوعِ اصلي و انجام مراحلي كه در برشمردن صفات ذكر شد
رديابي مساله تا رسيدن به سرچشمه و نقطه آغازين(مثلا: چرم/ دباغي/ حيوان/ دامداري/ زمين/…) و تغيير دادن هر يك از حلقهها و بررسي اثر و نتيجة تغيير
معكوس كردنِ مساله (متضاد مساله را طرح كنيد و براي آن راه حل بدهيد. مثلا: مساله اصلي دستيابي به شيوة بهبودِ محصول است، آن را به ضدش تبديل ميكنيم، صورت مساله ميشود: دستيابي به شيوه خرابتر كردنِ محصول)
دربارة مساله و موارد مرتبط سوالِ “چه ميشود اگر…؟” را مطرح كنيد(بررسي پيامدهاي تمام احتمالات ممكن)
مساله را يك سطح به عقب ببريد و به كلي شدن نزديك كنيد (مثلا: بهدنبال راه كاهش پرسنل هستيم، آنرا تبديل به “راه صرفهجويي در نيرو” كنيم)
با كساني كه پيشنهادات شما را دائم رد ميكنند جلسه داشته باشيد و از نقدهاي آنها ايده بگيريد
جريان برخورد خود با مساله و تلاش براي حل آن را بهصورت يك داستان و سناريو بنويسيد
از نمودارها و ماتريسها براي احاطه بر جوانب موضوع استفاده كنيد.
بالخصوص در مواردي كه گفتههاي افراد مربوط به يك فعّاليت در چرخة هستي باشد. ساخت هليكوپتر و هواپيما از روي حركت پشه و مگس، يا تلاش براي دستيابي به آمپولهاي بدون درد از روي نحوة نيشزدن پشه، نمونههايي از اين مطلب هستند. قاعدة اينگونه تفكّر در قرآن آمده است: “فَبَعَثَ اللَّهُ غُراباً يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوارِي سَوْأَهَْْ أَخِيهِ”۱
“قابيل متحير شد كه با جسد برادر چه كند؟ خداوند كلاغي را فرستاد تا در برابر ديدگان او طعمه و غذاي خود را در زمين پنهان نمايد تا به او بفهماند كه چگونه بايد جسد برادرش را دفن كند.” علامه طباطبايي رحمه الله عليه در تفسير اين آيه ميفرمايند:
“نظام هستي، نظامي است كه قابليت دارد به انسان آموزش بدهد. انسان بهوسيلة ارتباط برقرار كردن با اجزاء و عناصر هستي، آنچه براي اهداف زندگي خود نياز دارد را ميتواندبيآموزد.”
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث:
فرضیهپرداز باید از روشهای موضوعشناسی و مسالهشناسی و تولید شبکه مسائل و شبیهسازی واقعیتها، و فرآیندهای خلاقیت، بیشترین بهره را بگیرد.
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث:
روششناسی ، روش تحقیق، مدلسازی، الگوریتمسازی
برچسب #حل مساله #فرضیه شناسی #موضوع شناسی
دانشنامه, روش شناسی