eitaa logo
رضا داوری اردکانی
303 دنبال‌کننده
3 عکس
2 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
1984 جرج اورول را در نظر آوریم که در آن مردم چنان تربیت می‌شوند که باید بپذیرند که جنگ، صلح است. بردگی، آزادی است و ظلم، عدل است این‌ها دروغ نیست بلکه زبان موجودی است در هیئت و شمایل آدمی که آموخته است جز راست نگوید و ظلم را زشت بداند و دوستدار خلق باشد این موجود در کنار این‌همه محاسن عیبی هم دارد و آن این‌که نمی‌داند راستی و عدل و دوستی چیست و نیاز به تمیز و تشخیص هم ندارد زیرا هر جا لازم باشد موارد و مصادیق راستی و دوستی و دادگری را به او نشان می‌دهند تا از آن‌ها دفاع کند یا آن‌ها را بستاید و دیگر اهمیت ندارد که آن‌چه را به‌نام داد یا حقیقت به او نشان می‌دهند چه باشد و دوستدار و هواخواه نام و لفظ است مضمون آن هرچه می‌خواهد باشد فلسفه، سیاست، خشونت صفحه 12 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
چه کنیم که حتی کانت خشونت را امری طبیعی و منشاء نیروی محرکی می‌دانست که در برابر خشونت طبیعی می‌ایستد و آن را مهار می‌کند... رأی کانت در نظر من بسیار اهمیت دارد زیرا او فیلسوف جهان تجدد و طراح و آموزگار اخلاق در این جهان است این‌که او خشونت را امری ضروری برای مقابله با قهر طبیعت بداند به‌طورکلی و به‌خصوص در این مقام بیشتر قابل تأمل است... فلسفه، سیاست، خشونت صفحه 14 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
اینشتاین در نامه‌ای که به فروید نوشت از او پرسید آیا در مقابل فاجعه جنگ راه نجاتی برای بشر وجود دارد؟ فیزیکدان بزرگ اولا آگاه بود که او در زمینه صلح و جنگ و خشونت صاحب‌نظر نیست ثانیاً می‌خواست از وقوع فاجعه‌ای که پشت در خانه ایستاده بود جلوگیری کند که متأسفانه سعی او و دوستانش به‌جایی نرسید و فاجعه‌ای که بیمناک آن بودند اتفاق افتاد. او فکر می‌کرد که علم باید در خدمت انسان و بهبود زندگی او باشد و از آن سوءاستفاده نشود اما خود نیز عاقبت مثل بسیاری دیگر برای مقابله با خشونت، خشونت را پیشنهاد کرد فلسفه، سیاست، خشونت صفحه 14 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
ستایشگران خشونت معتقدند که نه‌فقط خشونت در تاریخ بشر از میان نمی‌رود بلکه شرط لازم تحول و پیشرفت است. کسان دیگری هم هستند که ریشه خشونت را در وجود بشر می‌بینند اما تعدیل و راه بردن آن را غیرممکن نمی‌دانند. فروید در پاسخ به دعوت اینشتاین برای پیوستن به مدافعان صلح‌نامه درخشان پر از طنز نوشت و بر وجود غریزه جنگ‌طلبی و خشونت تأکید کرد و هرچند که حفظ صلح را ممکن دانست، دعوت را نپذیرفت... در میان صاحب‌نظرانی که من می‌شناسم این رأی به‌طورکلی بیشتر موردقبول است و مگر نه این‌که اسپینوزا و هابز و سارتر دیگری را دشمن و گرگ و دوزخ می‌دانستند... فلسفه، سیاست، خشونت صفحه 13 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
دشواری و پیچیدگیِ مسئله جنگ و خشونت جز با تأمل در تاریخ و وجود بشر درک نمی‌شود. البته سیاست رسمی (لااقل درصد سال اخیر) هرگز علاقه‌ای به تحقیق دراین‌باره نشان نداده و با مسلم انگاشتن این قول هابزی که بر طبق آن جنگ در فکر و ذهن آدمیان پدید می‌آید تأمل در این باب را غیرلازم دانسته و کار صلح و جنگ را به دست مردمان و به‌خصوص سیاست‌مداران سپرده است. استالین در یکی از پیام‌هایش که طبق معمول به‌عنوان رهبر داهی زحمتکشان جهان صادر شد گفت که اگر مردم جهان‌خوار صلح را به دست گیرند و تا پایان از آن دفاع کنند صلح حفظ خواهد شد این سخن نه دروغ بود و نادرست حتی قابل انکار هم نبود اما یاوه و بی‌معنی بود و برای گوش‌هایی به زبان آمده بود که گوینده، صاحبان آن‌ها را آدم‌های ماشینی خوب و حرف شنو و... می‌خواست. فلسفه، سیاست، خشونت صفحه 14 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
خوش‌بینان لیبرال دموکرات مخالف خشونت وقتی از خشونت و خشونت گران شکایت می‌کنند نیم‌نگاهی هم به تبلیغات دارند اما در مقام تبلیغات‌چی حرف نمی‌زنند بلکه از جهان، صرفاً ظاهر آن را می‌شناسند و چون به آزادی علاقه‌ای دارند و آن را به معنی همه‌چیز ممکن است می‌پندارند خشونت را محصول اراده اشخاص یا نتیجه آرا و عقاید آنان می‌دانند. هابز فکر می‌کرد که چون دیگران در اندیشه تجاوز و تعدی هستند پس من باید پیش‌دستی کنم به او اشکال کردند که یک امر واقعی را به تصور و توهم تحویل کرده‌است چنین تحویلی در حوزه آمپیریسم عیب نیست اما این تصور و توهم از توهم و تصور کسانی که فکر می‌کنند باید انگشت در جهان کرد و خشونت و خشونت ساز را پیدا کرد و او را به‌سزای نیت یا عمل زشت و ناپسندش رساند بیشتر غیرواقعی و وهمی است. فلسفه، سیاست، خشونت صفحه 15 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
ستایش مهر و مهربانی و نشان‌دادن زشتی‌های خشونت جای خود دارد اما وقتی وارد فلسفه می‌شویم و از ماهیت خشونت می‌پرسیم به‌جای فلسفه، نمی‌توان و نباید وعظ و اندرز و تبلیغات گذاشت که این خود یک نوع خشونت و شاید خشونت زشتی باشد که زمینه‌ساز غفلت از خشونت و ریشه آن می‌شود این قبیل سخنان وقتی به‌نام فلسفه گفته می‌شود اولاً فلسفه مورد تجاوز قرار گرفته است ثانیاً خشونت نسبت‌به اشخاصی است که متهم به خشونت‌سازی شده‌اند و بالاخره ثالثاً مایه غفلت و موجب سهل‌انگاری و سهل‌گیری می شود فلسفه، سیاست، خشونت صفحه 15و 16 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
اگر فلسفه که باید عین خردمندی باشد در زمان ما گرفتار جهل و حماقت نشده بود و اگر عالمی که قانون اساسیش از حقوق بشر بود در درکات ظلم و تجاوز دست‌وپا نمی‌زد امکان نداشت که به‌نام فلسفه و اخلاق، ظلم و تجاوز بعضی حکومت‌های قرن بیستم را به چند صفحه از یک کتاب متعلق به دوهزار و پانصد سال پیش برگردانند... البته درباره‌ی کل فلسفه‌ی افلاطون و اثری که در تاریخ و حتی در قوام دوره تجدد گذاشته است، می‌توان بحث کرد اما وقتی گفته می‌شود که شخصی در گذشته نیت و قصد خشونت داشته و با قصد و نیت او خشونت رواج یافته و همه تاریخ یا کسانی در طی تاریخ نیت و قصد او را اجرا کرده‌اند، دریغ است که بر چنین حکمی حتی نام جهل گذاشته شود، زیرا این نام‌گذاری ظلم عظیم به عقل و ادراک بشر و توهین به جهل بسیط او است... فلسفه، سیاست، خشونت صفحه 18 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
رورتی، که سیاست و دموکراسی را مستقل از فلسفه خوانده، نمی‌داند که آن را در آغوش نظم تکنیک جهان رها می‌کند. فلسفه، سیاست، خشونت صفحه 20 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
من به معاریف و مشاهیر کاری ندارم بلکه از این اوضاع این جهان جهانی که در آن به سر می‌بریم حکایت و گاهی شکایت می‌کنم. این جهان نه جهان توسعه‌یافته است، نه جهان توسعه‌نیافته، جهانی که هرکجا باشیم اهل و تابع آنیم و در سراسر روی زمین گسترده شده‌است. این جهان هم مدرن است هم پست‌مدرن و همسر و کار و تعلقی به دنیای پیش‌از تجدد دارد. فلسفه، سیاست، خشونت صفحه 18 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
فلسفه نه‌فقط زمینه‌ای را فراهم آورده است که در آن علم و تکنیک بسط یابد بلکه راهنمای آن‌ها و چشم عالم جدید بوده‌است و اگر این چشم کور شود چه‌بسا که جهان در ورطه‌های خطر تباهی سقوط کند. مهم نیست که حتی غالب اشخاص درس‌خوانده بپندارند و به زبان آورند که فلسفه و شعر اموری زائدند و اگر باشند برای تفنن خوبند و به هیچ کار دیگری نمی‌آیند. مثل این‌که قبل‌از کشف اکسیژن و درک منوط بودن زندگی به آن مردمان نمی‌دانستند که هوا چیست و چرا به هوا نیاز دارند، ولی همه نان‌ و آب و جامه و مسکن می‌خواستند. البته مردم در نشناختن قدر هوا تقصیری نداشتند و چون هوا همه‌جا بود ضرورت نداشت که با سعی خود آن نیاز را برآورده سازند. فلسفه، سیاست، خشونت صفحه 23 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
اگر سعدی نبود ما اصلا نمی‌توانستیم تصور کنیم چه بودیم و که بودیم. سعدی تجدید عهد یک دوران و‌ عهد است... 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
آنکه می‌گوید ما هنوز به مدرنیته نرسیده ایم پس به پست مدرن چه کار داریم، جهان خود را نمی شناسد و با اینکه احیانا خار غربت در پا دارد، اصرار در توجیه جهان تجدد می‌کند، ظاهرا این خار هنوز در دلش نخلیده است. فلسفه، سیاست، خشونت صفحه 19 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
ماکس وبر صفت اصلی جهان تجدد را رهایی از فسون و افسانه دانسته بود. اکنون باز ما به جهان فسون و افسانه بازگشته ایم. جهان کنونی وقتی با زبان و دست افسون‌شده و افسانه زده زندگی می‌کند و حتی با همین زبان و دست به جستجوی حقیقت و عدالت و آزادی می‌رود، چگونه گرفتار افسون و افسانه نباشد و پیداست که با دست ودل و چشم‌ و گوش‌ و زبان‌ افسون‌شده به عدالت و آزادی نمی‌توان رسید و فقط می‌توان در بازی جهان، بازیچه‌ بود... فلسفه، سیاست، خشونت صفحه 19 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
هدایت شده از ๛ وارستگی ๛
‌ ‌ 💠 دعوت به اندیشه 👥 گفتگوی استاد طاهرزاده و دکتر موسی نجفی 📗 پیرامون کتاب گسست تاریخی و شرق شناسی (اثر دکتر رضا داوری اردکانی) 📆 سه شنبه ۲۹ خرداد ماه ۱۴۰۳ 🕠 ساعت ۹ صبح 📍مکان: خانه مشروطیت اصفهان 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌
از زمان سقراط، افلاطون و ارسطو فکر چنان تنزل کرده‌است که منتهی به عقلجزئی و عقل‌مشترک شده تا آنجا که جای‌ هم‌زبانی و هم‌داستانی را قال و مقال گرفته‌است... ما امروز دیگر زندگینمی‌کنیم و زندگی ما چیزی جز گذرانِ‌معاش بر طبق اقتضای‌ علم و عقل‌جزئی نیست. ما از طبیعت جداشده‌ایم و غرق در مفاهیم‌ِانتزاعی هستیم... در چنین وضعی بنابر رأیِ‌نیچه، هنر از این جهت که نمودِامرِمحسوس است ما را از دنیایِ‌انتزاع، نجات می‌دهد و نمی‌گذارد که یکسره در دنیایِ‌انتزاعی، نابود شویم... 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
هدایت شده از ๛ وارستگی ๛
کدام رییس جمهور کدام آینده.pdf
1.85M
‌ 📑 کدام رئیس جمهور؟ کدام آینده؟ 🔹 ویژه نامه چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری 🔸 ۴ تیر ماه ۱۴۰۳ 🔻عناوین این ویژه‌نامه ۱) چرا سعید جلیلی؟ جلیلی و نگاهی دوباره به جایگاه ریاست جمهوری ۲) دولت مردم آزادی سیاست دینی؛ نسبت میان دولت و مردم ۳) سیاست دینی تبلور اعتماد به مردم 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌
اشعریان که قرار نبود کتاب اخلاق بنویسند، آثاری نظیر کیمیای‌سعادت و احیاءالعلوم نوشتند اما معتزله، کتاب‌اخلاق ننوشتند. حال آنکه آنان (معتزله) از تشخیص و تمیز حسن و قبح می‌گفتند. شاید هیچ ربطی‌تاریخی نتوان میان کانت و معتزلیان و اشعریان یافت اما می‌توان شکست یا ناتوانیِ‌فیلسوفانجدید در طرح و تدوین کتابِ‌اخلاق را به مشکل راسیونالیسم و اخلاق بازگرداند و گفت که اگر کانت توانست کتاب نقد عقلِ‌عملی را بنویسد از آن جهت بود که به نحوی از راسیونالیسم گذشت... سیری در تاریخِ‌روشنفکریِ‌ایران و جهان صفحه ۲۸ 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
هدایت شده از ๛ وارستگی ๛
‌ ‌ 💠 [ناظر به پیام اخیر دکتر داوری] 🔸 خدا را شکر که در میان ما هنوز فلسفه هست. هنوز کلامی هست که ما را تکان دهد و بار دیگر همه چیز را در مقابل ما ویران سازد تا از نو ساخته شویم. 🔹 آنان که با زبان فلسفه آشنا نیستند شاید ندانند ما با سخن فیلسوف در چه شور و شعفی حاضر می‌شویم. 🔸 ابن سینا در نیمه‌های شب در میان کتاب‌ها با سخن حکیمان و فیلسوفان آنچنان وجدی می‌یافت که می‌گفت اَینَ المُلوک وَ اَبنا المُلوک. 🔹 شاید هنوز در میان ما کسانی هستند که می‌گویند ابن عربی سنی است و به حقیقت راه نیافته، اما نمی‌دانم با سخن حضرت روح الله چه می‌کنند آنجا که راه آینده جهان را با درک ابن عربی میسر می‌دانست و سیاستمداران بزرگ را به آن دعوت کرد؟ 🔸 آری مگر ما با ابن عربی سنی شدیم که با فیلسوف بزرگ عصرمان بسیجی نباشیم؟ 🔹 آری امر دشواری است و آنان که عزم و همتی داشته باشند تا با سخن فلسفه روبرو شوند جز راه حضرت روح الله راه دیگری در مقابل خود نمی‌یابند. 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ✍🏻 حجت‌الاسلام نجات بخش ‌ ‌
هدایت شده از مخبت
1.49M
داوری، فیلسوف خشونت... وقتی تفکر، خوار می‌شود... متن‌خوانی کتاب فلسفه، سیاست و خشونت 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
312.1K
نظر دکتر داوری درباره هایدگر: هایدگر، بزرگترین‌ فیلسوفِ‌معاصر... گاهِ‌خرد صفحه125 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
وقتی همه قدرتِ‌غربی و نظامِ‌جهانِ‌توسعه‌یافته نامِ‌تجدد گرفت، قهرا بسیاری از مخالفت‌ها و دشمنی‌ها هم متوجه تجدد شد... زیرا تجدد را مرکز و کانونی تلقی کردند که همه فرمان‌ها و دستورهایِ قهر و غلبه و انکارِدین و اخلاق و معرفت از آنجا می‌آید... با این‌ تلقی، تجدد به ایدئولوژی تبدیل شد. در نسبت و تناسب با این حادثه از سوی مقابل هم طرحِ‌تازه‌ای پدید آمد. وقتی نهضت‌های‌سیاسی و ملیِ ضداستعمار و آزادی‌خواه پس از یک درخششِ‌کوتاه‌مدت شکست خوردند نهضت‌ها، رنگِ‌دین گرفت... بنیادگرایی هم کم و بیش رنگِ‌سیاسی پیدا کرد تا آنجا که به‌ دین نام ایدئولوژی دادند و به این صورت بود که دو ایدئولوژی یکی به نام تجدد و دیگری که مضمون شریعت داشت در برابر هم قرار گرفتند... بلای بی‌تاریخی و جهان بی‌آینده 27 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
علمِ‌تکنولوژیک و شرق‌شناسی و استعمار، عاملان و کارگزارانِ‌روحِ‌تجدد بوده‌اند، نه اینکه آن‌ها تجدد را ساخته و استقرار بخشیده و راهِ آن‌را معین کرده باشند... بلای بی‌تاریخی و جهان بی‌آینده 63 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
شعر و فلسفه، خواهر و برادرند. اقتضای شاعری و فلسفه و طبع این دو، تنهایی و تنهایی‌دوستی است. یعنی اگر تنها نباشی شاعر نیستی... 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir