eitaa logo
رضا داوری اردکانی
308 دنبال‌کننده
3 عکس
2 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
من شکست خورده ام و این شکست را می پذیرم (varastegi_ir) 2.pdf
196.3K
‌ ‌ 🔸 یادداشت "من شکست خورده‌ام و این شکست را می‌پذیرم" ✍🏻 دکتر داوری اردکانی ▪️ بخش دوم 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌ ‌ ‌
من شکست خورده ام و این شکست را می پذیرم (varastegi_ir) 3.pdf
345.6K
‌ ‌ 🔸 یادداشت "من شکست خورده‌ام و این شکست را می‌پذیرم" ✍🏻 دکتر داوری اردکانی ▪️ بخش سوم 🔺 @varastegi_irوارَستِگی ‌ ‌ ‌ ‌
از زمان داستایوفسکی و اندکی زودتر از فسلفه کانت، اخلاقی بودن انسان، اقامه دلیل بر وجود خداوند محسوب می‌شد. دکتر داوری اردکانی 🔻کانال دکتر داوری اردکانی ▪️@davari_ir
در گذشته هرگاه از حقیقت می گفتند آن را از خیر جدا نمی‌دانستند اما در دنیای جدید حقیقت ربطی به اخلاق و سیاست ندارد دکتر داوری اردکانی 🔻کانال دکتر داوری اردکانی ▪️@davari_ir
آيا نمی توان گفت چیزی در سرّ سویدای وجود ما هست که ما را به کار اخلاق دعوت می کند و برمی انگیزاند؟ به این سخن داستایوفسکی توجه کنید که می گوید اگر خدا نباشد، هرکاری مباح است... 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
در جوامع توسعه نیافته که اقتصاد، آموزش و پرورش و سیاست کمتر باهم تناسب دارد، هر چه بیشتر قانون وضع شود، رعایت قانون کمتر می شود 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
مولوی نمی خواسته به ما اندرز بدهد. او فکر نمی کرده که چه بگوید و سپس گفتن را آغاز کند زیرا شعر، آمدنی است و اگر شاعر می خواست بنشیند و مطالبی را در ذهنش مرتب کند و سپس آن ها را به نظم در آورد، نتیجه است کار هرچه می شد دیوان شمس و مثنوی نمی شد. مگر مولانا به صراحت نگفته: تو مپندار که من شعر به خود می گویم تا که بیدارم و هوشیار یکی دم نزنم 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
ارتباط هنر با اخلاق را ارتباط هنر با عادات اخلاقی نباید دانست، زیرا این عادات، ظاهر اخلاق اند و چه بسا گاهی صاحبان این عادات حتی اخلاقی هم نباشند. طاعت حق، خوب است اما اگر این طاعت به عادت تبدیل شود و بصورت فعل مکانیکی درآید، شاید فاصله اش با رذیلت و حتی تبهکاری یک قدم بیشتر نباشد... 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
هر ارتباطی که وجود دارد در اثر هنری و ارتباط آن با مردم است. مردم می توانند از اثر هنری، درس اخلاق هم بیاموزند. بشرط اینکه به اثر هنری برای آموختن اخلاق، رو نکرده باشند. اخلاق در زندگی کنونی، ص45 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
در جوامع توسعه نیافته، سیاست و علم با هم رقابت می‌کنند، یکی از بحران های این جوامع آن است که حقیقت را با سياست خلط می‌کنند و آن را در سیاست می جویند و سیاست را قلمرو حقایق می دانند و تا به علم می رسند تکلیف حقیقت یا حقایق علم را با تصمیم سیاسی معین می‌کنند. 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
ارسطو که می گفت: کمدی حکایت حقارت آدمی و تراژدی گزارش عظمت اوست و مخصوصا آنجا که از کاتارسیس (تهذیب) می گفت، به نسبت میان هنر و پرورش جان آدمیان نظر داشت. ولی هنر، حتی اگر بپذیریم که اثر تربیتی دارد، این اثر با تعلیم مستقیم حاصل نمی شود... اخلاق در زندگی کنونی صفحه 46 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
در جهان جدید، که حضور بشر تا این اواخر همه فضای آن را پر کرده بود و اکنون این بشر در تکنیک، منحل شده، هیچ نسبت و ارتباطی با آغاز و انجام نیست. آنچه مانده یک موجود متفرقه شده است با ساحت تمتع در جهانی بدون غایت که زندگی در آن معنا ندارد و همه چیز، مباح است. اخلاق در زندگی کنونی صفحه 49 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
در جامعه فاسد، کارها هم دیگر در دست اهل صلاح، باقی نمی ماند و به این جهت حکومت حتی اگر هم بخواهد، غم بی اخلاقی هم نمی تواند بخورد تا چه برسد به اینکه بخواهد آن را علاج کند... اخلاق در زندگی کنونی صفحه 49 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
ظاهرا فرض این است که فساد امر روان شناختی و شخصی است یعنی اشخاصی فاسدند و اشخاصی دیگر اهل صلاح اند و این اهل صلاح باید جلو فساد را بگیرند و با فاسدان مقابله کنند. البته اهل صلاح باید در برابر فساد بایستند اما جامعه مجال جنگ میان صلاح و فساد نیست. جامعه متعادل از صلاح برخوردار است و کم و بیش می تواند آن را حفظ کند. اما اگر نظام زندگی از تعادل خارج شود، اساس اخلاق سست می شود و مردمان برحسب استعداد بعضی زودتر و بعضی دیرتر به سمت فساد متمایل می شوند و آن ها که تن برنمی دهند ناگزیر برکناره می روند و میدان را به دیگران وامیگذارند. اخلاق در زندگی کنونی صفحه 51 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
رسم این است که فساد را عارضه ای که می آید و می گذرد، تلقی می کنند و کمتر کسی می پذیرد که فساد کنونی جهان از غیاب حق و حقیقت، نشئت می گیرد. در این زمان حق و حقیقت را با میزان خرد مشترک می سنجند. وقتی آرای همگانی و جمعی را عین حق یا ملاک آن می دانند، حق را چگونه غایب بدانند و چرا باید آن را جستجو کنند؟... اخلاق در زندگی کنونی صفحه 52 و 53 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
🔸 جلسات متن‌خوانی مقاله: 🔻 پرسش از تکنولوژی ✍🏻 اثر مارتین هایدگر 🎙باحضور استاد فاطمی (@sr_fatemy) 🗓 از ۲۸ بهمن‌ماه، هرهفته شنبه‌ها: ساعت اول (از ۱۴ تا ۱۵:۳۰) ساعت دوم (از ۱۵:۴۵ تا ۱۷) گفتگوی آزاد انجمن (از ۱۷:۱۵ تا اذان) 📍قم، خ عماریاسر، مسجد امام حسین علیه‌السلام، مَدرس شهید تقوی 🔹موقعیت در نشان: https://nshn.ir/477bs-Noyxv2E1 [حضور برای عموم بلامانع است. در صورتی که قصد شرکت دارید جهت هماهنگی بیشتر به آی‌دی @alirooholamin اطلاع دهید] 🌐 کانال انجمن مطالعات «غرب‌شناسی» قم: 🔘 @west_studies ‌ ‌ ‌ ‌
نیچه گفته بود: اگر هنر نبود، حقیقت ما را نابود می کرد و از حقیقت همین عقلانیت را (در زمانی که هنوز به لفظ و شعار صرف تبدیل نشده بود) در نظر داشت و دریغا که شرط نیچه و مقدمه قضیه شرطیه او اکنون دست دستخوش تزلزل شده. فلسفه، سیاست و خشونت صفحه 1 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
کاش به جای تکرار این الفاظِ عقل و عقلانیت که در بحبوحه آشفتگی های فکری اخیر از معنای محصل خود دور شده است به زبان ساده می گفتیم بیایید قدری فکر کنیم و بفهمیم که چه می گوییم و چه می شنویم و چه می کنیم. ستایش خشک و خالی از عقل هیچ گرهی از کار ما نمی گشاید. در کدام زمان جز زمان ما کسی که شاید از استعداد فلسفه هیچ بهره ای نداشت، می توانست با خواندن یک مقاله یا یک کتاب درسی داعیه فیلسوف بودن در نظر بپرورد و درباره اموری که در باب آن ها هیچ نمی داند اظهار نظر کند. فلسفه، سیاست و خشونت صفحه 1 و 2 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
حتی اگر فیلسوفی مثل افلاطون را بنیانگذار خشونت بخوانند و او را از این بابت ملامت کنند هیچ خللی در کار جهان پدید نمی آید و چیزی از شأن و قدر وی کاسته نمی شود. خشونت همه جا هست و صورتی از آن را در افلاطون هم می توان یافت و البته درباره آن باید اندیشید اما خشونت ساخته و پرداخته هیچ شخص و هیچ فلسفه ای نیست... فلسفه، سیاست و خشونت صفحه 2 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
آیا خشونت چیزی است که یک یا چند شخص، آن را به جهان آورده اند و آیا ریشه خشونت را در فلسفه یا بعضی فلسفه ها باید جست و با رد و طرد آن فلسفه ها، عالم از خشونت شر نجات می یابد؟... به این پرسش که می اندیشم رفتار و گفتار مسیح بیادم آمد که بر وفق آن خود را خوب دانستن و دیگران را بد انگاشتن و بدی را به دیگران نسبت دادن، عین بدی است چنانکه سقراط هم کسی را که خود را دانا می دانست به دانایی نمی شناخت‌‌... فلسفه، سیاست و خشونت صفحه 2 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
خشونت در تاریخ و در زندگی آدمی چیزی نیست که آن را این و آن جعل کرده باشند. این سخن که خشونت را اشخاص به جهان آورده اند بی پایه و سطحی است ولی وقتی سخن بی پایه مورد قبول قرار می گیرد نمی توان بی اعتنا از آن گذشت... فلسفه، سیاست و خشونت صفحه 2 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
اگر کار به این آسانی بود که کسی بیاید و مقصر بناکردن قهر و خشونت را بیابد و همه او را لعنت کنند و بنیاد قهر برافتد و جهان پر از مهر و دوستی شود، این همه بحث چه ضرورتی داشت و چرا تقریبا همه فیلسوفان می بایست به آن بیندیشند و صدها و شاید هزارها کتاب درباره آن بنویسند؟ آیا گمان می کنیم که حتی تحسین کنندگان خشونت (مارکس، ژرژ سورل و کارل اشمیت و...) همه دوستدار اعمال خشونت بودند؟... فلسفه، سیاست و خشونت صفحه 5 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
تحسین کنندگان خشونت (مارکس، ژرژ سورل و کارل اشمیت و...) با همه اختلاف هایی که باهم داشتند، خشونت را محدود و محصور در یکی از صورت های آن نمیدانستند و قانون را ملاک وجود و عدم خشونت تلقی نمی کردند. مقصود این نیست که این ها همه خشونت را لازم ذات بشر می دانند ولی آیا در تاریخ دوران ها و زمان هایی می شناسیم که در آن ها صلح و سلم و دوستی و وفاق اصل و رسم و قاعده باشد؟ برخی صاحب نظران گفته اند که خشونت پیش از آغاز تجدد وسیله ای برای رسیدن به مقصود ها بوده و در دوره جدید موضوعیت پیدا کرده. بنابراین رای، نظام تجدد بر خشونت بنیاد شده و با نیروی آن پیش رفته. ولی مگر سیاست ها و عوالم دیگر بدون خشونت بوده است؟ پاسخ پرسش هرچه باشد و حتی اگر ثابت شود که خشونت از تاریخ بشر منفک نمی شود و صفحات صلح در کتاب تاریخ سفید است، باز هم نمی‌توانیم جنگ و خشونت را بنیاد و مقوم همه تاریخ ها بدانیم. فلسفه، سیاست و خشونت صفحه 5 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
بنظر هانا آرنت: خشونت یک امر صرفا سیاسی نیست بلکه ساختن و تولید نیز عین خشونت است یعنی بدون اعمال خشونت چیزی ساخته نمی شود و خشونت همواره در سیاست و تفکری که برحسب آن انسان موجود سازنده و افزارساز دانسته شده است مضمر بوده است. در مقابل، در دوران های پیش از تجدد خشونت در حکم وسیله‌ای برای رسیدن به غایتی بوده و همواره کاربردش می بایست برحسب نسبتی که با غایت دارد توجیه شود فلسفه، سیاست و خشونت صفحه 5 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
در تاریخ تجدد حتی مردی مثل کانت که پدر لیبرالیسم و فیلسوف قائل به احکام تنجیزی (بی چون و چرای) اخلاقی و طراح صلح دائم است، پذیرفته است که کار جهان بی خشونت نمی گردد. این خشونت، خشونتی نیست که مردمان هنگام به خطر افتادن زندگی شان یا در وقت نیاز و ضرورت به آن دست می یازند. فلسفه، سیاست و خشونت صفحه 6 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir