eitaa logo
رضا داوری اردکانی
303 دنبال‌کننده
3 عکس
2 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
جهان توسعه نیافته در حقیقت گرچه نام جهان دارد از قوام تاریخی بی بهره است یا بهره کافی ندارد. جهان متجدد به صورتی که در اروپای غربی و آمریکای شمالی تحقق یافته است توسعه یافته نامیده می شود اما جهان قدیم را نمی توان توسعه نیافته خواند و کسی نگفته و نمی تواند بگوید که هخامنشیان یا ساسانیان توسعه نیافته بودند. اما اکنون بسیاری از کشورهای جهان که برخی از آن ها سابقه تاریخی هم دارند در ذیل توسعه نیافته یا در حال توسعه قرار دارند. خرد سیاسی در زمان توسعه نیافتگی صفحه 38 🔻کانال دکتر داوری اردکانی ▪️ @davari_ir
توسعه نیافتگی امری است که در قرون یا دهه های اخیر عارض چین، هند، ایران، مصر و... شده اگر این کشورها همان بودند که در گذشته تاریخی بودند به آن ها توسعه نیافته گفته نمی شد و اگر وضعی مثل نروژ و دانمارک و آلمان داشتند توسعه نیافته خوانده می شدند اما چه شده است که آن ها را توسعه نیافته می خوانند. این کشورها چیزی که سابقا بوده اند نیستند اما به مرحله توسعه هم نرسیده اند پس درواقع نه تعلق درست به گذشته تاریخی خود دارند و نه به مراحل پیشرفتی که در جهان توسعه یافته تحقق یافته است رسیده اند. خرد سیاسی در زمان توسعه نیافتگی صفحه 38 🔻کانال دکتر داوری اردکانی ▪️ @davari_ir
کشور ما که از حدود یک قرن پیش صاحب صورتی بی رمق و رنگ باخته از دولت ملی شده می خواهد در پی جهان توسعه یافته برود و به مزایایی که آن ها در زندگی و عام و تکنولوژی و سیاست دارند دست یابد. مشکل این است که اگر خواستن به معنای هوس داشتن باشد، توانستن نیست و صاحب هوس را به مقصود نمی رساند. جهان متجدد با خرد و فرهنگ خاص به مراحل توسعه رسیده است. کشورهای دیگر به صرف آموختن علوم جدید و تقلید از رسوم تجدد به مقصد و مقصودی که دارند نمی رسند. خرد سیاسی در زمان توسعه نیافتگی صفحه 38 🔻کانال دکتر داوری اردکانی ▪️ @davari_ir
من گفته ام غرب نفسانیت است؛ نفسانیت معنی اخلاقی دارد و اگر خواننده از این جمله دریابد که غرب کانون حرص، آز، هوس، شهوت و خود پرستی است بر او بأسی نیست اما من نفسانیت را در ترجمه سوبژکتیویته به کار برده ام و سوبژکتیویته چیزی از نوع هوی و هوس نیست بلکه اساس تفکر فلسفی غرب است. درباره غرب صفحه 8 🔻کانال دکتر داوری اردکانی ▪️ @davari_ir
بعضی مطالب فلسفی در زبان معمولی معنی دیگر پیدا کرده است چنانکه فی المثل وقتی گفته ام که پیدایش و بسط شرق شناسی متناسب و متناظر با گسترش و افزایش قدرت استعماری غرب بوده است کسانی پنداشته اند که من همه شرق شناسان را عامل استعمار و مأمور دستگاههای اطلاعاتی غرب دانسته ام و حال آنکه نه فقط چنین معنایی مراد نکرده ام بلکه آن را نادرست و حتی خطرناک میدانم زیرا اگر کسی بگوید که حکومتها هر چه می خواسته اند می کرده اند و حتی احیاء فکر و علم و پژوهش هم به دست آنان بوده است، علم و تحقیق را ناچیز انگاشته است. مسلماً بعضی مؤسسات علمی وابسته به استعمار وجود داشته است و در بعضی مراکز علمی مستقل نیز طرحهایی برای استیلای بر اقوام عالم فراهم میشده است؛ اما حکومتها اگر بتوانند از علم استفاده یا سوء استفاده کنند نمیتوانند آن را پدید آورند و به هر راهی که میخواهند ببرند. ولی ظاهراً تاکنون هرچه توضیح داده ام مؤثر نشده است و کسانی هنوز مرا ملامت میکنند که شرق شناسی را مولود استعمار و شرق شناسان را عاملان و مأموران سیاست استعماری دانسته ام. حاشا که من چنین تهمتی به دانشمندان بزنم. درباره غرب صفحه 8 و 9 🔻کانال دکتر داوری اردکانی ▪️ @davari_ir
من متهم شده ام که غرب را از سر دشمنی و غرب ستیزی عین فساد می دانم. وجه سوء تفاهم این است که مدعیان غرب را یک موزائیک و مجموعه چیزهای متفاوت خوب و بد و زشت و زیبا می دانند و به نظر آن ها اگر کسی به این قول قائل نباشد باید غرب را موجودیت واحد و یکدستی بداند که همه چیزش یکسره خوب یا بد است. زیرا اگر همه اجرا غرب از یک جنس است در آن بد و خوب نمی توان سراغ گرفت. فهم همگانی هم بر این برداشت صحه می گذارد ولی غرب نه مجموعه خوب و بدهاست و نه یکپارچه خوب و نه یکپارچه بد، بلکه غرب یک عالم است و عالم پر از امکان هاست منتهی در هر عالمی امکان ها و حدود آن ها متفاوت است ساکنان عالم غرب با این امکان ها که فکر و عمل شان را راه می برد و سر و کار دارند. این بیان را ممکن است نادرست و مبهم خواند اما نمی دانم چگونه از آن استنباط جبر کرده اند... درباره غرب صفحه 9 🔻کانال دکتر داوری اردکانی ▪️ @davari_ir
غرب ستیزی یک اقدام سیاسی است اما سعی من به خصوص در سال های اخیر این بوده که از خلط میان مطالب فلسفی و تعلقات سیاسی بپرهیزد. در باب غرب سخن بسیار گفته اند اما تاکنون کسی درصدد برنیامده که ماهیت غرب را به تفصیل بیان کند. حقیقت این است که وقتی صفاتی را به غرب نسبت می دهند تصور می شود که غرب موجودیتی در میان موجودات است و البته این تصور بی وجه و غیر عادی نیست زیرا وقتی صفتی را به چیزی نسبت می دهیم قاعدتا باید موصوف موجود باشد ولی غرب را یک موجود از سنخ موجوداتی که کم و بیش می شناسیم، نباید دانست. درباره غرب صفحه 8 🔻کانال دکتر داوری اردکانی ▪️ @davari_ir
غرب ستیزی یک اقدام سیاسی است اما سعی من بخصوص در سال های اخیر این بوده است که از خلط میان مطالب فلسفی و تعلقات سیاسی بپرهیزم. در مقالاتی که می خوانید سعی شده است که تصور مبهم غرب تا اندازه ای روشن شود. در باب غرب سخن بسیار گفته اند اما تاکنون کسی درصدد برنیامده است که ماهیت غرب را به تفصیل بیان کند. حقیقت این است که وقتی صفاتی را به غرب نسبت می دهند تصور می شود که غرب موجودیتی در میان موجودات است و البته این تصور بی وجه و غیرعادی نیست؛ زیرا وقتی صفتی را به چیزی نسبت می دهیم، قاعدتا موصوف بابد موجود باشد ولی غرب را یک موجود از سنخ موجوداتی که کم و بیش می شناسیم، نباید دانست. درباره غرب صفحه 8 🔻کانال دکتر داوری اردکانی ▪️ @davari_ir
غرب یک موجود متعین نیست که در جای معین قرار گرفته باشد و بتوان به آن اشاره کرد. به نظر برخی محققان، غرب رویدادی است که با ظهور فلسفه آغاز شده است. اگر این تعبیر و بیان موجه باشد تاریخ فلسفه ادوار دارد و ما اکنون در مرحله بسط تام و تمام غرب هستیم. غرب در این مرحله به صورت تجدد ظاهر شده است. تجدد چیست؟ شرایطی است که در آن بشر خود را لایق تصرف در موجودات یافته و به نظرش رسیده است که می تواند با فکر و رأی خود همه امور را چنانکه باید سر و سامان دهد. درباره غرب صفحه 9 🔻کانال دکتر داوری اردکانی ▪️ @davari_ir
هدایت شده از ๛ وارستگی ๛
مجله سیاست‌نامه در شمارۀ اخیر خود تصویری از رضا داوری اردکانی را روی جلد برد و با تیتر «فیلسوفِ بازنده» به استقبال نود سالگی این متفکر معاصر رفت. داوری اردکانی در واکنش به این مجله در یادداشت کوتاهی نوشت: «من در درون شکست نخورده‌ام، زیرا تعلقم به تفکر را حفظ کرده‌ام.» او در ادامه این متن صراحتاً اعلام می‌کند که متن منتشر شده در مجلۀ سیاست‌نامه یادداشت‌های تنهایی او بوده که آن را برای چاپ و انتشار ننوشته است! @varastegi_ir انتشار این یادداشت حواشی مختلفی در پی داشت. در ادامه، متن این یادداشت را به همراه برخی از واکنش اهالی اندیشه منتشر می‌کنم👇🏻
هدایت شده از ๛ وارستگی ๛
من شکست خورده ام و این شکست را می پذیرم (varastegi_ir) 1.pdf
169.8K
‌ ‌ 🔸 یادداشت "من شکست خورده‌ام و این شکست را می‌پذیرم" ✍🏻 دکتر داوری اردکانی ▪️ بخش اول 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌ ‌ ‌
هدایت شده از ๛ وارستگی ๛
من شکست خورده ام و این شکست را می پذیرم (varastegi_ir) 2.pdf
196.3K
‌ ‌ 🔸 یادداشت "من شکست خورده‌ام و این شکست را می‌پذیرم" ✍🏻 دکتر داوری اردکانی ▪️ بخش دوم 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌ ‌ ‌
هدایت شده از ๛ وارستگی ๛
من شکست خورده ام و این شکست را می پذیرم (varastegi_ir) 3.pdf
345.6K
‌ ‌ 🔸 یادداشت "من شکست خورده‌ام و این شکست را می‌پذیرم" ✍🏻 دکتر داوری اردکانی ▪️ بخش سوم 🔺 @varastegi_irوارَستِگی ‌ ‌ ‌ ‌
از زمان داستایوفسکی و اندکی زودتر از فسلفه کانت، اخلاقی بودن انسان، اقامه دلیل بر وجود خداوند محسوب می‌شد. دکتر داوری اردکانی 🔻کانال دکتر داوری اردکانی ▪️@davari_ir
در گذشته هرگاه از حقیقت می گفتند آن را از خیر جدا نمی‌دانستند اما در دنیای جدید حقیقت ربطی به اخلاق و سیاست ندارد دکتر داوری اردکانی 🔻کانال دکتر داوری اردکانی ▪️@davari_ir
آيا نمی توان گفت چیزی در سرّ سویدای وجود ما هست که ما را به کار اخلاق دعوت می کند و برمی انگیزاند؟ به این سخن داستایوفسکی توجه کنید که می گوید اگر خدا نباشد، هرکاری مباح است... 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
در جوامع توسعه نیافته که اقتصاد، آموزش و پرورش و سیاست کمتر باهم تناسب دارد، هر چه بیشتر قانون وضع شود، رعایت قانون کمتر می شود 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
مولوی نمی خواسته به ما اندرز بدهد. او فکر نمی کرده که چه بگوید و سپس گفتن را آغاز کند زیرا شعر، آمدنی است و اگر شاعر می خواست بنشیند و مطالبی را در ذهنش مرتب کند و سپس آن ها را به نظم در آورد، نتیجه است کار هرچه می شد دیوان شمس و مثنوی نمی شد. مگر مولانا به صراحت نگفته: تو مپندار که من شعر به خود می گویم تا که بیدارم و هوشیار یکی دم نزنم 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
ارتباط هنر با اخلاق را ارتباط هنر با عادات اخلاقی نباید دانست، زیرا این عادات، ظاهر اخلاق اند و چه بسا گاهی صاحبان این عادات حتی اخلاقی هم نباشند. طاعت حق، خوب است اما اگر این طاعت به عادت تبدیل شود و بصورت فعل مکانیکی درآید، شاید فاصله اش با رذیلت و حتی تبهکاری یک قدم بیشتر نباشد... 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
هر ارتباطی که وجود دارد در اثر هنری و ارتباط آن با مردم است. مردم می توانند از اثر هنری، درس اخلاق هم بیاموزند. بشرط اینکه به اثر هنری برای آموختن اخلاق، رو نکرده باشند. اخلاق در زندگی کنونی، ص45 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
در جوامع توسعه نیافته، سیاست و علم با هم رقابت می‌کنند، یکی از بحران های این جوامع آن است که حقیقت را با سياست خلط می‌کنند و آن را در سیاست می جویند و سیاست را قلمرو حقایق می دانند و تا به علم می رسند تکلیف حقیقت یا حقایق علم را با تصمیم سیاسی معین می‌کنند. 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
ارسطو که می گفت: کمدی حکایت حقارت آدمی و تراژدی گزارش عظمت اوست و مخصوصا آنجا که از کاتارسیس (تهذیب) می گفت، به نسبت میان هنر و پرورش جان آدمیان نظر داشت. ولی هنر، حتی اگر بپذیریم که اثر تربیتی دارد، این اثر با تعلیم مستقیم حاصل نمی شود... اخلاق در زندگی کنونی صفحه 46 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
در جهان جدید، که حضور بشر تا این اواخر همه فضای آن را پر کرده بود و اکنون این بشر در تکنیک، منحل شده، هیچ نسبت و ارتباطی با آغاز و انجام نیست. آنچه مانده یک موجود متفرقه شده است با ساحت تمتع در جهانی بدون غایت که زندگی در آن معنا ندارد و همه چیز، مباح است. اخلاق در زندگی کنونی صفحه 49 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
در جامعه فاسد، کارها هم دیگر در دست اهل صلاح، باقی نمی ماند و به این جهت حکومت حتی اگر هم بخواهد، غم بی اخلاقی هم نمی تواند بخورد تا چه برسد به اینکه بخواهد آن را علاج کند... اخلاق در زندگی کنونی صفحه 49 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
ظاهرا فرض این است که فساد امر روان شناختی و شخصی است یعنی اشخاصی فاسدند و اشخاصی دیگر اهل صلاح اند و این اهل صلاح باید جلو فساد را بگیرند و با فاسدان مقابله کنند. البته اهل صلاح باید در برابر فساد بایستند اما جامعه مجال جنگ میان صلاح و فساد نیست. جامعه متعادل از صلاح برخوردار است و کم و بیش می تواند آن را حفظ کند. اما اگر نظام زندگی از تعادل خارج شود، اساس اخلاق سست می شود و مردمان برحسب استعداد بعضی زودتر و بعضی دیرتر به سمت فساد متمایل می شوند و آن ها که تن برنمی دهند ناگزیر برکناره می روند و میدان را به دیگران وامیگذارند. اخلاق در زندگی کنونی صفحه 51 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir