eitaa logo
دعوت به نماز🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
587 ویدیو
181 فایل
بسم الله النور مطالب کانال: 🔰 شنبه: دعوت به نماز 🔰 ۱شنبه: نماز در دوره اول رشد 🔰 ۲شنبه: نماز در دوره دوم رشد 🔰 ۳شنبه: نماز در دوره سوم رشد 🔰 ۴شنبه: موانع نماز 🔰 ۵شنبه: اسرار نماز 🔰 جمعه: راهکارهای جذب به مسجد شناسه ارتباط: @namaznor
مشاهده در ایتا
دانلود
🌝سپیده زد، سپیده- وقت سحر رسیده 🏙خاموش شده ستاره- صبح اومده دوباره 🐓خروس پر طلایی- با پاهای حنایی قوقولی قوقو میخونه- تو کوچه و تو خونه 🕌اذان میگن دوباره- از مسجد و مناره 💦بابام پا میشه از خواب- میره لب حوض اب 🖐می شوید او دست و رو- با اب میگیره وضو تمیز و پاکیزه باز- میاد سر جا نماز 😊من هم کنار بابا- نماز می خوانم حالا @davat_namaz
بسم الله - باید ببرمت اتاق عمل یعنی چی که نمیای ؟ - نمیخام الان برای عمل برم - ببین برادر من این گلوله ها را باید زودتر از کتف و سینه ات دربیاریم. خودت نمی فهمی خونی که میرود چه طور بیجانت کرده؟ یکی از پشت سرم گفت - شما اجازه بده من باهاش حرف بزنم برگشتم، حاج احمد بود. از خداخواسته بلند شدم و در گوشش گفتم - وضعیتش خوب نیست.زودتر راضی اش کنید ببریمش برای عمل پنج دقیقه شد، ده دقیقه. با خودم گفتم کمی دیگر دندان روی جگر بگذار، یک ربع که رد شد رفتم بالاسرشان. داشتند با هم گپ میزندند گفتم: - حاجی اومدی راضی اش کنی خودت نشستی کنارش؟ حاج احمد گفت: - منتظریم اذان را بگویند تا نماز بخوانیم بعدش در خدمت شماییم 🔺 مرضیه درویش زاده ۳۴
شهیدی که پس از ۱۷ سال زنده شد!! ✖️این ماجرا مربوط می‌شود به یکی از اعضای کمیته تفحص شهدا که در زندگی شخصی خود دچار مشکل مالی میشود و در جریان جستجوی پیکر شهدا به شهیدی برمی‌خورد که می‌شود و قرض هایش را ادا میکند!! نقل از برادر شهید👇 ▪️می گفت: اهل تهران بودم و عضو گروه تفحص و پدرم از تجار بازار تهران.. علیرغم مخالفت شدید خانواده و به خاطر عشقم به شهداء حجره ی پدر را ترک کردم و به همراه بچه های تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) راهی مناطق عملیاتی جنوب شدم.. یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان... بعد از چند ماه، خانه ای در اهواز اجاره کردم و همسرم را هم با خود همراه کردم.. یکی دو سالی گذشته بود و من و همسرم این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص میگذراندیم.. سفره ی ساده ای پهن می شد اما دلمان ، از یاد خدا شاد بود و زندگیمان، با عطر شهدا عطرآگین.. تا اینکه.. 🔺تلفن زنگ خورد و خبر دادند که دو پسرعمویم که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان ما خواهند شد.. آشوبی در دلم پیدا شد.. حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و من این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بودم... نمی خواستم شرمنده ی اقوامم شوم... 🔺با همان حال به محل کارم رفتم و با بچه ها عازم شلمچه شدیم.. بعد از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردیم و بعد از ساعتی استخوان و پلاک شهیدی نمایان شد... 🌷شهیدسیدمرتضی‌دادگر🌷 فرزند سید حسین... اعزامی از ساری... گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما من..! 🔹استخوان های مطهر شهید را به معراج انتقال دادیم و کارت شناسایی شهید به من سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده ی شهید، به بنیاد شهید تحویل دهم... قبل از حرکت با منزل تماس گرفتم و جویای آمدن مهمان ها شدم و جواب شنیدم که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرم وقتی برای خرید به بازار رفته بود مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرد به علت بدهی زیاد ، دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرم هم رویش نشده اصرار کند... با ناراحتی به معراج شهدا برگشتم و در حسینیه با استخوانهای شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداختم... "این رسمش نیست با معرفت ها... ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم.... راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده ی خانواده مان شویم..." گفتم و گریه کردم... دو ساعت در راه شلمچه تا اهواز مدام با خودم زمزمه کردم : «شهدا! ببخشید... بی ادبی و جسارتم را ببخشید... » 🔹وارد خانه که شدم همسرم با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس من کسی درب خانه را زده و خود را پسرعموی من معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسرت بدهکارم و حالا آمدم که بدهی ام را بدهم.. هر چه فکرکردم، یادم نیامد که به کدام پسرعمویم پول قرض داده ام... با خودم گفتم هر که بوده به موقع پول را پس آورده... لباسم را عوض کردم و با پول ها راهی بازار شدم... به قصابی رفتم... خواستم بدهی ام را بپردازدم که در جواب شنیدم: بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است... به میوه فروشی رفتم...به همه ی مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بودم سر زدم... جواب همان بود....بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است... گیج گیج بودم... مات مات... خرید کردم و به خانه بر گشتم و در راه مدام به این فکر می کردم که چه کسی خبر بدهی هایم را به پسرعمویم داده است؟ آیا همسرم ؟ وارد خانه شدم و پیش از اینکه با دلخوری از همسرم بپرسم که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته... با چشمان سرخ و گریان همسرم مواجه شدم که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار گریه می کرد... جلو رفتم و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودیم را در دستان همسرم دیدم... اعتراض کردم که: چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟ 🔹همسرم هق هق کنان پاسخ داد : خودش بود... بخدا خودش بود... کسی که امروز خودش را پسر عمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود... به خدا خودش بود... گیج گیج بودم... مات مات... کارت شناسایی را برداشتم و راهی بازار شدم... مثل دیوانه ها شده بودم... عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می دادم... می پرسیدم: آیا این عکس، عکس همان فردی است که امروز..؟ نمی دانستم در مقابل جواب های مثبتی که می شنیدم چه بگویم... مثل دیوانه هاشده بودم... به کارت شناسایی نگاه می کردم... 💎شهید سید مرتضی دادگر... فرزند سید حسین... اعزامی از ساری... وسط بازار ازحال رفتم... 💠ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون @davat_namaz
کاری که مادرهای ما برای نمازخوان کردن ما می کردند، وقتی می رفتیم خرید، می گفتند دیدی چقدر خریدمان خوب بود، به این خاطر بود که قبل از رفتن نمازمان را خواندیم. *اگر یک اتفاق خوبی در زندگی مان می افتاد، به نماز خواندن ربطش می دادند و ما فکر می کردیم اگر نمازمان را بخوانیم، اتفاق های خوبی برایمان می افتد و این حس باعث شد که ما منشا خیر را همیشه از نماز می دانستیم.* 🦋 یکی دیگر این که در محیط مدرسه، ما سال گذشته نماز را باتوجه به مطالب کتاب و صوت های فهم قرآن در دبستان در زندگی دانش آموزان جاری کردیم. و من فکر می کنم مهم ترین نکته ای که مربی ها باید رعایت کنند این است که *باید با قرآن ارتباط داشته باشند در این صورت است که مربی احساس می کند دیگر خودش نیست که درس می دهد، بلکه قرآن هست که به بچه ها درس می دهد.* @davat_namaz
#👆فیلم رفیق اول بچه هایتان باشید @HAERISHIRAZI
📣 📣 📣 * توجه توجه* 🎈 *مسابقه اذان گویی بچه ها* 🎈 قدیما موقع اذان، بچه ها هر جا که بودند، بلند می شدند و با صدای بلند اذان می گفتند ولی الان... *کیا میخوان دوباره با بچه هاشون این سنت قشنگ رو احیا کنند؟* تا دیر نشده یا علی بگید و پاشید با بچه هاتون اذان رو تمرین کنید تا هم از برکات معنویش برخوردار بشید و هم از برکات مادیش... 🎁 بله به قید قرعه جایزه هم میدیم... *فقط کافیه از بچه های زیر 9 سال خودتون که موقع اذان در یک مکان عمومی یا از پنجره منزل اذان می گن، فیلم بگیرید و به شناسه زیر ارسال کنید.* 🔺 یادتون نره مشخصات موذن کوچولومون مثل *اسم و فامیل، سن و نام شهر رو هم همراه فیلم* بفرستید. ⏳ مهلت ارسال: تا *10 دی ماه 1398* 📪 شناسه ارسال: @azan_noor @davat_namaz
📢 📢 📢 *فقط 6 روز به اتمام زمان ارسال اذان عزیزانمون باقی مانده... *
#👆نماهنگ *آموزش اذان* @davat_namaz
*آشنایی کودکان با اذان* 🔹 سلیمان الجعفری قال سمعته بقول - علیه السلام -اذن فی بیتک فانه یطرد الشیطان و یستحب من اجل الصبیان. 🔸 سلیمان جعفری می گوید از امام (ع) شنیدم که فرمود: *در خانه خود اذان بگوی تا شیطان از آنجا بگریزد، و مستحب است، زیرا کودکان به آن ذکر آشنا می شوند.* 📚 الکافی، ج ۳، ص ۳۱۱ @davat_namaz
تارنمای عمو اخوان حاوی شعر و بازی و کاردستی در مورد نماز و و مهدویت: https://amooakhavan.ir/ @davat_namaz
توصیه آیت الله بهجت در مورد @davat_namaz
فرشته از خدا پرسید: مردمانت مسجد میسازند، نماز میخوانند، چرا برایشان باران نمیفرستی؟ خدا پاسخ داد: گوشه ایی از زمین دخترکی کنار مادر و برادر مریضش در خانه ای بی سقف بازی میکند... تا مخلوقاتم سقفی برایشان نسازند،آسمان من سقف آنهاست. پس اجازه بارش نمیدهم! خدایا نانی ده که به ایمانی برسم نه ایمانی که به نانی برسم... @Tahavol_nab ❤️
👆 بیان ای از زبان حجت الاسلام قرائتی *زندگی دوباره برای...* @davat_namaz
👆 نماز برای کودکان @davat_namaz
📢 📢 📢 *فقط 2 روز به پایان زمان ارسال اذان عزیزانمون باقی مانده... *
پرسش: با جوانی که نماز نمی خواند چگونه برخورد کنیم؟ انتقال پیام‌ها به افراد به صورت مستقیم و غیرمستقیم صورت می‌گیرد. القایی که به جوان امروز شده است از سوی اطرافیان این است که نماز خواندن یک امر تشریفاتی است. اگر این فرد ببیند نماز خواندن یک امر تشریفاتی نیست و نماز خواندن من القای تشریفاتی بودن نکند به عنوان یک تلنگر در زندگی او اثر خواهد کرد. 🔺 واقعا وقتی انسان نماز می‌خواند جنسش تغییر می‌کند. *آدم‌ها باید ظاهر شدن دین را باعث خیر دنیا و آخرت ببیند نه برای دنیاطلبی.* 📚 استاد اخوت @davat_namaz
*توجه به مولفه های وابسته به نماز:* - یکی از مهمترین کارها در حوزه نماز، *پیدا کردن ارتباط نماز با سایر ابعاد زندگی و فهم این ارتباطات است. * دانستن این ارتباطات منجر می‌شود که بتوان از مؤلفه‌ای به مؤلفه دیگر انتقال پیدا کرد. مثلا وقتی متوجه ارتباط *احسان* با اقامه نماز می‌شویم، اگر در دوره سوم رشد حسن‌گزینی را در فرد فعال کنیم، بطور طبیعی اقامه نماز هم در او تقویت می شود. هر چقدر بیشتر مختصات یک موضوع را در قرآن بدانیم، ابعاد بیشتری از آن را می‌توانیم بفهمیم و از زاویه آن ابعاد به مسئله بپردازیم و مشکلات و نواقص را برطرف کنیم. کشف این ارتباطات در کارهای هنری و آموزشی خیلی مهم می شود. - در سوره های مختلف قرآن کریم، خداوند صفاتی را برای نمازگزاران بیان کرده به طوری که اگر کسی نمازخوان واقعی باشد حتما دارای آن صفات می باشد. مثلا در سوره مبارکه لقمان بحث اقامه نماز با *احسان،* در سوره بقره با *خشوع،* در سوره مومنون با *ایمان* و در سوره مائده با *عقل* خیلی ارتباط دارد. یعنی این مولفه ها به نماز وابسته اند؛ پس وقتی یکی از این ها ارتقاء یابد، روی نماز هم تاثیر می گذارد. سوره های قرآن شامل آیات ویژه ای هست که باعث کشف حقایقی در مورد نماز می شوند. 🔅 "وَ إِذا نادَيْتُمْ إِلَي الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ " یعنی نماز و اقبال به آن مربوط به کسانی است که به عقل خویش رجوع می کنند. بی اعتنایی به نماز از حاکم نبودن عقل در فرد و جامعه است. در طرد کردن نماز حتما عدم تعقل وجود دارد. پس هر چه فرزندانمان را عاقل تر بار بیاوریم، نمازخوان ترند و اگر نمازخوان تر نیستند، یعنی عاقل ترشان نکرده ایم. 🔅 "وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ " یعنی برای نمازخوان شدن فرزندان باید گوهر خشوع را در آنها شکوفا کرد. فرزندی می تواند خشوع داشته باشد که با عطوفت و مهربانی سرو کار داشته باشد، بتواند بگوید و بشنود و بپذیرد و تحت تاثیر عواطف قرار گیرد. داد و ستد عاطفی رمز شکوفایی گوهر خشوع در کودکان و همان رمز نمازخوان شدن آنهاست. 📚 برگرفته از صحبتهای استاد اخوت، اردوی نماز @davat_namaz
📢📢 📢 *برای شرکت در مسابقه اذان، تا آخر امشب فرصت دارید... *
💐 میلاد حضرت زینب کبری (س) مبارک باد. 🔆 *مقام نفس مطمئنه* 🔸مقام رضایت، مقامی است که در آن، هم من از آن کسی که داشتم برای او کار می‌کردم، راضی‌ام و هم او از من راضی است؛ نه این‌که [مجبورم و] تسلیم هستم و صبر می‌کنم! بلکه به مقامی رسیده‌ام که برایم هرچه از دوست رسد نیکوست. 💎 اصلاً من همان را دوست دارم که او دوست دارد. *این می‌شود همان «مَا رَأیْتُ إلا جَمِیلا»ی حضرت زینب سلام الله علیها.* این می‌شود مقام نفس مطمئنه؛ مقامی که او از خدا راضی است و خدا از او راضی است: «يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ - ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً» راضی هستی و‌ خدا هم از تو راضی است. 🖼 تصویر اختصاصی: گل‌آرایی حرم به مناسبت میلاد حضرت زینب (س) - دمشق - ۱۰ دی ۹۸ #حجت_الاسلام_قاسمیان ✅ @qasemian_ir
*هدیه موذن کوچولوها در حال ارسال*