eitaa logo
دعوت به نماز🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
627 ویدیو
191 فایل
بسم الله النور مطالب کانال: 🔰 شنبه: دعوت به نماز 🔰 ۱شنبه: نماز در دوره اول رشد 🔰 ۲شنبه: نماز در دوره دوم رشد 🔰 ۳شنبه: نماز در دوره سوم رشد 🔰 ۴شنبه: موانع نماز 🔰 ۵شنبه: اسرار نماز 🔰 جمعه: راهکارهای جذب به مسجد شناسه ارتباط: @namaznor
مشاهده در ایتا
دانلود
در مدرسه پسر من هر چندوقت یکی از مسجدهای محله دانش‌آموزان را انتخاب می کنند و *نماز مغرب و عشا را معلم ها در آن مسجد می آیند و به دانش آموزان هم اطلاع می دهند که با خانواده بیایند و بعد از نماز هم به پارک نزدیک مسجد می روند.* 🌸 بسیار در علاقمندی آقا پسران ما به نماز موثر بوده است... @davat_namaz
فهرست موضوعات کانال دعوت به نماز: (خاطرات خوب افراد در جهت نماز خوان شدن و راهکارهایی برای نمازخوان کردن بچه ها) () @davat_namaz
فهرست موضوعات کانال دعوت به نماز: (خاطرات خوب افراد در جهت نماز خوان شدن و راهکارهایی برای نمازخوان کردن بچه ها) () @davat_namaz
در مدرسه بچه‏ها از نماز حرف مي‏زدند. دعا بلد بودم؛ اما هيچ‏وقت نماز نخوانده بودم و نمي‏دانستم چه ‏طور بايد آن را به‏ جا بياورم. در خانه ي ما کسي اهل نماز نبود. پدرم و مادرم آن قدر گرفتار بودند که گاهي فراموش مي‏ کردند به امور من رسيدگي کنند و گاه مي ‏شد که من مدت‏ها در خانه تنها مي‏ ماندم، تا اين‏که عزيزخانم به خانه ي ما آمد. عزيزخانم پرستار بود و در اصل آمده بود که در نبود پدر و مادرم از من مواظبت کند. روز جمعه بود که به خانه ي ما آمد. چهره ‏اش فوق‏ العاده مهربان بود. ظهر هنگام چادر سفيد و زيبايي سرش کرد و سجاده ي مخملي سرمه ‏اي رنگي را پهن کرد که رويش يک مهر زيبا بود با عکس برجسته ي يک مسجد، نه، انگار يک بارگاه. واي! چه تسبيح زيبايي داشت، مثل طلا مي‏ درخشيد. وقتي به نماز ايستاد ياد بچه‏هاي کلاس افتادم. مدتي مات به عزيزخانم نگاه کردم. وقتي نمازش تمام شد و ديد که چگونه با اشتياق نگاهش مي‏کنم، به رويم لبخند زد. با خوشحالي گفتم:«عزيزخانم به من هم نماز را ياد مي‏دهي؟» و او خوشحال‏تر از من سرش را به علامت مثبت تکان داد. از آن روز به بعد عزيزخانم، کارش را شروع کرد. خوشحال بودم و پيش بچه‏ هاي مدرسه به خودم مي‏ باليدم که من هم دارم نماز ياد مي ‏گيرم. عزيزخانم جايگاه ويژه‏ اي در قلبم پيدا کرد. با آمدنش زندگي‏ ام تغيير کرد و از اين رو به آن رو شد. روزها همين‏طور از پي هم مي‏ گذشتند تا اين‏که... روزي از مدرسه به خانه آمدم؛ ولي خبري از عزيزخانم نبود. از مادرم پرسيدم که کجاست. با اخم از من خواست که ديگر هيچ‏وقت سراغ او را نگيرم. اشک در چشمانم حلقه بسته بود. منتظر يک تلنگر بودم که با صداي بلند گريه کنم. نمي‏دانستم چه کنم. من عزيزخانم را دوست داشتم و تازه، آموزش سلام نماز هم مانده بود. در يک شرايط نامساعد تصميم گرفتم نماز بخوانم. بلافاصله وضو گرفتم و به نماز ايستادم. بعد از نماز عجيب احساس آرامش مي ‏کردم. در آخر نماز نمي‏ دانستم چه بگويم، آرام به طرف راست و بعد به چپ نگاه کردم و گفتم: «سلام». فقط همين. بعد گريه‏ ام گرفت و از خداوند خواستم عزيزخانم را به من برگرداند. 😘 يک هفته بعد وقتي از مدرسه برگشتم عزيزخانم در را به رويم باز کرد. آه چه‏ قدر خوشحال شدم. او مي‏گفت فقط به خاطر تو برگشته‏ ام... @davat_namaz
#نمازخوان_شدن من یک جانماز پسرونه طراحی کردم و برای سی پسر بچه بردم... بچه ها که خیلی خوششون اومد. پسر خودمم مسجد میبره جانمازشو و باهاش نماز میخونه🙂. @davat_namaz
فهرست موضوعات کانال دعوت به نماز: (خاطرات خوب افراد در جهت نماز خوان شدن و راهکارهایی برای نمازخوان کردن بچه ها) () @davat_namaz
غافلگیری یک مادر مهربان به مناسبت ماه شعبان " فاطمه برای اولین نماز صبحش اول شعبان رو انتخاب کرد و خواست که روزه بگیره این جانمازش وقتی صبح اونو برای نماز باز کرد و خوشحال شد." @davat_namaz
شیرین هر بار کسی را می دید که به نماز ایستاده است، کنارش می ایستاد و حرکات او را تقلید می کرد. یک روز پدر بزرگ شیرین نماز می‌خواند، شیرین هم کنار و ایستاد و تمام حرکاتش را تقلید کرد که پدر بزرگ بعد از این که نمازش را تمام کرد او را در آغوش گرفت و نماز را با تمام جزئیاتش برای او توضیح داد پدربزرگ گفت که نماز خواندن فقط انجام حرکات مختلف نیست و باید روزی ۵ بار نماز بخوانیم بعد هم شیرین را بوسید شیرین وقتی تنها شد، درباره آنچه پدربزرگ گفته بود فکر کرد و این طور دعا کرد: 🤲خدای مهربان من شنیده‌ام که امامان فرموده اند نماز ستون دین است، کسی که نماز می‌خواند آرامش خانه است، هر بار که صدای اذان را می شنویم در پیشگاه تو خدای خوب و مهربان حاضر می‌شویم. خدای مهربانم من هم دوست دارم آرامش خانه مان باشم، امیدوارم قلب من هرگز نماز خواندن را فراموش نکند. @davat_namaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی دخترم کوچولو بود عروسک هاش رو دور هم میچیدیم مثلا کلاس درس بود و همه به نوبت با صداهای مختلف یک سوره رو می خوندن. این بازی همراه با تکرار سوره ها باعث شد بعضی از سوره های کوچک قرآن رو حفظ بشه. حدود سه سالش بود، یک روز رفتم توی اتاقش و دیدم خودش داره همین بازی رو انجام میده، یکی از عروسک هاش رو جلو گذاشته که مثلا معلم کلاس هست و بقیه دور هم با صداهای مختلف قران میخونن. @davat_namaz