eitaa logo
دعوت به نماز🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
587 ویدیو
181 فایل
بسم الله النور مطالب کانال: 🔰 شنبه: دعوت به نماز 🔰 ۱شنبه: نماز در دوره اول رشد 🔰 ۲شنبه: نماز در دوره دوم رشد 🔰 ۳شنبه: نماز در دوره سوم رشد 🔰 ۴شنبه: موانع نماز 🔰 ۵شنبه: اسرار نماز 🔰 جمعه: راهکارهای جذب به مسجد شناسه ارتباط: @namaznor
مشاهده در ایتا
دانلود
برای رسیدن به طهارت باطن باید رفع موانع کرد و بزرگترین مانع را گفتیم حب نفس. مراد باطن، حقیقت ما است. در آیات سوره ی مبارکه ی مومنون که خداوند خلقت انسان را بیان می کند، می خوانیم : وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلَالَةٍ مِّن طِينٍ ‎١۲ ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَّكِينٍ ١٣‏ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ ۚ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ ‎١٤‏ انسان را خلق کردیم از طین و بعد آن بعد جسمانی را مطرح می کند که اول نطفه بود علقه بود مضغه بود …. تا بعد می گوید: ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ ۚ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ می گوید ما انشاء کردیم یک خلق دیگری را که این همان حقیقت باطن است. طهارت را تقسیم می کنیم به یک طهارت حسی و یک طهارت معنوی طهارت حسی که پلیدی های آن مشخص هستند را به دو بخش تقسیم می کنیم : یک بخش نظافت یک بخش می گوییم انجام دادن عمل مخصوص برای کار مخصوصی. مثل وضو برای نماز یا طواف. پلیدی های ظاهری ربطی به باطن ندارند و به آن هم راه پیدا نمی کنند. مثلا خون یک نجاست ظاهری است . 📚استاد سعادتفر @davat_namaz
در بحث طهارت باطن حرف از یک حقیقت و واقعیتی است. در تعریف اجمالی می گوییم : حقیقت ما فطرت الله است یا به تعبیری نفخت فیه من روحی است. این واقعیت و حقیقت ماست. می فرمایند: دارا بودن یا همراه بودن با این حقیقت عین طهارت است. از آن تعبیر به ایمان می کنیم. ایمان عین طهارت است. ایمان درواقع همراه بودن به این حقیقت و جدا نشدن از فطرت الله است. درجایی که ایمان هست، به هر اندازه که ایمان هست و شخص مومن است صاحب این طهارت است. و هر اندازه که از ایمان جدا بشود یعنی از طهارت دارد جدا می شود. بنابراین پلیدی های باطنی در یک کلام : هر آنچه من را از خدای متعال جدا بکند بر همین اساس در قرآن می فرماید : انما المشرکون نجس . مشرکون پلیدند چون از ایمان به حضرت حق جدا شده اند. ایمان عین طهارت است. در حدیث قدسی، رسول اکرم از زبان خدای عزوجل فرمود : لا يَسَعُني اَرْضي وَ لا سَمائي وَ لكِنْ يَسَعُني قَلْبُ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنِ آسمانها و زمین آن سعه ی من را نمی توانند داشته باشند (مرا نمی توانند درک کنند و بیابند) ولکن عبد مومن می تواند سعه ی من را داشته باشد. می فرمایند مومن اسمی از اسماء الله است. سوره ی مبارکه ی حشر : الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ عبدی المومن یعنی عبدی که مظهریت اسم شریف مومن را پیدا کرده است. وقتی شد مظهر این اسم خوب پس تجلیات این اسم (سعه ی این اسم) را دارا می شود . اگرشخص شد مظهر اسم شریف مومن، مورد تجلیات حضرت حق است و قلب، قلب طاهر است. گاهی ما این را ترجمه می کنیم آسمانها و زمین نمی توانند من را در خودشان جای بدهند. مگر خدای متعال جسم است؟ لایسعنی ارضی و سمائی یعنی آسمان و زمین هیچ کدام شایستگی مظهریت اسم مومن را ندارند. و انسان است که می تواند مظهریت اسم شریف مومن را پیدا بکند و توان دریافت تجلیات حق را دارا باشد، ظرفیت پذیرش تجلیات رب را پیدا بکند. نمونه ی این موضوع را در قضیه ی حضرت موسی علیه السلام می بینیم. وقتی خدای سبحان تجلی بر کوه کرد چون کوه مظهری اسم شریف مومن را نداشت تحمل سعه ی تجلیات حق را نداشت. ریز ریز شد، نتوانست تحمل کند. سماء و ارض کنایه است از موجوداتی که در ملکوتند و موجوداتی که در پایین اند. یعنی جمیع، غیر از انسان. بقیه ی موجودات مظهریت اسم شریف مومن را به معنایی که انسان می تواند دارا بشود دارا بشوند و آنوقت می سوزند. در عبدی عبد اضافه به ی شده : بنده ی من مثل همان مطلبی که در قرآن هست : و اذا سئلک عبادی عنی فانی قریب. نه همه، آنها که عبدی شدند. عبدی المومن اینجا کلمه ی مومن با ال امده است. واین الف و لام اشاره است به مومنی که اسم الله است. یعنی همان : السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ یعنی عبدی که شده مظهر این اسم. این عبد آنقدر بالا آمده که می تواند سعه ی تجلیات من را که کوه نتوانست تحمل کند او تحمل بکند. به اینجا که رسید اقرا وارفع: بخوان و بالا برو. این سعه ی تجلیات را ببین و بالا برو و دیگر سیرت در این جا است. اینها دیگر حد ندارند. اسماء الله عین ذاتند نامحدودند. اما غرض از بیان این حدیث اینکه : ایمان یعنی مظهریت این اسم شریف را پیدا کردن و به اینجا رسیدن و بر همین اساس ایمان عین طهارت است . مومن اسم الله است و این مظهریت آن را پیدا می کند . اگر انسان از ایمان جدا شد از چه جدا شده است؟ از طهارت. شرک در هر مرتبه ای باشد نجس است. چون از ایمان جدا شده است. 📚استاد سعادتفر @davat_namaz
اما طهارت معنوی : نسبت به شئونات و مراتب روحی ما در هر مرتبه معنایی دارد . مراد از طهارت نفس در مرتبه ی اول یعنی رفع ذمائم اخلاق همه ی مذموم ها و رذیله های اخلاقی در مرحله ی اول کنار می روند. مرتبه ی دوم : طهارت عقل در این مرحله افکار و عقاید ناثواب و شبهات اینجا کنار می روند. شخص موحد می شود. دعای عرفه : طهرنی من شکی و شرکی : خدایا مرا از هر شک و شرکم پاک کن. در دعاها این مراتب بصورت درخواست و عبارت دعا نهفته شده است. این جا این مرتبه ی دوم طهارت است. طهارت عقلانی . دیگر شخص می خواهد موحد بشود . همه ی شک و شرک ها کنار برود . آخرین مرتبه که پایان ندارد طهارت سر است. آیه ی 24 سوره ی مبارکه ی دهر می فرماید : وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا خداوند به آنها یک نوشیدنی طهور داده است. به آب بارانی که می بارد خدای متعال تعبیر طهور فرموده است . یعنی همان که هم پاک است و هم پاک کننده. امام صادق در تفسیر این آیه ی مبارکه فرمودند: آنها از ما سوی الله پاک شده اند. که این طهارت سر است. این طهارت ها که پیش آمد می شود مظهر اسم شریف مومن . و آن وقت عبد مومن ، سعه ی تجلیات من را دارد. بحث طهارت یکی از سرمایه های عمر است. وضو و غسل مقدمه ای است برای رسیدن به این. در کنار این مباحث یکی از راههای ترک حب نفس واضح می شود . ایمان عین طهارت است. هرچه ما را از ایمان رها بکند می شود پلیدی روح حالا بیایید نگاه کنید ببینید چه چیز ما را از ایمان جدا می کند و می شود پلیدی روح؟ اگر در زندگی ام یک گناه هم وجود دارد، چه قدر فاصله دارم با ایمان و مومن و شدن عبدی المومن برای همین توصیه می شود انجام واجبات و ترک محرمات. گناه مرحله ای نیست. اینکه این کارها را انجام می دهم و بقیه اش بعد. این ابتدایی ترینش است تا شخص بتواند با ترک معاصی برسد به ترک ذمائم اخلاق. که اولین مرتبه ی در این طهارت است تا بتواند به آن مرحله برسد . 📚استاد سعادتفر @davat_namaz