eitaa logo
دعوت به نماز🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
586 ویدیو
180 فایل
بسم الله النور مطالب کانال: 🔰 شنبه: دعوت به نماز 🔰 ۱شنبه: نماز در دوره اول رشد 🔰 ۲شنبه: نماز در دوره دوم رشد 🔰 ۳شنبه: نماز در دوره سوم رشد 🔰 ۴شنبه: موانع نماز 🔰 ۵شنبه: اسرار نماز 🔰 جمعه: راهکارهای جذب به مسجد شناسه ارتباط: @namaznor
مشاهده در ایتا
دانلود
گفتیم که :حصه ی وجودی هر موجودی که با خدای عزوجل مرتبط است را سر می گویند. و تطهیر آن هم با زوال قیدها است. اگر قید ها زایل بشوند و انسان به رب مطلق متصل بشود این می شود سر طهارت. *"ربی" * قید است! و گفتیم که: حضرت آدم پدر جسمانی ما است. قرآن می فرماید هو الذی خلقکم من نفس واحده و خلق... اما بعد روحانی و روح ما از کجاست و پدر روحانی ما کیست؟ که گفته شد آن شخص رسول اکرم است که فرمودند "من اول ما خلق الله هستم." می‌خواهیم دو تا مثال بزنیم برای درک این موقعیت برای درک طهارت سر! 1⃣ مثال اول: فرض کنید اگر کره‌ی زمین یک سطح کاملا صاف بود و هیچ پستی و بلندی نداشت، وقتی خورشید بر آن می تابید شما یک نور می دیدید .... ولی به خاطر پستی و بلندی ها اختلافاتی بوجود می آید یک جا سایه است، یک جا شب است، یک جا اول صبح است. 2⃣ مثال دیگر این که: آب را در نظر بگیرید آن حقیقت آب، آن آب طهور که قرآن می فرماید: وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا آن آب نه طعم، نه مزه ونه رنگ خاصی دارد، یک حقیقت است. اما همین آب به خاطر اختلاف محل، اختلاف پیدا می کند، در یک زمین شور، آب شور می شود در یک زمین معدنی، ممکن است تلخ شود. می گوییم آب چاه است، آب دریا است، آب چشمه است... اختلاف به خاطر محله ها است، اگر اختلاف را نداشتیم چه می‌شد؟ خداوند اراده فرمود و آن حقیقت محمدیه را خلق کرد. شما این حقیقت را مانند نور خورشید در نظر بگیرید که بر یک سطح مسطح بتابد که هیچ اختلافی وجود نداشته باشد، اما به خاطر تشخص‌ها این نورها با هم متفاوت شد یکی شد گیاه، یکی شد انسان! و انسان با تشخص هایی که پیدا کرد..... خدای عزوجل اراده فرموده که این تشخص‌ها وجود داشته باشند و الی الابد هم باقی بمانند. خداوند آنها را با این بدن ها آفریده! بدن برزخی و بدن جسمانی در قیامت. آن بدن که زنده می شود و در قیامت هست، این‌ها تشخص‌هایی پیدا کردند که شدند من و شما و دیگری.... و خدای متعال اراده کرده است که این تشخص‌ها باقی بماند. 📚استاد سعادتفر
اگر این تشخص ها و افراد به یک نکته واقف بشوند، معلوم می شود که همه ی ما ضلی از ضلال آن حقیقت هستیم. یعنی یک سایه ای از آن حقیقت هستیم. مثل همان مثالی که گفتیم زمین صاف بود و هیچ اختلافی نداشت ولی یک بلندی پیدا شد و پشتش سایه افتاد! ما هم سایه ای از سایه های آن حقیقت محمدیه هستیم. به تعبیر یکی از بزرگان ما قوه ای از قوات آن حقیقت هستیم. درک این معنا که شما خود را قوه ای از قوه های رسول اکرم ببینید، سایه از سایه های حضرت ببینید و بعد حضرت ضل الله است. آن وقت اگر شما خود را قوه ای از قوه های حضرت ببینید این مرحله ی فنا و تطهیر سر از اینجا آغاز می شود. دیگر قید ها می ریزد ریختن سر یعنی ریختن تشخص ها و پستی بلندی ها فرض کنید این شهر خانه ها و امارت های متعدد دارد هر کدام یک رنگی، یک شکلی ..و یک جا سایه است و یک جا نور است و اگر کسی بیاید و این شهر را صاف کند و دیگر هیچ اختلافی نباشد...اگر قیدها بریزد، دیوارها و سقف ها قیدند. اگر قیدها بریزد یک حقیقت وجود دارد. این دیوارهایی که در شهر هست و می گوییم خانه ی من و میگوییم این جا مسجد است ... اینجا قیدی می خورد و می شود مسجد و آن وقت اگر طاهر نیست پایش را هم در مسجد نمی گذارد این جا شد کعبه آن جا شد حرم و هر جا هم احکام خود را دارد. اگر این قید ها بریزد می شود یک حقیقت .... و اگر ما قید ها را ریختیم، دیگر من من نیست. خودش را قوه ای از قوات حقیقت محمدیه می بیند. خودش را سایه ای از آن سایه ها می بیند. این قوه فانی در اوست امام صادق علیه السلام فرمودند : هر صبح اعمالمان بر حضرت رسول(صل الله علیه و آله و سلم) عرضه می شوند. امام صادق(علیه السلام) فرمودند حیا کنید که کسی در برابر حضرت یک عمل خلافی ظاهر بشود. هر کاری می خواهید بکنید، فردا صبح شمایید و رسول اکرم(صل الله علیه و آله و سلم) برای همین امام صادق(علیه السلام) فرمودند: حیا کنید! یعنی در طول روز خود را آزاد نگذارید که هر کاری خواستید بکنید .... آیا طاقت این حضور و دین اعمالتان را دارید .... مراقبه یعنی این، کنترل نفس یعنی این، تذهیب نفس یعنی این. 📚استاد سعادتفر
حالا اگر این قید ها آن قدر مرا جدا کند که یک حالت استقلال بوجود بیاورد، مثل این که این خانه آن قدر مستقل باشد که گویی جزئی از زمین نیست. حجاب ها و قید ها با ما این کار را کرده اند. وَ قَعَدَتْ بِي أَغْلاَلِي یعنی این. قیدها آن قدر مرا مقید کرده اند که من برای خودم تشخصی پیدا کرده ام و اصلا حضرت را نمی شناسم! چه باشد این که خود را قوه ای از قوه های حضرت ببینم. خیلی به این نکته فکر کنید که شما قوه ای از قوه های حضرت هستید .... یعنی شما دارید با حضرت عمل می کنید ... می گویید بسم الله الرحم الرحیم این قوه ای از قوای حضرت است و این حضور و مراقبه ای را به ما روزی می کند. و اگر کسی با دید مقید بودنش حرف هایی رابشنود‌، آنها را درک نمی کند. 📚استاد سعادتفر
وقتی قید ها خودش را فرو ریخت رب مطلق خود را نشان می دهد. آیت الله بهجت می فرمودند : وقتی شما قرآن می خوانید از زبان رسول اکرم بشنوید. شما نمی خوانید حضرت قرآن می خوانند. چون شما قوه ای از قوای حضرت هستید. این طور نیست که فقط حضرات در بیست و سه سال قرآن خوانده باشند، آن فقط بعد جسمانی حضرت بود ... حضرت تلاوت می کنند و شما می شنوید حدیثی از امام صادق(علیه السلام) را شاید قبلا هم شنیده باشید ولی الان بادید فرو ریختن قید ها بشنوید : حضرت فرمودند : خدا تجلی کرده است برای خلقش در کلامش شما وقتی در محضر قرآن هستید، دیگر شما نیستید ، او می ماند و آن تجلی حق. نتیجه ای که باید بگیریم: وقتی فهمیدیم یک چنین خبرهایی هم هست بعد مقایسه کند و ببیند من کجا هستم؟ بعد می بیند من از اول عمرم یک عمر در این قید ها بودم گناه یعنی در قید بودن ... و این عبارت دعای کمیل که می گوید : وَ قَعَدَتْ بِي أَغْلاَلِي یعنی آن قدر این مقید شده است که فرمان رب را نمی شنود تا چه برسد به آن که خود را قوه ای از قوای رسول اکرم ببیند. در دعای کمیل می گوییم من را آزاد کن از این طناب های محکمم! من چون مقیدم و خود را می بینم گناه می کنم. من چون مقیدم گوش به فرمان حق نیستم. ولی اگر من آزاد بشوم و قیدها برداشته شود گناه معنا ندارد .... و در دعای عرفه هم هست که : فک رهانی .... خلاف یعنی قید خدا در قیامت می گوید عده ای را بگیرید با زنجیری که هفتاد زرع است ! آن ها این قید هایی است که من خودم را با آنها بسته ام و با همین قید ها از این دنیا می روم و در قیامت هم با همین ها حشر پیدا می کنم. قید ها باعث می شود که حرامی انجام شود و واجبی انجام نشود... 📚استاد سعادتفر