eitaa logo
بنیاد دعبل
389 دنبال‌کننده
969 عکس
113 ویدیو
28 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
برد پیمبر به شانه پای علی را تا که ببینند خلق جای علی را روز قیامت پناهگاه ندارد هرکه ندارد به دل ولای علی را در شب معراج می‌شنید پیمبر جای صدای خدا صدای علی را وجه خدا را ببین به صورت حیدر ای که ندیدی رخ خدای علی را از دو لب مرتضی کمیل چشیده... لذت شیرینی دعای علی را دست علی را به دست فاطمه دادند تا به ابد دارد او هوای علی را هست برازنده‌اش ردای خلافت فاطمه چون دوخته قبای علی را فاطمه تا آخرش کنار علی بود خواهر خونی ذوالفقار علی بود روشنی روز جلوه روی حیدر هست شب قدر بین گیسوی حیدر رو به علی سجده میکنند ملائک قبله و محراب هست ابروی حیدر تکیه به دستان مرتضی زده اسلام مظهر دست خداست بازوی حیدر کوه ترک خورد در جهاد ولیکن هیچ نلرزیده است زانوی حیدر هیچ گزندی نمیرسید به احمد جای نبی امن بود پهلوی حیدر پشت علی گرم بر حمایت زهراست دختر پیغمبر است بانوی حیدر خلق شد از هوی مرتضی دم عیسی زنده شود مرده از دم هوی حیدر گفت که میزان، علی‌است در صف محشر کار همه هست با ترازوی حیدر روز جزا سر در بهشت نوشته است هرکه محب علی‌است اهل بهشت است دست ملائک به دامن تو دخیل است خاک قدم های تو طلای اصیل است دوست مولا بزرگوار و عزیز است دشمن حیدر همیشه خار و ذلیل است راه تو تنها "صراط" راست حق است هرچه به غیر از تو راه هست "سبیل" است سرد شده با ولای‌ات آتش نمرود "حصن ولایت" نگاهبان خلیل است چشمه کُر دست توست ساقی کوثر چشمه‌ی فیض بقیه آب قلیل است جمع شده در علی صفات خداوند نام علی مظهر جلیل و جمیل است ذکر علی داروی مریضی روح است هرکه صدایت نزد حسود و بخیل است شأن تو هم شأن احمد است علی جان وصف تو وصف محمد است علی جان مستی نام تو را شراب ندارد ذکر کمالات تو حساب ندارد ذکر تو آرامش تمام قلوب است هیچکسی با تو اضطراب ندارد جار زدم عبد تو شدم همه مُردند حرف حسابی ما جواب ندارد گردن مارا بزن به دار نينداز رشته مو طاقت طناب ندارد محرم اسرار سر به مهر خدایی فاطمه چون پیش تو حجاب ندارد پلک زدی تا گناه خلق نبینی چشم خدا هیچ گاه خواب ندارد حد گناهکار اگر به دست تو باشد زانیه هم ترسی از عذاب ندارد شعر نگفتم که از تو اجر بگیرم شاعر تو کار با ثواب ندارد اجر من این است نوکر تو بمانم مدح تو را در تمام عمر بخوانم آرش براری @deabel
امیرُالحق، امیرُالعشق، امیرُالمومنینی تو خدایی یا بشر؟ حیدر! نه آنی تو، نه اینی تو تو را خواندند بی‌همتا و رقصیدند در آتش علی! تقصیر اینان چیست؟ وقتی این‌چنینی تو زبان شاعرانت می‌شوم، می‌پرسم از خالق: چگونه آفریدت؟ کاین‌چنین شورآفرینی تو گواهی می‌دهد خاتم، که خاتم‌بخشِ عشّاقی الا یا ایها السّاقی! سخاوت را نگینی تو من از میلاد تو در کعبه، از معراج، دانستم: علیِ آسمان‌‌ها اوست، اعلای زمینی تو تو را نفسِ نبی خواندند و حیرانم، غدیر خم امیر است او؟ امیری تو؟ امین است او؟ امینی تو؟ من از گمراهی بعضی به حیرت آمدم، آخر گواهی داد حتی دشمنت، که بهترینی تو فقط بر «لافتی الا علی» باید پناه آورد چو با «لاسیف الا ذوالفقار»ت در کمینی تو در ایمان و نبرد و هر فضیلت، اولین هستی فقط در بازگشت از جنگ، حیدر! آخرینی تو چه جای حیرت؟ او باید که شیر کربلا باشد اگر استاد پیکار یل ام‌البنینی تو امیدت شاید از این چاه کندن، آه! روزی بود که از نخلی برای کوثرت، خرما بچینی تو تو را با دست‌های بسته می‌بردند و می‌پرسم: دلیل خلق عالم! پس چرا تنهاترینی تو؟ فراری‌های خیبر، پیش یک زن، نعره زن، اما بمیرم فاتح خیبر! بلاگردان دینی تو چه حکمت‌هاست در این قصه؟ ای مولای نازک دل! که هر روز، این در و این کوچه را باید ببینی تو . «یمین» را می‌شمارم، تا صد و ده می‌رسم، یعنی: که معنای یمین، مولای اصحاب‌الیمینی تو تو فاروقی، تو فرقانی، تو میثاقی، تو میزانی صراط‌المستقیمی تو، امام‌‌المتّقینی تو قسیمُ النّار و الجنّت، امیر هیبت و غیرت امانی تو، امینی تو، علی! حِصن حصینی تو تو شیر حق، تو کراری، ولی‌‌الله و قهاری درِ علم نبی و نفس ختم‌المرسلینی تو یداللهی و سیف‌الله،روح‌الله و سرّالله امین‌اللهی و یعسوبی و حبل‌المتینی تو مع‌الحقی و وجه‌الله، نورالله و عین‌الله چه می‌ماند دگر از حق؟ همین است او، همینی تو همه یک سو، تویی ساقی، تو در عین‌البقا، باقی علی! عین‌الحیاتی تو، علی! عین‌الیقینی تو خراب آباد شعر من کجا؟ ناز قدمهایت؟ چرا اینگونه شاها! با گدایان می‌نشینی تو؟ قاسم صرافان @deabel
دست‌هايت را که در دستش گرفت آرام شد تازه انگاری دلش راضی به اين اسلام شد دست‌هايت را گرفت و رو به مردم کرد و گفت: مومنين!( يک لحظه اينجا يک تبسم کرد و گفت:) خوب می‌دانيد در دستانم اينک دست کيست؟ نام او عشق است، آری می‌شناسيدش :علی ست من اگر بر جنگجويان عرب غالب شدم با مددهای علی ابن ابی طالب شدم در حُنين و خيبر و بدر و اُحُد گفتم: علی تا مبارز خواست «عمرِو عبدِوُد» گفتم: علی با خدا گفتم: علی، شب در حرا گفتم: علی تا پيام آمد بخوان «يا مصطفی»! گفتم: علی هر چه می‌گويم علی، انگار اللّهی ترم مرغ «او ادنی»ييم وقتی که با او می‌پرم مستجار کعبه را ديدم، اگر مُحرِم شدم با «يَدُ الله» آمدم تا «فُوقِ اَيديهِم» شدم تا که ساقی اوست سرمستند «اصحابُ اليمين » وجه باقی اوست، «اِنّی لا اُحبُّ الافِلين» دست او در دست من، يا دست من در دست اوست ساقی پيغمبران شد يا دل من مست اوست يکصد و بيست و چهار آيينه با هر يک هزار ساغر آوردند و او پر کرد با چشمی خمار آخرين پيغمبر دلداده‌ام در کيش او فکر می‌کردم که من عاشقترينم پيش او دختری دارم دلش دريای آرامش، ولی شد سراپا شور و توفان تا شنيد اسم علی کوثری که ناز او را قلب جنت می‌کشيد ناگهان پروانه‌ شد دور سر حيدر ‌پريد روزگارش شد علی، دار و ندارش شد علی از ازل در پرده بود آيينه دارش شد علی رحمتٌ للعالمينم گرد من ديو و پری می‌پرند و من ندارم چاره جز پيغمبری بعد از اين سنگ محک ديگر ترازوی علی است ريسمان رستگاری تارِ گيسوی علی است من نبی‌اَم در کنارم يک «نبأ» دارم «عظيم» طالبان «اِهدنا» اينهم «صراطَ المستقيم» چهره‌اش مرآتِ «ياسين»، شانه‌هايش «مُحکمات» خلوتش «والطور»، شور مرکبش «والعاديات» هر خط قرآنِ من، توصيفی از سيمای اوست هر که من مولای اويم، اين علی مولای اوست قاسم صرافان @deabel
اتّفاقی نبود می دانم، اتّفاقی که در غدیر افتاد دست مولا به سمت بالا رفت، سرِ نامردها به زیر افتاد همه دیدند عشق در کار است، دست بالای دست بسیار است همه دیدند اشک را وقتی سر زد از گونه امیر افتاد چه قدر ردّ پا که رفتند و باز از نیمه راه برگشتند بس که رفتند و بس که برگشتند چین به پیشانی کویر افتاد از بیابان گذشت لبّیکی که به طرزی عجیب کوفی بود آن قدر آشنا که در کوفه، لرزه بر کاسه های شیر افتاد دست خود را گذاشت بر زانو روی پایش بلند شد برکه عاقبت دستِ دست گیر علی توی دست غدیر گیر افتاد مهدی رحیمی @deabel
تا ملائک همگی دور علی چرخیدند حاجیان را ز ارادت به علی سنجیدند حاجیان که همگی منتظر حق بودند در بر احمد مختار علی را دیدند با نفس های علی باز خدا ساخت بهشت چون که از برکت حیدر، همه را بخشیدند مثل نقلی روی دستان پر از لطف نسیم اختران را طرف عرش خدا پاشیدند تا که دستان علی را به هوا بُرد نبی دست او را همه ی آینه ها بوسیدند آسمان ها همگی خَم شده و مثل زمین روی خود را به کف پای علی ساییدند زائرانی که ز اخلاص به او رو کردند کوثر از دست خود فاطمه می نوشیدند یا علی بود که از عرش خدا می بارید نور مولا به سر ثانیه ها می بارید عاشقان تو علی، دل که به دریا بزنند این محال است که در شیعِگی ات جا بزنند بارها خواستهٔ قلب بهشت این بوده مثل ایوان تو در جنّت الاعلی بزنند عده ای که رخ ایوان شما را دیدند قید دیدار جنان حین تماشا بزنند قصد کردند ملائک همه در عید غدیر پرچم عشق تو را بر سر دل ها بزنند امر و دستور خدا بوده که باید عالَم بوسه بر خاک در حضرت مولا بزنند کاش می شد بشوم فرش حریم تو علی تا که زوّار تو بر فرق سرم پا بزنند مردمانی که به دنبال خدا می گردند باید آقا که درِ بیت شما را بزنند از غدیر تو به معراج رسیدیم علی کوثر از دست تو یک جرعه چشیدیم علی تو رسیدی که سرآغاز امامت بشود چشم تو معنی ایثار و رشادت بشود هر کسی دیده تو را لحظۀ شمشیر زدن تا ابد شیفتۀ درس شهامت بشود در مقام تو همین بس که در این راه دراز حضرت فاطمه حامی ولایت بشود عکس زهرا که به چشمان تو افتاد خدا بین چشمان تو با فاطمه رؤیت بشود مطمئنم که از این جمله خدا هم راضی ست باید از نام تو هر ثانیه صحبت بشود نوکری تو مدالی ست که زهرا داده آن قدر نذر نمودم که عنایت بشود همۀ حرف من این است شب عید غدیر دیدن صحن نجف کاش که قسمت بشود به خدا می رسد آن کس که تو را پیدا کرد زین جهت بود خداوند تو را مولا کرد من مریض توأم ای شاه شفا می خواهم بی سر و پایم و آقا سر و پا می خواهم منِ بیچاره چه دارم به تو تقدیم کنم تازه امشب سفر کرب و بلا می خواهم تا محرّم بشود چند شبی مانده هنوز روزی نوکری از دست شما می خواهم دامنت را دمی از دست من آقا نکشی بهر شالم نخی از کُنج عبا می خواهم التماست بکنم می کنی آقا نظری چادر سوختۀ فاطمه را می خواهم یک دعا کن که دل نوکر تو قرص شود کارم از کار گذشته ست دعا می خواهم روزیم را شب عید است کمی اشک بده راضی ام؛ اشک مرا هم ز همان مشک بده مهدی نظری @deabel
به یُمن حضرت دلبر خدا بر من کرامت کرد همین که نامش آوردم دعایم را اجابت کرد نه تنها من سرآغاز امورم " یاعلی " گفتم خدا هم " یاعلی " گفت و شروع امر خلقت کرد تمام انبیا هر جا گره بر کارشان افتاد دم " حیدر " گرفتند و خود مولا وساطت کرد پدر بعد از اذان در گوش من " نادعلی " خوانده همان " نادعلی " عمری از ایمانم حفاظت کرد به دل حب علی دارم، شده زهرا خریدارم خودم لایق نبودم که، ولی مادر محبت کرد گرفتار و پریشانم، سراپا غرق عصیانم دل ویران من را ساقی کوثر مرمت کرد نمی پرسد چرا مستی؟ نمی گوید برو پستی گدا هرقدر بد بوده علی بر او کرامت کرد به هجر او گرفتارم، به دل شور نجف دارم به هرکس که نجف رفته دل زارم حسادت کرد دوباره دیشبی در خواب دیدم زیر ایوانم دوباره این دل شیدای من میل زیارت کرد هوای نوکرانش را همیشه مرتضی دارد در اوج هر گرفتاری مرا راهیِ هیئت کرد . . به دست خاندان او فقط جود و کرم باشد علی باب الحوائج می شود شش ماهه هم باشد مرضیه نعیم امینی @deabel
☀️ امام صادق (علیه السلام) : 🌺 سه چیز است که اگر مؤمن از آنها مطلع شود، باعث طول عمر و دوام بهره‌مندی او از نعمت‌ها می‌شود: ⚜طول دادن رکوع و سجده ، ⚜ زیاد نشستن بر سر سفره‌ای که در آن دیگران را اطعام می‌کند ⚜و خوش رفتاری‌اش با خانواده. 📚 کافی، ج۴ ، ص۴۹ @deabel
دلاورمرد می خواهد از این باده ننوشیدن سپر را‌ روبروی تیغ ابرویش نپوشیدن بسان شیر شرزه بر صفوف خصم جوشیدن که دارد زهره ی آنکه جگر از عبدود گیرد به روی کفر شمشیر هوالله احد گیرد که هست این صف شکن یل شیرآهنکوه جز حیدر که هست این بیرق در آسمان نستوه جز حیدر که هست این در وجود مصطفی چون روح جز حیدر علی حُبّهُ جُنّه، قسیم النار و الجَنّه وصی مصطفی حقا، امام الانس والجِنّه به زیر باء بسم الله نقطه مرتضی باشد و این یعنی علی چیزی نمانده تا خدا باشد یداللهی که چون خالق به خلقت آشنا باشد کدامین مکتب توحید دینی اینچنین دارد فقط شیعه امیرالمومنینی اینچنین دارد زمین دیده است خاک زیر پاهایش گهر می شد به هر سنگی نظر می کرد عیسی وار زر می شد زمان جنگ با کفار اول او سپر می شد اگر چه شاه مردان، صف شکن؛ مولی الموالی بود دم سهم غنیمت جای او بد جور خالی بود علی شیر خدا بود از خطر کردن نمی ترسید به وقت فتنه ها می ایستاد اصلان نمی ترسید درون غار پیش مصطفی چون زن نمی ترسید خدا بر حیدر خود لا فتی الا علی گفته شب لیل المبیت آقای ما جای نبی خفته علی در خلوت قرب خدا با حق هم آغوش است حقیقت دور او همچون غلامی حلقه در گوش است زبیر و طلحه باشی، شمع بیت المال خاموش است علی اول خودش را با عدالت روبرو می کرد لباس و کفش او پاره اگر می شد رفو می کرد خدا می خواست مردم قیمتی باشند، جیفه نه نبی فرمود بعد از من غدیر آری، سقیفه نه علی خانه نشین و هر کسی باشد خلیفه نه مدینه با سقیفه دین خود را پای شرکش داد علی را هر که پس زد فاطمه فتوای شرکش داد امیر عظیمی @deabel
هو میکشیم جامِ علی را بیاورید امشب مِیِ مُدامِ علی را بیاورید تَرسم بنایِ میکده زیر و زِبَر شود ای وای اگر که نامِ علی را بیاورید بینِ مزار هم کفن خویش میدَرم یک بار اگر سلامِ علی را بیاورید بازارِ شاعران و ادیبان بِهَم زنید یک واژه از کلامِ علی را بیاورید جبریل هم رسیده گره‌هاش وا شود آقایِ من غلامِ علی را بیاورید موسی نی ایم قصه اگر لن ترانی است یک جلوه از تمامِ علی را بیاورید - - ما را خمارِ باده نوشتند با علی ما را حلال زاده نوشتند با علی گیرم خدا دوباره دو دنیا بیاورد اما محال باشد علی را بیاورد او اول است از همه باید پیمبرش این دست را بگیرد و بالا بیاورد عزم جهاد می‌کند و وقت رفتنش یک کاسه آب حضرتِ زهرا بیاورد یک دَم بس است از دو دَمِ ذوالفقارِ او تا حالِ صد سپاه کمی جا بیاورد اُفتاده از نَفَس ملک‌الموت می‌رسد تا ذوالفقار محضرِ مولا بیاورد وقتِ نبردِ اوست و جبریل آمده تا دستمالِ زردِ علی را بیاورد - - یکدم سرِ سپاهِ عرب میزند علی ای نازِ ضربِ شصست عجب میزند علی مست است هرکه نعره‌ی او شورِ یا علیست مَرد است هرکه قبله‌ی او مرتضی علیست حجش قبول هرکه به ایوان طلا رسید بختش بلند هرکه گره خورده با علیست معراج رفته بود ببیند خدا کجاست معراج دید و گفت ببین تا کجا علیست گفت از علی مع الحق و از حق مع العلی من مانده‌ام علیست خدا یا خدا علیست ظهر غدیر نقشِ عقیقِ رسول شد مولا علیست تا که خدا هست تا علیست ما شاهرگ به پای علی میزنیم شُکر شرحِ تمام غیرت ما خونِ ما علیست - - شُکرِ خدا که حُرمت میخانه داشتیم عمریست با علی سر دیوانه داشتیم بر طاق آسمانِ نجف نام فاطمه است بالای آستانِ نجف نام فاطمه است حتی اذانِ صحنِ علی چیزِ دیگری است سر تا سرِ اذانِ نجف نامِ فاطمه است این شهر مِلکِ حضرتِ زهراست مهر اوست هرجا رَوی میانِ نجف نامِ فاطمه است فهمیده‌ام که روزیِ این شهر دست کیست دیدم به هر دُکانِ نجف نامِ فاطمه است جانِ مدینه جانِ جهان نامِ مرتضی است ای جانِ من که جانِ نجف نامِ فاطمه است ما را علی به فاطمه‌اش هدیه داده است بر برگه‌ی امانِ نجف نام فاطمه است - - سوگند بر علی که شرف دستِ فاطمه است انگشتریِ دُرِّ نجف دستِ فاطمه است حسن لطفی @deabel
خدا براى جهان كم نذاشت با حيدر و گفت قبل ازل يا على و يا حيدر خدا نوشت كه روى زمين خدا حيدر خدا نوشت كه مولاى انبياء حيدر فقط بهشت على و فقط على عشق است خدا نوشت على و فقط على عشق است مقام خضر نبى تازه ابتداى على به روى عرش معلاست رد پاى على ملائكه همه حيرانِ ربناى على كه آبروى دو عالم نخ عباى على على كَسی‌است كه معراج با پيمبر رفت على كسی‌است كه از عرش هم فراتر رفت قيامت است قنوتش...هزار اى والله جلالت و جبروتش...هزار اى والله ركوع و شأن هبوطش...هزار اى والله تلاوت و ملكوتش...هزار اى والله دريده سينه‌ى خود را براى او كعبه و رفته بدرقه‌اش پا به پاى او كعبه زِ معجزات تو جبريل دست و پا گم كرد تو را به پيش ملائك خدا تجسم كرد خدا هميشه به اين لحظه‌ها تبسم كرد "و با زبانِ شما با نبى تكلم كرد" براى مدح شما يك غزل خدا گفته و گفته راز خودش را...يقين تو را گفته لبم هميشه فقط يا على مدد گويد كرامتت زِ ازل تا الى الابد گويد زِ هيبت دل شير تو بى عدد گويد ميانِ معركه عمروبن عبدود گويد بزن سرى كه نباشد در آن هواى على خوشا به حال كسى كه شود فداى على كسى نيامده اندازه‌ى تو آقاتر كسى نديد رُخى از رخ تو زيباتر كسى نديد طلوعى زِ تو معما تر و نيست دست كسى از يد تو بالاتر زمين و عرش خدا دانه‌اى زِ تسبيحت نشد به غير خودت آفريده تشبيهت آرمان صائمى @deabel
کسی نیامده او را علی جواب کند علی به سمت گدایان خودش شتاب کند کسی که روی علی ذره ای حساب کند به آسمان رود و کار آفتاب کند علی فقط که علی نیست، چارده نور است از او جدا شدن از هفت پشت ما دور است برای دایره ی شاعران بی تکرار شده ست خطبه ی بی نقطه، نقطه ی پرگار در اولین خم زلفش اسیر شد عطار هزار شاعر مضمون سرا هزاران بار خیال وصف علی را قلم به دست شدند شراب عشق علی را نخورده مست شدند علی، علی ست و زهرا شناسنامه ی اوست شروع او حسن است و حسین ادامه ی اوست صفات خاص ملایک صفات عامه ی اوست من از خودم که نمی گویم، این چکامه ی اوست برای او و خدا، دل، شریک قایل نیست میان عاشق و معشوق، هیچ حایل نیست که گفته روی زمین قرن هاست گم شده ایم؟ نه! ما مجاور کوی صد و دهم شده ایم مسافر نجف و کربلا و قم شده ایم مبلغ جریان غدیر خم شده ایم غدیر از نظر شیعه عید الاعیاد است خدا ولایت خود را به شیعیان داده ست به هر که عاشق او شد اسیر می گویند به دست های علی دستگیر می گویند و اهل عرش، علی را امیر می گویند هنوز جن و ملک از غدیر می گویند جماعت این دو سه خط را ولی نمی فهمند که چیزی از درجات علی نمی فهمند علی که بود؟ نه می دانم و نه می دانی محب او چه عرب باشد و چه ایرانی چه آشکار سلامش کند چه پنهانی چه در سلامت کامل چه در پریشانی جواب می شنود از علی: سلام علیک اگر مرید مرامش شدی بگو لبیک به پاست تیر و علی روی پاست وقت نماز نماز اوست زکات و گداست غرق نیاز دهان کعبه از این کارهای او شده باز که در نهایت ایجاز می کند اعجاز؟ به جز علی، که هر انگشت او هنرمند است برای او در خیبر به تار مو بند است اگر که دشمن او تیغ را غلاف کند علی که جنگ ندارد، چرا مصاف کند؟ عمر به خوبی او باید اعتراف کند؟!! رواست کعبه نجف را اگر طواف کند کجا شبیه به نهج البلاغه آمده است؟ کتاب های جهان را کسی ورق زده است؟ ستاره ای ست برای خودش ابوریحان ولی کنار علی می شود ابوحیران که گفته نام علی نیست داخل قرآن؟! هزار بار بخوان از شروع تا پایان قسم به نقطه ی زیرین باء بسم الله علی ست معنی قرآن، سخن کنم کوتاه ستاره روزنی از وصله ی عبای علی ست روایت است سماوات زیر پای علی ست به عرش رفته محمد، پی خدای علی ست به نقل قول، صدای خدا صدای علی ست قرار شعر بر این شد سخن شود کوتاه چه "یاعلی" بنویسم چه "فی امان الله" محمدحسین ملکیان @deabel
باز مرغ غزلم میل پریدن دارد تا به ایوان نجف شوق رسیدن دارد نمک سفره ام از حضرت زهراست ولی باده از دست یدالله چشیدن دارد آتش عشق تو افتاد به خار و خس دل پس بدم دم به دم این شعله دمیدن دارد همه ذرات جهان گرد علی می گردند این طوافیست به والله که دیدن دارد تکیه بر کعبه بزن وارث شمشیر دو دم اشهد و ان علی از تو شنیدن دارد ظفر از عشق علی سینه سپر باید کرد تا علی هست به دل ... قلب تپیدن دارد حامد ظفر @deabel
عاشق همیشه در پی دیدار دلبر است قلبش صدف و عشق در این سینه گوهر است در بین باغ های پر از میوه چشم او در جستجوی میوه خوش رنگ و نوبر است دنبال یار می رود آنجا که او رود مانند قایقی که به رودی شناور است یک تنگ آب گوشه زندان عاشق است دریا برای ماهی آزاد بهتر است ماهی ترین مسافر آبی منم منم دریاترین تجلّی هر عشق حیدر است ما عاشقیم عشق در عید غدیر ماست جاپای کوچه گردی حیدر مسیر ماست عید غدیر راه صحیح خدا بود مقصود اصلی همه ی انبیا بود قرآن که جای خود همه تورات و بعد از آن انجیل هم قشنگی اش از ایلیا بود بالاتر از همه ، همه دیدند دست حق بر روی دست ختم رسل مصطفی بود عکاس روزگار گرفت عکس و گفت این زیباترین شکار همه لحظه ها بود هر کس که یا علی به علی گفت نام او در دفتر شفاعت خیر النسا بود ممنونم از خدا که گلم با علی سرشت ذکر علی بلند شود از در بهشت هر مدّعی عشق که دیگر زرنگ نیست هر نغمه ای که از دف و تنبور و چنگ نیست نور علی مقابل هرچه سیاهی است بالاتر از سفیدی نورش که رنگ نیست صد بارمینویسم علی یا علی علی قافیه با علی و ولایش که تنگ نیست شکر خدا سند زده در دفترم خدا هستم سگ علی بخدا اینکه ننگ نیست گاهی شکر به طعم نمک غبطه میخورد دنیا بدون اسم علی که قشنگ نیست عشق علی بود همه ی اعتبار من مهر علی بود همه دار و ندار من در سینه ام ولای علی مثل مشعل است تاریخ بیعتم بخدا روز اوّل است اسلام بی علی بخدا کفر مطلق است این حرف من که نیست ، فقط ،وحی ُمنزل است عید غدیر مُهر قبولی دین ماست عید غدیر عید خدا عید افضل است پای صراط وقت حساب و کتاب حشر هر کس که بی علیست پریشان، معطل است اسلام ناب در گرو نام حیدر است دین سقیفه ساز ستمکار منحل است لعنت به آنکه غاصب سامانه ی علیست لعنت به آنکه گفت علی چارمین ولی ست میوه بدون عشق علی کال می شود انسان بی علی چه بد اقبال میشود قاری سال و برتر قرآن میان قبر گر بی علی بود بخدا لال می شود هر کس که پشت پا زده بر حق مصطفی در زیر پای دوزخیان چال می شود در دادگاه حشر برای علی دلان چون با حقند تبرئه اعمال می شود هر نخ که با ولای علی بافته شود حتما برای سینه زنان شال می شود بی مرتضی سفره ی شادی پر از غم است عید غدیر ناله ی ماه محرّم است مجتبی صمدی شهاب @deabel
🌷 امیرالمومنین امام على (عليه السلام) : ✍ مجادله ، بذرِ شرّ است 👌 المِراءُ بَذرُ الشَّرِّ 📖 غررالحكم حدیث 393 ☀️ @deabel
هر كه یك دفعه سر این سفره مهمان می شود مور هم باشد اگر روزی سلیمان می شود سر به زیر انداختن ذاتش توسل كردن است دردهای این حرم ناگفته درمان می شود این كریمان لطفشان هرچند آماده ست، لیك نام مادر كه وسط باشد دو چندان می شود ما پدر را خواستیم و از پسر خیرش رسید در رجب ها كاظمین ما خراسان می شود ظاهراً عین امامی، باطناً پیغمبری هر كه می بیند تو را، از تو مسلمان می شود نسل موساییِ تو طبع مسیحا داشتند یك نفر از آن همه پیر جماران می شود این دلِ ما سینه ی ما، نه بگو اصلا بهشت هر كجا موسی ابن جعفر نیست زندان می شود نیستم آهو ولی سگ هم به دردی می خورد لااقل یك گوشه از صحنت نگهبان می شود علی اكبر لطیفیان @deabel
امشب شکفته لاله یِ باغِ ولایت موسی ابن جعفر گلِ خوش صورت وسیرت امشب چه شادوخُرٌمه حضرتِ خاتم شوروشعَف نشسته برچهره ی عالم۹ نورِ خداومده، باب والرٌضااومده سینه ی عاشقان همه غرقِ سروره میلادِ باسعادتِ امامِ نوره شمس وقمربینی چه فرخنده ومیمون بِه،چه مبارک قدَمی نقشِ دِلامون نورِ خدا اومده،بابُ الرٌضا اومده گوتهنیت به محضرِ امامِ صادق شکفته دردامنِ اوباغِ شقایق مژده که میلادِ امامِ هفتمینه کاظمِ ماتحفه یِ ربٌَ العالمینه نورِ خدااومده،بابُ الرٌضا اومده هرچه چمن زارِ خدابویِ تماشا صدچمن ازصورتِ این آیینه پیدا گلشنِ باغِ نَبَوی ثمرنشسته دسته گلی به دامنِ پدرنشسته نورِخدااومده،بابُ الرٌضا اومده سبدسبدگل بریزید به طاقِ مجلس نامِ مبارکش شده چراغِ مجلس امشب چه گلبارون شده شهرِ مدینه هرچه که توگُل می بینی فرشِ زمینه نورِخدااومده،بابُ الرٌضااومده امشب کبوترِ دلم زغم رهاشد زائرِ بامِ پدرِ امام رضاشد یُمنِ مبارک قدمِ امامِ موسی باغِ امامت شده ازلاله شکوفا نورِ خدااومده بابُ الرٌضااومده نگین آفرینش و امامِ حجٌت برسرِ مؤمنان بُوَدهمایِ رحمت هرچه حاجت تودلته امشب اجابت هرچه روسُفرَش بشینی توروسعادت نورخدااومده،بابُ الرٌضااومده هستی محرابی @deabel
هر شاعری‌ست در تب تضمین چشم تو از بس سرودنی‌ست مضامین چشم تو چشم جهان به مقدمت ای عشق! روشن است از اولین دقایق تکوین چشم تو ما را اسیر صبح نگاه تو کرده است آقا! کرشمه‌های نخستین چشم تو از ابتدای خلقت عالم، از آن ازل من شیعه‌ام به مذهب و آیین چشم تو می‌شد چه خوب نور خدا را نگاه کرد از پشت پلکت از پس پرچین چشم تو امشب شکوه خلدبرین دیدنی شده وقتی شده‌ست منظر و آیینه چشم تو گل کرده بر لب غزلم باغی از رطب امشب به لطف لهجۀ شیرین چشم تو چشم تو آسمان سخا و کرامت است آقا! خوشا به حال مساکین چشم تو حالا دو خط دعا به لبم نقش بسته است در انتظار لحظۀ آمین چشم تو: «آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا شود که گوشۀ چشمی به ما کنند» خوش عالمی‌ست عالم باب الحوائجی با توست نورِ اعظم باب الحوائجی مهر شماست حلقۀ وصل خدا و خلق داری به دست خاتم باب الحوائجی در عرش و فرش واسطۀ فیض و رحمتی بر دوش توست پرچم باب الحوائجی در آستانۀ تو کسی نا امید نیست آقا! برای ما همه باب الحوائجی بی‌شک شفیع ماست نگاه رئوف تو در رستخیز واهمه، باب الحوائجی دیوانۀ سخای اباالفضلی توام مانند ماه علقمه، باب الحوائجی صحن و سرات، غرق گل یاس می‌شود وقتی که میهمان تو عباس می‌شود در ساحل سخاوت دریای کاظمین ماییم و خاک پای مسیحای کاظمین با دست‌های خالی از اینجا نمی‌رویم ما سائلیم، سائل آقای کاظمین رشک بهشتیان شده حال کسی که هست در اعتکاف جنت الاعلای کاظمین نور الهی از همه جا موج می‌زند توحیدی است بس‌که سراپای کاظمین داریم در جوار حرم، حقّ آب و گِل خاتون شهر ما شده زهرای کاظمین ما ریزه‌خوار صحن و سرای کریمه‌ایم این افتخار ماست، گدای کریمه‌ایم در سایه‌سار کوکب موسی بن جعفریم ما شیعیان مکتب موسی بن جعفریم لطفش به گوشه گوشۀ ایران رسیده است یعنی گدای هر شب موسی بن جعفریم هستی ماست نوکری اهل‌بیت او ما خانه‌زاد زینب موسی بن جعفریم قم آستان رحمت آل پیمبر است در این حرم، مُقرَّب موسی بن جعفریم چشم امید اهل دو عالم به دست اوست مات مرام و مشرب موسی بن جعفریم حتی قفس براش مجال پرندگی‌ست مدیون ذکر یا رب موسی بن جعفریم دلسوخته ز ندبۀ چشمان خسته‌اش دلخون ز شیون و تبِ موسی بن جعفریم آتش زده به قلب پریشان، مصیبتش با دست بسته غرق سجود است حضرتش... یوسف رحیمی @deabel
در ساحل سخاوت دریای کاظمین مائیم و خاک پای مسیحای کاظمین با دست های خالی از اینجا نمی رویم ما سائلیم، سائل آقای کاظمین @deabel
وجود آمده رشک بهشت، سرتاسر به یمن مولد مسعود موسی جعفر امام کلّ اعاظم، ولی حقّ کاظم که کظم غیضش یادآورد ز پیغمبر به جعفر بن محمّدi عطا شده پسری که بوده است به پیر خرد هماره پدر هزار موسی عمران فدای آن موسی که بود گوشة حبسش ز طور نیکوتر امام هفتم، کز هشت خلد و نُه افلاک رسد نداشکه ده عقل را تویی رهبر خدیو هستی کز یک اشاره‌اش آید قدر به جای قضا و قضا به جای قدر چراغ دودة احمد که دیدة دل را فروغ اوست به هر صبح و شام روشنگر به عزم طوف حریم مقدّسش دارند هماره قافلة دل، به کاظمین سفر چگونه وصف امامی کنم که در قرآن خدای عزّ و جلّ آمدش ثنا گستر شرف بس است همین خاک پاک ایران را که زیر سایة فرزند اوست این کشور گرفته شهر قم از دخت او شرف آنسان که خاک پاک مدینه ز دخت پیغمبر بود بهشت خراسان، ز مقدم پسرش چنانکه خاک نجف راست فیض از حیدر اگر ولاش نباشد، عبادت ثقلین به صاحبش ندهد سود در صف محشر گدای درگه اویند اسفل و اعلی رهین منّت اویند ز اصغر و اکبر هم اوست باب حوائج هم اوست باب مراد مراد و حاجت خود را بگیر از این در خوش آن غبار که بر خاک او رسید و نشست خوش آن نسیم که از کوی او نمود گذر خوشا دلی که بگردد به گرد تربت او خوشا کسی که بگیرد مزار او در بر زمام سلطنتم گر دهند، نستانم مرا خوش است گدایی به کوی آن سرور اگر به جبهة خورشید پای بگذارم گمان مبر که از این آستان بگیرم سر ز اهلبیت نگردد جدا دلم آنی جدا کنند اگر جان هماره از پیکر @deabel
آرزو مانده به دل، طعم رضایت بِچِشَم ساغری از می گلگون ِ ولایت بِچِشَم کاش می‌شد که همه‌عمر شوم مَحرم راز آخر کار که شد جام لقایت بِچِشَم ای خوش آن‌روز که در بین تَفَقدهایت گرمی و نرمی دستان عطایت بِچِشَم سحری کاش که هنگام زیارت‌خواندن با همین گوشِ ِ سرم لحن صدایت بِچِشَم لهجه‌ی مادری‌اَت بین مناجات خوش است مَحرمت چون بشوم سوز دعایت بِچِشَم صوتِ ترتیل و تلاوت ز تو زیباست و من آرزو می‌کنم آن صوت رسایت بِچِشَم لفظ آهنگ حجازت دل ما را بِبَرَد نَفَسی زن که ز آیات خدایت بِچِشَم حَسَنی هستی و تحریر حسینی داری نغمه‌ی حیدری از حال و هوایت بِچِشَم باده‌ی معرفت از بس‌که تعارف کردی خواستم بوسه‌ای از دست عطایت بِچِشَم ای امامی که تو را مدح و ثنا گوست خدا جلوه‌ای کن که مِی مدح و ثنایت بِچِشَم "هر کجا می‌نگرم نور رُخت جلوه‌گر است" قِسمت این است کمی هم ز رثایت بِچِشَم چاره‌ای نیست به جز راه میان‌بُر یعنی: لحظه‌ای روضه‌ای از کرب و بلایت بِچِشَم قتلگاه و سُم اسب و تن چاک و بی‌سر بوی سیب است که از آه و نوایت بِچِشَم محمود ژولیده @deabel
267 _ولادت موسی بن جعفر علیه السلام رب صل علی محمد ، محمد و آل محمد بین مکه تا مدینه پر شده از نور داور گل بریزید گل بریزید آمده موسی بن جعفر ملائک در طواف به گرد کوی او پدر بوسه زند به ماه روی او مدد یا سیدی.... رب صل علی محمد...... روی دست صبح صادق میدرخشد همچو خورشید بین گهواره تکلم کرد و خوانده ذکر توحید مسیحای لبش جهان احیا کند پر از نور خدا همه دنیا کند مدد یا سیدی..... رب صل علی محمد.... دل مرده زنده گردد با نسیم کاظمینش بر مشامم می رسد هر دم شمیم کاظمینش بهشت مرقدش چو کعبه با صفاست اطاعت از امام اطاعت از خداست مدد یا سیدی.... رب صل علی محمد..... @deabel
✍ رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود : 🌿 روز قيامت مردی می آيد در حالی كه نيكی هايش مانند ابر متراكم يا مانند كوه های استوار است، ☘ پس می گويد : پروردگارا! اين نيكی ها كجا برای من است (چه کرده ام که این نیکی ها برای من ثبت شده است؟) در حالی كه من آن‌ها را انجام نداده‌ام؟ خداوند می فرمايد : اين علمی است كه آن را به مردم آموختی ، بعد از تو بدان عمل نمودند . 📚 بصائر الدرجات ، ص ۵ ☀️ @deabel
من آمدم که گریه کنم دست من بگیر ترسم زمان رود شود این عرصه زود، دیر قسمت نشد اگر که جوانمرگ تو شوم لطفی نما شوم درِ این خانه پیرِ پیر باشد مرا به نوکری خود مکن قبول من داد میزنم که شمائی به من امیر ماه محرّم است خودم که نیامدم ! زهرا(س) مرا کشانده دوباره به این مسیر چونکه شفای تو اشک است، فاطمه(س) بر گریه بر عزای تو کرده مرا اجیر آخر شنیده ام به غمت خنده کرده اند بر خشکی لبان تو در خشکی کویر مثل زنی که مُرده جوانش شبانه روز من زار میزنم به تن رفته در حصیر مجتبی صمدی شهاب @deabel