#دورهء_محرم
#حضرت_عبدالله_علیه_السلام
#یوسف_رحیمی
همه رفتند و تنها مانده ام من
اسیر درد و غم ها مانده ام من
علیِّ اصغر شش ماهه هم رفت
ولی از کاروان جا مانده ام من
گذشته کار من از صبر و طاقت
شده اندوه و داغم بی نهایت
ندارم اين قَدَر طاقت، ببینم
به دست عمه زنجیر اسارت
اگرچه آخرین یار عمویی
ولی نزد خدا با آبرویی
دوباره حرمله می آید از راه
دوباره روضه ي تیر و گلویی
🔹@deabel
#دورهء_محرم
#حضرت_قاسم_علیه_السلام
#یوسف_رحیمی
در نگاهت فروغ توحیدست
چشمهایت دو چشمه خورشیدست
هر نگاه پر از صلابت تو
در حرم روشنای امیدست
کوه عزم و ارادهای قاسم!
در دلت شور عشق، جاویدست
نورِ حُسن و حماسهٔ مولا
بر قد و قامت تو تابیدهست
با تماشای قامت تو حسین
پدرت را کنار خود دیدهست
صلوات و سلام اهل سما
بر تو، ای مجتبای کرببلا
مشق کردی خروش ایمان را
این شکوه بدون پایان را
آفریدی میانهٔ میدان
رزم مولایی نمایان را
پسر تکسوار صبح جمل
زیر و رو کردهای تو میدان را
صد چو أزرق غبار یک قدمت
بنگر این لشکر گریزان را
تیغ اگر بر کشی شبیه عمو
به لجام آوری تو طوفان را
قامت تو اگر چه بیزره است
تیغت آن ابروان پر گره است
کام خشکت پر از عسل شده است
چشم تو چشمهٔ غزل شده است
شیوههای نبرد حیدریات
طرحی از عرصهٔ جمل شده است
مادرت «إن یکاد» میخواند
پسر مجتبی چه یل شده است
شوق پرواز را همه دیدند
در نگاهی که بیبدل شده است
در هوای امام لب تشنه
جانفشانی تو مثل شده است
از ازل با خدات یکدلهای
تا وصالش نمانده فاصلهای
راوی داغ تو نسیم شده
پیکرت دشت یا کریم شده
بیکران ست وسعت قلبت
داغهایت اگر عظیم شده
چیزی از پیکرت نمانده دگر
بسکه دلجویی از یتیم شده
پیکرت گرچه ارباً اربا بود
چشمهایت هنوز هم وا بود
🔹@deabel
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#یوسف_رحیمی
از صورت چون ماه پيمبر خواندند
از هيبت و اقتدار حيدر خواندند
شد جلوهء احمد و على، آینهای
آن آينه را علیِّ اکبر خواندند
در فهم مقام با شکوهت ای ماه
برخواسته از نهاد اين عالم آه
اين شعرکه جای خودجهان حيران ست
در معني «مَمسُوسٌ فِی ذاتِ الله»
لرزانده شکوهت تنهء لشکر را
بر هم زدهاي هيمنهء لشکر را
طوفان نگاه تو ز هم پاشيدهست
از ميسره تا ميمنهء لشکر را
شد غرش رعد، مست از تکبیرت
شد صاعقه، ماتِ ضربت شمشيرت
با جذبهء حيدرانهء چشمانت
مُلک و ملکوت میشود تسخيرت
🔹@deabel
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#یوسف_رحیمی
بالاتر از حد تصورها کمالت
دل میبرد از اهل این عالم خیالت
صبح ازل چشمان مبهوت ملائک
بودند شیدای تماشای جمالت
میجوشداز خاک قدمهای تو زمزم
کوثر شراب خانگی لایزالت
کی میشود با بالهای این چنینی
پرواز تا اوج شکوه بیمثالت
آنجا که بال جبرئیل آتش گرفته
بام نخست پر کشیدنهای بالت
خُلقاً و خَلقاً، منطقاً عین رسولی
دیگرچه گویم ازتووخوی وخصالت
وقتی که تکبیرت طنین انداز میشد
میگفت لیلا مادرت: شیرم حلالت
میریزد از عطر نگاهت یاس آقا
تنها تویی همشانه با عباس، آقا
هر صبح بر لب نغمهء تکبیر داری
تو آفتابی، صبح عالمگیر داری
با حلقههای گیسوی پر پیچ و تابت
صد کاروان دل در تب زنجیر داری
از لهجهات عطر خدا میبارد آقا
هر گاه بر لب نغمهء تکبیر داری
از میمنه تا میسره میپاشد از هم
وقتی که دردستان خودشمشیرداری
بایدبرایت ذوالفقاری دست وپا کرد
حیدرشدی وهیبتی چون شیرداری
از هیبت چشم تو دشمن میگریزد
پلکی بزن تا عالمی بر هم بریزد
حالاکه خاکم را سرشته دستهایت
بگذار تا باشم همیشه خاک پایت
بال وپری میخواهم امشب ازتوآقا
تا که تمام عمر باشم در هوایت
آه ای اذانگوی سحرهای مدینه
یاد نبی را زنده میسازد صدایت
ای آفتاب کربلای حضرت عشق
بگذار باشم زائر پائین پایت
عمریست ازمهرتودر دل توشه دارم
شوق طواف مرقد ششگوشه دارم
🔹@deabel
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#یوسف_رحیمی
بايد حسين دم بزند از فضائلت
وقتي حسيني است تمام خصائلت
تعبيرهاي ما همه محدود و نارساست
در شرح بيکراني اوصاف کاملت
بيشک در آن به غير جمال حسين نيست
آئينهاي اگر بگذاري مقابلت
اي کاشف الکروب عزيزان فاطمه
غم ميبري ز قلب همه با شمائلت
در آستانهء تو گدايي بهانه است
دلتنگ ديدن تو شده باز سائلت
با زورق شکستهء دل، سالهاي سال
پهلو گرفتهايم حوالي ساحلت
چشم اميدعالم و آدم به دست تست
باب الحسين هستي وپرچم به دست تست
تو آمدي و روشني روز و شب شدي
از جنس نور بودي و زهرا نسب شدي
در قامتت اگرچه قيامت ظهور داشت
الگوي بندگي و وقار و ادب شدي
هم چشمهاي روشنت آئينهء رجاست
هم صاحب جلال و شکوه و غضب شدي
در هيبت و رشادت و جنگاوري و رزم
تو اسوهی زهير و حبيب و وَهب شدي
در دست تو تلاطم شمشير ديدني ست
فرزند مرتضایی و شير عرب شدي
فرماندهء سپاهي و آب آور حسين
اي نافذ البصيره ترين ياور حسين
فردوس دل هميشه اسير خيال توست
حتي نگاه آينه محو جمال توست
تو ساقي کرامت و لطف و اجابتي
اين آب نيست زمزمههاي زلال توست
ايثار و پايمردي و اوج وفا و صبر
تنها بيان مختصري از کمال توست
در محضر امام تو تسليم محضي و
والاترين خصائل تو امتثال توست
فردا همه به منزلتت غبطه ميخورند
فردا تمام عرش خدا زير بال توست
باب الحوائجي و اجابت به دست تو
تنها بخواه، عالم هستي مجال توست
بيشک خدا سرشته تو را از گل حسين
سقاي با فضيلت و دريادل حسين
🔹@deabel
#امام_حسین_علیه_السلام
#امام_عصر_علیه_السلام
#یوسف_رحيمی
سر ميشود زمانه ولی بی تو غرقِ آه
جانِ مرا رسانده به لب بغض گاه گاه
تو حاضری و ما همه در بندِ غيبتيم
آقا نجاتمان بده از اين شب سياه
آقا علاجِ رو سِيَهی چيست غير اشک
حالا به سوی روضه ات آورده ام پناه
ای ملجاء هميشهء ابن سبيل ها
جا مانده ام شبيه يتيمی ميان راه
يک دم بيا به خيمه ی ما، جانِ مادرت
آتش بزن دل همه را با شرار آه
بايد شوی تسلی آن قلب مضطرب
آقا بيا که روضه رسيده بـه قتلگاه
يک جسم نيمه جان و دوصد نيزه و سِنان
يک لشکر حرامی و سردار بی سپاه
ناگه رسيد زينب کبری فراز تل
فرياد زد ز سوز جگر وا محمداه
"اين کشتهءفتاده به هامون حسين توست
اين صيددست وپازده درخون حسين توست"
🔹@deabel
#امام_سجاد_علیه_السلام
#یوسف_رحیمی
بیاور با خودت نور خدا را
تجلیهای مصباح الهدی را
به پا کن کربلایی در دل ما
تو که تا شام بردی کربلا را
✅@deabel
#امام_سجاد_علیه_السلام
#یوسف_رحیمی
بیاور با خودت نور خدا را
تجلیهای مصباح الهدی را
به پا کن کربلایی در دل ما
تو که تا شام بردی کربلا را
✅@deabel
#ولادت_موسی_بن_جعفر
در ساحل سخاوت دریای کاظمین
مائیم و خاک پای مسیحای کاظمین
با دست های خالی از اینجا نمی رویم
ما سائلیم، سائل آقای کاظمین
#یوسف_رحیمی
@deabel