eitaa logo
بنیاد دعبل
386 دنبال‌کننده
969 عکس
113 ویدیو
28 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
جان عمو! برای حرم، فکر آب کن رفع عطش، ز عترت «ختمی‌مآب» کن سقّای تشنگان حریم خدا تویی از بهر تشنگان حرم، فکر آب کن ای یادگار فاتح خیبر! عنایتی راه شریعه بسته بُوَد، فتح باب کن هرگز مباد از سر ما، سایه‌ء تو کم «یا رب! دعای خسته‌دلان مستجاب کن» در خیمه‌ها ز تشنگی افتاده انقلاب خامُش ز آب، آتش این انقلاب کن چشمم به دست توست که دست خدا بُوَد دستم به دامنت، هله! پا در رکاب کن اصغر فسرده‌حال، به دامان مادرست رحمی به جان اصغر و حال رباب کن گر لحظه‌ای دگر نرسد، آب در حرم اصغر ز دست می‌رود، اینک شتاب کن یا از فرات، جرعه‌ء آبی به او رسان یا طفل شیرخواره‌ء ما را به خواب کن بسْرود این سرود «مویّد»، به اشک و آه او را ز بندگانِ درِ خود حساب کن 🔹@deabel
ای اهل خیمه برگشته بابا اما خمیده اما چه تنها آه یاحجه الله بقیه الله آجرک الله نزدیک خیمه دشمن شد احساس بابا کجا رفت عمویم عباس آه یا حجه الله.... بگو که آید آن کوه غیرت شاید کشیده از ما خجالت آه یا حجه الله...... 🔹@deabel
ای کنــز حیـا کــان ادب ادرکنی عبــاس علــی میــر عرب ادرکنی ای رفته به‌بحرتشنه وزعشق‌حسین برگشته ز بحر تشنــه لب ادرکنی 🔹@deabel
نیمه جان طفل رباب خیمه ها در تب و تاب ساقی ی تشنه لبم از خجالت شده آب چاره ام کم شده و دست به روی کمرم پیکری از تو نمانده که به خیمه ببرم بی برادر شده ام در تماشا ماندم با قد تا ماندم خنده ی دشمن گفت تک و تنها ماندم نه تنی مانده و نه چشم و نه دست و نه سری قمر هاشمیان بودی و شق القمری بی برادر شده ام دیده خونبار شدم بی کس و یار شدم علم افتاده به خاک بی علمدار شدم قطعه قطعه روی خاک آینه ی احساسم مادرم فاطمه مهمان تو شد عباسم بی برادر شده ام 🔹@deabel
ای آبروی عالم جان، خاک پای تو ای کرده جان به دوست فدا،جان فدای تو عقل بشر چگونه به گرد رهت رسد ای ماورای خلوت افلاک، جای تو بال فرشته فرش ره زائران توست ای آفتاب، سایه‌نشین لوای تو ای یاور حسین و علمدار کربلا دارد بهشت، رایحه‌ء کربلای تو بیند چو پایگاه تو در حشر، هر شهید حسرت برد زحشمت بی‌انتهای تو بوسیدن ضریح تو ما راست آرزو دلهای ما به سینه تپد از برای تو ای کعبه‌ء امید، تورا جان فدا کنم روزی اگر فتد گذرم بر منای تو هیچ آشنا ز نزد تو نومید برنگشت خوش باد حال آنکه بوَد آشنای تو هر مشکلی که ریخت به جانم شرار غم حل شد به یک اشاره‌ء مشکل‌گشای تو شد قامت حسین خم و پشت او شکست در خون چو دید غرقه، قد دلربای تو دیگر ندید مثل وفای تو روزگار باشد خجل فرات هنوز از وفای تو جانبازی تو رفت فراتر ز اوج وهم مبهوت و مات شد خرد از ماجرای تو بعد از تو خاندان حسینی نیافتند پشت و پناه و ملجأِ دیگر به جای تو دیگر ندید دیده‌ء گردون برادری هرگز به پاکبازی و صدق و صفای تو ای بهترین شهید، نداند به جز خدا هیچ آفریده، جاه و جلال و جزای تو بپذیر این چکامه، که این شعر آتشین با سوز دل، سرود «شفق» در رثای تو 🔹@deabel
به سقّايي رودعبّاس وشورافكنده دردل‌ها «اَلا يا اَيّها السّاقي! اَدِر كاْساً وَ ناوِلها» سر ودست وتن وجان دادومقصودش نشدحاصل «كه عشق آسان نموداوّل ولي افتادمشكل‌ها» چوعبّاس دلاور،واژگون از عرشه‌ءزين شد «زتاب جعدمشكينش،چه خون افتاددردل‌ها!» عزيزان غرق خون،شب پُرتلاطم،دشت پُردشمن «كجادانند حال ما، سبك‌باران ساحل‌ها؟» اسيري مي‌رود اهل و عيال سيّد طاها «جرس فريادمي‌داردكه بر‌بنديدمحمل‌ها» چه زيباگفت«حافظ»!اي«خِرَد»!ازپستي دنيا «مَتي ماتَلقَ مَنْ تَهْوي دَعِ الدّنيا واهملها؟» 🔹@deabel
بس که به دل دارم آرزوی ابوالفضل مرغ دلم شد اسیر موی ابوالفضل جنّت و رضوان و حور و کوثر و غلمان هست همه آیتی ز خوی ابوالفضل نور دل حیدر‌ست و شمع شهیدان مظهر حقّ ست نور روی ابوالفضل شمس و قمر شد خجل ز نور جمالش مشک ختن، شمّه‌ای ز بوی ابوالفضل جملۀ پیغمبران به روز قیامت بهر شفاعت به جستجوی ابوالفضل خالق اعظم، گناه خلق دو عالم جمله ببخشد به ابروی ابوالفضل جرم و گنه گر بُوَد ز کوه، فزون‌تر عفو نماید به گفتگوی ابوالفضل ای دل! اگر طالب جِنان و بهشتی خلد برین ست خاک کوی ابوالفضل این دل «فرخنده» هم‌چو طایر قدسی بال زند متّصل به سوی ابوالفضل 🔹@deabel
سخن،هرآن‌چه كه درباب دست‌هاي تو شد نماز بود و به محراب دست‌هاي تو شد حديثِ مشك وعلم،اي قصيده قامتِ عشق! دو مصرع غزل ناب دست‌هاي تو شد لبِ فرات، عطشناكِ طعمِ دستِ تو بود خوشا فرات! كه سيراب دست‌هاي تو شد شكفتگيّ دلِ غنچه‌ها، لبِ گل‌ها ز باغبانيِ شاداب دست‌هاي تو شد چوطفلِ ازعطش افسرده،مشك،دست‌به‌دست به گاهواره‌‌ء بي‌تاب دست‌هاي تو شد دودست،رفت زدست ونرفت،مشك زدست وفا، به شرم ز آداب دست‌هاي تو شد گريست چشمِ زليخاييِ خيام، آن وقت كه چشم يوسف زهرا، به دست‌هاي تو شد پس ازدوچشم تو،خواب خوشي نخواهدديد نصيبِ بختِ حرم،خواب دست‌هاي تو شد عجب نه، روي رقيّه، اگر شود نيلي كه دور،عكس وي ازقاب دست‌هاي تو شد به آبِ سرد، دمي پشت كردي و عمري طواف‌ آب، به سرداب دست‌هاي تو شد ادا نمود، نماز قضا شده، «تربت» وَ اين نه شعر كه در باب دست‌هاي تو شد 🔹@deabel
سبک : ببینید ببینید گلم رنگ ندارد شده علقمه غوغا ز آه مادر من خدایا خدایا شکسته کمر من ابوالفضل ابوالفضل امیدم امیدم چه شد سرو رشیدم کنار بدن او چه دیدم چه کشیدم ابوالفضل ابوالفضل برادر برادر دمی کن تو نظاره به خنده های دشمن به چشم پر ستاره ابوالفضل ابوالفضل علمدار علمدار ببین ز چشم خونبار سکینه نوحه خوان شد عمو خدا نگهدار امان ز سر بزیری شده وقت اسیری دگر راه ندارد به خیمه خواب راحت پس از شهادت تو شود وقت اسارت امان ز سربزیری شده وقت اسیری 🔹@deabel
گرفت هیبت تو خوابِ چشم خصم و همه هراسناکِ نگاه تو بود، می‌دانند به مصر،‌یوسف اگر با تو روبرو می‌شد هنوز اسیر به چاه تو بود، می‌دانند ستاره‌ها همه گفتند، دیده‌ء خورشید به سوی روی چو ماه تو بود، می‌دانند از آن شبی که به دنیا گشوده شد چشمت دو چشم عشق به راه تو بود، می‌دانند ز دادگاه شهادت، صدور شد این حکم خلوص و عشق، گناه بود، می‌دانند نه کودکان به پناه تو، روز عاشورا حسین هم به پناه تو بود، می‌دانند 🔹 @deabel
ای خداوند ادب، بندهء عشق کشتهء مهر و وفا، زندهء عشق ای به بندت دل هر آزاده هر چه دلدار به تو دل داده ادب و عشق و وفا مرهونت همت و جود و سخا مدیونت شرف و غیرت و مهر و احساس جاودانی ز تو باشد عباس پیش سرو قدت از خجلت خویش سرو افراخته قد، سر در پیش نخل جودی تو و احسان، ثمرت صد چو حاتم چو گدایان به درت پسر شیردل شیر خدای شاه‌بیت غزل عشق و وفای سرمهء چشم ملک خاک رهت مشتری، مهر، به چهر چو مهت ابروانت چو هلال و رخ، بدر موی شبگونهء تو لیلهء قدر گرچه ماهند همه هاشمیان تو مه هاشمیان ز میان بر تماشای رخت گاهِ عبور بسته می شد همه جا راه عبور بس که ماهِ رخ تو دل می برد دل ز دیوانه و عاقل می برد عاشقان ریزه‌خور خوان تواند جمله طفلان دبستان تواند عقل، مبهوت وفاداری توست عشق، حیران فداکاری توست مشعل عشق، تو افروخته ای شمع را سوختن آموخته ای جز تو ای باخته سر در ره عشق کیست؟ استاد به دانشگه عشق گر چه خود مایهء فخر بشرست علی از چون تو پسر مفتخرست فاطمه، کش ز خدا باد سلام در صف حشر چو بگذارد گام همرهش دست تو را می آرد تا که بار گنهان بردارد دست اگر در ره حق گشت قلم در دو عالم کندَش دوست علم ای دل خلق خدا پابستت بوسه زن، دست خدا بر دستت ما همه دست به دامان توایم میزبان غم و مهمان توایم قبه بر عرش زده خرگه تو باب حاجات همه درگه تو ای زصهبای حسینی سرمست دستگیر همه عالم بی دست بشریت به تو گرمِ تحسین آفرین ای پسر ام بنین خیره یوسف به دلارایی تو خضر هم تشنهء سقایی تو ای قد افراخته پیش بیداد نبرَد نام تو ایثار از یاد تا زدی تشنه جگر بر دل آب شد دل آب به حال تو کباب شدی ای عشق و ادب را کانون تشنه‌لب از دل دریا بیرون بس در آن معرکه مردی کردی ختم شد بر تو و نامت مردی مرکز عشق و ادب مکتب توست اولین پیرو تو مرکب توست او هم از مشرب تو سهمی برد تشنه بود و لبی از آب نخورد لاجرم همت تو آب خرید مشک، از آب پر و دل ز امید تا شد از تیغ جفای دشمن علم از دست، جدا دست از تن لیک جای لب اطفال حرم مشک را بوسه بزد تیر ستم رشتهء عمر تو زان تیر گسیخت آبرو ماند ولی آب بریخت باز شد چشم ز قلب آن مشک مشک هم ریخت به احوال تو اشک آنقدر دیدهء مشک اشک فشاند که نمی اشک در آن دیده نماند آشنا گشت به فرقت چو عمود شد قیام تو مبدل به سجود آسمان سود سر خود به زمین کس سجودی نکند خوشتر از این آنقدر سر به سر سجده گذاشت تا حسین آمد و آن سر برداشت لاجرم رشتهء عمرت چو گسست پشت دین گفت که پشتم بشکست خون تو آب نهال دین شد تا چنین سفرهء دین رنگین شد تا جهان بوده و تا خواهد بود به روان تو ز ما باد درود ما چه گوییم؟ امام سجاد در حقت دادِ سخن اینسان داد بر فداکاری تو گفت سپاس گفت رحمت به عمویم عباس 🔹 @deabel