eitaa logo
بنیاد دعبل
389 دنبال‌کننده
969 عکس
113 ویدیو
28 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اگرچه رتبه‌ی او در غدیر معنا شد ولی حقیقتِ این مرد دیر معنا شد قسم به معنیِ آیاتِ "هَلْ أَتى" با او همیشه حقِ یتیم و اسیر معنا شد همین که دستِ علی در غدیر بالا رفت برای بارِ نخستین "امیر" معنا شد کسی مطابقِ هارون برای موسی بود برای حضرتِ طه وزیر معنا شد کسی که وقتِ رکوعِ نماز می‌بخشد فقط به دستِ علی دستگیر معنا شد همان علی که ابرمردِ فتحِ خیبر بود همان که وقت نبردش "دلیر" معنا شد کتابِ فضلِ علی قرنها نوشته شده ولی حقیقتِ این مرد دیر معنا شد عادل حسین قربان @deabel
مي گذرد روز و شب ، زندگي ام با علي بنده‌ی يا هو شدم ، بنده‌ی مولا علي عرش خدا كرده است ، شهر نجف را علي فاضل و افضل علي ، عالي و اعلی علي جان علي فاطمه ،  هستي زهرا علي‌ بنده‌ی بنده نواز ، خاكي بالا نشين وصله ی نعلين او ، نقطه‌ی ثقلِ زمين مالک روز جزا ، حاكم في يوم دين موقع طوفان كه شد ، گفت خدا اينچنين.. نوح ! پريشان نباش ، زود بگو يا علي ای دل اگرعاشقی، درپی دلدارباش پشت درِ خانه‌ی، حیدرکرار باش جان بده پای علی، میثم تمار باش خسته نشو در بزن، عاشق این کار باش دل بکن و دل ببر،  از همه الا علی دست گدا خالي و ، دست كريمان طلاست بر سر خوان علي ، روزي مهمان طلاست در نجف مرتضي ، قطره‌ی باران طلاست شكر خدا بر سرم ، سايه ی ايوانْ طلاست  عزت امروز علي ، عزت فردا علي ساقي كوثر علي ، نَفْسِ پيمبر علي زينت منبر علي ، فاتح خيبر علي از همه بهتر علي ، ظاهر و مظهر علي يا علي حيدر علي ، يا علي حيدر علي شيعه ی حيدر بگو ، يكصد و ده تا علي چشم علي روشن است ، تا قمرش فاطمه است شكر خدا می‌كند ، دور و برش فاطمه است پشت نكرده به جنگ ، پشت سرش فاطمه است كِيْ به زمين مي خورد ، تا سپرش فاطمه است فاطمه وقتي كه رفت ، شد تك و تنها علي سیدپوریا هاشمی @deabel
تقدیر عالم داشت با حیدر رقم می خورد جام شراب اُمّت و مولا به هم می خورد جام شرابی داشت در دستش علی آن روز شیعه نمی شد هر که از آن باده کم می خورد! در بیعتِ بیعت شکن ها هیچ خیری نیست در بیعتِ فردی که در ظاهر قسم می خورد هر کس که مِهر غیرِ حیدر در دلش می رفت از لیست دلداده ها نامش قلم می خورد ایرانیان با عشق بیعت با علی کردند اصلا پیمبر هم قسم روی عجم می خورد! حالا که با اذن علی شاعر شدم،ای کاش شعرم گره با شعرهای محتشم می خورد بالاتر از دست علی دستی نبود آنروز تقدیر عالم داشت با حیدر رقم می خورد احسان نرگسی @deabel
هر سنگ با تمام توان می رسید آه خون از سرش به روی زمین می چکید آه با دستهای بی رمق و تیر خورده اش یک نیزه را ز سینه خود می کشید آه افتاده بود روی زمین و از آن طرف با دشنه ای کسی به سویش می دوید آه از چِلّه کمان به تنش پیش مادرش تیری سه شعبه با هیجان می پرید آه در گیر و دار ضربه به جسم مطهرش گرگی رسید و پیکر او را درید آه پیش نگاه اهل حرم بینِ قتلگه یک هرزه آمد و سر او را برید آه رضا باقریان @deabel
تو زیر پا رفتی ولی بیچاره زینب از این به بعد و بعد از این آواره زینب باید خودت یاری کنی ورنه محال است بوسه بگیرد از گلوی پاره زینب خون گلویت را کسی تا آسمان برد پیراهن و عمامه‌ات را این و آن برد آیا نگفتم در بیاور خاتمت را راضی شدی انگشترت را ساربان برد گفتند که پیراهنت را می‌کشیدند تصویر غارت کردنت را می‌کشیدند نه اینکه نیزه بر تنت می‌ریخت دشمن بلکه به نیزه‌ها تنت را می‌کشیدند رفتی و دستم بر ضریح دامنی بود رفتی ز دستم رفتنت چه رفتنی بود؟ تا آن زمانی که به یادم هست داداش وقتی که می‌رفتی تنت پیراهنی بود رفتی که اشک خواهرت را در بیاری بغض گلوی دخترت را در بیاری آیا نمی‌شد ای سلیمان زمانه قبل از سفر انگشترت را در بیاری؟ علی اکبر لطیفیان @deabel
بینِ یک مشت خس و خوار تنت را دیدم زیر یک چکمه برادر بدنت را دیدم آمدم، کاش نمی آمدم و می مردم وسط هم همه ها پر زدنت را دیدم گفتم این معرکه ها در تهِ گودال ز چیست ناگهان دست سنان پیروهت را دیدم ساربانی که به امّید زدن آمده بود در کفش آه، عقیق یمنت را دیدم بدنت روی زمین بود و تکان می خوردی سُمِ اسب و بدنت....لِه شدنت را دیدم وای از آن لحظه که دشنام به من می دادند تو نظر کردی و، من دلشکنت را دیدم رضا باقریان @deabel
تا باز کرد در شب روضه لهوف را در خون تپیده دید تمام حروف را می‌دید واژه‌ها همه فریاد می‌زنند داغی عظیم و مرثیه‌های مخوف را می‌دید تیرها که نشانه گرفته‌اند «خورشید چشم‌های امام رئوف را» آمادهٔ هجوم به قلب مطهرش پر کرده‌اند نیزه به نیزه صفوف را این دشنه‌های تشنه به تصویر می‌کشند بر مشعر‌الحرام گلویش وقوف را انگار از ضریح تنش باز می‌کنند با نعل‌های تازه دخیل سیوف را @deabel
﷽ "براي ولادت امام هادي صلوات الله عليه" برای عشق دوباره بهانه پیدا شد بهانة غزلی عاشقانه پیدا شد طنین آمدن کیست اینکه از طربش قلم به شور رسید و ترانه پیدا شد الا که گمشدگان هدایتید هنوز پی نشانه نگردید، خانه پیدا شد برای مرغ دل چند بام و چند هوا هم آشیانه و هم آب و دانه پیدا شد میان باغچه، یاسی شکفت وقتی که گل جواد به دست سمانه پیدا شد رسید چشمة کوثر رسید آب حیات به مقدم دهمین مصحف خدا صلوات ببین محمد سوم! علی چارم را میان صورت او با نبی تفاهم را چه صورتی که شراب لبان نوشینش به نیم جرعة خود مست می‌کند خم را ببین که پشت در خانه‌ات همه جمعند ببین گدایی خورشید و ماه و انجم را برای مردم ری از تنور احسانت عطا نما دو سه تا لقمه نان گندم را نثار این همه تبریک را ز ما بپذیر حواله‌ایست اهالی مشهد و قم را بیا که شب شب شادی‌ست فاطمه تبریک شب ولادت هادی‌ست فاطمه تبریک غزل به پای تو برده خیال‌های مرا در آسمان تو وا کرده بال‌های مرا نگاه نغز تو بر بیت‌های پر نقصم چه خوش به بار رسانده نهال‌های مرا بگو اگر که خدا نیستی که هستی تو؟ بیا و کفر نبین احتمال‌های مرا الا که خط به خط جامعه کبیرة تو جواب داده تمام سوال‌های مرا وصال چشم من و خاک پات ناشدنی‌ست ولی بیا شدنی کن محال‌های مرا من آشنای سرای قدیمتان هستم گدای حضرت عبدالعظیمتان هستم تمام دغدغة تو خدا شناختن است تمام خواهش من هم تو را شناختن است بدون اذن تو دردی دوا نخواهد شد که راه اصلی درمان دوا شناختن است تو آشنای تمام غریب‌ها هستی وگرنه کار همه آشنا شناختن است دو دست خالی ما را یقین تو می‌بینی مرام و مشی کریمان گدا شناختن است اگر که خورده مسیرت شبی به بزم شراب بدون شک هدفت کربلا شناختن است چه کربلا که دلم دارد آرزویش را خدا کند که ببینم دوباره کویش را محمدعلي بياباني @deabel
﷽ "برای امام هادی صلوات الله علیه" شده ام بر آن که پری زنم به هوات یا علی النقی سفری کنم و سری زنم به سرات یاعلی النقی به هوات تازه کنم نفس، به سرات آیم از این قفس برسم به مأمن آسمان رهات یا علی النقی هله ای قلم تو شروع کن، ز درون درآ و طلوع کن بنویس سردر مشق های سیات یاعلی النقی بنویس دست مِداحتم نرسد به عرش فضائلت شود آب های جهان اگر که دوات یاعلی النقی بنویس اوج کدام دم، برسد به وسعت آن قلم که دمیده جامعه ای بدان جلوات یا علی النقی تو همان تجلّی ایزدی، که به شکل بنده درآمدی و سروده ای غزل از زبان خدات یاعلی النقی و به استناد زیارتت، تو و اهل بیت نبوتت شده اید رب جلی ولی به صفات یاعلی النقی ز عدم وجود درست کن، ز نبود بود درست کن و به شیر جان بده با مسیح نگات یاعلی النقی منم آشنای قدیم تو، ز دیار عبدالعظیم تو که سلام می دهمت به شوق لقات یاعلی النقی نبود به بودن تو غمم، بخدا که حر جهنمم که گرفته ام به ولات برگ برات یاعلی النقی بگذار کعبه ی سامرا، قدمی طواف کنم تورا سر خویش را بزنم به کوی منات یا علی النقی محمدعلی بیابانی @deabel
جلوه‌ای از جبروت آوردند سوره‌ای از ملکوت آوردند اَبری از جنسِ بهار و باران به سرِ این بَرَهوت آوردند خسته بودیم که ما را از لطف زیرِ یک سایه‌ی توت آوردند به درِ خانه‌ی آقا یک شهر همگی دستِ قنوت آوردند به تماشای تو آدم را باز از بهشتش به هبوط آوردند از سرِ سفره‌ی زهرا امشب محضِ لبخندِ تو قوت آوردند آب و آئینه و قرآن این است نوه‌یِ شاهِ خراسان این است قبله خوب است همین در باشد علیِ آلِ پیمبر باشد چارمین نادِ علی را گفتند باید این نام مکرر باشد چار دیواریِ کعبه یعنی... چارسو جانبِ حیدر باشد جامعه خواندم و گفتند که آن با مفاتیح برابر باشد بگذار از لب بامت نرویم دلِ ما مثل کبوتر باشد گیسویی دین و دلِ ما بُرده خاصه وقتی که معطر باشد آی همنامِ رضا آمده است مغزِ بادامِ رضا آمده است زلفِ تو کاش مجعد نشود دل در این شام مُردد نشود تو علی هستی و مانند علی هیچکس صاحبِ مَسند نشود هست تا سامره و سردابش حالِ ما شُکرِ خدا بد نشود جز نسیمی که پُر از عطرِ شماست کاش از کوچه‌ی ما رد نشود دلِ من رفت به کویَت گفتم رفتِ تو کاش که آمد نشود گره‌ام دستِ تو بود و واشد کار دستِ تو نباشد نشود صد و ده مرتبه مُمتد گفتیم یا علی ابن محمد گفتیم دیدنت جامه دَریدن دارد یا که انگشت بُریدن دارد مژه‌ام خاکِ مسیرت را خورد الحق این سُرمه ، کشیدن دارد ارزشش داشت پریشان باشیم نازِ این زلف خریدن دارد دلِ من می‌تپد آقا چه کنم آهویی مِیلِ رمیدن دارد ما رسیدیم و زمین اُفتادیم بوسه از خاکِ تو چیدن دارد آنچه گفتند در اوصافِ شما دیدن و دیدن و دیدن دارد علیِ عالیِ اعلیٰ هادیست دهمین معنیِ زهرا هادیست چینی‌ام آینه‌ام می‌شکنم که تَرَک خورده‌ ترین قلب منم سامرایِ تو بنا شد اما من پریشانِ امام حسنم بعد تو وقف بقیع ، کاش شود عُمرِ من صرفِ حرم ساختنم حضرت هادیِ ما مهدی کو من اویسم به هوایِ قَرنم گریه‌ام را به مُحرم برسان کُشته‌ی روضه‌ی یک پیرهنم خواهری گفت که ای وای حسین مادری گفت که ای بی کفنم کاروان آه که آمد از راه هرکه دارد هوسش بسم‌الله حسن لطفی @deabel
لطف امام هادى و نور ولایتش ما را اسیر کرده به دام محبتش بر لطف بى کرانۀ او بسته ‏ایم دل امشب که جلوه گر شده خورشید طلعتش منت خداى را که به ما کرده مرحمت توفیق برگزارى جشن ولادتش تبریک باد بانوى کبرى سمانه را کین غنچه بر دمید ز گلزار عصمتش ماه تمام و نیمۀ ذى حجه مطلعش خیر کثیر وکوثر قرآن بشارتش این است آن امام که تقدیر ایزدى بعد از جواد داده مقام امامتش این است آن امام که ذرات کائنات اقرار کرده‏ اند به جود و کرامتش این است آن امام که در برکة السّباع شیران شوند رام و گذارند حرمتش این است آن امام که از نقش پرده هم ایجاد شیر زنده کند حکم قدرتش این است آن امام که دشمن به چند بار رخسار عجز سوده به درگاه عزتش سر تا به پاى عاطفه و مرحمت ولى دشمن به لرزه آمده از برق هیبتش آن سومین ابوالحسن از خاندان وحى چون سه على دیگر باشد عبادتش افزون ز ریگ هاى بیابان عطاى او بیش از ستاره ‏هاى درخشان فضیلتش مائیم و دست و دامن آن حجت خدا چون نا امید کس نشود از عنایتش گردیده‏ ایم جمع به ذیل لواى او افکنده‏ ایم دست به دامان رحمتش از آستان قدس رضا هدیه مى‏ کنیم آه دلى به غربت و اشکى به تربتش یارب بحق فاطمه با فتح کربلا بگشا بروى ما همه راه زیارتش از لطف آن امام (مؤید) مؤید است کو را نشان خدمت آل محمد است استاد سیدرضا مؤید @deabel
آستان خدا کمال شما هفت پرواز زیر بال شما با شما می شود به قرب رسید ای وصال خدا وصال شما گاه با آدم و گهی با نوح بی زمان است سن و سال شما مثل جبرئیل می شود بالم با همین غوره های های کال شما روزگاری است در پی دلم آید گرچه نا قابل است مال شما بال ما را به آسمان ببرید تا خداوند لا مکان ببرید هر کسی تو را سلام کند به مقام تو احترام کند کاش در صحن سامرات خدا تا قیامت مرا غلام کند پر و بال کبوترانه ی من در حریم تو میل دام کند هر که بی توست واجب است به خود خواب احرام را حرام کند بر دلم واجب است بعد طواف عرض دین محضر امام کند نیمه ی ماه حج که شد باید شیعه در محضر شما آید ای مسیحای سامرا هادی آفتاب مسیر ما هادی علی ابن محمد ابن علی نوه ی اول رضا هادی نیست جز دامن کرامت تو پردهٔ خانهٔ خدا هادی ذکر هر چهارشنبه ام این است یا رضا یا جواد یا هادی به ملک هم نمی دهم هرگز گریهٔ زائر تو را هادی یک شبی را کنار ما ماندی سر سجاده جامعه خواندی تو دعا را معرفی کردی مرتضی را معرفی کردی با فراز زیارت سبزت راه ما را معرفی کردی مرتضی و حسین و فاطمه و مجتبی را معرفی کردی نه فقط اهل بیت را بلکه تو خدا را معرفی کردی سامرایت غریب بود اما کربلا را معرفی کردی با تو ما مرتضی شناس شدیم تا قیامت خدا شناس شدیم ریشه های محبت ما تو مزرعه های سبز دنیا تو خواهش سرزمین پائین من اشتیاق بهشت بالا تو گاه ابلیس می شوم بی تو گاه جبریل می شوم با تو من نمی دانم این که من دارم به تو نزدیک می شوم یا تو چه کسی از مسیر گمراهی داده ما را نجات؟... آقا تو تو مرا با ولایتم کردی آمدی و هدایتم کردی دل من در کفت اسیر بود به دخیل تو مستجیر بود گر شود ثروتم سلیمانی باز هم بر درت فقیر بود شکر حق می کنم صدای بلند حضرت هادی ام امیر بود آبرو خرج می کنی بس که کرم سفره ات کثیر بود شب میلاد تو به ذی الحجه مطلع شوکت غدیر بود ریشه ناب اعتقاد علی پسر حضرت جواد علی دوست دارم گدای تو باشم سائل دست های تو باشم مثل بال و پر کبوترها دائماً در هوای تو باشم دوست دارم که از زمان ازل تا ابد خاک پای تو باشم نیمه شب های ماه ذی الحجه زائر سامرای تو باشم یا دعای قنوت من باشی یا قنوت دعای تو باشم ما فقیریم سفره ای وا کن سامرایی حواله ی ما کن با تو این عقل ها بزرگ شدند اعتقادات ما بزرگ شدند پای دل های شیعیان آن قدر گریه کردید تا بزرگ شدند با نگاه تو با محبت تو اِبن سکّیت ها بزرگ شدند خوب شد بچه های هیئت ما پای درس شما بزرگ شدند بچه های قبیله ما با کربلا کربلا بزرگ شدند بی تو دل های ما بهار نداشت مثل یک شاخه ای که بار نداشت علی اکبر لطیفیان @deabel
امشب تمام دلها لبریزِ شور و شادی شوقِ وصال روی مولا امام هادی آمد نویدِ رحمت از یمن این ولادت صد باغِ گل شکفته در خانه ی امامت بین سفره ی جهان شد لبریز خیر و برکت هر چه دعا بخوانی امشب تو را اجابت 🖌هستی محرابی @deabel
امشب تمام دلها پَر میکشه به شادی شوقِ وصالِ روی مولا امام هادی آمد نویدِ رحمت از یمنِ این ولادت صد باغِ گل شکفته در خانه ی امامت بین سفره ی جهان شد لبریز خیر و برکت هر چه دعا بخوانی امشب تو را اجابت این دهمین امام و ، مولای شیعیان است  نورِ خدا و قرآن از چهره اش عیان است شوقِ امام هادی دل غرقِ شور و شادی۲ امشب مدینه ی عشق این لاله میزبانه از شوقِ این ولادت به به چه شادمانه با جان و دل بگوییم بر عاشقان مبارک قرآن شده تجلی با سوره ی تبارک سر بر ثنا داریم شکر خدای سرمد زیبا گلی شکفته در لاله زارِ احمد از بوی عنبر او دلها همه بهاریست ارض و سما سراسر در شور و شادمانیست شوقِ امام هادی دل غرقِ شور و شادی۲ حور و ملک به شادی بر طاق آسمانند از شوق مقدم او مسرور و نغمه خوانند دِه مژده عاشقان را ماهِ منور آمد گو تهنیت به یاران نورِ پیمبر آمد امشب نسیمِ شادی پیچیده در مدینه در باغِ دین و عترت گل می زنه جوانه چون در افق نشسته خورشید بی قرینه دنیایِ گل شکفته در دامنِ سمانه شوقِ امام هادی دل غرقِ شور و شادی۲ عالَم گرفته شادی از روی آفتابش هر جانِ تشنه بینی سرمستِ مَیِ نابش دیدی که جانِ عالم لبریز شور و مستی از شوقِ ناز روی این آفتابِ هستی  جانِ تقی بگیرد با جان او تسلا دستانِ شکر دارد در گلشنِ مصلا از سوره های حمدو،اخلاص و فجر و اعلی دارد به لب ذَکَرَ اسمَ رَبّهِ فَصَلّی هم چشمه سارِ مینو، هم سایه سارِ جنّت در وصف گهرِ او، قرآن کند حکایت شوقِ امام هادی، دل غرقِ شور و شادی! @deabel
🌷 امام کاظم (عليه السّلام) : 🍂 اَلْمَغْبُونُ مَن غَبَنَ مِنْ عُمْرِهِ ساعَةً. ☘ زيانكار ، كسى است كه ساعتى از عمر خويش را باخته است. 📖حياة الامام موسى بن جعفر(عليه السلام) ج۱ ص۲۸۰ ☀️ @deabel
✍ امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) در پاسخ کسی که تقاضای موعظه کرد فرمودند : 👌 از کسانی مباش که نیکان را دوست می دارد اما عمل آنها را انجام نمی دهد گنهکاران را دشمن می دارد اما خود ، یکی از آنها است 📚 نهج البلاغه حدیث 150 ☀️ @deabel
باران شدم از شوق پریدن به هوایت شد کفتر بی‌گنبدِ تو، باز رهایت ای صاحب آن «جامعه‌» پر شده از عشق! خالی است چرا این همه در جامعه جایت؟ گفتی:« فَتَحَ اللهُ بِکُم» پنجره وا شد گفتی: «و بِکُم یَختِم» و دل کرد هوایت کی می‌رسد آن «اَشرَقَتِ الارض» بنورت کی مست شود جامعه از جام دعایت هر نیمه شب از ذکر تو روشن شده عالم مَستَند ملائک همه از عطر عبایت در بزم شراب آه! بگو مستِ خدایی شاید متوکل کند اینگونه رهایت رخصت بده یک لحظه که این پرده بیفتد تا کاخ و ستون هاش بیفتند به پایت وقتی که امامی و علی هم شده نامت پیداست که در سامره شاهست، گدایت یاد نجف افتادم و اشکم شده جاری کو گنبد و گلدسته و ایوان طلایت؟ «اَنتم شُفَعائی» خبری بود که ما را بُرد از دل شب تا سحری پشت صدایت آه از تو چه پنهان، ... چه بگویم... فقط اکنون دست من و دامان تو و لطف خدایت قاسم صرافان @deabel
خیزید و ببینید تجلای خدا را در بیت ولا مشعل انوار هدا را آن عبد خدا وجهۀ معبودنما را رخسار علی ابن جواد ابن رضا را -در نیمـه ذیحجـه نـدا داد منـادی -تبریک که آمد به جهان حضرت هادی پیچیده در امواج فضا بوی محمد گویند خلایق سخن از خوی محمد بینید عیان طلعت دلجوی محمد در آینۀ روی علی روی محمد -الحق که جواد ابن رضا را پسر آمد -بـر ابـن رضا، ابن رضای دگر آمد دل خانه و چشم همه فرش قدم او لبریز شده ظرف وجود از کرم او آورده حرم سجده به خاک حرم او صد حاتم طایی است گدای درم او -از پارۀ دل در قدمش گل بفشانید -عیدی ز رضا و ز جوادش بستانید ای طلعت زیبای تو خورشید هدایت ای گوهر رخشندۀ نه بحر ولایت ذات ازلی را ازل دست عنایت فضل و کرم و جود تو را نیست نهایت -بـودنـد امامان همـه هادی ره نـور -بین همه نام تو به هادی شده مشهور هنگام سخن بوسۀ عیسی به لب تو با یاد خدا سال و مه و روز و شب تو دل‌های محبان خدا در طلب تو نام تو علی آمد و هادی لقب تو -چارم علی از آل رسول دو سرایی -قرآن روی دست جواد ابن رضایی ای روح دعا از نفس گرم تو زنده بر اشک دعای تو اجابت زده خنده تو عبد خداوندی و خلقی به تو بنده صورت به روی پات نهد شیر درنده -جنت گل روییـده‌ای از فیض نـگاهت -رضوان چو یکی سائل بنشسته به راهت ما نور ولایت ز کلام تو گرفتیم ما وحی خدا را ز پیام تو گرفتیم ما کوثر توحید ز جام تو گرفتیم ما خط خود از مشی و مرام تو گرفتیم -تا صبح جزا رو به روی خاک تو داریم -ما جامعه را از نفس پـاک تـو داریم تو گوهر نه بحری و دریای دو گوهر سرتا به قدم حیدر و زهرا و پیمبر بوسیده جوادت چو کتاب الله اکبر هم یوسف زهرایی و هم بضعۀ حیدر -هم طاهری و هم نسب از طاهره داری -هم در دل هر دلشده یک سامره داری عیسی دمی و فیض دمت باد مبارک در دیدۀ هستی قدمت باد مبارک هر لحظه به خلقت کرمت باد مبارک تجدید بنای حرمت باد مبارک -کردم چـو بـه دیـدار رواق حرمت سیر -دیدم که در این خانه عدو شد سبب خیر زیبد که به پای تو سر خویش ببازیم بر صحن تو و قبر و رواق تو بنازیم در نار حسد خصم حسودت بگدازیم این کعبۀ دل را همه چون کعبه بسازیم -تا کور شود دشمن و تا دوست شود شاد -گردیـد دوبـاره حـرم پـاک تـو آبـاد ای سامره‌ات کرب و بلای دگر ما بر خاک درت تا ابدالدهر سر ما وصف تو دعای شب و ذکر سحر ما مهر تـو بـه بـازار قیامت ثـمر ما -عالم بـه ولای تو ننازد به چه نازد؟ -«میثم»به ثنای تو ننازد به چه نازد؟ استاد حاج غلامرضا سازگار @deabel
یادتان هست نوشتم که دعا می‌خواندم داشتم کنج حرم جامعه را می‌خواندم از کلامت چه بگویم که چه با جانم کرد محکمات کلمات تو مسلمانم کرد کلماتی که همه بال و پر پرواز است مثل آن پنجره که رو به تماشا باز است کلماتی که پر از رایحۀ غار حراست خط به خط جامعه آیینۀ قرآن خداست عقل از درک تو لبریز تحیر شده است لب به لب کاسۀ ظرفیت من پر شده است همۀ عمر دمادم نسرودیم از تو قدر درکِ خودمان هم نسرودیم از تو من که از طبع خودم شکوه مکرر دارم عرق شرم به پیشانی دفتر دارم شعرهایم همه پژمرد و نگفتم از تو فصلی از عمر ورق خورد و نگفتم از تو دل ما کی به تو ایمان فراوان دارد شیرِ در پرده به چشمان تو ایمان دارد بیم آن است که ما یک شبه مرداب شویم رفته رفته نکند جعفر کذاب شویم تا تو را گم نکنم بین کویر ای باران دست خالیِ مرا نیز بگیر ای باران من زمین‌گیرم و وصف تو مرا ممکن نیست کلماتم کلماتی‌ست حقیر ای باران یاد کرد از دل ما رحمت تو زود به زود یاد کردیم تو را دیر به دیر ای باران نام تو در دل ما بود و هدایت نشدیم مهربانی کن و نادیده بگیر ای باران ما نمردیم که توهین به تو و نام تو شد ما که از نسل غدیریم، غدیر ای باران پسر حضرت دریا! دل ما را دریاب ما یتیمیم و اسیریم و فقیر ای باران سامرا قسمت چشمان عطش‌خیزم کن تا تماشا کنمت یک دل سیر ای باران سید حمیدرضا برقعی @deabel
256 _ ولادت امام علی بن محمد الهادی علیه السلام کعبه ی اهل سما قبله ی ایمان رسید نور دل حضرت شاه خراسان رسید آینه روی دست جوادی یا مولا یا مولا سیدنا یا حضرت هادی یا مولا یا مولا سیدی مولا حضرت هادی یا مولا یا مولا از افق لم یزل نور الهی دمید بگو علی یا علی علی ی چارم رسید زاده ی جود و کرامت آمد یا مولا یا مولا هادی ی روز قیامت آمد یا مولا یا مولا سیدی مولا حضرت هادی یا مولا یا مولا هر که شده زائرش آگه از این ماجراست لطف و صفای بهشت در حرم سامراست در آن حرم لطف بی حساب است یا مولا یا مولا قبر دو ماه و دو آفتاب است یا مولا یا مولا سیدی مولا حضرت هادی یا مولا یا مولا میثم مومن نژاد @deabel
403 _ ولادت امام هادی علیه السلام سرود مسجدی یا الهی صل و سلم علی محمد و آل احمد سیدی سیدی حضرت هادی گل بریزید در مدینه که دل فاطمه شاد است نور خورشید هدایت بر روی دست جواد است سیدی سیدی حضرت هادی عید قربان و غدیر است غرق نور و غرق شادی بین دو عید گشته تابان آفتاب روی هادی سیدی سیدی حضرت هادی قرص ماه در مدینه آفتاب سامرا اوست چارمین نام علی و دومین ابن الرضا اوست سیدی سیدی حضرت هادی دشمن دین دشمن ما بخدا قوم یهود است برلب اهل تبری مرگ بر آل سعود است میرسد از منا فریاد جانکاه العجل العجل بقیه الله میثم مومن نژاد @deabel
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💎امیرالمومنین عليه السّلام فرمودند: عَجِبْتُ مِمَّنْ يَشْتَري المَماليكَ بِمالِهِ كَيْفَ لا يَشْتَري الاَْحْرارَ بِمَعروفِهِ فَيَملِكَهُمْ؟!. در شگفتم از كسي كه بنده ها را با مال خود مي خرد، چرا با نيكي و احسان خويش، آزادها را نمي خرد تا مالك آنان شود؟! 📖تحف العقول، ص ۲۰۴ @deabel