#پیامبر_اکرم
#امیرالمومنین_علی
#امام_صادق
ما تشنه ایم و راهی دریا شدن خوش است
سلمانمان كنید كه منا شدن خوش است
یا حضرت رسول فدای ملاحتت
با نام دلربای تو شیدا شدن خوش است
از بركت تو سفرۀ ما بركتی گرفت
پس ریزه خوار سفرۀ آقاشدن خوش است
ما گم شدیم در دل دنیای بی كسی
پشت در حرای تو پیدا شدن خوش است
خوب است پیش دشمن تو قد علم كنیم
اما مقابل قد تو تا شدن خوش است
خاك در تو از دُر و زر قیمتی تر است
پس خاك پای حضرت زهرا شدن خوش است
ای اعتبار عالم و آدم خوش آمدی
تو مصطفایی احمدی آقا محمدی
با خلقت وجود تو خلقت شروع شد
با جلوۀ جمال تو عصمت شروع شد
سجاده پهن شد كه تو باشی و ذات حق
از آن به بعد بود رفاقت شروع شد
عالم برای بوسه به دست تو آمدند
یك واژه ای بنام ارادت شروع شد
دست تو را كه داد به دستان سعدیه
در آن قبیله بارش رحمت شروع شد
با بودنت حلیمۀ سعدیه دید كه
لحظه به لحظه بركت و نعمت شروع شد
دستی نبود تا كه نگیرد دعای آن
با مقدم تو سیل اجابت شروع شد
پیغمبرانه بود حضوری كه داشتی
آقا نمك به سفرۀ آنها گذاشتی
آقای من تو واسطۀ نشر دین شدی
در بدترین زمانه شما بهترین شدی
بر روی مسند نبوی بین انبیا
دیر آمدی و از همه بالا نشین شدی
چشمان مكه شاهد آقایی تو بود
اینكه تو در تمامی عالم امین شدی
از لحظۀ ولادت خود حضرت رسول
تو رحمت خدایی و للعالمین شدی
عالم فدای نام ابالقاسم شما
زیرا شما قسیم بهشت برین شدی
نقش نگین خاتم تو گشت یاعلی
بانام حیدر است كه صاحب نگین شدی
هرجا قدم زدی پُرِ یاس و عنبر است
قطعاً گل محمدی از تو معطر است
باید فقط تو راهی غار حرا شوی
باید فقط تو همنفس با خدا شوی
با این مقام و منزلت و شأن و عزتت
باید هم آبروی همه انبیا شوی
تنها به عشق نام تو گلدسته ساختند
تا اشهد اذان همه ماسوا شوی
اصلاًبعید نیست كه حیدر نبی شود
اصلاً بعید نیست كه تو مرتضی شوی
حق با علیست غیر علی ناحقند وبس
یك لحظه هم نشد كه تو از حق جدا شوی
بعد تو هركسی به علی اقتدا نمود
راه خود از مسیر شیاطین جدا نمود
مولای ما كسی ست كه شیر دلاور است
مولای ما كسی ست كه با حق برابر است
مولای ما كسی ست كه جان و دل تو بود
مولای ما كسی ست كه با تو برادر است
مولای ما كسی ست كه لایق تر از همه ست
شیر خدا و همسر زهرای اطهر است
مولای ما كسی ست كه مثل خدا یكی ست
نامش ولی ، علی، اسد الله، حیدر است
مولای ما كسی ست كه بابای امت است
مولای ما كسی ست كه مولای قنبر است
مولای ما كسی ست كه شاگرد مكتبش
در فقه و در علوم الهیه جعفر است
آنكس كه پای مكتب او جان گرفته ایم
درس خداشناسی و ایمان گرفته ایم
جعفر اگر نبود زمین محوری نداشت
كشتی علم ذات خدا لنگری نداشت
جعفر اگر نبود حسینیۀ زمین
تعطیل بود چونكه دگر منبری نداشت
جعفر اگر نبود علوم كتاب حق
سوگند بر خدا كه روایتگری نداشت
بیچاره می شدیم به دین خدا قسم
پسوند نام مذهب ما جعفری نداشت
او روضه خوان مادر پهلو شكسته بود
می خواند كاش خانۀ حیدر دری نداشت
او هم شبیه حیدر كرار شد غریب
او هم میان آن همه كس لشگری نداشت
ماشیعیان عاشق این خانواده ایم
باجان و دل به یاریشان ایستاده ایم
مهدی نظری
@deabel
#امیرالمومنین_علی
بگردون ابرش از رحمت برآمد از دل دريا
که دريا شد از آن صحرا که صحرا شد از آن دريا
.بخـار از دشت پيدا شد چو ترکان بخارايي
زتير ترکشش سـوزد سر خـارا ز بُن خـارا
زبان بگشود سوسن چون بشير از مژده ي يوسف
زحسرت چشم نرگس همچنان يعقوب شد بينا
پي معجز ز شاخ گل برآمد بلبل از شادي
تجلي کرد بر هر شاخ گل صد معجز موسي
عليِّ عاليِ اعلا، وليِ والي والا
وصي سيدِ بطحا به حکمش جمله مـا فيها
قوام جسم را جوهر، زماني روح را رهبر
کلام نيک پيغمبر، وليّ ايزد دانا
حديثي خاطرم آمد که مي فرمود پيغمبر
به اصحابش شب معراج سرّ ليلة الاسرا
بطاق آسمان چهارمين ديدم من از رحمت
هزاران مسجدي اندر درون مسجد اقصي
به هر مسجد هزاران طاق، بر هر طاق محرابي
به هر محراب صد منبر، به هر منبر علي پيدا
ز پيغمبر چو بشنيدند اصحاب اين سخن گفتند
که ديشب با علي بوديم جمله جمع در يک جا
تبسم کرد سلمان، اين سخن گفتا به پيغمبر
بغير از خود نديدم هيچکس در نزد آن مولا
اباذر گفت با سلمان به روح پاک پيغمبر
نشسته بودم اندر خدمتش در گوشه اي تنها
بگوش فاطمه خورد اين سخن گفتا علي ديشب
که تا صبح از درون خانه پا ننهاد برون اصلا
که ناگه جبر ئيل از حق سلام آورد بر احمد
که اي مسند نشين بارگاه قرب اوادني
اگر چه بر همه ظاهر شدم بر صورتي اما
وليت از همه بگذشت، با ما بود در بالا
جنابش خالقي باشد که بر خلقش دو صد عالم
به هر عالم دو صد آدم بهر آدم دو صد حوا
نه وصفش اين چنين باشد که مي گويند در عالم
زخندق جست و مرحب کشت اندر بيشه ي هيجا
علي سريست در وحدت که باشد سِر بي همتا
علي خلقي است در خلقت که باشد خلقتش يکتا
چو اين اوصاف را بشنيد از وصف کمال او
گرفت انگشت حيرت بر دهانش بوعلي سينا
ابو علی سینا
@deabel
#امیرالمومنین_علی
دوشین به شرابخانه اندر
رفتم بزنم می مقرر
با پیر مغان مجال صحبت
گردید برای من میسر
بر دست به لاله دادمش بوس
بر پای به ناله سودمش سر
گفتم ز تو بنده را سؤالیست
ای خواجه ی راد بنده پرور
گویند که چون ز گرد نعلین
زینت ده عرش شد پیمبر
بشنید و بدید اندر آنجا
دست علی و کلام حیدر
الله در آن میان کجا بود
گر بود علی به پرده اندر؟
گفت از پی حل این معما
کافی نبود هزار دفتر
لیکن کنمت ز بیتی آگاه
زین سّر نهفته ی مستّر
در حالت مستی اندر این باب
میخواند موافق قلندر
در مذهب عارفان آگاه
الله علی ، علی است الله
رفتم به طواف کعبه شاید
بر دوست کسیام ره نماید
دیدم به طواف خانه رندی
این طرفه کلام میسراید
کاین مولد حیدر است و آن را
کز خلق طواف و سجده باید
گفتم که بدین کلام شرحی
برگو که دل از گمان برآید
من آمده ام به دفع حیرت
حرف تو به حیرتم فزاید
این خانه ی حق بود در اینجا
هر بنده خدای را ستاید
مخصوص علیاش گر بدانی
در مذهب مسلمین نشاید
گفتا دگر این سخن نگویی
زی وحدت اگر دلت گراید
گفتم که ز وحدتم سخن گوی
تا عقده ز کار من گشاید
خندید و به پاسخ من آورد
این بیت که زنگ دل زداید
در مذهب عارفان آگاه
الله علی ، علی است الله
گفتم به نصیری ؛ ای زمستی
از اوج گرفته جا به پستی
غالی به علی شدی و غافل
از صانع کارگاه هستی
چون شد که ز مغز تو برون رفت
کیفیت بادهی الستی؟
در روز الست ربّ خود را
گفتی تو بلی و عهد بستی
امروز چه شد به دیگری دل
بربستی و عهد را شکستی؟
گفتا مستیز با زبردست
در حالت عجز و زیردستی
پر طعنه مزن به من ، که چون من
کس مینکند خداپرستی
قائل به خداپرستی من
گردی چو من ار ز خویش رستی
گفتم ز خدا سخن چه گویی؟
آخر تو رهین حیدر استی
آشف ز گفته ی من و کرد
این بیت بیان به شور و مستی
در مذهب عارفان آگاه
الله علی ، علی است الله
گفتم به یکی ز اهل عرفان
کی مشکل خلق از تو آسان
با آن همه شور و شوق دیدار
تسکین ز چه یافت پور عمران؟
زان ارنی و لن ترانی آخر
برگو به کجا کشید پایان؟
محروم شد از سؤال یا دید
دیدار خدای حی سبحان؟
گفتا که بجز به جذبهی حق
موسی ارنی نکرد عنوان
آموخت چو حق طلب به سائل
بر او نکند چگونه احسان؟
گفتم که به بنده در دو عالم
ممکن نشود لقای یزدان
موسیش چگونه دید؟ گفتا:
گردید علی بر او نمایان
گفتم که من از خدای گویم
گویی تو از آن ولی ذوشان؟!
گفتا نشنیدای مگر تو
این بیت که مرده را دهد جان
در مذهب عارفان آگاه
الله علی ، علی است الله
گفتم به محققی که از خاک
چون کرد مسیح جا بر افلاک
رفت آن گل باغ حق چگونه
بیرون ز میان خار و خاشاک؟
گفت از پی قتل او مصمم
گشتند چو آن گروه بیباک
او برد سه ره ز ایلیا نام
پس جا به فلک گرفت چالاک
گفتم نشناسم ایلیا را
گفتا که وصی شاه لولاک
گفتم که مسیح باید آندم
یاری طلبد ز ایزد پاک
بر غیر پناه بردن او
دور است ز رأی اهل ادراک
گفت آنکه به حق دلیل خلق است
بر غیر پناه برد؟! حاشاک
گفتم که تو گفتی از علی جست
امداد و بر آسمان شد از خاک!
گفتا ز صغیر بشنو این نقل
تا جان و دلت شود طربناک
در مذهب عارفان آگاه
الله علی ، علی است الله
صغیر اصفهانی
@deabel
#امیرالمومنین_علی
هر نصر من الله به شمشیر علی بود
هر فتح قریب از دل چون شیر علی بود
در خیبر و بدرش همه یکپارچه گفتند:
پیروزی اسلام به شمشیر علی بود
آن رعشه که بر کاخ معاویه درافتاد
پیداست که از نعره تکبیر علی بود
در سینه اگر بغض علی داشت عجب نیست
چون سینه دشمن هدف تیر علی بود
یک قوم در اندیشه تحقیر علی بود
یک طایفه مشغول به تکفیر علی بود
گفتند و نماندند ولی نام علی ماند
الحق که علی شاهد تکثیر علی بود
حتی به سکوتش کمر تفرقه خم شد
این وحدت ما حاصل تدبیر علی بود
صد رنگ عوض کرد بشر در طی ایام
تاریخ کجا شاهد تغییر علی بود؟
فرمود که دوزخ چه بسا خلق نمیشد
در هر دل اگر مهر فراگیر علی بود
پیغمبر ما آینه حسن خدا بود
در آینه هر آینه تصویر علی بود
هنگام سحر فاطمه بر منبری از نور
با یازده آیینه به تفسیر علی بود
از خاک نجف شاخه انگور بر آمد
این معجزه تاک به اکسیر علی بود
ایوان نجف! هان تو شهادت بده فردا
این دل همه عمر به تسخیر علی بود
جواد محمد زمانی
@deabel
#امیرالمومنین_علی
دم به دم دم از ولای مرتضی باید زدن
دست دل در دامن آل عبا باید زدن
نقش حُب خاندان بر لوح جان باید نگاشت
مُهر مِهر حیدری بر دل چو ما باید زدن
دم مزن با هر که او بیگانه باشد از علی
گر نفس خواهی زدن با آشنا باید زدن
روبروی دوستان مرتضی باید نهاد
مدعی را تیغ غیرت بر قفا باید زدن
لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار
این نفس را از سر صدق و صفا باید زدن
در دو عالم چارده معصوم را باید گزید
پنج نوبت بر در دولت سرا باید زدن
پیشوائی بایدت جستن ز اولاد رسول
پس قدم مردانه در راه خدا باید زدن
گر بلائی آید از عشق شهید کربلا
عاشقانه آن بلا را مرحبا باید زدن
هر درختی کو ندارد میوهٔ حب علی
اصل و فرعش چون قلم سر تا به پا باید زدن
دوستان خاندان را دوست باید داشت دوست
بعد از آن دم از وفای مصطفی باید زدن
سرخی روی موالی سکه نام علی است
بر رخ دنیا و دین چون پادشا باید زدن
بی ولای آن ولی لاف از ولایت می زنی
لاف را باید که دانی از کجا باید زدن
ما لوائی از ولای آن ولی افراشتیم
طبل در زیر گلیم آخر چرا باید زدن
بر در شهر ولایت خانه ای باید گزید
خیمه در دارالسلام اولیا باید زدن
شاه نعمت الله ولی
@deabel
🌷 قَالَ رَسُولُ اللّهِ (صلى الله علیه وآله) :
✍ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَقُولُ لا إلهَ إلّااللّهُ إلّامُحِیَتْ ما فى صَحیفَتِهِ مِنْ سَیِّئاتٍ حَتّى تَنْتَهى إلى مِثْلِهَا مِنْ حَسَناتٍ
👌 هیچ مؤمنى نمى گوید «لا اله الا اللّه» مگر این که گناهان از #نامه اعمالش محو مى شود تا آن کلمه کنار بقیه حسناتش قرار گیرد.
📖 بحارالانوار ج۹۰
☀️ @deabel
سرود ولادت حضرت محمد و امام صادق
صلوات الله و سلامه علیهما
به خدا مست مستم یا محمد
سر راهت نشستم یا محمد
روی تو ماه شبم ــــــ نام توذکرلبم
یارسول الله مدد
آمنه شانه به مویت میزند
تا سحر بوسه به رویت میزند
تو که هستی تو که هستی هر ملک
بال و پر بر سر کویت میزند
تو بشیر و تو نظیر ـــ (تو سراجی تو منیر ۲)
یارسول الله مدد
....................
همه آرزویم یا محمد
همه آبرویم یامحمد
هم تویی دلبر من ــــــ هم تویی محشر من یارسول الله مدد
همه هست آمنه آمده است
طفل مست آمنه آمده است
همگی گل بریزید گل بپاشید
گل بدست آمنه آمده است
سحر ما اومده ــــــ (قمرما اومده ۲)
یارسول الله مدد
..................
تویی ماه دل آرا آره والله
همه قطره تو دریا آره والله
ای کمان ابروی ما ــــــ کن نگاهی سوی ما یارسول الله مدد
من که مجنون تو و صحرایی ام
چه کنم بااین همه رسواییم
همه عالم وآدم میدونن
توابالزهرا ومن زهراییم
من که هستم یادتو ــــــ (درشب میلاد تو ۲)
یارسول الله مدد
....................
شب هجران سرآمد آره والله
گل ما از در آمد آره والله
آمده ای مسلمین ــــــ عیدختم المرسلین
یارسول الله مدد
آمدی و دل ما شد منجلی
به بلای عشق تو گویم بلی
من بگویم در شب میلاد تو
یا محمد یا محمد یا علی
من گدای این درم ــــــ (من غلام حیدرم ۲)
یا رسول الله مدد
..................
شب میلاد احمد آمد امشب
جعفرابن محمد آمد امشب
کرده مستم بوی تو ــــــ شام قدرم موی تو
ای گل زهرا مدد
توبیا بنده عاشق را ببین
توبیا نشرالحقایق راببین
توبیا قرآن ناطق را ببین
توبیا امام صادق راببین
روی او روی علی ــــــ (میدهد بوی علی ۲)
ای گل زهرا مدد.
................
حاج سید محسن حسینی
هفدهم ربیع الاول ۱۴۴۳ ه. ق ۱۴۰۰ ه. ش
@deabel
سرود ولادت حضرت محمد و امام صادق
صلوات الله و سلامه علیهما
ای منای من ( آقام آقام)__صفای من ( آقام آقام)
دعای من ( آقام آقام) یا رسول الله
ای مشعرمن ( آقام آقام) محشرمن ( آقام آقام) دلبرمن ( آقام آقام ) یا رسول الله
ای دلبرمن من به خدادل به توبستم
شب تابه سحربرسرراه تونشستم
عالم میدونن که از می عشق تومستم
مدد یارسول الله. مددیارسول الله
....................
ای حجروحجر (آقام آقام) قرص قمر (آقام آقام)
به شب سحر ( آقام آقام) یا رسول الله
ای ذکرلبم ( آقام آقام) تاب وتبم (آقام آقام)
ماه شبم ( آقام آقام) یا رسول الله
من لیله قدرم خم گیسوی توباشد
مهراب دعایم خم ابروی توباشد
بویی که تورامست کند بوی توباشد
مدد یارسول الله.مدد یارسول الله
.................
پیغمبرما (آقام آقام) رهبرما (آقام آقام)
سرورما (آقام آقام) یا رسول الله
جانان منی (آقام آقام) جان منی (آقام آقام) خوش سخنی (آقام آقام) یا رسول الله
باشددل من برسرزلف توگرفتار
هستم همه شب تاسحرازعشق توبیدار
گویم شب میلاد تویاحیدرکرار. مددیارسول الله
..................
ای امام من ( آقام آقام) سلام من (آقام آقام) کلام من (آقام آقام) ای گل زهرا
یابن فاطمه (آقام آقام) عشق همه (آقام آقام) توزمزمه (آقام آقام) مدد ای گل زهرا
ازروزازل دل شده دیوانه ات آقا
توشمعی ودلهاهمه پروانه ات آقا
قربان تووتربت ویرانه ات آقا.
مدد ای گل زهرا(۳)
................
حاج سید محسن حسینی
هفدهم ربیع الاول ۱۴۴۳ ه. ق ۱۴۰۰ه. ش
@deabel
🌷 پیامبر اکرم (صَلَاللهعَلَیهوآله) :
✍ اِذا نَظَرَ الوالِدُ الی وَلَده فَسَرَّه، کانَ لِلوالِدِ عِتقُ نَسمَه.
👌 هر گاه پدری با نگاه مودت آمیز خود فرزند خویش را مسرور کند ، خداوند به او اجر آزاد کردن یک بنده را میدهد.
📚مستدرک الوسائل ج۲ ، ص۶۲۶
☀️ @deabel
#شعر_آئینی
#مربع_ترکیب
#ولادت_خاتم_الانبیا_ص
مكه را امشب شكوهى ديگر است
مروه امشب با صفا پا تا سر است
نور باران باختر تا خاور است
دامن بانوى شب پر اختر است
آسمان گشته زمين بوس زمين
دفتر شوق است قاموس زمين
سبز در سبز است صحراى حجاز
وه چه رؤيايى است غوغاى حجاز
بوسه زد خورشيد بر پاى حجاز
(يا محمد) گشته آواى حجاز
وسعت ام القرى لبريز راز
مى فروشد بر بهشت و عرش ، ناز
آمنه خاتون مهر و آفتاب
روح پاكش پاكتر از روح آب
درد او را مي كشد در پيچ و تاب
شعله ور پا تا سرش در التهاب
درد را اما تحمل ميكند
در دلش ياد خدا گل ميكند
آمنه امشب پسر مى آورد
آفرين قرص قمر مى آورد
مژده صبح سحر مى آورد
مرد ايمان و ظفر مى آورد
از تبار بت شكن نسل خليل
گمرهان وادى شب را دليل
اين پسر درّ يتيم انّماست
بين خوبان دو عالم مصطفاست
سينه او ساحت صدق و صفاست
قلب او آئينه ی وحى خداست
دين حق از فيض او تكميل شد
معجز ميلاد ، عام الفيل شد
مصطفی ، حسن ختام انبيا
اول و آخر كلام انبيا
آخرين جرعه ز جام انبيا
سيد خلقت امام انبيا
در صف نوبت اگر چه خاتم است
ليك در رتبه رسول اكرم است
با شمايم آى بتها بشكنيد
اى هبل اى لات و عُزّى بشكنيد
تخت خسرو ، طاق كسرى بشكنيد
دست هاى فتنه آرا بشكنيد
جان هستى ، عشق سرمد مى رسد
جلوه ی حُسن محمد مى رسد
✍️ کمیل کاشانی
🆔 @deabel
#حضرت_رسول_اکرم_ص
#ولادت
تو آفریده شدی و سَرآمدت گفتند
هزار مرتبه اَحسن به ایزدت گفتند
تو را به سمت زمین با نسیم آوردند
تو آمدی و ملائک خوش آمدت گفتند
نشان دهنده یِ معصومیِ قبیله یِ توست
اگر که قُبّه یِ خَضرا به گنبدت گفتند
تمام آل عبا «کُلنا محمّد» بود
تو عین نوری و در رفت و آمدت گفتند
اگر چه یک نفری ، جمع چهارده نفری
تو را محمّد و آل محمّدت گفتند
شب ولادتت ای یار می کنم خیرات
نثار مقدم خیر تو چهارده صلوات
برای خُلق تو باید کنند تَحسینت
نشد مشاهده شصت و سه سال نفرینت
از آن طرف تو اگر نور آخرین هستی
نوشته اند از این سو تو را نخستینت
هزار و سیصد و هشتاد و چندمین سال است
شدیم کوچه نشینت ، شدیم مسکینت
شدیم ریزه خور سفره های سیّدی ات
گدای سفره ی هر سال چهارده سینت
تو آمدی که علی را فقط ببینی و بس
نداده اند به جز دیده یِ خدا بینت
یتیم مکّه ای اما بزرگ دنیایی
اگر چه خاک نشینی ، همیشه بالایی
مرا اویس شدن در هوای تو کافی ست
اگر چه باز ندیدم ، دعای تو کافی ست
همین که بوی تو را در مدینه حس کردم
لبم رسید به خاک سرای تو کافی ست
چه حاجتی به پسر داری ای بزرگ قریش
همین که فاطمه داری برای تو کافی ست
همین که اوّل هر صبح پیش زهرایی
برای روشنیِ لحظه های تو کافی ست
تو آن پیمبر دنباله داری و بعدت
اگر علی تو باشد به جای تو کافی ست
قَسم به أشهد ان لا اله الّا الله
تو آمدی که بگویی علی ولی الله
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇
@deabel
🌷 پیامبر اڪرم(صلی الله علیه و آله) :
💟 پنج چیز دل راصفا میدهد و سختی قلب را بر طرف می کند :
1️⃣ همنشینی علما
2️⃣ دست به سر یتیم کشیدن
3️⃣ نیمه شب استغفار کردن
4️⃣ کم خوابیدن شب
5️⃣ روزه
📗 نصایح ، صفحه218
☀️ @deabel
#حضرت_زهرا
زنی از خاک، از خورشید، از دریا، قدیمیتر
زنی از هاجر و آسیه و حوا قدیمیتر
زنی از خویشتن حتی، از أعطینا، قدیمیتر
زنی از نیّت پیدایِش دنیا، قدیمیتر
که قبل از قصۀ »قالوا بلی» این زن بلی گفتهست
نخستین زن که با پروردگارش یا علی گفتهست
ملائک در طواف چادرش، پروانه پروانه
به سوی جانمازش میرود سلانه سلانه
شبی در عرش از تسبیح او افتاد یک دانه
از آن دانه بهشت آغاز شد، ریحانه ریحانه
نشاند آن دانه را در آسمان با گریه آبش داد
زمین خاکستری بود، اشک او رنگ و لعابش داد
چه بنویسم از آن بیابتدا، بیانتها، زهرا
ازل زهرا، ابد زهرا، قدر زهرا، قضا زهرا
شگفتا فاطمه! یا للعجب! واحیرتا! زهرا
چه میفهمم من از زهرا و ما أدراک ما زهرا!
مرا در سایۀ خود بُرد و جوهر ریخت در شعرم
رفوی چادرش مضمون دیگر ریخت در شعرم
مدام او وصله میزد، وصلۀ دیگر بر آن چادر
که جبرائیل میبندد دخیل پر بر آن چادر
ستون آسمانها میگذارد سر بر آن چادر
تیمّم میکند هر روز پیغمبر بر آن چادر
همان چادر که مأوای علی در کوچهها بودهست
کمی از گرد و خاکش رستخیز کربلا بودهست
غمی در جان زهرا میشود تکرار در تکرار
صدای گریه میآید به گوشش از در و دیوار
تمام آسمانها میشود روی سرش آوار
که دارد در وجودش روضه میخواند کسی انگار
برایش روضه میخواند صدایی در دل باران
که یا أماه! أنا المظلوم، أنا المقتول، أنا العطشان
خدا را ناگهان در جلوهای دیگر نشان دادند
که خوبِ آفرینش را به زهرا ارمغان دادند
صدای کودکش آمد، تمام عرش جان دادند
ملائک یک به یک گهوارۀ او را تکان دادند
صدای گریه آمد، مادرم میسوخت در باران
برای کودک خود پیرُهن میدوخت در باران
وصیت کرد مادر، آسمان بیوقفه میبارید
حسینم هر کجا خُفته، قدم آرام بردارید!
تن او را به دست ابری از آغوش بسپارید
جهان تشنهست، بالای سر او آب بگذارید
زمان رفتنش فرمود: میبخشید مادر را
کفنهایم یکی کم بود، میبخشید مادر را
بمیرم بسته میشد آن نگاه آهسته آهسته
به چشم ما جهان میشد سیاه آهسته آهسته
صدای روضه میافتد به راه آهسته آهسته
زنی آمد به سوی قتلگاه آهسته آهسته
بُنَّیَ تشنهای مادر برایت آب آورده...
سید حمیدرضا برقعی
@deabel
#حضرت_زهرا
ای همه آمال من یافاطمه
مرغ زخمی بال من یافاطمه
تو خموشی و خموش این خانه است
خانهء بی تو مرا ویرانه است
میشود بی تو حسابم پاکِ پاک
میرسانی پُشت حیدر را به خاک
غربتم را حس کن ای احساس من
خنده ای گل کن به چهره یاس من
روزگارم را از این بدتر نکن
زینبت را زار و بی مادر نکن
بی تو من چشمانی از خون شبنمم
رخ مپوش از من مگر نامحرمم؟
رفتنت خوشحالی ام را می برد
قلب من را مثل دشنه میدَرَد
غربت شهر پیمبر مشکل است
دیدن تو بین بستر مشکل است
درد خود در پیش من اظهار کن
دل خوشم کن در برمن کار کن
تلخ بی تو میشود آینده ام
از رخ نیلی تو شرمنده ام
خانه بی تو بند و زندان من است
رفتن تو قاتل جان من است
خنجر هجران به قلبم میزنی
گاهِ رفتن باز هم فکر منی
مجتبی صمدی شهاب
@deabel
#حضرت_زهرا
نخ تسبیح زهرا عروة الوثقی حیدر بود
علی دنیای زهرا بود و او دنیای حیدر بود
گواهی می دهم زهرا فقط همتای حیدر بود
خدا هم مثل زهرا خیره بر سیمای حیدر بود
زمین و آسمان از نور زهرا نور می گیرند
تمام کائنات از زینبش دستور می گیرند
درخت آفرینش را وجود او شکوفا کرد
خدا روز ازل با عشق زهرا را تماشا کرد
نفس هایش مرا عیسی تر از صدها مسیحا کرد
نبی حق داشت عمری از خدا دختر تقاضا کرد
چه باید گفت از زهرا از آن انسان بی تکرار
نگو زهرا ، بگو دار و ندار و حیدر کرار
کسی غیر از خدا و مرتضی نشناخت زهرا را
کسی غیر از خدا و فاطمه نشناخت مولا را
خدا از باقی خاک و گل او ساخت دنیا را
یقین دارم که زهرا روز محشر می خرد ما را
ملائک روز و شب گرم طواف خانه اش بودند
عوالم میهمان سفره ی شاهانه اش بودند
احسان نرگسی رضاپور
@deabel
#حضرت_زهرا
عاشق شده است دانه به دانه هزار بار
دل خون و سینه چاک و برافروخته انار
فریاد بی صداست ترک های پیکرش
از بس که خورده خونِ دل از دست روزگار
پاشیده رنگ سرخ به پیراهنِ خزان
بسته حنا به پینهء دستان شاخسار
در سرزمین گرم،انار آتشین شود
یاقوت را می آورد آتشفشان به بار
با دست خود به حوصله پنهان نموده است
یک دانه از بهشت در او آفریدگار
آن میوه ای که ساخته تسبیحی از خودش
شُکر است بر زبانش، فی الیل و النهار
آن میوه ای که فاطمه آن را طلب نمود
چون باب میل اوست شد این میوه تاجدار
آن بانویی که نام خودش شعر مطلق است
در وصفش استعاره نیاید به هیچ کار
نامی که داده است به زن قیمتی دگر
نامی که داده است به مردان هم اعتبار
آن نام را می آورم ،اما نه بی وضو
دل را به آب میزنم ،اما نه بی گدار
جبر آن زمان که پشت در خانه اش نشست
برخاست آن قیامت عظمی به اختیار
رفت آنچنان که از نفس افتاد جبرئیل
گویی محمد است به معراج رهسپار
شد عرصه گاه تنگ ،ولی ماند پشت در
چون ماندن علی به اُحد ماند، استوار
برگشت زخم خورده ،ولی فاتح نبرد
چون بازگشت حمزه از آشوب کارزار
در خون خضاب شد تن یاران بعد از او
آنها که نام "فاطمه" را میزنند جار
من از کدام یک بنویسم که بوده اند
حجاج ها به ورطه ء تاریخ بی شمار
آنها که با غرور نوشتند ساختیم
دریاچه های احمری از خونِ این تبار
از کربلا به واقعه فَخ رسیده ایم
از عمق ناگوار ترین ها به ناگوار
محمود غزنوی به عداوت مگر نساخت
از استخوان فاطمیان چوبه های دار
بوسهل زوزنی به شرارت هنوز هم
محکوم می کند حسنک را به سنگسار
در لمعه الدمشقیه جاریست همچنان
خون شهید اول و ثانی چون آبشار
اما هنوز هم به تأسی ز فاطمه
نام علیست روی لبِ شیعه آشکار
بیت از هلالی جُغتایی نشسته است
از آن شهید شیعه به ذهنم به یادگار
"جان خواهم از خدا نه یکی،بلکه صد هزار
تا صد هزار بار بمیرم برای یار"
فرق است ،فرق فاحشی از حرف تا عمل
راه است ،راه بی حدی از شعر تا شعار
اینک مدافعان حرم شعله پرورند
تا در بیاورند از آن دودمان دمار
با تیغ آبدیده ای از نوع اعتقاد
با اعتقاد محکمی از جنس ذوالفقار
زهراست مادر من و من بی قرار او
آن نام را می آورم آری به افتخار
آن بانویی که وقت تشرف به رستخیز
پیغمبران پیاده می آیند و او سوار
فریاد می زنند که سر خم کنید ،هان
تا از صراط بگذرد آیات سجده دار
هرجا نگاه میکنم آنجا مزار اوست
پنهان و آشکار چنان ذات کردگار
اینها که گفته ایم یکی بود از هزار
اما هنوز شیعه مصمم، امیدوار ...
سیدحمیدرضا برقعی
@deabel
🌷 امیرالمؤمنین امام علی (عليه السلام) :
✍ همانا حقّ سنگين است اما گوارا، و باطل سبك و آسان است اما كشنده.
👌 إنَّ الحقَّ ثَقيلٌ مَرِيءٌ ، و إنّ الباطِلَ خَفيفٌ وَبِيءٌ
📚 نهج البلاغه حکمت ۳۷۶
☀️ @deabel
#امام_زمان_عج
حسرت روز و شبم روی شما را دیدن
چند دوری به مدارِ سرتان چرخیدن
وسط گریهی این وصل کمی خندیدن
پوزه را بر سر خاک قدمت مالیدن
چه شود اینکه گدا هم به نوایی برسد؟!
به روی صورت ما زلف رهایی برسد
اینکه یک عمر نبینم رخ یارم سخت است
بیخبر بودنِ از حال نگارم سخت است
سر روی زانوی غربت بگذارم سخت است
جز تو مردم بنشینند کنارم سخت است
یا که میمیرم و جسم و کفنم میپوسد
یا که روزی لب من پای تو را میبوسد
آشنای دل ویرانهی من تنها تو
پس مصفی شدن کلبهی این دل با تو
دل نبستم به کسی جان خودم الا تو
سائلم...بیسر و پایم به خدا اما تو
شهریاری و فقط "عادتکم احسان" است
شرح این جمله خودش چند سری دیوان است
ای که دریای کرم، معدن حکمت هستی
صاحب تیغ دوسر صاحب شوکت هستی
دو جهان واسطه ی بارش رحمت هستی
در سیاهی زمان راه سعادت هستی
راه گم کردهام ای شاه بیا کاری کن
من پناهنده شدم... باز مرا یاری کن
به رسولی که شد از غصه لبالب سوگند
به نواهای علی در دل هرشب سوگند
به قد فاطمه که گشت مورّب سوگند
به پریشانی و حیرانی زینب سوگند
منجی آخر هر بی سر و سامان برگرد
یوسف فاطمه بر مردم کنعان برگرد
محمد جواد شیرازی
@deabel
#امام_زمان_عج
دستم نمیرود به تمنای این و آن
چشمم نمیکشد به تماشای این و آن
یوسفندیدهها هوس چهره میکنند
این دل نمیخورد به زلیخای این و آن
عاشق نگشتهاند دو چشمی که هرزهاند
بینا نشد نگاه، ز دنیای این و آن
رخسار تو کجا، اثر دست ما کجا
رویت شبیه نیست به سیمای این و آن
باید که گریه کرد بر احوال زار خویش
مؤمن مگر گناه کند پای این و آن
غیبت خطای هر شب و هر روزمان شده
تا کی کنیم، سیرخطاهای این و آن
خود غرق مشگلیم در اطراف خویشتن
اما کنیم حل معمای این و آن!
دستی بکش تو بر سر ما یابن فاطمه!
خسته شدیم ما ز تسلای این و آن
ما با توییم و جان به کف نایب توییم
ما را رها مکن به تولای این و آن
ما دست از سلالهی زهرا نمیکشیم
بالای سر قداستِ فتوای این و آن
حالا که فوجفوج همه کربلاییاند
یک عده میروند کلیسای این و آن
بانک و حساب خارجی و مرجعیت و
تعظیم تا کمر، به تقاضای این و آن
دنیا در آستانهی فتحالمبین ما
ما در پی مذاکره و رأی این و آن
برگرد ای عزیز سفر کرده، کعبه شد
با غربتی عجیب مصلای این و آن
محمود ژولیده
@deabel
#امام_زمان_عج
سحر نوید دهد، صبح نور نزدیک است
زمان غم به سر آمد، سرور نزدیک است
شفق زده است ز مشرق، فروغ صبح امید
دهید مژده که روز ظهور نزدیک است
گذشته موسی عمران از آن سوی دریا
بگو به لشکر فرعون، گور نزدیک است
حجاب ها ز میان رخت بسته اند همه
الا که لحظه ی فیض حضور نزدیک است
رسد ز سینهء سینا ندا به اوج فلک
که پای موسی عمران به طور نزدیک است
چگونه از حرم یار دور افتادید!؟
برای اهل دل این راه دور نزدیک است
طلایه دار عدالت ز راه می آید
زوال سلطنت ظلم و زور نزدیک است
ظهور یوسف زهرا قیامت کبراست
یقین کنید که روز نشور نزدیک است
استاد حاج غلامرضا سازگار
@deabel
#امام_زمان_عج
چه میخواهد لبِ تشنه به غیر از لطف بارانی
چه میخواهد شکسته دل به غیر از چشم گریانی
شبِ طولانی و تسبیح و سجّاده چه میچسبد
بهارِ زود هنگام اند، شبهای زمستانی
توکّل بر توسّل کن، توسّل بر توکّل کن
درین دنیای حیرانی، درین دریای طوفانی
اگر تا شام میخندی، اگر تا صبح میخوابی
تو از مُردن چه میفهمی؟ تو از برزخ چه میدانی؟
خلاصه بار باید بست، یا امروز یا فردا
مَده از کف مَجال این دو روزی را که مهمانی
نیاز مستمندان را بِنه بر دیده یِ منّت
مباد آنکه بگیرد دامنت را آهِ انسانی
اگر آشفته ات کردند یعنی لایقِ وَصلی
به او نزدیکتر هستی زمانی که پریشانی
من و پروانه در آغوش هم تا صبح میسوزیم
که با این سوختن روشن شود کنج شَبستانی
مرا هر وقت میدیدی گریبان پاره میدیدی
از اول نیز می آمد به من پاره گریبانی
به دامان تو دست انداختم شاید که این دفعه
بگیرد دامَنَت دستی از این آلوده دامانی
به جز تو جُور عاشق را کسی گردن نمیگیرد
گناهش را زلیخا کرد، یوسف گشت زندانی
به لطف گریه کارِ طفل بهتر راه می افتد
چه بهتر بیشتر از دیگران ما را بِگِریانی
اگر چه گریه یِ هجران شکسته میکند ما را
ولی از آب پیشانی ست بهتر، چینِ پیشانی
گِره هایی ست در عالم که بی تو وا نخواهد شد
نمی آید به کارِ این گِره ها هیچ دندانی
دگر فرقی ندارد جمعه یا شنبه فقط برگرد
گرفتاریم ما از دست این هجران طولانی
پشیمان میشود آنکه برای تو نمیمیرد
چرا عاقل کند کاری که بعد آرد پشیمانی
خبر داری تو که رفتی به کوچه گردی افتادم؟
به من از تو فقط هجران رسید آنهم چه هجرانی
...
همه با دامن آتش گرفته رو به گودالند
عجب شامِ غریبانی، عجب شامِ غریبانی
سَرِ پیراهن تو، گریه یِ ما را درآوردند
میان این همه کُشته چرا تنها تو عریانی
علی اکبر لطیفیان
@deabel
🌷 پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) :
✍ هر كس بسم اللّه الرحمن الرحيم را قرائت كند خداوند به ازاى هر حرفِ آن چهار هزارحسنه برايش مى نويسد و چهار هزار گناه از او پاك مى كند و چهار هزار درجه او رابالا مى برد.
📚 بحارالأنوار ، ج ۹۲ ، ص ۲۵۸
☀️ @deabel
#حضرت_زهرا
رو گرفتی که کبودی تو پیدا نشود
باعث رنجش زخم دل مولا نشود
سر سجاده دعا کرده حسن آهسته
بی کسی کاش نصیب دل بابا نشود
ز دهان زن همسایه شنیده زینب
حال او بسکه وخیم است مداوا نشود
بشکند دست مغیره که به قنفذ میگفت
آنقدر ضربه شدید است که او پا نشود
پسرش دید غم کوچه و غصب فدکش
به گمانم که دگر عقده ی او وا نشود
چه سرش آمده مرگش ز خدا می خواهد
گذرش کاش دگر سمت گذرها نشود
حال او زار و خراب است بمیرم ای وای
دیگر از بستر بیماری خود پا نشود
علی بهرامی نیا
@deabel