#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#بعد_شهادت
#علی_انسانی
دگر خانه ی ما، صفایی ندارد
دلم غیر غم، آشنایی ندارد
من و یک دل، آن هم ز صد جا شکسته
ولی این شکستن، صدایی ندارد
هوای دلم، ابری است و گرفته
به جز شور تو سر، هوایی ندارد
تو رفتیّ و، گفت و شنود علی رفت
که نای شکسته، نوایی ندارد
پس از داغ جانانه، سیرم ز دنیا
بهارانِ بی گُل، بهایی ندارد
اگر در مدینه نمانم، چه بهتر
که بی تو مدینه صفایی ندارد
بهشتی ندارم، به جز خاک قبرت
دلم، انس دیگر به جایی ندارد
@deabel
#مناجات
#علی_انسانی
از دور به من گوشهء چشمی بفکن
نزدیک به خویش ساز و کن دور ز «من»
گفتی به دل شکسته جا میگیرم
گر من دل بشکسته ندارم، بشکن
🔹@deabel
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#در_محضر_بزرگان
آیت الله العظمی بهجت
فاطمه زهرا با همان وصیتی که کرد
شبانه #دفن شود، پیروز شد و پیروز است.
@deabel
#شهدا
#شهدای_مرزبانی
#محمد_شکری_فرد
باز جاری شد به اقیانوس رود دیگری
چشم وا کن بنگری کشف و شهود دیگری
از بلندی های دنیا رد شده، سیمرغوار
بر فراز قاف می بینم صعود دیگری
با #شهادت، مرگ آغاز حیات آدمی ست
زندگانی یافته در او نمود دیگری
چون سپندی بین آتش سوخته،تا اینکه ما
در امان باشیم از چشم حسود دیگری
ترس دشمن ازوجود مردهایی مثل اوست
که چنین از پشت آمد بی وجود دیگری
همسرش هنگام رفتن بر دلش افتاده بود:
نیست بعد از این خداحافظ، درود دیگری!
🔹@deabel
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#بعد_شهادت
#جواد_هاشمی_تربت
هر شب به روزگار خودم گریه میکنم
بر صبح و شام تار خودم گریه میکنم
تنها كنار قبر دلآرام میروم
آرام در كنار خودم گریه میکنم
خودرابه دست خویش سپردم به خاک وخود
آهسته بر مزار خودم گریه میکنم
بی او چهار فصل دو چشم من ابری است
همواره بر بهار خودم گریه میکنم
بی او قرار نیست که بی گریه سر شود
من بر سر قرار خودم گریه میکنم
بر داغ او به گریهء مردم نیاز نیست
آری؛ هزارباره خودم گریه میکنم
هر روز منتظر که دوباره ببینمش
هر شب به انتظار خودم گریه میکنم
این خاک نیست، دفتر شعر جدایی است
هجده قصیدهواره خودم گریه میکنم
✔️قافیههای ابیات ۶ و ۸ شنیداری است.
@deabel
بهشت و پیراهن خون آلود #حسین علیه السّلام
#حضرت_صادق_آل_محمّد_صلوات_اللّه_علیهم حکایت فرماید:
آن هنگام که صحرای محشر بر پا شود و خداوند تمامی بندگانش را زنده احضار نماید، صدائی به گوش همگان خواهد رسید که: ای جماعت! چشم های خود را ببندید و سرهای خود را به زیر افکنید، چون که فاطمه دختر محمّد صلّلی اللّه علیه و آله می خواهد از پل صراط عبور نماید.
پس همگان چشم های خود را می بندند و حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه علیها در حالی که هفتاد هزار فرشته او را مشایعت و همراهی می کنند، وارد می شود و در یکی از موقف های مهمّ محشر توقّف می فرماید.
پس از آن پیراهن به خون آغشته حضرت ابا عبداللّه الحسین علیه السلام را در دست گرفته و به محضر ربوبی پروردگار عرضه می دارد: پروردگارا! این پیراهن فرزندم، حسین می باشد، تو خود آگاهی که با فرزندم چگونه رفتار کردند.
در این هنگام، صدائی از طرف خداوند متعال می رسد: ای فاطمه! هر خواسته و تقاضائی داری بگو، که برآورده خواهد شد.
و حضرت زهراء سلام اللّه علیها اظهار دارد: خدایا! انتقام مرا از قاتلین فرزندم، حسین بگیر.
پس شعله ای مهیب از آتش بر پا شود و زبانه کشان یکایک قاتلین امام حسین علیه السلام را فرو بلعد، همان طوری که پرنده ای که دانه از زمین برچیند.
و سپس به عمق دوزخ برگردد و تمامی آن افرادِ ظالم، به عذاب های دردناک مجازات و عقاب خواهند شد.
بعد از آن، فاطمه زهراء سلام اللّه علیها به سوی بهشت حرکت می نماید و در حالی که ذراری و دوستان و علاقه مندانش همراه او می باشند، وارد بهشت خواهند شد؛ و از انواع برکات و نعمت های آن بهره مند می گردند.
أمالی مفید: ص 130 ، ح 6 و در کتاب احقاق الحقّ: ج 25، ص 222 به نقل از امیرالمؤمنین علیّ علیه السلام از پیامبر اسلام صلّلی اللّه علیه و آله وارد شده است.
@deabel
#عزای_حضرت_ام_البنین_س
نسیم طف که در این کوچه ها گذر دارد
برای چشم به در مانده ای خبر دارد
چنان عظیم بود این خبر چنان جانسوز
بشیر حادثه هم ، شکوه از بشر دارد
کجاست مادر آن سرو سر بریده کجاست؟
مگو کجاست! چه مادر ! مگر پسر دارد؟
به آسمان خمیده خبر چگونه دهند؟
که خانه ی تو ، نه خورشید نه قمر دارد
تمام شهر به پای بقیع آهش سوخت
دعا کنید که از گریه دست بر دارد
@deabel
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
پس از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها یکی از بانوانی که امیرمومنان علی علیه السلام با او ازدواج کرد ام البنین بود.
امام علی علیه السلام به برادرش عقیل که نسب شناس بود فرمود: زنی را که از خاندان شجاع باشد برای من خواستگاری کن.
عقیل عرض کرد: چنین زنی را برای چه می خواهی؟
امام فرمود: برای اینکه فرزندی شجاع از او متولد گردد.
عقیل ام البنین را که فاطمه نام داشت و دختر حزام بن خالد از دودمان شجاع بنی کلاب بود و از کمالات و فضائل بهره کافی داشت خواستگاری نمود.
امیرمومنان علی علیه السلام عقد او را برای خود جاری ساخت اولین فرزند او حضرت عباس علیه السلام در تاریخ چهارم شعبان سال 26 هجری در مدینه به دنیا آمد امام علی علیه السلام از ام البنین دارای چهار فرزند شد بنام های: عباس، عبدالله، عثمان و جعفر و تا هنگامی که ام البنین سلام الله علیها دارای این فرزندان نشده بود به او فاطمه می گفتند و بعد از آنکه دارای آن فرزندان شد به او ام البنین (یعنی مادر پسران) گفتند.
این چهار پسر رشید در روز عاشورا در راه دفاع از حریم امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند حضرت عباس علیه السلام هنگام شهادت 34 سال داشت.
ام البنین علیه السلام در کربلا حضور نداشت بلکه در مدینه سکونت داشت خبر شهادت چهار پسرش را در مدینه شنید (پسران جوانش که عباس 34 ساله عبدالله 25 ساله عثمان 21 سال وجعفر 19 سال داشت)
این مادر چهار شهید بسیار به امام حسین علیه السلام علاقمند بود به طوری که وقتی بشیر به مدینه آمد هر کدام از فرزندان او را نام می برد که به شهادت رسیده اند او میگفت:
اَخبِرنِی عَن اَبِی اللهِ الحَسَین، اَولادی وَ مَن تَحتَ الخَضراءِ کُلُّهُم فَداءٌ لِاُبی عَبِداللهِ الحُسَینِ
از حسین علیه السلام به من خبر بده فرزندانم و آنچه در زیر آسمان کبود است همه به فدای اباعبدالله الحسین علیه السلام باشد.
بشیر گفت: حسین علیه اسلام را نیز کشتند.
ام البنین با صدای گریان و جانسوز گفت:
قَد قَطَّعتَ نِیاطَ قَلبِی
ای بشیر با این خبر بندهای دلم را پاره کردی.
اینگونه برخورد ام البنین علیه السلام حاکی است که او در عالی ترین مرحله ایمان و کمال بوده است به طوری که شهادت چهار فرزند رشیدش را در برابر مقام امامت سهل و کوچک می شمرد.(1)
1- منتهی المقال مامقانی ج3 ص78
سپس ام البنین همه روزه به قبرستان بقیع می آمد و برای چهار فرزندش آنچنان گریه می کرد که دوست و دشمن از گریه او به گریه می افتادند مروان(1) با آن قساوت قلب گریه می کرد و اشکهای خود را با دستمال پاک می نمود و با جمعی از اهل مدینه کنار بقیع می آمد و ندبه ام البنین را می شنیدند و گریه می کردند.
هنگامی که زنها به ام البنین تسلیت می دادند و می گفتند: ای ام البنین (ای مادر پسرها) خدا به تو صبر و تحمل بدهد او در پاسخ آنها چنین می خواند:
لاتَدعُونِّی وَیکِ اُمُّ البَنِینَ
تُذَکِّریِنی بِلُیُوثِ العَرِینِ
کانَت بَنُونَ لِی اُدعی بِهِم
وَالیَومَ اَصبَحتُ وَلا مِن بَنِینِ
اَربَعَهٌ مِثلُ نُسُورِ الرُّبی
قَد واصَلُوا المَوتَ بِقَطعِ الوَنِینِ
تَنازَعَ الخِرصانُ الائَهُم
فَکُلُّهُم اَمسی صَرِیعاً طَعِینٍ
یا لَیتَ شِعریِ اَکَما اَخبَرُوا
بِاَنَّ عَبّاساً قَطِیعُ الیَمیِن
ای زنان مدینه دیگر مرا ام البنین (مادر پسرها ) نخوانید که (با این عنوان) مرا به یاد شیران بیشه شجاعت می اندازید.
مرا فرزندانی بود که به خاطر انها مرا مادر پسرها می گفتند ولی اکنون صبح کردم که دیگر برای من فرزندی نیست.
چهار باز شکاری داشتم که آنها را آماج تیر قرار داده و با قطع کردن رگ گردنشان آنها را کشتند.
دشمنان با نیزه های خود بدن پاک آنها را قطعه قطعه کردند و هر چهار پسرم با بدن چاک چاک بر روی خاک گرم کربلا افتادند.
کاش می دانستم آیا چنین است که به من خبر دادند که دست عباس را از بدن جدا کردند؟(2)
1- از قساوت مروان همین قدر کافی است که در جریان بیعت گرفتن از امام حسین علیه السلام به ولید بن عتبه فرماندار مدینه گفت: حسین را نگهدار و گردنش را بزن مگر اینکه بیعت کند (ترجمه ارشاد ج2 ص30)
2- ابصار العین مطابق نقل ریاحین الشریعه ج3 ص294-منتهی الآمال ج1 ص280-سفینه البحار ج1 ص510-در بعضی از روایات آمده: ام البنین هر روز عبیدالله پسر عباس علیه السلام را همراه خود به بقیع می برد و در آنجا مرثیه می خواند و زنها برای شنیدن مرثیه او در بقیع جمع می شدند
👇👇👇
👆👆👆
و نیز اشعار زیر به حضرت ام البنین منسوب است:
یا مَن رَاَی العَبَاسَ کَرَّعَلی جَماهِیرِ النَّقَدِ
وَ وَراهُ مِن اَبناءِ حَیدَرَ کُلُّ لَیثٍ ذِی لِبَدٍ
نُبّئتُ اَنّ ابنِی اُصِیِبَ بِرَاسِهِ مَقطُوعَ یَدٍ
وَیلِی عَلی شِبلِی اَمالَ بِرَاسِهِ ضَربُ العَمَدٍ
لَو کانَ سَیفُکَ فِی یَدَیکَ
لمَا دَنی مِنهُ اَحَدٌ
یعنی: ای کسی که عباس علیه السلام را دیده ای که با دشمنان در جنگ است و
پشت سر او پسران حیدر هر کدام مانند شیر شکاری هستند و در کنار او میجنگند. به من خبر رسیده که بر سر پسر دست بریده ام عمود آهنین رسیده ای وای بر شیر بچه ام که عمود آهنین بر فرق سرش زدند.
ای عباس جانم! اگر دست در بدن داشتی و شمشیرت در دستت بود هیچ کس جرات نزدیک شدن به تو را نداشت.
@deabel