eitaa logo
بنیاد دعبل
389 دنبال‌کننده
969 عکس
113 ویدیو
28 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 خجسته باد قدوم تو، اِی که بدر تمامی فروغ دیده‌ی ما، مهر جاوانه‌ی شامی شکفتی ای گل صبر و شکیب دامن زهرا تو زینبی و چو نام تو نیست نادره نامی اگر پرنده‌ی جانم سلام من نرساند «مَنِ المبلّغُ عَنّی اِلی سُعادِ سلامی» چگونه وصف تو گویم که در کلام نگنجی چه از قیام تو گویم، که قامتی ز قیامی سخن زصبرنگویم،که خویش اسوه‌ی صبری رسالتت نستایم، که در پیام تمامی تویی توزینت«اَب»زینب، ای عصاره‌ی عصمت تو حلم فاطمه، علم علی، تو روح پیامی... جمال عشق درخشید با پیام تو آن‌سان که در کمال بدین جلوه کس ندید کلامی سزد که از تو شود سرفراز رایت قرآن که زان خطابه بلرزد ز خشم، دشمن خامی اگر کلام شود هر نفس که شرح تو گوید کجا ز عهده برآید ز وصف چون تومقامی تو سایبان یتیمان، طلایه‌دار حسینی صلای نهضت حق،قسط وعدل را تو دوامی چه نوش کرد گل ما، مگر ز جام صبوری که دسته دسته گل جان نثارکرده،به جامی به کربلاست روان بی‌امان سپاه حسینی هلا صبورترین! این سپاه را تو نظامی مراست آرزوی آن‌که آستان تو بوسم تو ای فروغ دل ما، تو اِی که زینت شامی خوشاطواف سرکوی دوست کردن ومردن چنین خوش‌است "سپیده"سفر به حُسن ختامی @deabel
جرم من را ننویسید که ساغر زده ام بنویسید که امشب دو برابر زده ام مست بودم که چنین باده مکرر زده ام گرچه یک بار فقط میکده را در زده ام شصت و نه بار ز میخانه جواب آمده است ذره در چشم کریمان به حساب آمده است در عریضه ننوشتم که دوا می خواهم نان من کم شده یا آب و هوا می خواهم ننوشتم صله ی شعر عبا می خواهم شصت و نه بار نوشتم که تو را می خواهم شصت و نه قطره اشکم که چکیدم امشب شصت و نه مرتبه باید بنویسم زینب آن خدایی که ازل پایه پیوند گذاشت گریه را مرحله آخر لبخند گذاشت نام میلاد تو را گریه یک بند گذاشت به خدا اسم تو را نیز خداوند گذاشت خواست جام اسدالله لبالب باشد امر فرمود که او صاحب زینب باشد زینت زینت دنیا چه کسی غیر تو بود سوره کوثر مولا چه کسی غیر تو بود دومین ام ابیها چه کسی غیر تو بود نه،بگو مادر زهرا چه کسی غیر تو بود تو خدیجه شده ای نه تو پیمبر شده ای مادرِ مادر و بابا و برادر شده ای شأنت این بود برای پدرت ناز کنی با همان دیده بسته سخن آغاز کنی عشق را پیش نگاه همه ابراز کنی چشم خود را به روی کعبه فقط باز کنی قبله ای نیست تورا غیر دو ابروی حسین جز تو ما را نبرد هیچ کسی سوی حسین کم نوشتم اگر از تو قلمم محرم نیست کم نوشتم ولی از لطف نوشتی کم نیست بی تو ایمان من و اهل زمین محکم نیست آنکه در وصف تو شعری نسرود آدم نیست آدم آن است که از عشق تو دیوانه شود تا ابد حلقه به گوش در این خانه شود کمرت پیش کسی خم نشد الا،الله پنج خورشید به دور تو بگردند ای ماه میروی،پشت سرت راه می افتد ناگاه ذکر لا حول ولا قوه الا بالله پنج تن دور سر تو صدقه گردانند ما همه بنده و این قوم خداوندانند چشمهایت سندی بود که دریا بودی فوق ادراک همه عرش معلا بودی هرکجا بود حسین تو همانجا بودی آنچه خوبان همه بودند تو تنها بودی شب میلاد تو چشم من اگر تر بوده چون که این اشک ثوابش دوبرابر بوده ای که پیغامبر واقعه دردی تو زن ولی مردتر از مردتر از مردی تو کربلا را به خدا کرببلا کردی تو بره را از دهن گرگ درآوردی تو گرگها پیرهن یوسفتان را بردند تو نبودی همه اهل حرم می مردند @deabel
شروع میشود این شعر تازه با زینب مگر که گوشه چشمی کند به ما زینب هزار فاطمه گفتم هزار تا زینب سلام حضرت بانو سلام یا زینب بغیر تو ز تمامی خلق دل کندیم به چادر تو همیشه دخیل میبندیم حیا به پاکی تو اقتدا مکرر داشت علی به یمن تو در خانه اش دو کوثر  داشت خوشا بحال حسینی که چون تو خواهر داشت و باتو فاطمه آیینه در برابر داشت میاید از گل سجاده تو عطر خدا فدای نافله هایت عقیله ی طه اراده کرد خدا تا به عشق جان بدهد به خاک سرد زمین نور آسمان بدهد تورا نشان تمام پیمبران بدهد که پیش صبر شما صبر امتحان بدهد به آستان شما کوه سجده خواهد کرد و هر مجاهد نستوه سجده خواهد کرد تو آمدی و کس و کار من شدی بی بی میان حادثه ها شیر زن شدی بی بی شبیه مادر خود ممتحن شدی بی بی کسای روی سر پنج تن شدی بی بی همیشه ذکر لب اهل بیت نام شماست منم غلام کسیکه خودش غلام شماست ظهور عزت پروردگار خطبه تو کلاس صبر کلاس وقار خطبه تو قرار داده به هربی قرار خطبه تو دمی شد از دودم ذوالفقار خطبه تو کشانده ای تو به حیرت همه نظرهارا زبان سرخ تو بر باد داده سرها را پناه امت پیغمبر است چادرتان زمان وحشت ما سنگر است چادرتان یقین که فاتح صد خیبراست چادرتان و سایبان وسط محشر است چادرتان ندیده مردی دوران به مردی این زن که رفته است به جنگ عقیده با دشمن اگرچه رنج و بلا دید جا نزد اصلا به راه عاشقی اش پشت پا نزد اصلا به جز حسین کسی را صدا نرد اصلا و دست رد به غم کربلا نزد اصلا درست مثل علی در نبردها غوغاست شجاعتش بخدا چون شجاعت زهراست عقیله بود ولی در حصار غربت بود هجوم درد به قلبش ورای طاقت بود همیشه سهمیه اش از جهان مصیبت بود دلش شکسته گودال بود و غارت بود نرفته است ز یادش هجوم سر نیزه سری که ذبح شد ازپشت و رفت بر نیزه چقدر غصه ی بازار رفتنش را خورد میان راه ز شمر و سنان لگدها خورد شکست! زخم جدایی  دلبرش را خورد چنانکه شوهرش از دیدن رخش جا خورد هنوز ظرف دلش را به سنگ میکوبند دوباره پیش رویش طبل جنگ میکوبند @deabel
علی: امشب مدینه شهر طلوع سپیده است از نور کوکبی که سحرگه دمیده است خورشید آرزوی دمیدن به شب کند چندان‌که وصف این مه زیبا شنیده است تبریک یا علی! که به دامان فاطمه دردانه‌ای چو زینبِ تو آرمیده است چون سینۀ بتول، بهشت محمّد است این غنچه از بهشت محمّد دمیده است گفتا رسول، نور دو چشمم بود حسین زینب به نور دیدۀ او نور دیده است این زینب است دختر دُردانۀ علی نامش ز آستانۀ عزّت رسیده است کلک قضا به دامن کوثر که فاطمه است از قدّ او شمایل طوبی کشیده است او را رسانده است به حدّ کمال عشق شیری که او ز سینۀ عصمت مکیده است هیچ آفریده نیست چو هم، غیر او که هست زهرای دوّمی که خدا آفریده است او مکتبی نداشت به‌جز دامن علی او جز زبانِ وحی، معلّم ندیده است شیواترین قصیدۀ عشق و رشادت است اسرار کربلا همه در این قصیده است یک امتیاز او که کسی را نشد نصیب تقدیم بوسه‌ها به گلوی بریده است این است آن حیای مجسّم که نطق او کار یزید را به فضاحت کشیده است پروانۀ قبولیِ قربانیانِ عشق او می‌دهد، که فاطمه‌اش آفریده است پیغمبران به همّت او غبطه می‌خورند وقتی به دستش آن تن در خون طپیده است ای دختری که مادر صدها فضیلتی روی تو ماهِ برجِ صفات حمیده است ای خواهری که هر که تو را دید با حسین گفتا خدا دوباره حسین آفریده است در رتبه، دختری چو تو مادر نزاده است در مهر، مادری چو تو عالم ندیده است صبر تو را و نُطق تو را جز ز مرتضی نه دیده دیده‌ای و نه گوشی شنیده است بر آستانه‌ات، عظمت می‌برد سجود اینجا قدِ بلند شهامت خمیده است ارکان کعبه در حرمت بوسه می‌زنند بر چار رکن آن که جهاد و عقیده است منّت خدای را که در این لیلۀ سعید ما را محبت تو به اینجا کشیده است ما را که هیچ مایه نداریم غیر آه شمع شب ولادت تو اشک دیده است عیدی ببخش تذکرۀ کربلا به ما ای دختر علی که عطایت عدیده است گر مورد قبول تو افتد به درگهت اهدائی «مؤید» ما این قصیده است @deabel
علی: دست در عالم ایجاد تو داری زینب خبر از مبداء و میعاد، تو داری زینب کلماتی که خداوند به قرآن فرمود آن معانی همه را یاد، تو داری زینب چون حسین و حسن و احمد و زهرا و علی خوب‌تر از همه استاد، تو داری زینب پسر کعبه علی بود و تویی دختر او خون آن مرد حَرم‌زاد، تو داری زینب طینتی فاطمه‌پرور چوحسین است تو را همّتی عاطفه‌بنیاد، تو داری زینب چون علی منطق کوبنده و علمی سرشار چون حسن صبر خداداد، تو داری زینب همه اجداد تو آقای دو عالم هستند ارث آقایی اجداد، تو داری زینب پر شد از عطر تو امشب همه عالم گویا باغ گل در گذر باد، تو داری زینب چون گل صبح که شبنم چکد از هر برگش خنده درگریۀ میلاد، تو داری زینب گشتی از گریه تو خاموش در آغوش حسین که به او اُنس خداداد، تو داری زینب پنج معصوم به میلاد تو حاضر بودند این‌چنین لیلۀ میلاد، تو داری زینب ای وفادارترین خواهر عاشورایی مکتب زنده و آزاد، تو داری زینب علم و حلم و ادب و عصمت و ایثار و وفا فضل و بذل و کرم و داد، تو داری زینب سخن عالمۀ غیر معلّم شرفی است که ز فرموده سجّاد، تو داری زینب ز عبادات چنانی که خدا خواسته است برتری بر همه عبّاد، تو داری زینب شام تسخیر تو شد، ای مه ویرانه نشین! تا ابد دولت آباد، تو داری زینب در اسارت، طلبِ خون شهیدان کردی در سکوت، این‌همه فریاد، تو داری زینب شعله زد اشک تو در هستی غارتگر شام خطبه چون خطبۀ سجّاد، تو داری زینب راز خود را به تو بسپرد چو دانست حسین دل سرکوبی بیداد، تو داری زینب از درا زنگ شترها ز نهیب تو فتاد که به کف رشتۀ اجساد، تو داری زینب ذرّه‌ای کاش ببخشند «مؤید» را هم ز جلالی که به میعاد، تو داری زینب 🔹 @deabel
دل را به عشق کوثر حیدر جلا دهند جان را به یمن مقدم پاکش صفا دهند بیمار عشق وادی او را شفا دهند دردی اگر که هست،به حالش دوا دهند عنوان شاهی از کرمش بر گدا دهند پیمانه ای ز باده قالوا بلی دهند این زینب است،کوکب هفت آسمان عشق زینت فزای قاطبه کهکشان عشق حقا حقیقت از پی وصفش زبان نداشت از بهر مدح او که زبان در دهان نداشت صبر از برای شرح دوامش توان نداشت بی او ریاض شور و صفا باغبان نداشت چون او ستاره ای به کفش آسمان نداشت گردون به مثل او که زنی قهرمان نداشت برنده تر ز نطق کلامش بیان نبود چون قامتش کمان،ز تالم کمان نبود دختر بسان دختر زهرا نبود و نیست عاشق بسان زبنب کبری نبود و نیست مجنون چو او به وادی لیلا نبود و نیست در قدر و شان و منزلتش تا نبود و نیست چون او زنی به عرصه دنیا نبود و نیست چون او کسی که زینت بابا نبود و نیست هرگز کسی به پای مقامش نمی رسد جز بندگی ز شرح کلامش نمی رسد زانو زنند،کون و مکان پیش محضرش مردانگی به خاک نشیند برابرش پیمانه ازل شده مخمور ساغرش جانش دخیل بسته به جان برادرش برده نشان ز فاطمه و باب اطهرش زیبد که بعد فاطمه خوانند کوثرش چشمش به غیر مصیبت ندیده است بعدازحسین،دل ز دو عالم بریده است مجد و شرف چو نقطه پرگار زینب است خلقت تمام،بنده دربار زینب است باغ بهشت،غنچه گلزار زینب است روح حیا اسیر و گرفتار زینب است کرببلا تجلی ایثار زینب است حیدر نشان عرصه کارزار،زینب است او از لسان و صولت حیدر نشانه داشت دریائی از وقار و حیا،بیکرانه داشت گر پای پایداری او در میان نبود گر صبر او میان سلسله و کاروان نبود گر بر زبان شراره نطقش روان نبود دیگر جفا و فتنه گردون عیان نبود دیگر نشان ز غربت شاه زمان نبود دیگر ز نام کرببلا هم نشان نبود شام بلا چو شام شد از خطبه های او آتش به جان کوفه فتاد از صدای او دردا که داغ و غصه نصیبش زمانه کرد سهمش زمانه داغ و غم بیکرانه کرد در آشیانه دل او درد،خانه کرد مرغ دلش به بام محن آشیانه کرد وقتی لبش به یاد برادر بهانه کرد نیلی تمام پیکر او تازیانه کرد ناموس مرتضی و اسارت روا مباد بر دخت مرتضی که جسارت روا مباد آنکس که تیر،بر گلوی شیر خواره زد با تازیانه بر بدن ماهپاره زد بر جسم کودکان حرم بیشماره زد هر کس که بود پای پیاده سواره زد بر خیمه های شاه دو عالم شراره زد خنجر به روی حنجره پاره پاره زد (گودال قتلگاه پر از بوی سیب بود تنها تر از مسیح کسی بر صلیب بود) اسلام مولایی @deabel
🖋 امیرالمؤمنین امام علي(عليه‌السلام) می فرمایند : 🍂 « مَن كَثُرَ كَلامُهُ كَثُرَ خَطَؤُهُ وَ مَن كَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَياؤُهُ وَ مَن قَلَّ حَياؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ وَ مَن قَلَّ وَرَعُهُ ماتَ قَلْبُهُ وَ مَن ماتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّارَ » ✨ هر كسي كه سخنش افزايش يافت، اشتباهات او نيز فزوني خواهد يافت ✨ و هر كس خطايش افزايش يافت، حيايش كم مي‌گردد ✨ و هركس حيايش كم شد، تقوايش كم مي‌شود ✨ و كسي كه تقوايش كم شود، دلش مي‌ميرد ✨ و هر كس قلبش مرد، به دوزخ وارد خواهد شد. 📚 نهج البلاغه، حكمت 349 ☀️ @deabel
می طراود ز ساحل کوثر چشمه چشمه حقیقت زمزم مانده در کار خلقتش مبهوت چشم حق بینِ هاجر و مریم در تمامی عالم و آدم نسل آدم ندیده مانندش چه کسی مثل اوست بی همتا هست حوا کجا همانندش همه دل بستِ روی پیغمبر مصطفی بسته دل ، به دیدارش به جلال و شکوه او سوگند هست مثل خدیجه رخسارش آنقدَر با کرامتش دانند که رسولش عقیله می نامد همۀ پنج تن که پر بکشند یک تنه در مسیر می ماند رتبۀ بندگی او والاست لحظه ای جز خدا نمی جوید در جواب امام خود حتی چون که یک گفت ، دو نمی گوید کیست این آسمانِ عزّ و شرف کیست این بانوی وفا یا رب این چه اعجوبه ایست کز عظمت نام او را گذاشتی زینب این همان زینتِ علی زینب این همان خواهر حسینِ من است اُمَتُّ اللهُ و آیتُ الکبری فخر کونین و عالمینِ من است همۀ دین ، وجود این بانوست اوست آئینه دارِ زهرایم ید و بَیضای او یداللهی است اوست پیغمبر خطرهایم به نبی گر رسالتم دادم به علی گر ولایتم دادم هر نبی و وصی گواهِ من است که به زینب هدایتم دادم او امام هدایتی خاص است از ازل تا ابد به هر منظر همه دلهاست در تصرفِ او کربلا کوفه شام تا محشر بر سرش هفت آسمان سایه زیر پایش زمین کند تعظیم ابر و باد و بهار سرمستش مهر و ماه و فلک پُر از تکریم او به اندازۀ همه عالم قد عَلَم می کند برابرِ ظلم هر که خیزد برابر علمش هر که باشد بُوَد برادرِ ظلم همتش کوخ را کند آباد دولتش کاخ را کند ویران مکتب او سه ساله ای دارد که شود پیر و مرشدِ پیران هرکجا نام کربلا باشد نام او می درخشد از مَحمل می شود با سر برادر خود همسفر در خطر چهل منزل گاه جای علی ، ولی گردد گاه گردد سپر برای یتیم گه علی وار خطبه می خواند گه شود زیر تازیانه مقیم به تهجّد که می رود دل شب نافله افتخار او دارد چشمِ گریان شیعه مرهم بر... دیدۀ اشکبار او دارد تا خدا را قسم دهد به حسین همۀ کائنات می گریند چون قسم می دهد به نام حسن جملۀ ممکنات می گریند تا بگویند : به پهلوی مادر لرزه ای بر مدینه می افتد آه از آندم که در دل محراب یاد آن زخم سینه می افتد به گمانم هنوز در چشمش کوچه ای مانده تیره و تاریک ذات حق را قسم به او باید تا زمانِ فرج شود نزدیک خون سرخ حسین می گوید : زینبا روز راز می آید اتنقام امام در راه است تک سوار حجاز می آید محمود ژولیده @deabel
همتا زنی چو دختر خیرالنسا نبود دختر بسان دختر شیر خدا نبود این دخترازسلاله ایثار و عاشقی ست بی عشق او که شوروصفا باصفانبود زهد وعفاف، گرمی بازار محفلش وصف حیای زینبی اش در حیا نبود شاگرد درس فاطمه و تالی علی آئينه وفاست و چون او دو تا نبود اوکوکبی بودکه فروغش ستودنی ست مهری بود که لایق شأنش سما نبود او بنده بود و حق عبادت ادا نمود یکدم جدا ز بندگی ربنا نبود دشمن اگرچه تیغ و سنانش سلاح بود او را به جز سلاح دعا و بکا نبود چشم فلک ندید،چو زینب به روزگار درک کسی به مرتبه اش آشنا نبود درعرصه های صبروحیا و وقارو شور او یکه تاز بود و جز او مقتدا نبود خلقش تجلی سکنات خدیجه بود نطقش جدا ز هیمنه مرتضا نبود ازخطبه های شعله ورش بود،آشکار جزدرمسیر حق دل او مبتلا نبود زینب اگرنبود، نشانی زدین نبود دیگر نشانی از اثر کربلا نبود درراه حق،قدش خم ومویش سپیدگشت اینها اگر نبود که در دین بقا نبود جز خون دل نخورد ز خوان زمانه اش دردش زیاد بود و ولیکن دوا نبود بنیان کفر و ظلم و ستم را خراب کرد او از لسان و صولت حیدر جدا نبود زینب کجا و کوفه و شام بلا کجا؟ گویا که او ز طایقه هل اتا نبود از کربلا به کوفه و از کوفه تابه شام سهمش به غیر غصه و درد و بلانبود دنیا چه کرد با دل او ، آنهمه ستم در حق او ز راه عداوت روا نبود آن پرچمی که سرخ شد از خون کربلا بی صبر و بی رشادت زینب به پانبود با آنکه گشت هجر و جدایی نصیب او اما دلش ز یاد برادر جدا نبود آمد به قتلگاه ،به یارش نظاره کرد یک سالمی به تن از نیزه ها نبود اسلام مولایی @deabel
478 _ولادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها رب صل علی محمد ، محمد و آل محمد فاطمه خندد چو بیند خنده ی ابالحسن را هر که دختر داره داند لذت بابا شدن را بگو شکر خدا بگو بی واهمه مبارک یا علی بشارت فاطمه مدد زینب مدد زاده ی قدر است و قدرش مانده پنهان همچو زهرا عمه ی صاحب زمان زینب سلام الله علیها شده او زینت امیرالمومنین نخی از چادرش بود حبل المتین مدد زینب مدد در زمین و آسمان ها گشته ام بین خلایق مکتب عشق حسینی ها ندارد چون تو عاشق قسم بر گریه و گلاب هر دو عین بود لبخند تو ز دیدار حسین @deabel
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍رسول خدا (صلی الله علیه و آله) : ✅بر هر مسلمانی است که هر روز صدقه بدهد؛عرض شد : کسی که مال ندارد چکارکند ؟ حضرت فرمودند : 💠نشان دادن راه به کسی صدقه است 💠عیادت بیمــار صدقه است . 💠امر به معروف صدقه است . 💠نهی از منکر صدقـه است . 💠و جـواب سـلام دادن صدقه است 💠برداشتن چیزهای آسیب رسان از ســر راه صـدقـه است. 📚 بحارالانوار ☀️ @deabel
مقام معظم رهبری شما دیدید فتنه‌ای به وجود آمد، کارهائی شد، تلاشهائی شد، آمریکا از فتنه‌گران دفاع کرد، انگلیس دفاع کرد، قدرتهای غربی، منافقین و سلطنت‌طلبها دفاع کردند؛ نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که در مقابل همه‌ی این اتحاد و اتفاق نامیمون، مردم عزیز ما، ملت بزرگ ما در روز نهم دی، در روز بیست و دوی بهمن، آنچنان عظمتی از خودشان نشان دادند که دنیا را خیره کرد. ۱۳۸۹/۰۳/۱۴ @deabel
باید حواسمان را جمع کنیم، بفهمیم که: «من نام لم ینم عنه»؛ اگر ما اینجا خواب برویم، جبهه‌ی دشمن، پشت سنگر خودش معلوم نیست خواب رفته باشد؛ او بیدار است، علیه ما توطئه خواهد کرد. به نظر من، فتنه‌ی سال ۸۸ هم همین بود؛ برای ما یک زنگ بود، یک زنگ بیدارباش بود. ۱۳۸۹/۰۶/۲۵ @deabel
مردم ما در مقابله‌ی با فتنه، خودشان به پا خاستند. نهم دی در سرتاسر کشور مشت محکمی به دهان فتنه‌گران زد. این کار را خود مردم کردند. این حرکت یک حرکت خودجوش بود؛ این خیلی معنا دارد؛ این نشانه‌ی این است که این مردم بیدارند، هشیارند. ۱۳۸۹/۱۰/۰۸ @deabel
هوالجبار فَاَمَّا الَّذینَ فی قُلُوبِهِم زَیْغٌ فَیَتَّبِعونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنِة ؛ اما آنان که در دلهای شان انحراف است از آیات متشابه تبعیت می کنند تا فتنه بر پا نمایند . آل عمران - ۷ فتنه یعنی بولهب ، یعنی زَرار ظلم در حقّ نبیِّ کردگار فتنه یعنی ظلمت اهل خطا بشکند پیشانی از سنگ جفا فتنه یعنی باز ماندن از مسیر پشت پا بر عهد و پیمان غدیر فتنه یعنی در نفاقی منجلی روی نی قرآن زدن پیش علی فتنه یعنی رخنه در اهل نیاز فرق را بشکافتن وقت نماز فتنه یعنی حقّ حیدر پایمال بر رخ آئینه ها گَرد ملال فتنه یعنی بعد احمد اضطراب بیت الاحزان را کنند از کین خراب فتنه یعنی ظلم بر آل رسول در میان شعله زهرای بتول فتنه یعنی بستنِ دست علی در شرار شعله ها هست علی فتنه یعنی شعله در شهر رسول جای سیلی مانده بر روی بتول فتنه یعنی بین امّت اختلاف بازوی بشکسته از ضرب غلاف فتنه یعنی یار ، یاری را کُشَد زهر آرد بی قراری را کُشَد فتنه یعنی زهر در جان حسن بعد کشتن تیر باران بدن فتنه یعنی هجمه بر گلزار عشق غرقِ در خون پیکر سردار عشق فتنه یعنی بستنِ آب روان بر حسین بن علی ، بر کودکان فتنه یعنی کشتنِ طفل صغیر تیر بر حنجر بجای آب و شیر فتنه یعنی غارت آل رسول در خزان آوردنِ باغ بتول فتنه یعنی خون به قلب عالَمیْن بردن بر نی سرِ پاک حسین فتنه یعنی باغ را آزردن است آل احمد را اسارت بردن است فتنه یعنی ناله ها در شور و شین در میان طشت زر رأس حسین فتنه یعنی بردن گل روی نی چوب خزران بر لب و دندان وی فتنه یعنی ظلم با پروانه ها خاندان نور در ویرانه ها فتنه یعنی لاله گون بال و پری رأس بابا پیش چشم دختری ......... محمود تاری "یاسر" @deabel
🖌 نُه دی روز تلاطم خیز است فصل دریا شدن پائیز است نُه دی روز شقایق ها شد روز احیا شدن دریا شد نُه دی روز تجلّی در عشق روز اظهار ولایت بر عشق نُه دی روز حقیقت گویی ست در ره عشق سعادت جویی ست نُه دی جلوه ی جانبازی هاست صحبت از فتنه براندازی هاست فتنه گر ، فتنه بپا داشت اگر شعله بر آینه بگذاشت اگر دل به بیگانه سپرد این خائن بود ابلیس ورا در باطن کفر در معرکه عریان آمد فتنه گر باز به میدان آمد این که آشوب بپا شد از او هجمه بر عشق بنا شد از او کفر در فتنه بپا اِستاده ست پرده از روی نفاق افتاده ست " محک تجربه آمد به میان " در صف فتنه همه مدّعیان باز این مدّعیان اند ، کنون فتنه دارند به سرها افزون این گروهی که فتادند به دام فتنه کردند بنام برجام زین گروه آتش بیداد ببین دسترنج همه بر باد ببین آن کسانی که به دام افتادند صید کفر و به کف صیّادند کفرشان این : که جگر آزردند هجمه بر دین و دیانت بردند زآتش فتنه که مهتاب بسوخت مسجد و منبر و محراب بسوخت این جماعت که یزید آبادند باز در راه خطا افتادند خیمه هایی که حسینی بودند شعله ور از شرر نَمرودند کافران خنجر آشوب به دست داشتند آتش کین صف در صف هر کجا هیئت و پرچم دیدند شعله بر آن زده و خندیدند خائنان کینه فزودند همه یار دشمن شده بودند همه ملّت این فتنه کز آنان دیدند رَخت پیکار به تن پوشیدند غیرت و همّت شان گلگون شد زآستین دست خدا بیرون شد از خدا تا که اطاعت باشد دست حق ، دست جماعت باشد ملّت ما که به هم پیوستند دفتر فتنه گران را بستند نُه دی روز شکوفایی ماست روز روشنگری اهل ولاست محمود تاری @deabel
آسمان عشق را تابنده اختر زینب است وارث اوصاف زهرای پیمبرزینب است اوتماما جلوه شان وشکوه مرتضاست تالی زهراوزینب بخش حیدرزینب است دختر ساقی کوثر را نباشد همطراز بعدزهرامادرش ثانی کوثر زینب است فاطمه ام ابیهای پدر باشد،زبعدفاطمه آنکه باشدبهرباباهمچومادرزینب است در میان آسمان طاعت و دلدادگی پرفروغ همچون مه ومهرمنورزینب است آنکه پای مکتب سرخ شهید کربلا شد کبودازتازیانه پای تاسرزینب است نام او زینب،بود ام المصائب کنیه اش مظهر صبرو وفای حی داور زینب است کربلا دریایی ازایثاروعشق و شوربود ناخدای کشتی این بحرباور زینب است آنکه شددرراه دین مصطفی قامت کمان چون حسین ازغصه ساقی لشگر،زینب است آنکه در کرببلا عباس و اکبر میدهد تا نگردد غارت بیداد معجر،زینب است کوفه شدازخطبه هایش کربلای دیگری آنکه بانطقش به شام انداخت آذر زینب است اسلام مولایی @deabel
عاشقان را رهبر و الگوی والا زینب است زینتِ حیدر یقین مصداق زهرا زینب است هم عقیله ،عالمه،علامه ی دهر است او ماورای فکر ما ، عالیّ اعلا زینب است ذوالفقار زینبی یعنی کلامِ نافذش ناطق آن (ما رایت الّا جمیلا) زینب است شیر بانوی زمین با صوت حیدر خطبه خواند الگوی حجب و حیا بر کل زنها زینب است فهم زینب را فقط داند خداوند علیم ما نَمی هستیم و بی شک فوق دریا زینب است عمه ی سادات عالم ، دخترِ خیر النسا آنکه باشد درک او بر ما معما زینب است فتح شام و کوفه را کمتر ز خیبرها ندان جانشین شخص حیدر،مثل مولا زینب است شرط او بر ازدواجش دیدن روی حسین عاشقی را معدن و ماوا و معنا زینب است "کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود" تک علمدار حسینی بعد غوغا زینب است سرشکست و عینُ شینُ قاف را با خون نوشت مرجع عُشّاق در بین تکایا زینب است عقل اگر دور از حسینت میکند دیوانه ای این جنون و عشق را استاد دانا زینب است ظهر عاشورا فقط زینب صبوری میکند یکه و تنها میان دشت و صحرا زینب است خون بگرید بر اسارت منتقم هر صبح و شام حضرت امُ المصائب بینِ اعدا زینب است عبدِ کریم @deabel
گلستان امامت را گلی یکدانه پیدا شد یَمِ مواج رحمت را یکی دُردانه پیدا شد به گِرد شمع عشق و معرفت پروانه پیدا شد برای جان عالم جان و هم جانانه پیدا شد که از بیت علی امشب نوای شوق می آید که طبع من ز شادی بر سریر ذوق می آید علی امشب ز خوشحالی تبسم بر لب آورده غم هجران زهرا را به پایان زینب آورده به دنیا فاطمه نوزاد خود را امشب آورده علی گردیده شادان ، فاطمه زِینِ اَب آورده همه خوشحال و خندانند از میلاد نور امشب شده چشم نبی روشن ازین جشن و سرور امشب به دنیا کوثر پیغمبرِ حق کوثر آورده برای مرتضی زهرای اطهر دختر آورده ز دریاب ولایت شیر حق را گوهر آورده حسین بن علی را اُمِّ اَب یک خواهر آورده قدم زد در جهان زینب که الگوی زنان گردد که روشن از وجود او زمین و آسمان گردد به دنیا آمده تا رهبر خیل زنان گردد چراغ روشنی در ظلمت مُلک جهان گردد که استاد وفاداری به هر پیر و جوان گردد که عشق آموز خیل کاروان عاشقان گردد علی را مونس و بر فاطمه جان است این دختر حسین بن علی را جان و جانان است این دختر امیر کاروان عشق و ایمان است این دختر به مُلکِ معرفت سرخیل و سلطان است این دختر سفیر عاشقان و محو جانان است این دختر زبانش بهر دشمن تیغ برّان است این دختر علی را وارث نطق و بیان و علم و دین باشد چو زهرا مادرش حُورایِ در روی زمین باشد کجا وصفش توان کردن که حُورائیست چون زهرا کجا مدحش توان گفتن که زهرائیست چون زهرا به علم و معرفت دردانه ی یکتائیست چون زهرا به گلزار ولایت گلشن آرائیست چون زهرا بُوَد زَینِ اَب این دختر که مادر بر جهان باشد که دین از نطق شیرینش همیشه جاودان باشد مبارک باد یا زهرا که نورِ بحر و بر زادی تو هستی کوثر و کوثر بر ابناءِ بشر زادی تو زهرا هستی و زهرا و مانندی دگر زادی حسین بن علی را یاور و نور بصر زادی خدا از بهر قرآن یاور و یار آفرید امشب برای قهرمان کربلا دلدار و غمخوار آفرید امشب به روی دوش زهرا یاور دین خدا را بین فراز عرش حق محبوبه ی عرش خدا را بین به روی دست زهرا مصدر مهر و وفا را بین به گلزار ولایت غنچه ی سرخ ولا را بین که نخل عصمت پیغمبری امشب ثمر داده خدا بر آسمانِ غیرتِ هستی قمر زاده چه شور محشری در خانه ات برپاست یا زهرا که بر بال ملائک پای انسان هاست یا زهرا ز تبریک ملائک خانه پر آواست زهرا مبارک بادشان تا عرصه ی اعلاست یازهرا مبارک باد یا زهرا تو را میلاد فرزندت هزاران آفرین بر جان این محبوب دلبندت علی جان زینبت آمد مبارک باد مولا جان که جان در این تنت آمد مبادک باد مولا جان صفای گلشنت آمد مبارک باد مولا جان صفای دامنت آمد مبارک باد مولا جان برای جسم عشق و معرفت او جان جانان است برای حفظ ارزش های عاشورا نگهبان است محمد مبشری @deabel
🌷 امیرالمومنین (عليه السلام) : ☘ مَن أحَبَّ أن يَعلَمَ كَيفَ مَنزِلَتُهُ عِندَ اللّه ِ فَليَنظُر كَيفَ مَنزِلَةُ اللّه ِ عِندَهُ ؛ فَإِنَّ كُلَّ مَن خيرَ لَهُ أمرانِ ؛ أمرُ الدُّنيا وأمرُ الآخِرَةِ ، فَاختارَ أمرَ الآخِرَةِ عَلَى الدُّنيا فَذلِكَ الَّذي يُحِبُّ اللّه َ ، ومَنِ اختارَ أمرَ الدُّنيا فَذلِكَ الَّذي لا مَنزِلَةَ للّه ِِ عِندَهُ . 🍂 هركه دوست دارد بداند نزد خدا چه موقعيتى دارد ، به موقعيت خدا نزد خودش بنگرد ؛ زيرا به هركه حقِّ انتخاب دو كار داده شود : كار دنیایی و كار آخرتی ، و او كار آخرتی را بر كار دنیایی برگزيند ، او كسى است كه خدا را دوست دارد ؛ و هركه كار دنیایی را برگزيند ، او كسى است كه خدا نزد او منزلتى ندارد. 📖 جامع الأخبار،ص۵۰۵،ح۱۳۹۸ 📖 بحار الأنوار،ج۷۰،ص۲۵،ح۲۷ ☀️ @deabel
علی: خدا به کوثر خود کوثری عطا کرده برای مَظهر حق مُظهری عطا کرده علی است مَظهر حق مُظهرش شده زینب برای شیر عرب گوهری عطا کرده مقربان الهی گدای درگاهش خدا به خیل ملک دلبری عطا کرده به خنده، باز شده غنچه ی لبان حسن که حق به شاه کرم خواهری عطا کرده حسین آمده قنداقه را بغل گیرد خدا به خون خدا لشگری عطا کرده دخیل یک نخی از معجرش پیمبرها فقیر یک نظرش می شوند اکبرها چه دختری که سرا پا جمال فاطمه است علیمه است و فهیمه، مثال فاطمه است دوباره دختر خیرالبشر دلش شاد است به یمن مقدم او خوب، حال فاطمه است حقیقتی است که دختر به مادرش برود چقدر چهره ی او چون جمال فاطمه است که هست؟ سبط نبی زینت دل حیدر که هست؟ دختر نیکو خصال فاطمه است به شام و کرب و بلا طرز خطبه خوانی او نشان دهنده ی اوج جلال فاطمه است بیان کننده ی قرآن، مُفسر آیات بگیر دست مرا ای عقیله ی سادات نبی است زینت هستی و زینتش کوثر علی است زینت عرش و تو زینت حیدر تمام علت خلقت اگر چه فاطمه است تویی به حضرت ریحانه برترین دختر تو آمدی که تجلی کند صبوری حق به بحر عصمت و بحر حیا شدی گوهر رسیده ای که ببخشد خدا به "العفوت" حسینیان گنه کار را دم محشر حسین فلک نجات است و کشتی ایمان برای کشتی حق ناخدایی و لنگر بدون هیچ معلم تو عالمه هستی پناهگاه ولایت چو فاطمه هستی 🔹 @deabel
آن قدر عاشقیم که املا نمی‌شود مستی ما که در قلمی جا نمی‌شود زلف مرا به پنجره‌های ضریح عشق طوری گره زدند، دگر وا نمی‌شود باید که ناز داشت، کمی نیز غمزه داشت هر دختر قبیله که لیلا نمی‌شود آن کس که خاک پای مریدان میکده است محتاج معجزات مسیحا نمی‌شود «تاک» مرا به عشق تو در خم گذاشتند حالا شراب می‌شود و یا نمی‌شود ما مثل باده‌ایم شبی امتحان کنید انگور زاده‌ایم شبی امتحان کنید شکر خدا که نام مرا مبتلا نوشت از حاجیان کعبه سبز شما نوشت شکر خدا که دست قدر، دست سرنوشت نام مرا شریف‌ترین خاک پا نوشت صبح ازل به خاک تو پیشانی‌ام رسید این سجده را فرشته به پای خدا نوشت از ما سؤال شد که اسیر تو می‌شویم؟ ما خواستیم و آیه «قالو بلی» نوشت بالای سر در حرم کبریاییش نام تو را به خط خودش با طلا نوشت یعنی تمام جلوه آل عبا تویی آیینه تمام نمای خدا تویی اعجاز بی مثال شما تا ادامه داشت موسی ادامه داشت مسیحا ادامه داشت ای بارش همیشه سجاده‌های نور در امتداد چشم تو دریا ادامه داشت بانو اگر به آینه‌ها سر نمی‌زدید تاریکی همیشه‌ی دنیا ادامه داشت در آسمان چهارم افلاک جا زدیم آیات رد پای تو اما ادامه داشت تا زندگی‌ات را به تماشا گذاشتی آن عمر جاودانه زهرا ادامه داشت ای آفتاب روشن شب‌های کربلا ای زینب مدینه و زهرای کربلا گفتیم آسمانی و دیدیم برتری گفتیم آفتابی و دیدیم بهتری گفتیم دختر اسد الله غالبی ایام کوفه آمد و دیدیم حیدری تو از زمان کودکیت تا بزرگیت شیواترین مفسر الله اکبری تو از کدام طایفه هستی که مستقیم فیض از حضور علم خداوند می‌بری بر شانه‌های سبز تو باز رسالت است تو اولین پیمبر بعد از پیمبری خورشید روی تو شرف مشرقین شد یک نیمه‌ات حسن شد و نیمت حسین شد ای ماورای حد تصور کمال تو بالاتر از پریدن جبریل بال تو از مادری چنین چنین دختری شود هم خوش به حال فاطمه هم خوش به حال تو غیر از حسین فاطمه، چیزی ندیده‌ایم در انعکاس آینه‌های زلال تو نزدیک سایه‌های عبورت نمی‌شویم نامحرمان عشق کجا و خیال تو از گوشه‌های چشم تو ساحل درست شد محض رضای پای تو محمل درست شد تو زینبی و شیر زن بعد کربلا تفسیر نفس مطمئن بعد کربلا زهرا، نبی، حسین و علی و حسن تویی بانو تویی تو «پنج تن» بعد کربلا ای سایه بلند اباالفضل بر سرت ای بال جبرئیل گلستان معبرت عباس هم رشیدی قد تو را ندید از بس که سر به زیر بود در برابرت شب زنده دار شام غریبان کربلا دل بسته بر نماز شب تو برادرت ای خطبه صدای تو نهج البلاغه‌ات وی محمل بدون جهاز تو منبرت  هجده سربریده به دنبال چشم تو هجده سر بریده نگهبان معجرت ای قله نجابت توحید، جای تو   عطر حضور فاطمه دارد حیای تو علی اکبر لطیفیان @deabel
زینبِ کبری شدی تا عشق را معنا کنی کربلا را تا ابد با اشکِ خود احیا کنی روح بخشیدی به آیینِ پدر بعد از نبی پیروی از مادرِ خود حضرتِ زهرا(س)کنی سوختی چون شمع در پای ولایت تا فقط بیرقِ سرخِ حسین را در زمین بر پا کنی ای علَم بر دوش از کرببلا تا شامِ غم ای که با لبخندِ اشکت درد را زیبا کنی آمدی ای گل نه تنها زینتِ بابا شوی بلکه مهرت را به قلبِ عاشقانت جا کنی در شبِ میلادت ای ماهِ دل‌افروزِ حسین من توسل کرده‌ تا قلبِ مرا احیا کنی تو پیمبر دامنِ زهرا شده معراجتان آمدی تا بابِ رحمت را به رویم وا کنی تو رسولِ مرسلِ کرببلای غربتی با سرِ بالای نیزه نیمه شب نجوا کنی در لبت آوازِ سرخِ کربلا، آهِ عطش دشتِ خونِ تشنه را با اشکِ خود دریا کنی در زمینِ کربلا تحتِ ولیِ امرِ خود اقتدا بر مادرت در ظهرِ عاشورا کنی ای تماشایی ترین زیباییِ صبرِ خدا ای که با گوشه نگاهی هر دلی شیدا کنی در زلالِ معرفت بی انتهایی چون علی(ع) این همه درد غریبی را کجا انشا کنی زینب ای امّ المصائب اسوه ی صبر و رضا هستی ات را داده ای تا عشق را معنا کنی کربلا با یاد تو در چشمها زیبا شده چونکه با اعجازِ نطقت ظلم را خنثی کنی ای که راضی بر رضای حق، ممنونیم اگر نامِ ما را در ردیفِ عاشقان امضا کنی ما مدافع بر حریمت گشته‌ایم از جان و دل کن دعا شاید شهادت را نصیبِ ما کنی! @deabel
🖌 زینب، تو که در حنجر حق، آوایی تندیس علی، آیینه ی زهرایی در مکتب عارفان و در دفتر عشق گلواژه انقلاب عاشورایی 🖌 در عشق علامتی به جز زینب نیست در صبر قیامتی به جز زینب نیست آن جامه عصمتی که زهرا پوشید زیبنده قامتی به جز زینب نیست 🖌 امشب که کند فخر به شبهای دگر آورده فلک اختر زیبای دگر این زینب کبراست به دامان علی؟ یا ختم رسل گرفته زهرای دگر 🖌 زینب که دل و روح دلیری دارد در یاری دین سهم کثیری دارد همچون حسن و حسین و زهرا و علی نیرویِ شکست ناپذیری دارد 🖌 زینب که قیام کربلا زنده ازاوست ایثارگری و صبر پاینده از اوست از جلوه او چهارده قرن گذشت امّا به خدا همیشه آینده از اوست 🖌 از جوهر خلقت و ز انوار جلی مجموعه علم و حلم و فیض ازلی خلاّق ازل نهاد نامش زینب وز راه کرم عطا نمودش به علی 🖌 از کاخ علی ستاره ای پیداشد بشکفته گلی زگلشن زهرا شد سرتاسر کائنات پر نور و سرور از یمن قدوم زینب کبری شد 🖌 آن روز مدینه غرق زیبائی بود آئینه ای از نشاط و شیدائی بود دیدار حسین بن علی با زینب چون دیدن مهر و مه تماشائی بود 🖌 زینب که دلی به وسعت صحرا داشت پیراهن عصمت به تن از زهرا داشت آن لحظه که چشم دوخت در چشم حسین با او به خدا بیعت عاشورا داشت @deabel