#شام_غریبان
#اسیری_کاروان ۱
چون کاروانِ دشتِ بلا، رو به شام کرد
صبحِ امید اهل حرم، رو به شام کرد
قوم یهود از پی تأیید کیش خویش
سجّاد را به بستن دست، اهتمام کرد
چرخ دنی نگر که به کام سگانِ دون
لبتشنه آهوانِ حرم را به دام کرد
خاصان سایهپرورِ سبط رسول را
خورشیدوار، جلوهگرِ بزمِ عام کرد
آلِ زیاد را به سراپرده داد جای
سبط رسول را شرر اندر خیام کرد
گسترد بر یزید لعین، بستر حریر
بالینِ سیّد حرم از خشتِ خام کرد
بیدار کرد، فتنهی خوابیده در جهان
تا خواب را به دیدهی زینب، حرام کرد
#شام_غریبان
#اسیری_کاروان ۲
جمعی که خلق شد دو جهان از برایشان
دادند در خرابهی بیسقف، جایشان
آنان که بودشان به سر نُه سپهر، جای
مجروح از پیادهرَوی بود، پایشان