✅دیباج چهل و دوم
جهانْ علیه ارزشهای اخلاقی
امروزه مردمی که قاطعانه تصمیم گرفتهاند با هژمونی یکجانبه آمریکا در جهان مقابله کنند، دریافتهاند که دستیابی به پیروزی تنها از راه مقابله با آمریکا در سطح اقتصادی و سیاسی و نظامی بسنده نیست، بلکه برای رویارویی با این سیطره شیطانی، به پایبندی به نظامی ارزشی و اعتقادی نیاز است که «ما» را از «دیگری» متمایز میکند و در نتیجه، تحت هویتی اخلاقی و انسانی، به ملتهای قیامکننده،که دارای محتوای فرهنگی و تاریخی ویژهای هستند، علیه استکبار جهانی انسجام میبخشد.
امروزه رمزِ شب انقلابیها در سرتاسر جهان علیه نظامهای بینالمللی موجود، موضوع ارزشهای اخلاقی است. این موضوع در زمانهای که انحطاط اخلاقی بهویژه گرایش به همجنسگرایی و برساختن جنس سوم، به موضوعی مورد توجه فرهنگ غرب برای مسخ فرهنگهای شرقی و بومی بدل گشته است، از اهمیت خاصی برخوردار است و در واقع نقطه تمایز بین دو فرهنگ و تمدن شرق و غرب را تشکیل میدهد. غلبه و یا شکست این اندیشه شیطانی بر مدیریت زندگی انسان در جهان پیشِ رو بسیار اثرگذار است.
شاید بسیاری از ما از خود بپرسیم که امام خمینی (ره) آن زمان که نامه معروف خود را برای گورباچف فرستاد و او را به اندیشیدن درباره اسلام و آموزههای آن دعوت کرد، به چه میاندیشید؟ اما امروزه بهتر میتوان به عمق اندیشههای امام بزرگوار پی برد و دریافت که مقابله با شیطان بزرگ و اندیشه سیاه انگلوساکسونی بدون پایبندی به امور مقدس و نیز ارزشهای اخلاقی مبتنی بر آن امکانپذیر نیست.
#ارزشهای_اخلاقی
#فرهنگ_ و_تمدن_غرب
@Deebaj
✅دیباج چهل و سوم
اژدهای خفته
اواخر پاییز بود و هوا حسابی سرد. رنگ و وارنگ برگ درختان، چشم را خیره میکرد. همهچیزهای دوروبرم از همیشه، شفافتر بهنظر میرسید. من همیشه پاییز را چون بهار دوست داشتهام.
تصمیم گرفتم به کوه بزنم و با خودم خلوت کنم. صخرهها را یکی پس از دیگری درنوردیدم تا به صخرهای رسیدم که همچون دیواری صاف مقابلم ایستاده بود. اندک آب جوشیده از چشمهای که کمی دورتر میان درهای تنگ قرار داشت و تکدرختی سایه خود را بر آن انداخته بود، از بالای این دیوار ستبر همچون نخی جاری بود. با زحمت از صخره بالا رفتم. سوز و سرما تا مغز سنگها نفوذ کرده بود و همه چیز را در سکوتی رازناک فروبرده بود.
با هر زحمتی که بود بالاخره خودم را از صخره بالا کشیدم. ناگاه در مقابل خودم صحنه زیبایی از آفرینش را دیدم. فضایی امتدادیافته تا دوردست که پر بود از علفهایی به رنگ طلایی که با اشاره دست باد و نوای آرام کمانچهاش، میرقصیدند. گاهی هم بر ستیغ کوه، قلم رعد خطهایی کج و معوج میکشید که در چشم به هم زدنی محو میشدند و پس از آن، پهنه آسمان مانند دهل به صدا درمیآمد. دلم با دیدن آن صحنهها، شور و شعفی آمیخته با ترس را در خود احساس میکرد.👇👇👇@Deebaj
نگاه از چشمانداز دشت برداشتم و به تخته سنگی که کمی آنسوتر، در میان مخملی از علفهای وحشی نرم و رنگارنگ، لم داده بود، خیره شدم. جلوتر رفتم. نمیدانم چه چیزی حس کنجکاویم را قلقلک داد تا کمی سنگ را از جایش بلند کنم. در آن فضای گسترده، که جز صدای غرش گاه و بیگاه رعد و زوزه باد، صدایی به گوش نمیرسید، بهنظر نمیرسید جانداری وجود داشته باشد اما من زیر آن تخته سنگ موجودی را دیدم که با چشمان خمارش که در آن فصل سال دیگر افسونی نداشت، به دور خودش حلقه زده بود و سر بر بالین نرم خود گذارده بود.
همیشه از مار ترسی همراه با احساس هیبت داشتم. لحظهای خشکم زد. با ترس و بهآرامی سنگ را همچون لحافی گرم بر روی مار کشیدم و آهسته از آنجا دور شدم.
مار بهخاطر سرمای پاییز افسرده و کرخت اما زنده بود. شاید اگر هوا گرم بود و او سرزنده، نیش زهرآگینش را در دستم فرو میبرد، اما اقبال با من یار بود که در آن لحظه کاملا بیرمق بود.
از آن زمان تاکنون، هر گاه این خاطره را با خود مرور میکنم، به یاد مارگیری میافتم که مولوی در مثنوی قصهاش را پرداخته است. مولانا نفس انسان را به اژدهایی تشبیه میکند که در سرمای زمستان، مرده مینُماید اما در واقع زنده است و با گرمشدن هوا جانی دوباره میگیرد:
🔶نفس اژدرهاست او کی مرده است
از غم و بی آلتی افسرده است
اژدها را دار در برف فراق
هین مکش او را به خورشید عراق
تا فسرده میبود آن اژدهات
لقمهٔ اویی چو او یابد نجات🔶
#متن_ادبی
#نفس
#اژدها
@Deebaj
✅دیباج چهل و چهارم
🔶 کهربای عشق
🖊علیرضا مکتبدار
در شگفتم، نه من که جهانی در شگفت است! از چه؟ از عشقی که همچون کهربا مرکب دل را به شتافتن به سوی وادی جنون و چمیدن در دشت بیکران مستی میکشاند. دشتی آکنده از خوشبویهی درختان اقاقیا و سرشار از نغمههای دلکش هَزاردستان.
خاک این دشت بوی بهشت میدهد، مرکب دل از بویش مست و بیقرار میشود. افسارش را از دست عقل رها میکند و در بیکرانِ دشت میتازد و در افق شیدایی ناپدید میگردد.
پهنهی بیکران دشت را نوری نقرهفام فراگرفته است. بهدنبال سرآغاز نور میگردم. ستونی از نور که از افق به سمت آسمان کشیده شده است نگاهم را فریفتهی خود میکند. گویی این نور از عرش به سمت دشت سرازیر شده است. نوری که چشم را نه تنها نمیآزارد که درخشندگیاش را نیز افزون میکند.
در درونم گرمایی غریب احساس میکنم که خوشایند است و زندگیبخش. آرزو میکنم ای کاش هیچگاه این گرما از وجودم رخت برنبندد و مرکبِ جانم همواره در این بیکران عشق بخرامد و این تن خاکی را با خود تا اوج مستی برکَشد.
از که و از چه سخن میگویم؟ از کسی که خودْ جام شراب عشق را به یکنوش سرکشید و سرسلسله مخموران جهان شد. از عشق سوزانی که سرتاپای وجود حسین –که درود خدا بر او باد- را در خود غرقه ساخت و او را در هستی معشوق فانی ساخت و از آن پس، وجودش کهربایی شد که هر جانی را جانان شد و بیسامانانِ عشق را سامان.
حسین جان!
ای كهربای عشقت دل را به خود كشیده
دل رفته ما پی دل چون بیدلان دویده
#امام_حسین_ع
#عشق
#کربلا
#محرم
@Deebaj
✅دیباج چهل و پنجم
🔸 ای رَشکِ ماه و مشتری!
🖊علی رضا مکتب دار
آنگاه که خورشید تازه سرزدهی خانه علی در افق ابدیت پنهان گشت، اندوه بیمادری بر دل فرزندان کوچکش خیمه زد. علی ماند و فرزندان فاطمه و هجوم نگاههای شماتتباری که سنگینی نبود همسر را دوچندان میکرد. اما علی بیش از خود، نگران حال دل فرزندانش بود. از برادرش عقیل که نسبشناسی نامور بود خواست تا همسری از خاندانی تبارمند برایش برگزیند که بار تنگدلی او و فرزندانش را اندکی سبک کند. عقیل، زنی از خاندانی پاکنژاد برای همسری او برگزید که همنام خورشیدِ رخ در نقاب خاک کشیدهاش بود. فاطمه بنت حزام پا به خانه علی گذاشت. او بانویی شجاع، فداکار و پرفضیلت بود. از آغاز ورود به خانه علی، تمام مهر خویش را نثار او و فرزندانش کرد. همسر علی مادر چهار پسر شد که سرآمد آنان، عباس نام یافت؛ همو که در میان دودمان هاشم چون ماه میدرخشید و رشک ماه و مشتری را برمیانگیخت. عباس در فضائل جسمانی و روحانی انگشتنشان بود. این ماه در آسمان کربلا به اوج درخشش خود رسید و برای ابد تابنده ماند.
#قمر_بنی_هاشم
#شعبان_المعظم
#متن_ادبی
@Deebaj
✅دیباج چهل و ششم
راهبرد تبیین در صحیفه سجادیه
هر اقدام بنیادین و سرنوشتساز، در پایندگی و رواج خود نیازمند عنصر تبیین است در غیر این صورت، گذر زمان و تغییر نسلها، غبار ابهام و تردید را بر اندام آن نشانده و چهره حقیقت را رفته رفته از نگاه حقجویان پوشیده میدارد. تبیین رسالتی است که همه راهبران الهی از آن بهعنوان راهبرد بهره برده و پیامهای الهی را به گوش مردمان رسانده و حقایق را برای آنان بیپرده بیان کردهاند.
در تاریخ اسلام، پس از رحلت پیامبر مکرم (ص)، کینه و ستیزهجوییهای پنهانشده در پس پرده عصبیت جاهلی سر باز کرد، بازار تأویل و تفسیر به رأی رونق گرفت، تیرگی خواهشهای نفسانی بر چهره حقیقت پرده افکند، دنیاپرستان کتاب و سنت پیامبر (ص) را بر اساس منافع خود تفسیر و تأویل نمودند و سرانجام چهرهای باژگونه از اسلام باقی ماند که پیشتر امیر بیان (ع) از آن اینگونه خبر داده بود: «اسلام پوستين باژگونه پوشد -و كس سخن حق ننيوشد-.»
این باژگونگی تا آنجا ادامه یافت که امت پیامبر، پاره تن او را با آسایش خاطر به مسلخ بردند و آثار نبوت را زیر سم مرکبهای هوس نهادند و از هیچ تلاشی برای زدودن آثار رسالت از ذهن و قلب مردمان و عرصه اجتماع فروگذار نکردند. کتاب خدا را چنان میخواندند که سود ایشان بود. طیلسان زهد پوشیده بودند و تکپیرهنان را پیرهن بر تن میدریدند و آنانکه دستار بر سر نهاده بودند سر از تن خداترسان میانداختند و این نبود آنچه پیامبر و جانشیانش بدان فراخوانده بودند.
👇👇👇
همه جا سیاهی بود و تباهی. بنی امیه و بنی مروان که بالاپوش اسلام بر قامتشان ناراست میآمد، بر پنجرههای گشوده به حقیقت، قفلهای تزویر زده بودند. نفسها در سینهها حبس شده بود. در این شرایط امام علی بن الحسین علیه السلام، راهبردی یگانه را برای دریدن پردههای ظلمت و تبیین چهره حقیقت در پیش گرفت. او از سلاح دعا بهره برد. سلاحی که هم معارف راستین را به مردمان انتقال میداد و هم بهانه را از دست دژخیمان سیاهاندیش میگرفت. او از خود میراثی جاودانه به یادگار گذاشت و در جنگ نرمی که علیه دستگاه حکومت برپا کرد، پیروز میدان شد. صحیفه دانشنامهای است که با نوشیدن از آبشخور قرآن، آنچه بشر برای سعادت خود بدان نیاز دارد را در خود گردآورده است. این مؤثرترین راهبردی بود که در آن زمان میتوانست در پیش گرفته شود.
#امام_سجاد_ع
#صحیفه_سجادیه
#تبیین
@Deebaj
✅دیباج چهل و هفتم
شیشه کبود
چنانچه صفحه پاک قلب به زنگار گناه آلوده نباشد و یا آن که پس از زنگارگرفتن، با آب توبه پاکی خود را باز یابد، قابلیت بازتاب نور ایمان را مییابد. ایمان نور است و مؤمن با نور خدا مینگرد. آنگاه که مؤمنان با یکدیگر دیدار کنند، آینهها در برابر آینهها میایستند، در یکدیگر بازتاب مییابند و جهان پر از آینه میشود، پر از نور و دیگر تاریکی و ظلمتی نمیماند.
هر ذره کینه، حسد، بخل و یا هر رذیلت اخلاقی دیگر، همچون لکهای است که بر صفحه این آینهها پدیدار میشود. با حضور این لکهها، نگاهها تیره میگردد، دلها میگیرد، روانها رنجور میشود، روابط به سستی میگراید و آینهها کارکرد اصلی خود را از دست میدهند.
برای داشتن جامعهای سالم و پویا، بیاییم بهسرعت دستبهکار شویم و بهمحض اظهار وجود این لکهها، با آنها به مقابله برخیزیم تا دلها وارونه نگردد و همواره نورانیت افزون گردد و تیرگی از روابط میان مؤمنان رخت بربندد.
مؤمنان آیینهٔ همدیگرند
این خبر می از پیمبر آورند
پیش چشمت داشتی شیشهٔ کبود
زان سبب عالم کبودت مینمود
گر نه کوری این کبودی دان ز خویش
خویش را بد گو مگو کس را تو بیش
#ایمان
#آینه
#اخلاق
@Deebaj
✅دیباج چهل و هشتم
🔶شیپور ترس
ایمان یعنی امنیت و سکون و هر آنکه از ایمان تهی است و یا در دژ ایمانش، رخنه و خللی ایجاد شده است، از امنیت و احساس آن بیبهره است. آنگاه که ایمان ابلیس آزموده شد و عیار آن عیان، چیزی جز تیرگی ناباوری و دیو خودبزرگبینی از آن بیرون نیفتاد. پس هراس او را فراگرفت و به عزت خداوند سوگند یاد کرد که همه بندگان خدا، جز مخلصان از آنان را گمراه کند. ابزار شیطان برای دزدیدن ایمان، دمیدن در شیپور ترس است؛ ترس از فقر، شکست، پیری، دشمن، بلا و.... در حالیکه حصار ایمان مؤمن را جز درک عظمت خداوند به خشیت و فروتنی وانمیدارد.
#ایمان
#ترس
#قرآن_کریم
#شیطان
@Deebaj
✅دیباج چهل و نهم
🔶موعود رهاییبخش
همواره در طول تاریخ، قابیلها بلای جان هابیلها شده و جان و مال و عزت ستمدیدگان، لگدکوب سم توسن هوی و هوس مستکبران گردیده است. فریاد ستمدیدگان همواره در گوش تاریخ طنینانداز بوده است.
گهگاه دلسوزان بیپروایی برخاسته و علم مبارزه با ستمگران را برافراشته و ستمدیدگانی را از زیر یوغ ستمکاران رهانیدهاند اما آن رهایی نهایی که امنیت پایدار همچون دژی استوار آن را دربرگیرد و مرکب وحشی هوا و هوس را یارای عبور از بلندای امن آن نباشد، تاکنون تجلی نکرده است. آن رهایی نه تنها رهایی از بندهای مادی، بلکه رهایی عقل از شهوت، رهایی دل از وابستگیهای پست، رهایی انسانیت از بند حیوانیت و رهایی هابیل از زندان قابیل است.👇
همه ادیان الهی به ظهور یک رهاییبخش در انتهای تاریخ بشارت دادهاند که ظهور میکند و بساط قابیلها را از صفحه روزگار برخواهد چید، جانها و عقلها را آزاد خواهد کرد و عدالت را خواهد گسترد. اما این ظهور در گرو وجود شرایطی است که ستمدیدگان برای دستیابی به رهایی نهایی، خود مأمور به فراهم ساختن آن هستند. و سرانجام وعده حق خداوند تحقق خواهد یافت و مستضعفان امامان و وارثان زمین خواهند شد.
در فاصله میان این وعده صادق تا تحقق آن، البته برخی به سودای دستیابی به خواستههای پست خویش، در لباس مدعیان رهایی ظاهر میشوند و شماری از افراد سادهاندیش را فریفته، با خود همراه میکنند. در چنین شرایطی، یگانه لنگرگاه مطمئن برای در امان ماندن از امواج سهمگین فتنهها و شبههها، عالمان پرهیزکاری هستند که دین را بهخوبی شناخته و نسبت به آموزههای حیاتبخش آن از جمله آموزه رهایی و نجات و شرایط و زمینههای تحقق آن و نیز مصداق حقیقی رهاییبخشی آشنایی کامل دارند.
در روزگار غیبتِ آن موعود رهاییبخش، مستضعفان خود را در پناه آنان قرار میدهند و متاع پربهای دین و ایمان خویش را به رایگان از کف نمیدهند و همواره، با پای جان، جاده انتظار را میپیمایند و از وزیدن طوفانهای گمراهی نمیهراسند. آنان در انتهای این جاده، افقی روشن را میبینند که شوق پیوستن به آن، گامهایشان را استوارتر میسازد.
#مهدی_عج
#منجی
#رهایی
#غیبت
@Deebaj
✅دیباج پنجاهم
🔶نقش نوشتن در کاهش اضطراب
فرض کنید شما فردا یک آزمون بسیار مهم دارید، لذا بهسختی مطالعه میکنید. شما دادهها را بهخوبی درک میکنید، در کلاس هم بهخوبی ظاهر میشوید، اما همچنان احساس نگرانی میکنید! در چنین شرایطی شما به استراحت و آرامش نیاز دارید. اما چه چیزی میتواند در این وضعیت به شما کمک کند؟ شاید فکر کنید یک قدمزدن آهسته، یا نوشیدن فنجانی چای یا انجام کمی یوگا، اما روانشناسان ایده دیگری دارند: «بنشینید و بنویسید!» درباره استرسهایی که متوجه شماست بنویسید.
اما نوشتن چگونه به شما کمک میکند؟
دو دلیل وجود دارد که نوشتن به کاهش استرس و اضطراب شما کمک میکند:
دلیل نخست: استرس.ها همواره بخشی از مغز شما را اشغال میکنند. در نتیجه، فضای کمتری برای حافظه باقی میماند. اما نوشتن، استرس.ها را به خارج از مغز هدایت و آنها را به صفحه کاغذ منتقل میکند. در نتیجه فضای بیشتری در مغز برای حافظه باقی خواهد ماند.
حافظه شما همچون حافظه یک رایانه عمل میکند. شما هر از گاهی نیاز دارید که برای بازکردن فضای لازم در رایانه، برخی فایلها را حذف کنید. دانشجویان نیز باید دادههای زیادی را بهخاطر بسپارند، بنابراین به فضای بیشتری از مغز برای بهخاطرسپردن مطالب نیاز دارند. آنها باید فایلهای استرسزا را از مغز خود پاک کنند تا فضای کافی برای انباشت دادههای مهم و ضروری فراهم گردد.